اقتصاد ما
● ریسک نقدینگی چیست؟
دوگونه نقدینگی وجود دارد: نقدینگی بازار (Market Liquidity)، شاید نقدشوندگی بازار مفهوم مورد نظر را بهتر برساند و نقدینگی تامین مالی (Funding liquidity). نقدشوندگی بازاری یک اوراق بهادار خوب است اگر به راحتی بتوان آن را معامله نمود، به بیان دیگر شکاف بین قیمتهای دستورات خرید و فروش وارده برای آن (Bid-asu Spread) کم باشد، نوسانات شدید نداشته، و انعطاف قیمتیاش بالا باشد و البته همچنین کسب اطلاعات در مورد آن آسان باشد (از جمله از طریق بازارهای OTC).همچنین نقدینگی تامین مالی یک بانک یا سرمایهگذار مناسب ارزیابی میشود، اگر منابع مالی کافی بهواسطه سرمایه خود یا وامهای وثیقهای در اختیار داشته باشد. (Collateralized Loans به وامهایی گفته میشود که وامگیرنده در ازای دریافت آن داراییهای را به عنوان تضمین وام به وثیقه نزد بانک میسپارد ). با در نظر داشتن این دو تعبیر، معنای ریسکنقدینگی آشکار میگردد.ریسک نقدینگی (نقدشوندگی) بازار عبارت است از خطر بدتر شدن وضعیت نقدینگی بازار هنگامی که فرد احتیاج به معامله داراییاش دارد.ریسک نقدینگی تامین وجوه عبارت است از خطر عدم توانایی معاملهگر در تامین مالی وضعیت خود (خرید، یا نگهداری) و در نتیجه اجبار به رها نمودن آن.برای مثال یک «صندوق سرمایهگذاری کمریسک» که از اهرمهای مالی استفاده نموده است (Hedge Fund اصولا به صندوق سرمایهگذاری مشترکی گفته میشود که برای بالا بردن بازدهی خود از روشهای مصون ماندن از ریسک استفاده میکند) در صورتی که دیگر نتواند از بانک وام بگیرد، باید اوراق بهادار خود را بفروشد. یا اگر از دید بانک بنگریم، سپردهگذاران ممکن است منابع خود را از بانک خارج کنند و بانک نیز نتواند از سایر بانکها وام گرفته یا از طریق انتشار اوراق قرضه برای خود منابع مالی تامین کند.
هماکنون با ریسک شدید نقدینگی بازار و تامین مالی روبهروییم نقدینگی اساسا در طی زمان و از بازاری به بازار دیگر فرق میکند، در شرایط فعلی ما با ریسک شدید نقدینگی بازار روبهرو هستم. حادترین نوع ریسک نقدشوندگی بازار آن است که معاملهگران هماکنون در بازارهایی نظیر بازار اوراق بهادار دارای پشتوانه دارایی (Securities Market Asset – backed و اوراق قرضه قابل تبدیل Convertible Bonds) اوراق قرضهای که قابلیت تبدیل به سهام عادی یا ممتاز را دارند) در حال ترک بازارند (دستور خریدی وجود ندارد!) ما با ریسک بسیار بالای تامین مالی نیز مواجهیم، بانکها با کمبود سرمایه روبهرو بوده و در نتیجه مجبورند معاملاتی که به سرمایه احتیاج دارند را کاهش دهند، همچنین مجبورند میزان سرمایهای که به سایر معاملهگران از جمله صندوقهای سرمایهگذاری کم ریسک وام میدهند را کاهش دهند، که در نتیجه آن این صندوقها اکنون با الزام حداقل سرمایه (منظور در اینجا مقدار پول یا اوراق بهاداری است که موسسات برای اخذ وام باید در حساب خود نگه دارند) بالاتری روبهرو هستند. به طور خلاصه، اگر بانکها نتوانند منابع مالی برای خود تامین کنند، به طریق اولی نمیتوانند این کار را برای مشتریانشان نیز انجام دهند.این دوگونه نقدینگی با یکدیگر مرتبط بوده و در قالب چرخه نقدینگی یکدیگر را تشدید مینمایند، کمبود منابع، میزان معاملات را کاهش میدهد، کاهش معاملات، نقدینگی (نقدشوندگی) بازار را تضعیف میکند که به نوبه خود باعث افزایش الزام حداقل مانده سرمایه در حسابها و در نتیجه مدیریت ریسک سختگیرانهتر میشود؛ این امر نیز مشکل تامین مالی را دامنزده و جریان همینطور ادامه مییابد.
● ریسک نقدینگی و قیمت داراییها
اوراق بهاداری که توان نقدشوندگیاش پایین باشد، باید حداقل بازدهی (Required Return) بالاتری داشته باشد تا جبران هزینههای معاملاتی سرمایهگذاران را بنماید. از آنجا که نقدینگی بازار ممکن است در آینده که ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن فرد تصمیم میگیرد دارایی خود را به فروش برساند تضعیف شده باشد، ریسک نقدینگی بازار، آنگونه که پیشتر در مورد آن بحث نمودیم، پدیدار خواهد شد. حال چون سرمایهگذاران تمایل دارند که در ازای ریسک بالاتر پاداش بیشتری به آنها داده شود، وجود ریسک نقدینگی بازار، حداقل بازدهی موردنظر آنها را بالا میبرد. مدلهای قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAMP) که برای عامل نقدینگی تعدیل شده باشند، به خوبی نشان میدهند که چگونه در این جریان ضریب بتای نقدینگی به ضریب بتای استاندارد بازار افزوده خواهد شد. طبق این نظریه، و همانطور که در بازارهای کنونی شاهد آنیم، افزایش حداقل بازدهی موردنظر به علت بالا رفتن ریسک نقدینگی بازار منجر به کاهش همزمان قیمتها خواهد شد.
● ریسک نقدینگی و بحران حاضر: چرخه نزولی نقدینگی
تیر خلاص به بحران فعلی ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن توسط ترکیدن حباب بخش مسکن و افشاگریهای موسسات مالی بدهکار شلیک شد. این امر ضرر و زیان عظیم بانکها و مشکلات تامین منابع مالی را به دنبال داشت که خود زمینهساز به وجود آمدن تسلسلهای سیستماتیک نقدینگی شدند. با وخیمشدن اوضاع ترازنامه بانکها، آنها مجبور به بازپرداخت بدهیهایشان (De-Leverage) شده و در نتیجه: شروع به فروش داراییها کردند، به ذخیره پول نقد روی ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن آورند و مدیریت ریسک خود را سختگیرانهتر نمودند. و همین اقدامات بازار وامدهی بین بانکی را تحت فشار گذاشت (که عملکرد آن معمولا با اسپرد (Ted Spreed)ت TED سنجیده میشود)، زیرا همه سعی داشتند وقوع اختلالات چندجانبه را به حداقل برسانند. مشکلات تامین نقدینگی منابع مالی بانکها خیلی زود گسترش یافت. سایر سرمایهگذاران، به ویژه آنها که مثل صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک، بسیار به دریافت وام بسته بودند، با تمایل کمتر بانکها به وامدهی، یا افزایش حداقل سرمایه مورد نیاز در حسابها، یا نهایتا ورشکستگی برخی مثل «لمان برادرز»، بیشتر و بیشتر با ریسک عدم تامین مالی روبهرو شدند.وقتی بانکهایی نظیر «بیر استرنز» و لمان برادرز وضعیتشان متزلزل گشت، مشتریان آنها با دو خطر مواجه شدند: از دست رفتن سرمایه، یا راکد شدن آن در جریان فرآیند ورشکستگی؛ به همین جهت مشتریان شروع به خروج سرمایهها و اصلاح موقعیتشان کردند که نهایتا منجر به پدیده گریز از بانکها (bank run) شد. بحران نقدینگی تامین مالی طبیعتا به از بین رفتن نقدشوندگی بازار منجر گشت؛ شکاف میان درخواستهای خرید و فروش در چندین بازار افزایش یافت، و میزان و حجم قیمتها و معاملات پیشنهادی به واسطه کمبود سرمایه معاملهگران پایین آمد. فقدان نقدشوندگی در بازار، در کنار چشمانداز تشدید ریسک نقدینگی، سبب وحشت سرمایهگذاران شده و در نتیجه به کاهش قیمتها به ویژه برای داراییهایی که توان نقدشوندگی پایین داشتند، انجامید.این همان چرخه نزولی نقدینگی است که در شکل زیر به تصویر درآمده است.
● بحران به سایر انواع دارایی گسترش مییابد
بحران تاکنون در حال گسترش میان انواع داراییها و بازارها در سطح جهان بوده است. تاکنون شاهد سقوط سنگین برخی ارزها بودهایم به این دلیل که معاملهگران انجام معاملات حمایتی برای این ارزها را متوقف ساخته یا اعتقاد خود را به ارزهای ضعیف از دست دادهاند. به عنوان نمونهای از شدت بحران نقدینگی میتوان به «برابری نرخ بهره پوشش داده شده که مهمترین موقعیت آربیتراژی در حجیمترین بازار دنیا (بازار ارز) میباشد – اشاره کرد، که هماکنون حتی برای ارزهای عمده نیز برقرار نیست. این امر باید بدان معنا باشد که هیچ کس نمیتواند آربیتراژ کند زیرا هیچ کس نمیتواند بدون وثیقه وام بگیرد، و از طرفی هیچ کس چیزی برای وثیقه گذاشتن ندارد و هیچ کس نیز مایل به پرداخت وام نیست – به هر حال لازمه آربیتراژ، پرداخت وام و استقراض هر دو با هم است.همچنین افزایش ریسک و عدم نقدشوندگی منجر به تشدید بیثباتی شده، و لذا حداقل سرمایه لازم در حسابها را بالا برده است. از این ها گذشته همبستگی میان انواع داراییها نیز از آنجا که اکنون همه چیز برپایه نقدینگی مبادله میشود افزایش یافته است.
● بحران به «مین استریت» (MAIN STREET) گسترش مییابد
بدون شک، بحران در حال بر جای گذاردن آثار مهمی بر بخش واقعی اقتصاد است، قیمت املاک صاحبان مسکن کاهش یافته، دسترسی مصرفکنندگان به منابع وام و اعتبار کمتر شده، و شرکتهای مین استریت (شرکتهای تولیدی کوچک و متوسط) با هزینه بالاتر تامین سرمایه از طریق حقوق صاحبان سهام و همین طور استقراض مواجهند، تقاضا برای کالاهای آنها کاهش یافته، بیکاری بیشتر شده و غیره.
چه چیز میتواند – و چه چیز نمیتواند – بحران نقدینگی را حل کند؟
اگر مشکل «چرخه نقدینگی» باشد، برای حل آن باید نقدینگی وام دهی بازیگران اصلی بازار، یعنی بانکها، را افزایش دهیم. ساختار سرمایه بانکها باید با فراهم آوردن سرمایه جدید تغییر یابد، حقوق صاحبان سهام قبلی رقیق شده، و در صورت امکان ارزش اسمی بدهیهای قبلی کاهش پیدا کند. برای این منظور میتوان از طریق تصویب سریع ورشکستگی موسساتی که دارای ریسک سیستماتیک هستند برای مثال آن موسساتی که باعث ایجاد چرخههای نقدینگی میشوند وارد عمل شد.گذشته از این، ما باید تامین مالی بازارها و سطح اعتماد را با گسترش تضمینهای بانکی بهبود بخشیده و شمار بیشتری را از تخفیفات فدرال رزرو بهرهمند سازیم (منابع با وثیقه را با مارجینهای معقولی ارائه کنیم)، و همچنین کارکرد بازار اسناد تجاری را تضمین نماییم. علاوه بر این، مدیریت ریسک باید ریسکهای سیستمی ناشی از چرخههای نقدینگی را شناسایی کند، و مقررات نیز باید به جای موسسات انفرادی کل سیستم را مدنظر قرار دهند. اگر تنها یک چیز از بحران حاضر فراگرفته باشیم، آن این است که انجام معاملات در بورسهای سازمان یافته با سیستم تسویه مرکزی بهتر از معاملات اوراق مشتقه در بازار فرا بورس ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن است، زیرا معامله مشتقات سبب افزایش وابستگیهای متقابل، پیچیدگیها، ریسکهای چند جانبه و کاهش شفافیت میشود. به طور ساده، وقتی سهام میخرید، مالکیت شما بر این که آن را از چه کسی خریدهاید بستگی ندارد. در صورتی که هنگامی که سهامی مصنوعی (synthetic stock) را از طریق ابزار مشتقه میخرید، مالکیت شما به اینکه آن را از چه کسی خریدهاید بستگی پیدا میکند این وابستگی میتواند حتی بعد از آنکه سهام مربوطه را فروختید نیز ادامه پیدا کند. (اگر آن را از طریق بانک دیگری به فروش برسانید). بدینترتیب، زمانی که افراد اعتماد خود را به بانک طرف معاملهشان از دست دهند، شروع به رها کردن موقعیت خود (خرید، نگهداری) در اوراق مشتقه نموده و در نتیجه باعث آسیب دیدن ساز و کار تامین مالی بانک و شکلگیری ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن چرخه نقدینگی مورد اشاره میشوند.
● ممنوعیت «فروش استقراضی» فکر خوبی نیست
(«فروش استقراضی» یا Short Selling، نوعی معامله است که در آن فرد با پیشبینی کاهش قیمت اوراق بهادار خاصی در آینده مقداری از آن را از کارگزار قرض گرفته و میفروشد؛ به این امید که بعدا آن را با قیمت پایینتر خریده و به کارگزار بازگرداند و بدینطریق منتفع شود ) ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن برخی معتقدند که برای حل بحران و جلوگیری از وقوع دوباره حوادثی اینچنینی در آینده، سیاستگذاران باید «فروش استقراضی» را ممنوع کرده و بر دادوستد سهام مالیات وضع کنند. به اعتقاد من هیچ یک از این دو، اقدام مناسبی نیست. اول آنکه، افرادی که از فروش استقراضی استفاده میکنند با خود اطلاعات جدیدی به بازار میآورند، نقدینگی را افزایش داده و حبابهای قیمت را کاهش میدهند (به خاطر داشته باشید که حباب مسکن آغازگر بحران کنونی بود)، لذا ممانعت از فعالیت آنها ضمن آنکه بسیار پرهزینه است، مشکل کلی تامین مالی را نیز حل نخواهد کرد. هر چند ممنوع نمودن فروشهای استقراضی جدید موسسات مالی را میتوان در صورت وجود خطر معاملات غارتگرانه توجیه نمود، ولی با این حال از آنجا که استفادهکنندگان از فروش استقراضی در هنگام به مشکل خوردن بنگاههای مسالهدار اولین کسانی هستند که سپر بلا میگردند، این توجیه به ندرت قابل قبول است.
● وضع مالیات توبین (Tobin Tanes) طرح خوبی نیست؟
همچنین وضع مالیات بر مبادلات سهام به چند دلیل مشکلزا است، مهمتر از همه به این دلیل که معاملات را از فضای رسمی به دنیای مشتقات منتقل کرده و در نتیجه باعث افزایش ریسک سیستماتیک میشود. عمدهترین دلیل حمایت از این مالیات آن است که گفته میشود چنین مالیاتی به جلوگیری از شکلگیری حباب قیمتی کمک مینماید، ولی تقریبا هیچگونه شواهد تجربی برای تایید صحت این ادعا در دست نیست. به عنوان مثال، در انگلستان مالیات بر معامله سهام ۵/۰درصد و بر معاملات املاک و مستغلات حتی بالاتر از آن (تا ۴درصد) میباشد، با این حال حباب بخش مسکن انگلیس جزو بزرگترینها بود. از آن گذشته، با توجه به شرایط راکد و بیثبات بازار سهام، بهنظر نمیرسد که هماکنون زمان مناسبی برای اعلام مالیاتهای معاملاتی باشد، در حالی که قرار است این مالیاتها برای جلوگیری از حبابهای قیمتی آینده دور به کار روند. برای رویت مشکل، تنها کافی است به آنچه که به واسطه مالیاتهای معاملاتیاش بر انگلستان گذشت نگاهی داشته باشیم. در این کشور به دنبال وضع مالیات بر معاملات سهام سرمایهگذاران حرفهای نظیر «صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک» به جای معامله مستقیم سهام به معامله از طریق مشتقات روی آورده و بدین ترتیب مقررات را دور زدند (در حالی که سرمایهگذاران حقیقی چارهای جز پرداخت این مالیات نداشتند). در انگلستان، به ویژه صندوقهای کمریسک از طریق معاملات جبرانی (swap) با دیگر شرکایشان، مثلا بانکهای سرمایهگذاری، از پرداخت مالیات معاملاتی شانه خالی میکنند. جای شک نیست که اگر در ایالات متحده نیز چنین مالیاتی وضع میشد، همین ترفندها به کار گرفته میشدند.
این امر وابستگیهای چندجانبه و ریسک سیستماتیک را افزایش داده و باعث وخیمتر شدن وضعیت چرخههای مدیریت ریسک آنگونه که پیشتر شرح دادیم میگردد.مشکل جدی دیگر وضع چنین مالیاتی اثر آن بر کاهش نقدینگی بازار است، این پدیده به واسطه انتقال فعالیتهای معاملاتی به خارج از کشور، یا بازارهای دیگر یا حتی حذف آنها به وقوع خواهد پیوست. اما مهمتر از همه مشکلاتی است که این مالیات برای ثبات برای ثبات نظام مالی به وجود میآورد، اثر آن بر افزایش هزینه تامین سرمایه بنگاههای «مین استریت» (بنگاههای تولیدی) به واسطه بالا بردن ریسک نقدینگی در بازارهای مالی آمریکا چشمگیر خواهد بود. به راستی اگر سرمایهگذاران- داخلی و بینالمللی- مجبور باشند برای «خرید» مالیات بپردازند و از طرفی دریابند که نقدشوندگی سهامشان در آینده کاهش خواهد یافت، سهام موجود در بازارهای ایالات متحده جذابیت خود را برای آنها از دست خواهد بود. همین امر تامین سرمایه برای شرکتهای آمریکایی را مشکلتر میسازد و همانطور که میدانیم اهمیت «وجود توان تامین سرمایه» تمام مساله بحران حاضر است.
● نتیجهگیری
ریسک نقدینگی (نقد شوندگی) بازار، محرک مهم قیمت اوراق بهادار، مدیریت ریسک و سرعت آربیتراژ است و «نقدینگی تامین مالی» بانکها و سایر واسطههای مالی، محرک مهم ریسک نقدینگی بازار است. بحرانهای نقدینگی از طریق چرخههای نقدینگی گسترش مییابند؛ در چرخههای نقدینگی ضرر و زیان، افزایش حداقل سرمایه حسابها، سختگیرانهتر شدن مدیریت ریسک و افزایش بیثباتی به نوبه خود یکدیگر را تقویت میکنند. در هنگام وقوع این پدیده، کسانی که بهطور سنتی تامینکننده نقدینگی بودند خود تبدیل به متقاضیان نقدینگی میشوند، سرمایههای جدید به کندی وارد بازار شده و قیمتها کاهش یافته و به جای اول خود باز میگردند.
ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن
نتایج جستجو برای: ریسک نقدینگی
تعداد نتایج: 13732 فیلتر نتایج به سال:
ارزیابی رهنمود مدیریت ریسک نقدینگی در مقایسه با رهنمودهای بینالمللی جدید مدیریت ریسک نقدینگی
تجربه بحران اخیر تاییدکننده عدم توجه کافی مدیران بانکی به مدیریت ریسک نقدینگی بوده است. از این رو حتی قبل از شکلگیری این بحران، مقرراتگذاران بینالمللی شروع به طراحی رهنمودهای جدیدی برای مدیریت ریسک نقدینگی کردند. این رهنمودها منجر به شکلگیری رویکرد جدیدی در تنظیم رهنمودهای مدیریت ریسک نقدینگی در کشورهای مختلف شد. از این رو رهنمود مدیریت ریسک نقدینگی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران که دق.
مدیریت ریسک نقدینگی و مشارکت مشتریان در تأمین نقدینگی بانکی
به دلیل پیچیدگی محیط اجتماعی- اقتصادی، در مورد نظرات مسائل موجود تردید وجود دارد. مجموعههای فازی شهودی با در نظر گرفتن درجه عضویت و فقدان عضویت، در توصیف دادههای مبهم و نادقیق در شرایط فقدان قطعیت به پژوهشگران کمک میکند. بنابراین، در پژوهش حاضر تلاش شد با هدف تأمین نقدینگی بانکی به منظور کاهش ریسک نقدینگی در بانک تجارت، عوامل مؤثر بر تصمیمگیری مشتریان مبنی بر سپردهگذاری و دریافت تسهیلات با.
مدیریت ریسک نقدینگی در بانکداری اسلامی
امروزه تعادل بین ریسک و بازده برای بانکها از اهمیت بالایی برخوردار است. به طوری که مدیریت این ریسک چند دههای است که به عنوان یکی از مباحث مهم در بانکداری مطرح می-باشد. در این مقاله نیز به مدیریت ریسک نقدینگی در بانکداری اسلامی پرداخته شده است. هدف این مقاله ارائهی ابزارهای مدیریت ریسک نقدینگی در بانکداری اسلامی و اجرای سیاستهایی است که برای بهبود آن میتوان بهکار برد. بررسیهای حاصل نشان د.
اثرات ریسک اعتباری و ریسک نقدینگی بر عملکرد بانکها
امروزه با جهانیشدن اقتصاد و تشدید رقابت بین بانکها، حاشیه سود فعالیتهای سنتی بانکداری کاهش یافته و موجب افزایش ریسک در بانکها شده است. یکی از عوامل مؤثر بر عملکرد بانکها عامل ریسک است که بهویژه در سالهای اخیر بهدلیل وقوع بحرانهای مالی مدنظر قرار گرفته است. این پژوهش به بررسی اثرات ریسک اعتباری و ریسک نقدینگی بر عملکرد نظام بانکی ایران پرداخته است. برای این منظور 31 بانک طی دوره 1386-13.
تاثیر کیفیت اطلاعات بر ریسک نقدینگی
در این تحقیق تاثیر کیفیت اطلاعات بر ریسک نقدینگی و ریسک بازار مورد سنجش قرار گرفته است. اطلاعات در صورتی با کیفیت تلقی میشوند که عدم اطمینان را در مورد ارزش شرکت و همچنین انتخاب نادرست را وقتی معاملات سهام شرکت رخ میدهد، کاهش دهند؛ از طرف دیگر ریسک نقدینگی حساسیت بازده سهام به تغییرات پیش بینی نشده در نقدینگی بازار تعریف شده است. معیارهای بکار رفته برای سنجش کیفیت اطلاعات دقت سود، کیفیت اقلام.
تاثیر کیفیت اطلاعات بر ریسک نقدینگی
در این تحقیق تاثیر کیفیت اطلاعات بر ریسک نقدینگی و ریسک بازار مورد سنجش قرار گرفته است. اطلاعات در صورتی با کیفیت تلقی می شوند که عدم اطمینان را در مورد ارزش شرکت و همچنین انتخاب نادرست را وقتی معاملات سهام شرکت رخ می دهد، کاهش دهند؛ از طرف دیگر ریسک نقدینگی حساسیت بازده سهام به تغییرات پیش بینی نشده در نقدینگی بازار تعریف شده است. معیارهای بکار رفته برای سنجش کیفیت اطلاعات دقت سود، کیفیت اقلام.
تاثیر مدیریت نقدینگی در عملکرد سازمان ها
در حالت کلی خدمات مدیریت نقدینگی را مترادف با محصولات آن در نظر میگیرند. بهعبارتی دیگر کارهای انتقال بانکی، خدمات بازرگانان و حسابهای رفت و برگشت از جمله خدمات مدیریت نقدینگی میباشند که تاثیر بسزایی در افزایش سود سازمانها دارند. در این مقاله قصد داریم برای افرادی که صاحب کسب و کاری هستند و بهدنبال روشی جهت رفع مشکل نقدینگی میباشند، موضوعات مفید و پرکاربردی را ارائه دهیم.
آنچه در ادامه خواهید خواند.
معرفی نرم افزار : نرم افزار دریافت و پرداخت
به معنای واقعی کلمه نقدینگی به سازماندهی و مدیریت ورود و خروج وجه نقدی اطلاق میشود که امروزه به دلیل بالا رفتن معاملات نقدی در طول روز، مدیریت آن اهمیت بالایی پیدا کرده است. مدیریت نقدینگی به دلیل اهمیت بسیار بالایی که دارد، هم برای سازمانها و هم افراد، موضوعی مهم و کلیدی است؛ بهطوری که در حوزه تجارت، یکی از مهمترین جزءها در ثبات مالی سازمانها، مدیریت نقدینگی میباشد.
اهمیت مدیریت نقدینگی
همانطور که در بخش قبل اشاره کردیم، زمانی که موضوع ثبات مالی یک سازمان مطرح میشود، اولین چیزی که به آن اشاره میگردد، مدیریت نقدینگی است که جزء کلیدیترین بخشهای ثبات مالی تعریف شده است. به دلیل آنکه دارایی اصلی همان وجه نقد است و جهت پرداخت تعهدات از این وجه نقد استفاده میشود، از همینرو جهت دستیابی به سود بالا، بایستی آن را مدیریت نمود. در واقع همین موضوع یکی از اصلیترین و تاثیرگذارترین بخشها بر روی رشد آینده سازمانها است.
امروزه به دلیل پیشرفتهای چشمگیری که در زمینههای علمی بشر به آن دست یافته است، سازمانها میتوانند مدیریت وجوه نقد را بهوسیله بانکداری آنلاین انجام نمایند. پس میتوان برای کنترل بیشتر بر جریانات نقدینگی و دسترسی راحتتر به آن، تجارت خود را به صورت کامل با بانکداری آنلاین یکی کرد.
تکنیکهای مدیریت نقدینگی
مدیریت نقدینگی به مجموعهای از فرآیندهای قابل تامل گفته میشود که نیاز به تفکر بالایی دارند. روشهایی که صاحبان کسب و کار به منظور تمرین مدیریت وجوه نقد به کار میبرند، عبارتند از:
- یکی از بهترین راهها جهت بهبود جریان نقدینگی و همچنین افزایش وجه نقد، تسریع در گردآوری حسابهای دریافتی میباشد.
- یکی از دیگر تکنیکها، تمدید مدت پرداخت حقوقها، طی دستیابی به دورههای اعتباری بلندمدت از طلبکاران میباشد.
- بهروزرسانی بوسیله تکنولوژیهای برتر یکی دیگر از تکنیکهای مطرح در زمینه مدیریت نقدینگی میباشد. به نحوی که نگهداری از بانک اطلاعات مالی، دیجیتالسازی و ایجاد صفحات گسترده برای مدیریت و ارزیابی آسانتر در هر بازه زمانی و مکانی در اختیار سازمانها قرار خواهد گرفت.
- از طرفی دیگر برای بهبود سودآوری و ایجاد جریان نقدی مناسب، سازمانها بایستی راههای کاهش هزینه عملیاتی را در پیش روی خود قرار دهند.
معرفی نرم افزار : نرم افزار مدیریت تولید
فواید مدیریت نقدینگی برای سازمانها
- بالا بردن میزان ذخیرهسازی پول و کاهش دادن هزینه بدهیها: در تجزیه و تحلیل مدیریت نقدینگی، مقدار هزینههای واقعی و پیشبینی شده را با هم مقایسه کرده و همیشه هدف اصلی در آنها جریان نقدی بیشتر به منظور کاهش بدهیها و بالا بردن پساندازها میباشد.
- دریافت گزارش مالی و مدیریت دارایی به مشتریان به صورت ماهیانه، به منظور سازماندهی بهتر برنامههای مالی و هزینههای اختیاری آنها، از جمله فواید مدیریت نقدینگی به شمار میرود که از اهمیت بالایی برخوردار است.
ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن
نقدینگی، قابلیتهای بانک جهت پیگیری تعهدات وثیقه و نقدی، امری غیرقابل قبول است، در صورتی که بدون تحمل هیچ زیانی باشد. در اصل ریسک نقدینگی به موضوع چگونگی ناتوانی بانک در راستای رسیدگی به تعهدات خود (از قبیل مشاهده شده یا واقعی) که موجودیت مالی بانک و موقعیت آن را به خطر میاندازد، برمی گردد. در واقع سازمانها با استفاده از مدیریت موثر دارایی بدهی، ریسک نقدینگی خود را کنترل می کنند.
معرفی نرم افزار : نرم افزار انبارداری
لازم به ذکر است که قبل از بحران مالی، موسسات مالی و بانکها، به مدیریت نقدینگی و ترازنامه ها اهمیت نمی دادند. این در حالی است که به هنگام بحران، اکثر موسسات و سازمانها در تلاش هستند تا میزان قابل توجهی از نقدینگی را حفظ و ساختار مناسبی را برای ترازنامهها تعیین نمایند. به زبان سادهتر، فرایندهایی که امروزه منجر به شکست بانکها شده و در ادامه به منظور پایداری اقتصاد، از بانک مرکزی به نظام مالی نقدینگی تزریق می گردد.
معنای مدیریت ریسک نقدینگی
متناسب با موضوعات ارائه شده در مطالب قبل، مدیریت ریسک نقدینگی، استراتژیها و فرآیندهایی را ارائه میدهد که طبق موارد زیر در بانکها کاربرد دارند:
- توسعه استراتژیها و اخذ اقدامات مناسب جهت کاهش و یا از بین بردن ریسک، به منظور تایید موجودیت منابع و وثیقهها
- طراحی یک ترازنامه با ترکیب مناسبی از داراییها و بدهیها در راستای بهینهسازی بازدهی شرکت و همچنین پروفایل ریسک
- برخورداری از حاشیه سود خالص مورد نظر از دیگر استراتژیهای مدیریت نقدینگی میباشد که با اطمینان از ترازنامه بدون آنکه ریسکی نوسانات نرخ بهره را تهدید کند، حاصل میگردد.
- بررسی قابلیتهای سازمان درخصوص پاسخگویی به نیازهای نقدی و وثیقه، به طوری که تاثیر منفی بر روی عملیات روزانه و یا موقعیت مالی کلی آن نداشته باشد.
مدیریت نقدینگی و ریسک نقدینگی در بانک ها
مديريت مؤثر نقدينگی به مجموعه سياست هایی گفته ميشود که به ايفای به موقع تعهدات تعیین شده بانک ها منجر ميشود و احتمال ايجاد وضعيت معکوس مالی را كاهش می دهد. نقدینگی ظرفیت بانک ها برای تامین افزایش وجه، ارزش دارایی ها و تعهدات نقدی سندهای مورد نظر با هزينه ای مناسب و بدون خسارت مورد تایید است.
ريسک نقدينگی بانک ها یعنی ناتوانی در اجرای تعهدات ذکر شده، بدون تاثیر معکوس بر وضعيت مالی بانک ها گفته می شود.ريسک نقدينگی بانک ها وابسته به سپرده های بلندمدت با بهره جويی از بدهی های کوتاه مدت است و بدين ترتيب بدهی بانک ها (سپرده های بانکی) يا بايد به طور مستمر تجديد شود يا اين بدهی ها تأمين مالی مجدد شود.
ريسک نقدينگی در هر بانک معمولاً يک ماهيت منحصربه فرد در آن بانک دارد، اما گاهی ممکن است با مشکلات نقدينگی نظام مالی همگام شود. با در نظرگرفتن ويژگی های منحصربه فرد هر مؤسسه مالی، تعريف درست سياست نقدينگی از لحاظ روش کار و تخصص، نخستين مسئوليت مديريت هر بانک محسوب ميشود.
بررسی تاثیر نااطمینانی کلان اقتصادی بر ریسک نقدینگی بانکهای ایران
ورشکستگی و زیان بسیاری از بانکها در بحران مالی اخیر در اقتصاد جهانی، اهمیت توجه به نقدینگی بانکها را به عنوان شاخصی که میتواند نشاندهنده سلامت و ثبات سیستم بانکی باشد، دوچندان کرده است. همچنین با توجه به ارتباط عملکرد سیستم بانکی با میزان فعالیت بخشهای کلان اقتصادی و نقش واسطهگری مالی بانکها و اینکه نااطمینانی و بیثباتی در فضای اقتصاد کلان به بیثباتی سیستم مالی منجر شده و در نهایت عملکرد و فعالیت بانکها را تحت تاثیر قرار میدهد، ضرورت توجه را بیش از پیش میکند به طوری که امروزه بررسی و اطمینان از ثبات و سلامت سیستم بانکی مهمتر شده است. بر این اساس، هدف مطالعه حاضر، بررسی تاثیر نوسانات کلان اقتصادی بر ریسک نقدینگی بانکها در ایران است. این بررسی با استفاده از مدلسازی واریانس ناهمسان شرطی تعمیم یافته (GARCH) و مدل نامتقارن واریانس ناهمسان شرطی (EGARCH) و روش دادههای تابلویی مبتنی بر دادههای فصلی طی سالهای 1392-1385 و اطلاعات مربوط به 14 بانک بزرگ کشور انجام میشود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که نوسانات متغیرهای تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم، نرخ ارز و شاخص قیمت سهام به عنوان مهمترین متغیرهای کلان اقتصادی، تاثیر معنیداری بر ریسک نقدینگی بانکها دارند. بنابراین افزایش نوسانات در اقتصاد منجر به کمبود نقدینگی و تغییر ترکیب سپردههای بانکها شده و در نهایت بانکها در معرض ریسک نقدینگی بالاتری قرار خواهند گرفت.
کلیدواژهها
- ریسک نقدینگی
- نوسانات متغیرهای کلان اقتصادی
- مدل واریانس ناهمسان شرطی
- ریشه واحد فصلی
مراجع
احمدیان، اعظم (1392)، «ارزیابی شاخصهای سلامت بانکی ایران: (1390-1391)»، پژوهشکده پولی و بانکی، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران.
احمدیان، اعظم و مهران کیانوند، (1393)، «شناسایی عوامل موثر بر احتمال هجوم بانکی»، فصلنامه پژوهشها و سیاستهای اقتصادی، 22 (71 ):102-79.
خشنود، زهرا؛ طاهره اکبریآلاشتی و رسول خوانساری (1392)، «طراحی رهنمود جدید برای مدیریت ریسک نقدینگی در سیستم بانکی ایران»، تهران: پژوهشکده پولی ومالی.
صمدی، سعید؛ زهره شیرانیفخر و مهتاب داورزاده (1385)، «بررسی میزان اثرپذیری شاخص قیمت سهام بورس اوراق بهادار تهران از قیمت جهانی نفت و طلا (مدلسازی و پیشبینی)»، فصلنامه بررسیهای اقتصادی، 4( 2):51-25
عادلینیک، حامد (1392)، «تاثیر نوسانات متغیرهای کلان اقتصادی بر مطالبات غیرجاری بخش بانکی»، رهیافت اقتصادسنجی، پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، (9226MBRI)
مهرآرا محسن و الهام صحتی (1390)، «بررسی تاثیر نااطمینانی شاخصهای اقتصاد کلان بر عملکرد اعتباری بانکها (مورد مطالعه: ایران)»، پژوهشنامه اقتصادی،11 ( 4).
Bordo, M., B. Eichengreen, D. Klingebiel and M. Martinez-Peri (2001), “Is the Crisis Problem Growing More Severe?”, Economic Policy, April 2001, Vol.)16(, No.32, pp: 51-82.
Bryant, J. (1980), “A Model of Reserves, Bank Runs, and Deposit Insurance”, Journal of Banking and Finance, Vol. 4, pp: 335-344.
Basel Committee (2008), Basel III: International framework for Liquidity Risk Measurement, Standards and Monitoring, Basel Committee on Banking Supervision, Bank for International Settlements.
Basel Committee (2010), Funding Liquidity Risk definition and measurement, Basel Committee on Banking Supervision, Bank for International Settlements.
Baum, Christopher F., Mustafa O. Caglayan, Neslihan Ozkan and Oleksandr Talavera (2004), “The Impact of Macroeconomic Uncertainty on Cash Holdings for Non-Financial Firms”, Social Science Research Network, http://ssrn.com/abstract=555952
Baum, Christopher F., Mustafa O. Caglayan and Neslihan Ozkan (2004), “The Response of Bank Lending Behavior to Macroeconomic Uncertainty”, Society for Computational Economics, Computing in Economics and Finance, (172).
Baum .C. F, M. Caglayan and N. Ozkan (2008), “The Impact of Macroeconomic Uncertainty on the Allocation of Loanable Funds”, Economics Letters, Vol.102.
Baum, Christopher F., Mustafa O. Caglayan, Neslihan Ozkan and Oleksandr Talavera (2006), “The Impact of Macroeconomic Uncertainty on Non-financial Firms Demand for Liquidity”, Review of Financial Economics, No.15, pp: 289-304.
Bollersle T. (1986), “Generalized Auto-regressive Conditional Heteroscedasticity”, Journal of Econometrics, No.31, pp:307-327.
Bynoe, Ryan (2010), “The Impact of Macroeconomic Uncertainty on Commercial Bank Lending Behavior in Barbados”, Central bank of Barbados Research Department.
Cucinelli, Doriana (2013), “The Determinants of Bank Liquidity Risk within the Context of Euro Area”, Interdisciplinary Journal of Research in Business, Vol. 2, Issue.10, pp: 51-64.
Goldstein, Morris and Philip Turner (1996), “Banking Crises in Emerging Economies: Origins and Policy Options”, Bank for International Settlements, BIS Economic Papers, No.46.
Greuning, Hennie van and Sonja Brajovic Bratanovic (2009), “Analyzing Banking Risk, A framework for Assessing Corporate Governance and Risk Management”, The World Bank.
Hylleberg S.R.F. Engle, C.W.J. Granger and B.S. Yoo (1990), “Seasonal Integration and Counteraction”, Journal of Econometrics, 44, pp:215-238.
Jintranun, Jintanee, Songsak Sriboonchitta, Peter Calkins and Chukiat Chaiboonsri (2011), “Thailand’s International Tourism Demand: Seasonal Panel Unit Roots and the Related Co-integration Model”, Review of Economics and Finance, Academic Research Center of Canada.
Otero Jesus, Jeremy Smith and Monica Giulietti, (2005), “Testing for Seasonal unit roots in Heterogeneous Panels”, Economics Letters, No.86, pp:229-235.
Otero ,Jesus, Jeremy Smith and Monica Giulietti, (2007), “Testing for Seasonal Unit Roots in Heterogeneous Panels in the Presence of Cross Section Dependence”, Economics Letters, No.97, pp:179-84.
Quagliarillo, Mario (2007), “Macroeconomic Uncertainty and Banks Lending Decisions :The Case of Italy”, Social Science Research Network, http://ssrn.com/abstract=970293.
Tesfaye, Tseganesh (2012), “Determinants of Bank Liquidity and Their Impact on Financial Performance: Empirical Study on Commercial Banks in Ethiopia”, Addis Ababa University.
Vodava, Pavla (2011), “Liquidity of Czech Commercial Banks and its Determinants”, International Journal of Mathematical Models and Methods in Applied Sciences, Issue 6, Vol. 5.
Vodova, Pavla (2013), “Determinants of Commercial Bank Liquidity in Hungary”, Financial Internet Quarterly (e-Finance), Vol. 9, nr. 3.
Whyte, Sashana (2010), “The Impact of Macroeconomic Uncertainty on Bank Lending Behavior in Jamaica”, Research Paper, Research and Economic Programming Division Bank of Jamaica.
مدیریت ریسک نقدینگی مقابله با بحران ناگهانی
ریسک را در سطح ملی به ۴ دسته تقسیم مینمایند که شامل:
1 - ریسک سیاسی با سهم 22درصد
۲ - ریسک سیاست اقتصادی با سهم ۲۸درصد
3 - ریسک ساختار اقتصادی با سهم 27درصد
۴ - ریسک نقدینگی با سهم ۲۳درصد
همچنین بر اساس گزارش از موسسه بیزینس مانیتور در سه ماهه چهارم سال 2007 رتبه ریسکپذیری اقتصاد ایران عبارت است از:
ریسکها در بانک به انواع متفاوتی تقسیم میشود که از جمله مهمترین آن، ریسک نقدینگی میباشد که عبارت است از:
- عدم تعادل بالقوه میان منابع و تعهداتی که میتواند نهادها و بازارهای مالی را آشفته نماید.
- احتمال عدم توان اجرا به تعهدات مالی کوتاه مدت
نقدینگی در قالب زمان و هزینه قابل بررسی و تحلیل بوده لذا به دو بخش قابل تقسیم است:
1 - ریسک نقدینگی دارایی 2 - ریسک نقدینگی تامین مالی
همچنین منابعی که ریسک نقدینگی را ایجاد میکند شامل:
زمان سفارش خرید و سفارش فروش در بازار متفاوت باشد.
قوانین واضحی در مورد معامله اوراق ایجاد شده باشد.
تقاضای بسیار کمی برای معامله و مبادله وجود داشته باشد.
علل پیدایش ریسک نقدینگی عبارت است از:
1 - خروج سپردهها 2 - قابلیت تبدیل داراییهای غیرنقد به نقد 3 - حجم سرمایهگذاریها 4 - شکاف زمانی داراییها و بدهیها
شاخصهای ریسک نقدینگی
- نسبت داراییهای آماده فروش به کل داراییها - نسبت بدهیهای فراربه کل بدهیها - نسبت داراییهای آماده به فروش به بدهیهای فرار - میزان وامهای آماده پرداخت - میزان بهره پرداختنی - هزینههای عملیاتی - بهره قابل دریافت - برنامه فروش داراییها
روشهای اندازهگیری ریسک نقدینگی در بانک
1 - تعیین منابع و مصارف نقدینگی 2 - محاسبه نسبتهای ترازنامه و مقایسه با نسبتهای متوسط صنعت 3 - شاخص نقدینگی 4 - محاسبه شکاف تامین مالی و تخمین وجه نقد لازم برای تامین آن 5 - اندازه گیری ارزش فعلی خالص ترازنامه بانک
دلایل بالا بودن ریسک نقدینگی در بانکهای اسلامی
- ارائه تسهیلات و سرمایهگذاریها با سر رسیدهای نسبتا درازمدت - جذب منابع به صورت سپردههای کوتاه مدت و میان مدت - نبود بازار ثانویه فعال (قدرت نقل و انتقال) برای وامها و تسهیلات اعطایی - پایین بودن توان نقدینگی داراییهای مالی
عواملی که ممکن است به صورت کلی ریسک نقدینگی را افزایش دهند عبارتند از:
- سوءمدیریت اقتصادی ازسوی دولت و شرایط عمومی عدم اطمینان اقتصادی، - تحلیل رفتن تدریجی اعتماد به سیستم بانکی در یک کشور، - تحلیل رفتن تدریجی اعتماد به یک بانک، - وابستگی به یک بازار یا چند طرف تجاری محدود برای دریافت سپردهها، افزایش وامگیری کوتاهمدت و پرداخت وام درازمدت.
از آنجا که تکیه هر چه بیشتر بانکها به سپردهگذاران عمده بوده و ترکیب سپردهگذاران آگاه و حساس به ریسک در سبد سپرده باعث شده تا آنها با دیدن اولین بحران بیدرنگ سپردههای خود را خارج کنند و این عامل اصلی دغدغه بانکها علیالخصوص در قسمت صف میباشد؛ لذا سبب بروز مشکلات نقدینگی به میزان وسیعی میگردد از این رو مدیران شعب به جای اینکه به فکر برنامههای دراز مدت برای افزایش بازدهی باشند به فکر حفظ مشتریان علیالخصوص مشتریان پلاتینیومی خود میباشند.
با توجه به این موارد و ایجاد شرایطی مناسب برای برنامهریزی مدیران، لزوم توجه به مقوله مدیریت ریسک بیش از پیش جلوه مینماید. ریسک نقدینگی از جمله ریسکهای خالص بوده که عدم مدیریت صحیح آنها سبب زیانهای جبرانناپذیری میشود.
مدیریت نقدینگی با اهدافی از جمله پرداخت بدهیها و ایفای تعهدات به طور مستمر و به موقع، نگهداری سطح مناسبی از نقدینگی جهت پاسخگویی به جریانهای نقدی خروجی غیرمنتظره براساس تجربیات گذشته، اجتناب از تامین وجوه با هزینههای قابل ملاحظه از جمله فروش اجباری داراییها و تامین سطح مناسبی از نقدینگی مطابق با حدود تعیین شده در مقررات داخلی، شکل گرفته است.
این مساله تا حدی دارای اهمیت میباشد که کمیته بال تحقیقاتی را صرف این موضوع انجام داده و اهمیت آن را با اعمال قوانینی مبنی بر ارائه بندهایی در راستای مدیریت نقدینگی نشان داده است.
بخش مدیریت ریسک در هر سازمان، ارائه بهترین عملکرد و بهینهسازی، استفاده از سرمایه و به حداکثر رساندن ارزش داراییهای سهامداران را بهعنوان هدف اصلی خود مطرح مینماید و با استفاده از تدابیر متناسب و راهکارهای به موقع، ریسکها را پوشش میدهد.
راههایی برای مدیریت ریسک نقدینگی
- حضور در بورس - داشتن سرمایه کافی - سرمایهگذاری در اوراق مالی قابل فروش با قدرت به نقد کردن بالا - هماهنگی و طراحی حجم و سررسید منابع و مصارف در سرسیدهای مختلف - هماهنگی با نهادهای مالی مختلف برای دریافت خطوط اعتباری کوتاهمدت - محدود کردن شکاف جریان وجوه نقد - متنوع کردن و در نظر گرفتن منابع مالی جدید برای پرکردن کسری نقدینگی - اندازهگیری، نظارت، کنترل و گزارشگری دقیق با اتکا به یک سیستم اطلاعاتی مناسب و ارسال گزارشها برای مدیریت ارشد اجرایی - کنترل بازارهایی که منابع بانک در آنها قرار دارد - کاهش اتکای بانک به انواع چک پول
بانکها ریسک نقدینگی را به طور سیستماتیک و منظم از طریق تطابق نمودار سر رسید داراییها و بدهیهای خود، به ویژه در زمانهایی که سررسید آنها نزدیک است، از روی احتیاط و با نگهداری ذخایر نقد از قبیل وجه نقد نزد سایر بانکها و اوراق بهادار دولتی قابل فروش در بازار، مدیریت میکنند.
از این رو درجهت مدیریت ریسکی که به افزایش بهرهوری منجر شود، راهکارهای ذیل پیشنهاد میگردد:
1.تنوع در انواع سپردهها و به حداقل رساندن تمرکز روی یک منبع از سپردهها، متنوع ساختن داراییهای بانکها در سراسر جهان باعث میشود مدیریت ریسک در بانکها بهبود یابد و در نتیجه سودآوری و ارزش افزوده سهامداران بالا رود.2. کاهش اتکا به دریافت وجوه در بازار بین بانکی3. دسترسی به وجوه از شریکان مربوط (به عنوان مثال شرکت مادر)4. بیمه سپردهها (که در جلوگیری از سلب تدریجی اعتماد کمک میکند) 5. کنترل مدیریت بر تطابق ساختار سررسید داراییها و بدهیها و نظارت بر نسبت وام به سپرده 6. دسترسی به خطوط اعتباری آماده از سایر بانکهای بزرگ یا بانک مرکزی در مواقع اضطراری و غیرمنتظره، داراییهای نقدشونده بانکها حداقل 10درصد و در حالات حاد 20درصد است و بانکها تمایل دارند تا مبالغ بیشتری از داراییهای خود را بهصورت نقد نگه دارند تا مجبور به استقراض از بانک مرکزی یا سایر بانکها با نرخهای سنگین نشوند در صورتی که با یک مدیریت صحیح میتواند ترکیبی از داراییهایی را انتخاب کند تا ریسک خود را پوشش دهد یا از ابزارهای مالی برای تغییر خود با شرایط بیرونی بهره ببرد.
۷. نگهداری سطح مناسبی از داراییهای نقد، یکی از مشکلات کنونی بانکها داشتن داراییهای متعارف است که قابلیت عرضه در بازار را ندارد. هنگامی که بانکها داراییهای خود را به اوراق بهادار تبدیل میکنند، وظایف متعارف آنها دگرگون شده و دارای ساختاری میشوند که آن را ساختار عبوری مینامند. با تبدیل داراییهای معاملهناپذیر به داراییهای معاملهپذیر در بازار، قدرت راهبری، مدیریت و برنامهریزی بانکها افزایش مییابد
8. برنامهریزی دقیق نقدینگی در بانکها، مدیریت صحیح و کنترل هوشمندانه این فرآیند و اخذ بازخورد از عملکرد آن جهت تصحیح خطاهای احتمالی از مهمترین اقداماتی است که یک بانک باید در این زمینه انجام دهد.
لذا بانکها باید منابع خود را از قسمتهای مطمئن تامین نمایند تا در مواقع بحران با عجله در تصمیمگیری مواجه نشوند. برای رسیدن به اهداف مدیریت نقدینگی هر بانک به یک سیستم اطلاعاتی مناسب و سیستم کنترل داخلی کارآمد و موثر در جهت گزارشگیری نیاز دارد و برای اصلاح هدف، این اجزا باید مورد اصلاح قرار گیرد و اطلاعات خود را به روز کنند. مثلا از قسمت سپردههای کوتاه مدت وامهای بلند مدت پرداخت کنند. ۹. ایجاد ثبات در شرایط حداقل برای دورههای زمانی خاص، زیرا عدم ثبات شرایط باعث میشود تا بانکها برای حل مشکلاتشان در نهایت به بانک مرکزی و نرخ بالای آن رجوع کنند. ۱۰. از وظایف این دایره میتوان به فعالیتهایی نظیر بررسی و شناخت منابع راکد بانک، بررسی و شناخت ریسک ناشی از نوسانات نرخ ارز، بررسی ریسک ناشی از ایجاد تغییرات در میزان منابع و مصارف، تجزیه و تحلیل ترازنامه صورت سود و زیان و کفایت سرمایه اشاره کرد.
11. اگر افزایش سرمایه بانکها به دنبال افزایش نقدینگی مشتریان به کارهای تولیدی اختصاص پیدا کند، باعث میشود که نرخ رشد تولید در کشور افزایش پیدا کند که این افزایش نقدینگی سبب ایجاد تورم در جامعه نمیشود.
در بانک همانند دیگر شیوههای انجام کسب و کار تجارت، پذیرش پرداخت یا انتقال ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن و استفاده از کارت اعتباری از طریق اینترنت، ریسکهایی را در بر خواهد داشت و این بسیار مهم است که چنین ضررهای احتمالی را درک و پیشبینی کرده و سیستم خود را در مسیری سازماندهی نمایند که آنها را به حداقل رساند و در ضمن، سهمیهای را برای بدهی و ضررهای احتمالی در نظر داشته باشند. ماهیت فعالیت بانکها به گونهای است که اگر چه، ظاهرا علامتی از بحران یا ورشکستگی از خود نشان نمیدهند، ولی میتوانند بحرانهای پنهان را به حالتهای گوناگون با خود حمل نمایند، زیرا این بحرانها، مسوولین نهادهای نظارتی و اجرایی سیستمهای مالی را بر آن میدارد تا مدیریت ریسک نهادهای مالی و بهخصوص بانکها را با جدیت بیشتر و کارشناسانهتر مورد توجه قرار دهند. توجه به این عوامل باعث شده تا بانکهای ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن کشورهای توسعه یافته تنها ۵درصد از کل داراییهایشان را بهصورت نقدی نگهداری نموده و با مدیریت ریسکها، به گونهای عمل کنند که همچنان در بازار رقابت شدید، به طور سودآور به حرکت خود ادامه داده و تهدیدهای پیرامون خود را تبدیل به فرصتهای سودآور نمایند. از تمام موارد ذکر شده اینگونه برداشت میشود که به منظور شناسایی و کنترل ریسک نقدینگی در ساختار مصوبات هیات مدیره و در راستای تسهیل نظارت موثر بر ریسک نقدینگی لازم است تا بانکها و موسسات مالی و اعتباری واحد مدیریت ریسک نقدینگی را تشکیل داده و همواره از اثر بخشی و کارایی آن اطمینان حاصل نماید. همچنین برای انجام امور به صورت کارا و موثر سعی در طراحی و انجام این امر از طریق نرم افزار مدیریت ریسک نکند.
* کارشناس بانک ملت
دیدگاه شما