صورت جریان وجوه نقد و بخشهای مهم آن/جریانات نقدی فعالیتهای عملیاتی
صورت جریان وجوه نقد یکی دیگر از صورتهای مالی به همراه ترازنامه و صورت سود و زیان است که توسط شرکتها تهیه میشود که گردش عملیات نقدی شرکت را به سهامداران شرکت ارائه دهند. این صورت مالی کلیه جریانات نقدی شرکت اعم از دریافتها و پرداختها برای فعالیتهای مختلف را نمایش میدهد. همچنین شرکتها دلایل تغییرات موجودی نقدی شرکت و همچنین عملیات تامین مالی شرکت را برای شفافیت بیشتر به مالکان و سهامداران شرکت ارائه میدهند. اینکه در طول فعالیت سال مالی شرکت چه مقدار وجه نقد جابجا شده است و رقم موجود روبروی وجه نقد شرکت در ترازنامه چگونه به دست آمده است اهمیت بسیاری برای آگاهی از چند و چون فعالیتهای ریز و درشت شرکت دارد.
بر اساس استانداردهای بینالمللی حسابداری (IFRS) صورت جریان وجوه نقد یک شرکت باید شامل سه دسته مجزا باشد. این سه دسته به شرح زیر هستند:
- جریانات نقدی ناشی از فعالیتهای عملیاتی یک شرکت
- جریانات نقدی ناشی از فعالیتهای سرمایهگذاری شرکت
- جریانات نقدی ناشی از فعالیتهای تامین مالی شرکت
در صورت سود و زیان و ترازنامه ممکن است برخی از فعالیتهای شرکت به چشم نیاید. به عنوان مثال در صورت حساب سود و زیان ریز و درشت پرداختیها به کارکنان و یا پرداختی برای فعالیتهای سرمایهگذاری به طور کامل مشخص نشود و تنها شاهد رقمی هستیم که ممکن است اطلاعی از جزئیات آن در دسترس نباشد. یا اینکه در ترازنامه تنها وضعیت مالی شرکت در یک لحظه زمان را شاهد هستیم اما از کم و کیف این ارقام ممکن است اطلاعی در دست نباشد. به همین دلیل صورت جریان وجوه نقد مهمترین عملیات نقدی شرکت را نمایش میدهد و اینکه اساسا ریز و درشت پرداختیها و یا دریافتیها به چه صورت بوده است که رقم نهایی آن در ترازنامه آمده است.
بخشهای مهم صورت جریان وجوه نقد
صورت جریان وجوه نقد فارغ از سه دسته کلی دارای جزئیاتی است که معمولا شامل موارد زیر است:
- جریانات نقدی ناشی از فعالیتهای عملیاتی
- جریانات نقدی ناشی از بازده سرمایهگذاری و سود پرداختی پرداختی تامین مالی
- مالیات پرداختی
- فعالیتهای سرمایهگذارانه
- نحوه تامین مالی
- مبادلات غیرنقدی یک شرکت یا مؤسسه خاص
- جریانات ناشی از تسعیر ارز
جریانات نقدی فعالیتهای عملیاتی
جریانات نقدی ناشی از فعالیتهای عملیاتی شرکت شامل دو روش مستقیم یا غیر مستقیم است. اگر فعالیتهای عملیاتی شرکت به روش مستقیم در نظر گرفته شوند جریانات نقدی حاصل از فعالیت عملیاتی به شرح زیر خواهد بود:
وجوه نقد حاصل از فروش = فروش + حسابهای دریافتنی آغاز دوره – حسابهای دریافتنی پایان دوره
وجوه نقد حاصل از ارائه خدمات = درآمد خدمات + حسابهای دریافتنی ابتدای دوره – حسابهای دریافتنی پایان دوره
وجوه نقد پرداختی بابت مواد اولیه = هزینه مواد اولیه + موجودی ابتدای دوره – موجودی پایان دوره
وجوه نقد پرداختی بابت حقوق و دستمزد = هزینه حقوق + حقوق پرداختنی ابتدای دوره – حقوق پرداختنی پایان دوره
گفتنی است دلیل کسر حسابهای پرداختنی و دریافتنیهای پایان دوره این است که این پرداختها به دوره بعد منتقل میشوند و لذا در صورت جریان وجوه نقد دوره کنونی به حساب آورده نمیشوند.
روش غیرمستقیم عملیات محاسباتی پیچیدهتری دارد و شروع آن از سود عملیاتی صورت سود و زیان است. در صورت تعیین سود و زیان عملیاتی موارد زیر به این سود یا زیان اضافه میشوند:
- کاهش حسابهای دریافتنی: بدین معنی است که بخشی از حسابهای دریافتنی به صورت نقد دریافت شده و لذا این میزان کاهش در حساب صورت جریان وجوه نقد به سود عملیاتی اضافه میشود.
- کاهش موجودیها: کاهش موجودیها به معنی فروش نقدی است که به سود عملیاتی اضافه میشود.
- میزان افزایش در حسابهای پرداختنی: افزایش در حسابهای پرداختنی به معنی دریافت نقدی است که منجر به افزایش بدهی شده است.
موارد زیر از از سود یا زیان عملیاتی کسر میشوند:
- افزایش در حسابهای دریافتنی: افزایش در حسابهای دریافتنی به معنای افزایش طلب است که نشان دهنده خروج وجه نقد است و از سود عملیاتی کسر میشود.
- کاهش حساب پرداختنی: کاهش حساب پرداختنی یعنی پرداخت مقداری از بدهیها که به معنای خروج پول است.
- افزایش موجودیها نیز به معنی خرید موجودی و پرداخت وجه نقد است که طبیعتا از سود عملیاتی کسر میشود.
جریانات نقدی ناشی از بازده سرمایهگذاریها
این جریانات نیز به شرح زیر محاسبه میشوند:
سود سهام دریافتنی = سود سهام دریافت شده در آغاز دوره + درآمد حاصله از سود سهام – سود سهام دریافتنی پایان دوره
سود سهام پرداختی = سود سهام پرداختنی آغاز دوره + سود مصوب شده سهام – سود سهام پرداختنی پایان دوره
بهره دریافتی = بهره دریافتی آغاز دوره + درآمد حاصله از بهره – بهره دریافتنی پایان دوره
بهره پرداختی = بهره پرداختی ابتدای دوره + بهره تخصیص داده شده به دارایی + هزینه بهره + بهره پرداختنی در انتهای دوره
مالیات بر درآمد
جریان مالیات پرداختی از جمله خروجیهای جریان نقدی محسوب میشود و لذا این جریان نقدی در صورت جریان وجوه نقد به عنوان جریان خروج نقدی ثبت میشود.
فعالیتهای سرمایهگذاری
این فعالیتها نیز از جمله فعالیتهای مرتبط با صورت جریان وجوه نقد است چرا که تحصیل و واگذاری داراییها و سرمایهگذاریهای بلندمدت و کوتاهمدت را شامل میشود. جریانهای مربوط به سایر داراییهای مشهود و نامشهود نیز از جمله دادههایی است که در صورت جریان وجوه نقد ثبت میشود.
فعالیت تامین مالی
تمامی جریانات نقدی ورودی حاصل از فعالیتهای تامین مالی از جمله واگذاری سهام، فروش اوراق، وامها و انواع تسهیلات کوتاهمدت و بلندمدت نیز در صورت جریان وجوه نقد به صورت ریز ثبت میشود. همچنین جریانات نقدی خروجی از جمله بازپرداخت وامها و اوراق مشارکت و سایر تسهیلات دریافتی و اقساط اجاره و … نیز از جمله جریانات خروجی صورت جریان وجوه نقد میباشند.
مبادلات غیرنقدی
برخی از مبادلات غیرنقدی از جمله به دست آوردن داراییهای ثابت مشهود در ازای تسهیلات مالی یا صدور سهام و یا مبادله موجودی مواد اولیه با دارایی و جایگزین کردن انواع وامهای بلندمدت با یکدیگر از جمله فعالیتهایی است که در صورت جریان وجوه نقد ثبت میشوند.
تسعیر ارز
جریانات نقدی ناشی از تسعیر ارز نیز از جمله فعالیتهایی است که در صورت جریان وجوه نقد شناسایی میشوند، البته این مورد شامل مواردی است که با ورودی و خروجی جریان نقدی مرتبط باشد که در شرکتهای مختلف متفاوت است.
منابع اصلی صورت جریان وجوه نقد
صورت جریان وجوه نقد : منابع اصلی جریان ورودی وخروجی و وجوه نقد 7 مورد می باشد. که شامل فعالیت های عملیاتی ، بازده سرمایه گذاری ها و سود پرداختنی برای تامین مالی، مالیات بر درآمد، فعالیت های سرمایه گذاری، فعالیت های تامین مالی، مبادلات غیر نقدی، تسعیر ارز می باشد. که در ادامه به تشریح برخی از این موارد می پردازیم.
فعالیتهای عملیاتی
کسب وکارها درآمد حاصل از فروش کالا و یا ارائه خدمات رادریافت می کند. و سایر وجه های دریافتی را به نمایش میگذارند. خارج شدن از فعالیت های عملیاتی مانند هزینه های حقوق و دستمزد مزایا و مالیات اشتغال ، مالیات بر درآمد، و غیره
فعالیت های عملیاتی به دو بخش مستقیم و غیر مستقیم تقسیم می شوند. روشی که انتخاب میگردد. با اطلاعات مورد نیاز صورت جریان نقد، ارتباط مستقیم دارد.
فعالیت های سرمایه گذاری
فعالیت های سرمایه گذاری از تحصیل و واگذاری دارایی ها بلند مدت و سایر سرمایه گذاریهای بلند مدت را شامل می شود.
این فعالیت ها شامل جریان های مربوط به تحصیل و فروش، سرمایه گذاری های کوتاه مدت، بلند مدت ، وجوه در ارتباط با دارایی تامین مالی مستقیم و غیرمستقیم های ثابت مشهود و نامشهود و پرداخت و وصول تسهیلات اعطایی به اشخاص مستقل از واحد تجاری است.
فعالیت های تامین مالی
جریان های نقدی که از فعالیت های مالی به وجود می آیند. شامل، تامین کنندگان منابع مالی جداگانه از واحد تجاری و بازپرداخت اصل آن می باشد.
مطرح کردن مستقل جریان های نقدی، جهت پیش بینی جریان های نقدی آتی جهت اجرای تعهدات به تامین کنندگان منابع مالی واحد تجاری سودمند است.
مبادلات غیر نقدی
مبادلات و رویداد های سرمایه گذاری که نیازی به مصرف وجه نقد ندارند. نمونه مبادلات غیر نقدی : به دست آوردن دارایی های ثابت مشهود در ازای تسهیلات مالی ، به دست آوردن دارایی های ثابت در ازای صدور سهام.
نقش بی بدیل نظام بانکی در تامین مالی بخش تولید کشور
شاخص رشد تولید و در پیوند آن افزایش رشداقتصادی ازمعیارهای ارزیابی یک اقتصاد کارآمد می باشد،دراین میان نظام بانکی باتوجه به اختیار داشتن سپرده های مردم وتوانایی جذب نقدينگي موجود درجامعه میتواند نقش بسزا وموثری درتامین مالی پروژههای تولیدی و صنعتی کشور وپیرو آن اشتغالزایی بدنبال داشته باشد، بی شک الگوی تأمین مالی مناسب به کمک سیستم بانکی درکسب وکارهای متعدد می تواند درجهت نیل به اهداف عالی ارتقاء تولید ، رشد و توسعه پایدار اقتصادی کشورنائل شود.
فرهنگ اقتصاد _ در تعریف “تأمین مالی خرد” (microfinance) می توان گفت؛ برنامهای که وامهای بسیار کوچک تامین مالی مستقیم و غیرمستقیم را با هدف خوداشتغالی به مردم بسیار فقیر ارائه میدهد.
درتحلیل این موضوع درکشورهای درحال توسعه ازجمله موانع پیشرو درمسیر رشد و توسعه، کمبود سرمایه و عدم بکارگیری صحیح و اصولی دراستفاده ازمنابع سرمایهای موجود است.
ازجمله این برنامه های تأمین مالی خرد که به منظور اشتغالزایی و فقرزدایی است که با ایجاد و تامین مالی مستقیم و غیرمستقیم گسترش فعالیتهای درآمدزا وکارآفرینی بویژه برای اقشار کم درآمد ومحروم است.
طرحهای تأمین مالی خرد در ابتدا برای آزادسازی ظرفیتهای بهرهوری افراد فقیر مبتنی بر خود اشتغالی مطرح شد.
ازچشم اندازهای تأمین مالی خرد می توان اشاره داشت که کسب و کار مشتریان را از طریق ارائه سرمایه تغییر خواهد داد؛ به عبارتی دیگر درآمد استقراض کنندگان را بیشتر خواهد کرد تا در نهایت فقر را ریشهکن کند.
بنابر شواهد موجود تأمین مالی خرد از دهه ۱۹۹۰ تا به حال رشد فزایندهای داشتهاست و مسیر را برای انواع دیگر سرمایهگذاری اجتماعی باز میکند.
تأمین مالی خرد با فراهم آوردن نقدینگی برای بسیاری از نیازهای مصرفکنندگان مزیت اقتصادی ایجاد میکند.
البته دراین زمینه نظرات مخالف و موافقی مطرح است ازجمله در رابطه با روشهای تأمین مالی خرد می باشد که برخی کارشناسان تأمین مالی خرد را نوعی از سیاست توسعهای میدانند و هدف آن با افزایش گستره سرمایههای کوچک افراد فقیر بوده و در راستای تسهیل درآمدزایی و ایجاد اشتغال عمل میکند و کیفیت زندگی افراد فقیر را نیز بهبود میبخشد.
اما برخی دیگر از کارشناسان نقدهایی را بر طرحهای تأمین مالی خرد دارند که تعدادی از این نقدها به شرح زیر است:
-تأمین مالی خرد نقش «صرفه اقتصادی ناشی از مقیاس» را نادیده میگیرد.
-تامین مالی زنجیره تولید بانک برای هدایت هدفمند و صحیح اعتبارات و تسهیلات بانکی به بخش تولید و شرکت های دانشبنیان به منظور اشتغال آفرینی پایدار در بنگاههای اقتصادی بسیار ریسک پذیر است.
-تأمین مالی خرد صرفاً ابزاری برای بدتر کردن معیشت فقرا است؛ با افزایش نرخ بهره و هزینه وام فقیر فقیرتر و ثروتمند ثروتمندتر میشود.
-تأمین مالی خرد باعث صنعت زدایی اقتصاد شده و تورم ایجاد میکند.
-تأمین مالی خرد قادر به ارتباط با دیگر شرکتها نیست (با شرکتهای اندازه بزرگ نمیتواند ارتباط برقرار کند)
عملکرد بانک ها بعنوان یکی ازمهمترین نهادهای اقتصادی است نقش بسیار مهمی در گردش سرمایه در کشور دارد.
بانک ها از طریق اعطای تسهیلات و وامهای بانکی باعث رشد و رونق اقتصاد می باشند.
به بیان تامین مالی مستقیم و غیرمستقیم دیگر رشد و توسعه هر کشور در گرو استفاده بهینه از منابع و سرمایه های موجود ضمن بکارگیری صحیح و اصولی ازاین منابع سرمایههای کشورمیباشد تا نیازها و مایحتاج انسان ها از جمله افزایش تولید، درآمدزایی، اشتغالزایی ورشد و توسعه رفاه جامعه تأمین شود.
بنابر برآوردها وارزیابی ها نشان ازتأثیر گذاری تأمین مالی خرد بر رشد و توسعه اقتصادی وجود دارد. با این حال شواهد زیادی مبنی بر تأثیر بخش مالی اقتصاد بر توسعه اقتصادی وجود دارد همچنین در بسیاری از کشورها صندوقهای ارائه دهنده اعتبارات خرد به خود کفایی رسیدهاند، به طوری که برای تأمین مالی نیازی به تخصیص اعتبار از طرف دولت یا نهادهای خیریه ندارند و از گردش مالی خود برای اعطای وام استفاده میکنند.
همانطور که اشاره شد یکی از اهداف اصلی تامین مالی خرد اشتغالزایی است اما نظر برخی از کارشناسان بر این است که شغلهای جدید باید در پاسخ به تقاضای جدید ایجاد میشوند و با توسعه اقتصادی پیوند یابند.
در واقع میتوان اشتغال ایجاد کرد ولی اگر این اشتغال با تقاضای واقعی برای کالاها و خدمات با کیفیت پیوند نداشته باشد، هیچ نفعی برای اقتصاد نخواهند داشت؛ و حتی حقوق و دستمزدی که برای کارکنان غیر بهرهور پرداخت میشود باعث اتلاف منابع کمیاب خواهد شد.
این برنامهها جایگزین برنامههای متداول بانکی برای اقشار فقیر و آسیبپذیر جامعه بوده که در نظام بانکی کنونی از شرایط کافی برای بهرهمندی از وامهای بانکی برخوردار نیستند.
معمولاً رویههای مربوط به این شکل از تأمین مالی دارای شرایط زیر است:
فرایندهای تامین مالی ساده و سریع است.
زمان بازپرداخت وام کوتاهمدت است و شیوه تقسیط انعطافپذیر است.
دورههای بازپرداخت نیز میتواند در مقیاس روزانه، هفتگی یا ماهیانه باشند.
غالباً ضمانت جمعی توسط اعضای گروه وامگیرنده، جایگزین اخذ وثیقه به عنوان ضمانت میشود.
براساس تجربههای جهانی، راه حل این مشکلات، توسعه نظام تأمین مالی زنجیرهای است که از طریق آن، فرایند تأمین مالی از طریق انواع ابزارهای مالی و تجاری در طول زنجیرههای تولید به طور پیوسته انجام پذیرفته و لذا انحراف منابع کاملاً محدود تامین مالی مستقیم و غیرمستقیم شده و شفافیت و کارایی تخصیص منابع افزایش مییابد و همچنین هزینه تأمین مالی برای بنگاهها نیز کاهش مییابد.
برای این منظور معمولاً سعی میشود تا با به کارگیری سیاستها و ابزارهای اجرایی گوناگون در برنامههای توسعه به این هدف دست یافت.
در این زمینه سیاستهای پولی و اعتباری جایگاه ویژهای دارد و اقتصاد دانان توسعه نظام پولی و اعتباری مناسب را رمز موفقیت برنامههای توسعه میدانند.
استفاده از اعتبارات خواه در سرمایه گذاری جدید و خواه در تأمین سرمایه در گردش، منجر به افزایش تولید میشود و از این رو میتواند در اشتغالزایی تأثیر داشته باشد.
مهمترین ارگان در تأمین مالی تولیدی، تجاری، مصرفی و حتی دولتی در هر کشور بانکها میباشند. بنابراین توسعه و بهبود فعالیتهای بانکی به ویژه اعطای تسهیلات به همراه نظام بانکی کارآمد، نقش عمده ای در توسعه و پیشرفت اقتصاد و صنعت بانکداری کشور خواهد داشت و اعطاء تسهیلات اعتباری به مشتریان از جمله مهمترین وظایف بانکها به شمار میرود.
بانکها در هر کشور پس از جمع آوری منابع مالی، این منابع را به بخشهای مختلف اقتصادی تخصیص میدهند و در حقیقت این اقدام بانکها، بخشهای مختلف اقتصادی را در هر کشور در انجام بهتر وظایفشان تقویت و نهایتاً زمینه لازم را برای رشد وتوسعه اقتصادی کشور فراهم میآورند.
به طور کلی طی سالهای اخیر، تأمین اشتغال و کاهش نرخ بیکاری در قالب یکی ازدغدغه های اقتصادی و به عنوان ضروری ترین هدف برای مدیریت کشور و برنامههای اقتصادی مدنظر قرار گرفته است.
بازارهای پولی و و مالی اهمیت فراوانی در نظام اقتصادی کشورها دارند و الزامات مهم دستیابی به رشد پایدار محسوب میشوند.
در واقع بازارهای پولی و مالی، منابع تأمین اعتبار برای فعالیتهای مختلف اقتصادی میباشند.
دریافت وام و اعتبار و انتقال پول از یک فرد به فرد دیگر یا از یک نهاد به نهاد دیگر نقش اساسی در تأمین اعتبار فعالیتهای مختلف اقتصادی دارد. اعتبار و وام به طور مستقیم و غیر مستقیم بر اشتغال واحدهای تولیدی و فرصتهای شغلی جدید تأثیر میگذارد.
درزمینه جایگاه ارزنده و نقش آفرینی بانکها درگردش چرخهای صنعت واقتصاد جوامع؛عبدالمجید پورسعید مدیرعامل بانک ایران زمین ؛درگزارش منتشره ی درسایت این بانک؛این نقش را محوری واساسی در رونق اقتصادی ورشد وبالندگی برشمرده وضمن تاکید بر حمایت از تولید؛ این امر را به عنوان رهیافتی در گذر ازبحران وچالش های اقتصادی فعلی دانسته و گفتهاست: چندین سال است که تولید کشور با شرایط سخت دست و پنجه نرم می کند، به طوری که بسیاری از واحدهای تولیدی امکان تولید را از دست داده اند و یا با ظرفیتهای پایین به ادامه مسیر می پردازند.
مدیرعامل بانک ایران زمین با اشاره به نقش کلیدی بانکها در گذر از شرایط کنونی اظهار داشت: انتظاری که از تامین مالی مستقیم و غیرمستقیم بانکها به عنوان یکی از اساسی ترین بخشهای تامین مالی و اقتصادی می رود، قرار گرفتن در کنار تولید و تامین بخش مهمی از اعتبار حوزه تولید کشور است.
وی افزود: به نظر می رسد تنها راه گذر از شرایط فعلی حمایت از کالای داخلی توسط همه آحاد جامعه است. حوزه های اقتصادی باید سعی کنند با حمایتهای درست، استفاده از ظرفیتهای داخلی و کنترل واردات چرخهای تولید را به حرکت درآورند و مردم نیز در راستای حمایت از تولید باید تولیدات داخلی را خریداری و حمایت کنند.
نکته ای که درپایان باید به آن توجه داشت این است که محور اصلی ما در بحث استقلال بانک مرکزی، پاکسازی اقتصاد از فعالیت های نامولد، فساد آمیز و سوداگری های بی ثبات کننده است.
اگر محیط اقتصاد باثبات و آرام باشد و پاک دستی و مسئولیت پذیری وضعیت رایج اقتصاد باشد در آن صورت بانک ها وموسسات اعتباری، چه خصوصی باشند و چه غیر خصوصی، درست عمل می کنند.
تأمین مالی جمعی مبتنی بر توکن؛ زاده فناوری، نیاز روز
گذار از اقتصاد سنتی به اقتصاد نو و رفع چالشهای موجود، مستلزم پذیرش و کاربست شیوهها و ابزارهای نوین تکنولوژیک است. تا بر مبنای آن بتوان زمینه لازم برای توسعه کسبوکارهای نوپا را فراهم آورد. موانع و خلأهای موجود در شیوههای سنتی تجارت و تأمین مالی جمعی، ضرورت این همراستایی را دوچندان میکند.
شیوههای سنتی تأمین مالی
در گذشته، شخص متقاضی تأمین سرمایه، با مراجعه به اشخاصی که سرمایه و تمایل به سرمایهگذاری داشتند، منابع موردنیاز برای انجام طرحهای مدنظرش را تأمین میکرد. یافتن و مجاب کردن اشخاص علاقهمندی که سرمایه کافی برای این منظور داشتند، کار دشواری بود که در بسیاری از موارد با شکست مواجه میشد. به همین منظور و همپای رشد مشاغل و کسبوکارهای جدید، این اشخاص جای خود را به بانکها، مؤسسات اعتباری و بازار سرمایه دادند. در این مدل، منابع مالی موردنیاز برای اجرای طرحها و پروژهها عمدتاً از سه منبع بانک، بازار سرمایه و بیمه تأمین میشود. این منابع به طور مستقیم یا غیرمستقیم در جهت تأمین مالی پروژههای شرکتها مورداستفاده قرار میگیرد. در نظام بانکی، منابع موردبحث از طریق بانکها و مؤسسات اعتباری در دو قالب تسهیلات و اعتبارات تأمین میشود.
بهطورکلی تسهیلات را میتوان منقسم بر قرضالحسنه، عقود مبادلهای و عقود مشارکتی دانست. قرضالحسنه، عقدی است که بهموجب آن بانکها مبلغ معینی را طبق ضوابط مقرر به اشخاص اعم از حقیقی یا حقوقی بهصورت قرض واگذار میکنند. بانکها در این حالت، نیازهای ضروری و عمومی را بهصورت وام غیرتجاری و بدون سود، مرتفع میسازند. عقود مبادلهای عقودی با بازدهی ثابت هستند که نرخ سود تسهیلات در قالب آنها میتواند نرخ ثابتی باشد که از آن جمله میتوان به فروش اقساطی، اجاره به شرط تملیک، مرابحه و جعاله اشاره کرد.
در مقابل، عقود مشارکتی عقودی هستند که در آن بانک، کل یا بخشی از سرمایه موردنیاز یک فعالیت اقتصادی (تولیدی، تجاری یا خدماتی) را تأمین میکند و در نهایت، در انتهای فعالیت، مطابق قرارداد فیمابین با صاحب فعالیت اقتصادی، سود حاصل از این فعالیت را تقسیم میکند. مشارکت مدنی، مشارکت حقوقی، مضاربه و مزارعه از آن جملهاند. اعتبارات نیز شامل صدور ضمانتنامه، اعتبارات اسنادی خارجی و اعتبارات اسنادی داخلی است.
در مدل تأمین از طریق بازار سرمایه، منابع مالی موردنیاز شرکتها از طریق پذیرش در بورس اوراق بهادار تأمین میشود. سهولت تأمین مالی برای طرحهای توسعه از طریق انتشار اوراق مشارکت، برخورداری از مشوقهای دولت مانند معافیت مالیاتی، سهولت در تغییر ترکیب سهامداران و انتقالپذیری مالکیت و سهولت در تأمین مالی از طریق سامانههای بانکی در مقایسه با شرکتهای غیر بورسی از جمله مزایای این مدل است. صنعت بیمه نیز دو نقش عمده در نظام تأمین مالی برعهده دارد. یکی، تجهیز و تخصیص منابع مالی و دیگری، مدیریت ریسک فرایندهای تأمین مالی.
در شیوههای سنتی تأمین منابع مالی، اشخاص برای انجام طرحهای پیشرو درصورتی کمبود مالی به اشخاص مراجعه میکردند. این مراجعه بعدها به نهادهای واسطی چون بانک و تندادن به ضوابط آنها منتقل شد. این مسئله زمانبر بوده و چالشهای بروکراتیک دارد. از سوی دیگر، جوامع را با لزوم بهکارگیری شیوههای نوین تأمین مالی مواجه ساخت.
تأمین مالی جمعی؛ رویکردی اجتنابناپذیر که در پیش گرفتیم!
در سالهای اخیر، رشد فینتکها، مدلهای ارائه خدمات مالی را دگرگون کرده است. همچنین روشهای نوینی برای تأمین منابع از عموم در بستر اینترنت به وجود آورده است. همپای این تغییرات، تأمین مالی همواره یکی از چالشهای اساسی ایجاد و توسعه کسبوکارهای کارآفرینانه و مخاطرهپذیر بوده است. ازاینرو در دهههای اخیر، نوآوریهایی نظیر صندوقهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر، شتابدهندگان کسبوکار و غیره بهمنظور ایجاد جایگزین برای نهادهای تأمین مالی سنتی نظیر بانکها صورت گرفته است. هرکدام کوشیدهاند برخی از خلأهای موجود تأمین مالی در مراحل مختلف کسبوکارهای کارآفرینانه را کاهش دهند.
با وجود این، هنوز خلأ بزرگی در تأمین مالی شرکتهای نوپای کارآفرین در مراحل اولیه تجاریسازی وجود دارد. یکی از ابتکارات قابلتوجه در زمینه تأمین مالی کسبوکارهای کارآفرینانه که به طور خودجوش با استفاده از برنامههای اجتماعی به وجود آمده و بهویژه برای مراحل نوزادی و نوپایی بسیار مناسب است، «تأمین مالی جمعی» [۱] یا «جمعسپاری مالی» است. جمعسپاری بر اساس این اصل که «خرد جمعی بر خرد باهوشترین فرد یا افراد آن جمع برتری دارد»، ابزاری است که خرد جمعی را در راستای یک امر مشخص همگرا میکند.
تأمین مالی جمعی گونهای از جمعسپاری در حوزه تأمین مالی کسبوکارهای نوپا و ایدههای نوآورانه است. این فرایند نوآورانه مردمنهاد به این صورت است که فرد متقاضی، برنامه خود را در درگاه اینترنتی تأمین مالی جمعی مطرح میکند. اگر این برنامه از دید مخاطبین خود که امکان بحث و بررسی در مورد برنامه برای آنها فراهم است، قابلقبول باشد، صدها و گاهی هزاران نفر مقادیر نسبتاً اندکی را برای پشتیبانی از برنامه پرداخت میکنند. جمع این مبالغ برای راهاندازی و اجرای برنامه، به اندازه کافی بزرگ خواهد بود.
درمجموع، میتوان گفت تأمین مالی جمعی فقط یک حرکت جمعی زودگذر نیست. ابزاری خودجوش است که نیاز جامعه جهانی با استفاده از پیشرفت فناوری آن را به وجود آورده است. دولتها برای حفظ حقوق ذینفعان و بهرهگیری از قدرت جمعی، آن را توسط تدوین قوانین به رسمیت شناختهاند. این ابزار فرهنگ کارآفرینی و سرمایه اجتماعی را ارتقاء میبخشد. و از این طریق توسعه اقتصادی و اجتماعی را در جوامع تسریع کند.
تامین مالی جمعی در ایران؛ چالشهای قدیمی!
تأمین مالی جمعی، مفهومی آشنا برای ایرانیان است. مفهومی شبیه به گلریزان پهلوانان که از قدیمالایام در جوامع محلی ما رایج بوده است. در دهه چهل خورشیدی اولین صندوقهای قرضالحسنه ایران توسط بازاریان تهران در مساجد و با الهام از سنت گلریزان و با هدف کمک به ورشکستگان بازار به وجود آمد. فرایند تأمین مالی جمعی شباهت بسیاری به سنت گلریزان و صندوق قرضالحسنه دارد. گذشته از این، در حوزه اجرای تأمین مالی جمعی به شیوه نوین و برخط، ظهور سکوهای تأمین مالی جمعی در ایران بهعنوان زیرساخت جذب سرمایه میتواند نویدبخش توسعه فضای کارآفرینی و نوآوری بهعنوان یکی از مهمترین برنامههای اقتصادی – راهبردی کشور باشد.
در راستای تعیین ضوابط حاکم بر تأمین مالی جمعی در ایران، بر اساس تفاهمنامه مشترک بین وزارتخانههای امور اقتصادی و دارایی، تعاون، کار و رفاه اجتماعی، ارتباطات و فناوری اطلاعات و معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری با موضوع برنامه توسعه تولید محصولات دانشبنیان و با عنایت به قانون بازار اوراق بهادار، دستورالعمل تأمین مالی جمعی بر اساس بند ۴ ماده ۴ قانون اخیرالذکر، به تصویب شورایعالی بورس و اوراق بهادار رسیده است.
بر اساس این دستورالعمل، مراحل تأمین مالی جمعی به این صورت است که شرکت متقاضی تأمین مالی جمعی باید. در گام نخست پروژه خود را به عامل ارائه کند. تأمین مالی بهصورت مشارکتی است و مشارکتکنندگان در سود و زیان آن طرح شریک میشوند. به این دلیل طرح یا ایده ارائهشده باید از جذابیت برخوردار باشد تا نظر مخاطب را جلب کند. عامل برای انجام تأمین مالی جمعی باید نسبت به اخذ مجوز فعالیت برای پلتفرم یا نرمافزار تحت وبی که تمامی طرحهای قابل تأمین مالی در آن ثبتنام و از طریق آن تأمین مالی میکنند، از کارگروه ارزیابی مطابق دستورالعمل اقدام کند.
حوزه جغرافیایی اجرای طرحهای موردنظر در داخل کشور است. اما تامین مالی مستقیم و غیرمستقیم جمعآوری منابع مالی مورد نیاز این طرحها از تأمینکنندگان خارج از کشور نیز امکانپذیر است. حداکثر مقدار قابل تأمین از طریق تأمین مالی جمعی برای هر طرح ۲۰ میلیارد ریال در نظر گرفتهشده است. همچنین تأمین مالی جمعی برای یک طرح مشخص نباید بهصورت همزمان توسط چند سکوی مختلف انجام شود.
تأمین مالی جمعی در این دستورالعمل، مبتنی بر مدل مشارکت است. ریسک سرمایهگذاری در آن به دلیل ماهیت کسبوکارهای کارآفرینانه، بالا بوده و سرمایهگذاران عمدتاً غیرحرفهای هستند. علاوهبرآن ریسک سوءاستفاده کلاهبرداران را نیز به همراه دارد. به همین دلیل دولتها باید با تنظیم مقررات و سازوکارهای نظارتی مناسب، هر دو نوع ریسک را کاهش دهند. علاوهبرآن، مدل تأمین مالی جمعی زمانی موفقیتآمیز خواهد بود که با هنجارهای فرهنگی کشورها همخوانی داشته باشد. در ایران حداقل دو شاهد برای وجود چنین همخوانی وجود دارد. اول، سابقه طولانی در تأمین مالی خیرانه (گلریزان) و دوم تطابق مدل مشارکت با قوانین شرعی و خدمات مالی بدون ربا که آن را بهعنوان روشی مکمل در کنار سایر شیوهها، حتی در مؤسسات مالی و بانکها مناسب میسازد.
پیشنهاد؛ با تامین مالی مبتنی بر توکن، شفافتر و کارآمدتر باشیم!
بهمنظور رفع چالشها با عنایت به اینکه اقتصـاد جدیـد مبتنـی بـر توکـن از طریـق کاهـش قابلتوجه اصطــکاک و موانــع موجــود در انواع کسبوکارها از پتانســیل بالایــی بــرای خلــق یــک دنیــای مالــی منصفانــه و کارا برخـوردار اسـت. ازاینرو، پیادهسازی مدل تأمین مالی جمعی بر بستر بلاکچین میتواند راهکار مناسبی برای کمک به کسبوکارها خصوصاً کسبوکارهای نوپا باشد. بهرهگیری از فناوری دفتر کل توزیعشده علاوه بر افزایش میزان شفافیت در روند تأمین جمعی مالی، با فراهمآوردن امکان پایش مستمر کلیه مراحل، ریسک بازیگران این عرصه را به میزان قابلتوجهی کاهش خواهد داد. از سوی دیگر، بهرهگیری از بلاکچین و توکنسازی اموال باعث کاهــش زمــان و حداقــل مقــدار موردنیــاز بــرای ســرمایهگذاری میشود. این منجر به گســترش ســرمایهگذاری در داراییهــا در بیــن طیــف گســتردهتری از مخاطبیــن شــود.
شناسایی و کاهش ریسکهای مربوط به بازیگران این عرصه، نیازمند آگاهی از مراحل و اجزای فرایند تأمین جمعی مالی است. تکلیف تامین مالی مستقیم و غیرمستقیم عامل در ارزیابی حسن سابقه متقاضی در طرحهای قبلی تأمین مالی جمعی، اعلام ریسکهای طرح به تأمینکنندگان و ارائه گزارش عملکرد و صورتهای مالی سالانه حسابرسی شده به کارگروه ارزیابی، از جمله مواردی است که بهروشنی بر ضرورت بهکارگیری مکانیسمهایی دلالت دارد که واجد بالاترین میزان شفافیت در این مسیر باشد.
مزایای بورس برای سرمایهپذیران (شرکتها)
در مقالههای قبلی خواندیم که سرمایهگذاری مردم یک کشور در بورس، میتواند منجر به رونق و پویایی اقتصاد شده و باعث رشد و شکوفایی اقتصاد آن کشور شود. با توجه به مزایای بورس برای سرمایهگذاران این سؤال مطرح میشود که مزایای بورس و عرضه سهام در بورس، برای شرکتها چیست و چرا و با چه انگیزهای، شرکتها علاقهمند به پذیرش در بورس و عرضه سهامشان در این بازار هستند؟
آن هم در صورتی که پذیرش در بورس، برای شرکتها شرایطی ایجاد میکند که میبایست الزاماتی مانند اطلاعرسانی مستمر و شفاف به سهامداران، رسیدگی دقیق به حسابهای مالی و … را در نظر بگیرند! در این مقاله قصد داریم تامین مالی مستقیم و غیرمستقیم مهمترین دلایل و مزایای بورس برای شرکتهای مختلف را بررسی کنیم.
چهار مزیت عمده که پذیرش در بورس، برای شرکتها به دنبال دارد، عبارتنداز:
تأمین منابع مالی
کشف عادلانه قیمت سهام
استفاده از معافیت مالیاتی براساس قانون
کسب شهرت و اعتماد عمومی
تأمین منابع مالی
همه شرکتها برای گسترش فعالیت خود به منابع مالی جدید نیاز دارند. این منابع مالی معمولا به دو صورت تامین میشود: از طریق استقراض از بانکها و یا از طریق عرضهی سهام در بورس.
استقراض و استفاده از تسهیلات بانکی مشکلات فراوانی دارد. مثلا فرض کنید شرکتی برای اجرای طرح توسعه خود از بانک تقاضای وام کند. برای این کار شرکت باید در اولین قدم، طرح خود را به همراه تقاضا برای دریافت وام به بانک ارسال کند. پس از بررسیهای اقتصادی، برای بازدید و ارزیابی بیشتر، بانک کارشناسان خود را به محل اجرای طرح میفرستد. در صورتی که از دید کارشناسان همه موارد رعایت شده باشد و هیچگونه مشکلی وجود نداشته باشد، بانک اسنادی را برای تضمین بازپرداخت وام از شرکت درخواست کرده و پس از انجام تشریفات و مراحل قانونی، وام را میپردازد.
پس از دریافت وام، شرکت باید مطابق برنامه بانک، اقساط وام دریافتی و سود آن را پرداخت کند. لذا این فرآیند علاوه بر این که به زمان بسیار طولانی نیاز خواهد داشت، هزینه های مستقیم و غیر مستقیم بسیار زیادی را نیز به شرکت تحمیل میکند، از جمله این که بازپرداخت اقساط همراه با سود آن، فشار سنگین و ریسک بالایی را برای شرکت به همراه خواهد داشت.
عرضه سهام، روش دیگر تأمین مالی
اما روش دیگر تأمین مالی، عرضه سهام است که از نظر فرایند انجام و هزینههای مالی و غیرمالی بسیار راحتتر از دریافت وام خواهد بود. در این روش کافی است شرکت در بورس پذیرفته شده و عملکرد و آینده قابل قبولی از دید سرمایهگذاران داشته باشد. در این صورت با عرضه سهام جدید شرکت در بورس، این سهام به سرعت به فروش میرسند و شرکت میتواند به راحتی و در کوتاهترین زمان، منابع مالی مورد نیاز خود را تأمین کند. به این ترتیب، شرکت نه تنها اقساطی را برای بازپرداخت وام پرداخت نمیکند، بلکه شرکایی به نام سهامداران دارد که در سود و زیان، با شرکت سهیم خواهند بود. لذا شاید تأمین منابع مالی را از مهمترین مزایای بورس برای شرکتها میدانند.
تأمین منابع مالی، از مهمترین مزایای بورس برای شرکتهاست.
کشف عادلانه قیمت سهام
وقتی سهام یک شرکت در بورس عرضه شده و مورد خرید و فروش قرار میگیرد، سرمایهگذاران و معاملهگران بسیار زیادی قیمت پیشنهادی خود برای خرید و یا فروش سهام آن شرکت را وارد سامانه معاملات بورس میکنند. از آن جا که اغلب سرمایهگذاران، بررسیهای دقیق و کارشناسی در خصوص ارزش واقعی سهام شرکتها انجام میدهند، قیمتهای پیشنهادی آنها برای خرید و یا فروش سهام شرکتها نیز تا حد زیادی، واقع ینانه و منصفانه است.
به این ترتیب، اگر یک شرکت عملکرد موفق و چشمانداز قابل قبولی داشته باشد، این موضوع از دید سرمایهگذاران پنهان نخواهد ماند و آنها حاضر خواهند بود مبلغ مناسبی برای خرید سهام آن شرکت پرداخت کنند. بنابراین، سهامداران عمده شرکت میتوانند با فروش سهام خود با قیمت مناسب، به بهترین شکل و با کمترین هزینه، منابع مالی موردنیاز خود را تأمین کرده و پاداش عملکرد مطلوب خود را دریافت کنند. لذا میتوان گفت که کشف عادلانه قیمت سهام، از دیگر مزایای بورس برای شرکتهاست.
کشف قیمت سهام از تامین مالی مستقیم و غیرمستقیم مزایای بورس برای شرکتها
استفاده از معافیت مالیاتی براساس قانون
همه شرکتهایی که در بورسهای دنیا به فعالیت اقتصادی میپردازند، بخش قابل توجهی از درآمد خود را میبایست در قالب مالیات به دولت بپردازند. معمولا دولتها به دلیل نقش مؤثر بورس در رشد و رونق اقتصادی، قوانین و مقررات متعددی برای تقویت بورس در نظر میگیرند. در کشور ما نیز همواره سعی بر تقویت بورس به عنوان یکی از ارکان رشد و رونق اقتصادی بوده است.
یکی از این قوانین، معافیت مالیاتی برای شرکتهای بورسی است، به این معنا که شرکتهایی که پس از طی مراحل قانونی در بورس پذیرفته شده و سهام آنها در بورس خرید و فروش میشود، مطابق قانون کمتر از سایر شرکتها مالیات میپردازند. بنابراین، هزینههای آنها کاهش یافته و در نتیجه، سود نهایی آنها افزایش خواهد یافت.
در مقاله مزایای بورس برای سرمایهگذاران نیز خواندیم که افزایش سود مستقیما بر درآمد سرمایهگذاران و سهامداران شرکت اثرگذار است. این مزیت، یکی از دلایلی است که باعث میشود تا شرکتها تلاش کنند تامین مالی مستقیم و غیرمستقیم که شرایط لازم برای ورود به بورس را به دست آورده و سهام خود را در این بازار، عرضه کنند.
کسب شهرت و اعتماد عمومی
همه شرکتها اجازه عرضه سهام در بورس را ندارند. شرکتهایی که در بورس پذیرش میگیرند از فیلترهای متعددی عبور میکنند و در واقع باید دارای شرایط خاصی باشند، برای مثال، شرکت باید برای چند سال متوالی سودآور باشد و امید به سودآوری در آینده هم برای آن وجود داشته باشد. حداقل مدت مشخصی از زمان فعالیتش گذشته و عملکرد قابل قبولی داشته باشد. حداقل سرمایه مشخصی داشته باشد. اعضای هیات مدیره آن دارای سوءپیشینه نباشند و …
چنین شرایطی باعث میشود تا مردم که همان سرمایهگذاران هستند، به شرکتهای فعال در بورس اعتماد کنند. در نتیجه همین اعتماد است که سرمایهگذاران تمایل به خرید سهام آن شرکتها پیدا میکنند. توسعه شرکتهای بورسی و رونق اقتصادی نیز نتیجه همین اعتماد خواهد بود.
به علاوه، چون شرکتهای بورسی در مقایسه با سایر شرکتها، از شفافیت و عملکرد بهتری برخوردار هستند، نهادهای وام دهنده مانند بانکها نیز این شرکتها را در اولویت اعطای تسهیلات قرار میدهند. اگر چه بهتر است دریافت وام در اولویت شرکتها نباشد! همچنین شرکتهای پذیرفته شده در بورس در مقایسه با سایر شرکتها، معمولا از شرایط اطلاعرسانی و تبلیغاتی مناسبتری برخوردار هستند، زیرا اطلاعات آنها به صورت مستمر از طریق رسانههای مختلف نظیر صدا و تامین مالی مستقیم و غیرمستقیم سیما و روزنامهها به مردم منعکس میشود که این موضوع میتواند امتیاز ویژهای برای آنها محسوب شود.
از دیگر مزایای بورس برای شرکتها میتوان به کسب شهرت و اعتماد عمومی اشاره کرد.
چکیده مطلب:
پس از آشنایی با انواع بازار و مطالعه بازارهای سرمایهگذاری دانستیم که یکی از بازارهای سرمایهگذاری پویا بورس و اوراق بهادار است. در مقاله مزایای بورس برای سرمایهگذاران تعدادی از مزایای سرمایهگذاری در بورس نظیر کسب درآمد، امنیت و شفافیت، حفظ سرمایه در برابر تورم و … را نام برده و توضیحات جامعی ارائه شد. در این مقاله نیز در مورد مزایای بورس برای سرمایهپذیران(شرکتها) صحبت کردیم. دانستیم که شرکتها برای تامین راحتتر منابع مالی، کشف عادلانه قیمت سهام، برخورداری از معافیتهای مالیاتی و کسب شهرت و اعتماد عمومی تمایل دارند که در بورس پذیرفته شوند. در مقالات دیگر، ادامه مسیر آموزش بورس را با آشنایی در مورد نحوه خرید و فروش سهام و راههای آن و این که چگونه میتوانیم یک سهام مناسب بخریم، طی خواهیم کرد.
دیدگاه شما