پرایس اکشن (Price Action) چیست؟
در بازار بورس استراتژیها و روشهای معاملاتی بسیاری وجود دارند اما یک معاملهگر تازهوارد برای شروع کار تنها به یادگیری یک مورد احتیاج دارد. پس از کسب مهارت در یک روش تحلیلی میتواند تعداد مهارتهایش را بالا ببرد و بهترین مورد را بر اساس بازار و شخصیت خود انتخاب کند. پرایس اکشن (Price Action) یکی از این شیوههای معاملهگری است. در واقع یکی از سادهترین و مؤثرترین اشکال معامله است که میتوان یاد گرفت. اگر به تازگی معاملهگری را آغاز کردهاید، یادگیری معامله بر اساس استراتژی پرایس اکشن میتواند نقطه شروع فوقالعادهای برای شما باشد. در این مقاله با ما همراه باشید تا به این سوال که پرایس اکشن چیست؟ پاسخ دهیم.
پرایس اکشن در بورس چیست؟
پرایس اکشن روشی برای تحلیل تغییرات شکل گرفته در قیمتها و یکی از شیوههای معاملهگری است که در آن از هیچگونه اندیکاتور استفاده نمیشود و تمامی تحلیلها بر روی نمودارهای ساده قیمت انجام میشوند. در تحلیل به شیوه پرایس اکشن، تنها دادههای قیمت مبنای تحلیل قرار میگیرند تا معاملهگران به راحتی بتوانند حرکات قیمت را زیر نظر گرفته و نقاط ورود و خروج را شناسایی کنند. در اندیکاتورهای دیگر حجم زیاد اطلاعاتی وجود دارد که برخی از آنها به درد تریدر نمیخورد و باعث سردرگمی آن میشود اما در پرایس اکشن مواردی چون تحلیل فاندامنتال و استفاده از نوسانگرها برای راحتی کار در نظر گرفته نمیشود.
در واقع پرایس اکشن یکی از متدهای تحلیل تکنیکال است و عموماً بر تاریخچه قیمتی دارایی تمرکز میکند. البته بین پرایس اکشن و سایر روشهای تحلیل تکنیکال نیز تفاوتهایی وجود دارد و آن تفاوت این است که، تمرکز اصلی پرایس اکشن بر رابطه بین قیمتهای جاری و قیمتهای گذشته است. در حالی که سایر روشهای تحلیل تکنیکال صرفا بر تاریخچه و گذشته قیمتها تأکید دارند.
پرایس اکشن به معاملهگر چه میگوید؟
بنا به تعریفی که گفته شد، پرایس اکشن بر مبنای دادههای خام قیمتی عمل میکند که این دادهها در قالبهای مختلف نموداری مانند نمودار شمع ژاپنی (کندل استیک) به کار گرفته میشوند.
اندیکاتورهای دیگر مانند MACD و… برای معاملهگران نوسانی یا همان تریدرها تنها یک ابزار به حساب میآیند اما پرایس اکشن تنها ابزار نیست، بلکه منبعی از دادههاست که ابزارهای مختلف بر اساس آن دادهها ساخته شدهاند. معاملهگران به منظور تحلیل و تمرکز بر روی محدودههای حمایت و مقاومت و پیشبینی شکستها و تثبیتهای قیمت و یافتن سطوح حمایت و مقاومت به پرایس اکشن نیاز دارند اما برای آن که تحلیل درست را ارائه دهند لازم است با چند مفهوم و اصطلاح زیر آشنا باشند.
خطوط حمایت و مقاومت
خطوط حمایت و مقاومت خطوطی هستند که هنگام برخورد قیمت با آنها و زمانی که قیمت به حدود آنها میرسد واکنش نشان میدهد. زمانی که این خطوط شکسته شوند قابلیت تبدیل شدن به یکدیگر را پیدا میکنند. در واقع خط حمایتی که شکسته میشود در ادامه مانعی در برابر افزایش قیمت است و به یک مقاومت تبدیل میشود. برای استفاده از این خطوط باید تایم فریم مخصوص آن را تعیین کرد. به عنوان مثال خطوط تركيب بهترين ابزار های معامله گری مقاومتی که برای تایم فرم هفتگی رسم شده در نمودار ساعتی کارآیی ندارد.
خطوط روند
خط روند همان خطوط اتصال کفها با سقفها هستند که یک نمای کلی حرکت سهم را به معاملهگر نشان میدهند. شناسایی خطوط روند باید در الویت کار معامله قرار بگیرد تا معاملهگر با یافتن خطوط روند و شناسایی روند کلی بتواند نقاط احتمالی برگشت روند (در صورت شکسته شدن) را مشخص کنند و در موقعیت مناسب تصمیم به خریدن یا فروختن سهم مورد نظر بگیرد.
الگوهای کندل استیک
الگوهای کندل استیک در بین کاربران محبوبیت و معروفیت بیشتری دارد زیرا در آن نمایش گرافیکی نوسانات و حرکات قیمتی و اطلاعاتی چون ارزش باز، بسته، بالاترین و پایینترین قیمت سهم نمایش داده میشود و کار را برای معاملهگر سادهتر میکند.
در کندل استیک الگوهای شمعی هارامی، انگالفینگ و سه سرباز سفید وجود دارند که جزو نمونههای شناخته شده و تفسیر شده در پرایس اکشن هستند و معاملهگر با مشاهده آنها میتواند تصمیمات معینی را بگیرد. الگوهای کندل استیک بسیار است؛ با مشاهده این الگوها معاملهگر میتواند انتظار خود را در رابطه با آینده سهم پیشبینی کند. به عنوان مثال با «الگوی مثلث صعودی»، میتوان یک شکست مقاومتی را برای سهم پیشبینی کرد. پرایس اکشن در این الگو میگوید که چندین بار مقاومت توسط خریداران شکسته شده است.
پس از آشنایی با مفاهیم اولیه، نوبت به رسم نمودار میرسد. برای کاربری سادهتر از پرایس اکشن بهتر است نمودار از هر نوع شکل، خط و اندیکاتور اضافهای خالی باشد. در شروع کار معاملهگر محدودههای مقاومت و حمایت (به ترتیب قرمز و سبز رنگ) را بر روی نمودار رسم کرده و مناطقی را که قیمت به آنها واکنش نشان میدهد را تعیین میکند تا در صورت شکسته شدن این خطوط اقدام به خرید یا فروش کند.
کندل شناسی پرایس اکشن
کندل شناسی بخش اول آموزش دوره پرایس اکشن به حساب میآید. همه اطلاعاتی که میخواهیم در کندلها و شرایط قرارگیری آنها وجود دارد. در واقع کندل، بازتاب رفتار معاملهگر است و هر برخورد و دیدگاه معاملهگر در بازار باعث تغییر موقعیت کندلها میشود. کندلها به چهار دسته کندل صعودی، نزولی، قوی و ضعیف تقسیمبندی میشوند. یک کندل صعودی یا کندل گاو به رنگ سبز ظاهر میشود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل بالاتر از قیمت باز شدن آن باشد. کندل نزولی یا کندل خرس به رنگ قرمز ظاهر میشود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل پایینتر از قیمت باز شدن آن باشد.
کندلی با بدنه سبز بلند نشان دهنده یک روند پرقدرت صعودی با قدرت خریداران بالاست و کندلی با بدنه قرمز بلند نشان از روند پرقدرت نزولی با قدرت فروشندگان بالا دارد. همچنین کندلهایی با بدنه کوتاه و سایهای بلندتر نسبت به بدنهشان، به عنوان کندل ضعیف شناخته میشوند.
الگوهای پرایس اکشن
بحث مهم بعدی الگوهای پرایس اکشن است چرا که این الگوها سرنخهای قدرتمندی را در مورد قیمت بعدی سهم در اختیار معاملهگران قرار میدهند. مهمترین الگوهای پرایس اکشن عبارتند از الگوی نوار داخلی، الگوی نوار پین و الگوی تقلبی.
الگوی نوار داخلی (inside bar)
الگوی نوار داخلی یک الگوی دو شمعی، شامل شمع مادر و شمع داخلی است. در این الگو شمع مادر شامل بدنه و سایهها و شمع داخلی باید کاملا در محدوده بالا تا پایین شمع مادر قرار میگیرد.
الگوی نوار پین
الگوی نوار پین، یک شمع با سایه بسیار بلند است. این الگو تغییر روند قیمت در بازار را نشان میدهد و عملکرد خوبی دارد مخصوصا اگر بر یک سطح حمایت یا مقاومت ظاهر شود.
الگوی تقلبی
الگوی تقلبی همان شکستن غلط الگوی نوار داخلی است. به عنوان مثال اگر یک الگوی نوار داخلی ظاهر شود و بعد از آن یک الگوی نوار پین شکل گیرد در واقع یک الگوی تقلبی داریم. دلیل نامگذاری آن به الگوی تقلبی این است که به نظر میرسد روند بازار معکوس شده است اما در اصل روند در همان جهت ادامه مییابد.
آموزش پرایس اکشن
همانطور که گفتیم با آموزش تركيب بهترين ابزار های معامله گری پرایس اکشن معاملهگران بدون استفاده از ابزارهای کمکی مانند اندیکاتورها و الگوها به تحلیل تکنیکال و ترید مناطق با احتمال سوددهی بالا میپردازند. آموزش پرایس سرفصلهای مختلف و بسیاری دارد که در ادامه به مهمترین سرفصلهای آن اشاره میکنیم:
- کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت نواحی (S/R)
- بررسی خطوط روند از منظر پرایس اکشن (Trend Lines)
- بررسی کانالها از منظر پرایس اکشن
- کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت روند (Trend)
- پرایس اکشن در شکاف قیمتی (Gap)
- تحلیل حجم معاملات در پرایس اکشن (Volume Analysis)
- کاربرد پرایس اکشن در تحلیل کندلها
- کاربرد پرایس اکشن در تحلیل الگوها
با ثبت نام در کلاسهای آموزش پرایس اکشن، با تمامی این مباحث آشنا خواهید شد. لازم به ذکر است که برای آموزش پرایس اکشن به اعتبار و سابقه مرکز یا سایت آموزشی توجه کنید. مراکز آموزشی منتسب به کارگزاریها میتواند گزینه مناسبی برای این دست آموزشها باشد.
مزایا و محدودیتهای پرایس اکشن
در این نوع تحلیل نسبت به شیوههای دیگر معاملهگری مزیتها و محدودیتهایی وجود دارد. از جمله محدودیتهای این روش، آن است که الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمیآیند و باید به برخی از آنها فرصت داد. گاهی ممکن است حرکات قیمتی مشابه، به دو نتیجهگیری کاملاً مختلف برسند. یکی از آنها ادامه روند نزولی را پیشبینی کند و دیگری روند صعودی را انتظار داشته باشد.
مورد دوم این که با وجودی که بیشتر استراتژیهای پرایس اکشن ساده هستند اما برای استفاده مناسب از آنها نیاز به تمرین فراوان است. مورد سوم در پرایس اکشن که جز مشکلات آن محسوب میشود این است که خودکار کردن استراتژیهای پرایس اکشن دشوار است یعنی شما خودتان باید مراقب ایجاد الگوها باشید و نمیتوان معامله را اتوماتیک کنید. البته برخی از این محدودیتها به تایم فرمی که معاملهگر استفاده میکند بستگی دارد. پرایس اکشن مزیتهایی هم دارد که به آنها اشاره میکنیم:
- پرایس اکشن در هر بازاری کاربرد دارد. کاربردی بودن از مزیتهای اصلی آن است. بازار سهام، بازار آتی، بورس کالا، فارکس، بیت کوئین و…
- پرایس اکشن رایگان است و معاملهگران نیازی به نرم افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری میتواند اطلاعات لازم را به معاملهگران ارائه دهد.
- سریع است و تأخیر قیمتی در آن وجود ندارد. در واقع شما با اطلاعات تاریخ گذشته سروکار ندارید.
- پرایس اکشن، روشی همه جانبه است که شما میتوانید با استفاده از آن همه چیز را با هم ترکیب کنید در حالی که تداخل اطلاعاتی وجود نداشته باشد.
- شما با استفاده از هر نرم افزاری میتوانید تحلیل پرایس اکشن را انجام دهید. نرم افزارهایی چون: نینجا تریدر، ترید استیشن، متا تریدر و… .
- اگر از یک استراتژی پرایس اکشن مطلع باشید دیگر نیاز به تحقیق بیشتر نخواهید داشت و شما با این استراتژیها در بیشتر مواقع ورودها و خروجهای مناسبتری در مقایسه با روشهای مبتنی بر اندیکاتور خواهید داشت.
با همه مزایایی که برای پرایس اکشن شمردیم، اما همان طور که گفتیم یادگیری آن نیاز به صرف زمان و تمرین بسیار دارد. به یاد داشته باشید که تمرین مداوم پرایس اکشن و اندیکاتورها شما را به یک معاملهگر حرفهای در هر بازاری بدل میکند.
نکات کلیدی پرایس اکشن
- الگوهای نموداری و همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگین متحرک نمایی، خط روند و دامنه معاملاتی و… که از آنها برای پیشبینی آینده استفاده میشود؛ با استفاده از پرایس اکشن محاسبه میشوند.
- تحلیلگر پرایس اکشن برای پیشبینی به اندازه نسبی، شکل، موقعیت، رشد و حجم شمعها توجه میکند.
- بالا رفتن قیمت سهام به معاملهگر پرایس اکشن میگوید که خریدار سهم افزایش یافته در چنین حالتی معاملهگر ارزیابی میکند که آیا این روند ادامه خواهد داشت یا نه.
- در استراتژی پرایس اکشن حتی وضعیت روانی بازار را با استفاده از الگوهای شمعی میتوان تحلیل کرد.
- یک معاملهگر پرایس اکشن میتواند تنها با تحلیل روانی و رفتاری به معامله بپردازد و این به معنای نادیده گرفتن تمام روشهای تحلیل تکنیکال نیست. بلکه ممکن است تریدر استراتژی خود را صرفاً بر روی درک رفتاری در پرایس اکشن متمرکز کرده باشد.
- در پرایس اکشن معاملهگر به دنبال الگوهای مختلف است که به ترتیب خاصی شکل میگیرند و چون الگوهای پرایس اکشن با هر شمع شکل میگیرد؛ به این ترتیب ستاپ به وجود میآید که به سیگنال خرید و فروش منتهی میشود.
- برای ورود به معامله تنها یک ستاپ ساده کافی تركيب بهترين ابزار های معامله گری نیست؛ بلکه معاملهگر پرایس اکشن باید از ترکیب شمعها، الگوها و ستاپها استفاده کند.
- هنگامی که معاملهگر متوجه شد که سیگنال پرایس اکشن به اندازه کافی قوی است، آنگاه منتظر نقطه مناسب ورود یا خروج است که به آن تریگر میگویند. واژه تریگر به معنای «ماشه» است و به موقعیتی اطلاق میشود که معاملهگر تمامی گامهای تحلیل را برداشته و تنها منتظر فرصتی مناسب است تا به سهم موردنظر خود وارد شود.
- به طور کلی، بعد از ورود به معامله باید حد ضرر مشخص شود. (در مقاله حد ضرر چیست بطور مفصل در این باره صحبت شدهاست.)
- نقطه ورود مناسب به کنترل ریسک در معامله کمک میکند و معمولاً سود بالقوهای نیز به همراه دارد.
سخن آخر
معاملات مبتنی بر پرایس اکشن به این معناست که معاملهگر بر مبنای حرکت قیمت تصمیمگیری میکند. معاملهگر پرایس اکشن تنها منبع واقعی اطلاعات را قیمت میداند. در واقع برای یادگیری استراتژی پرایس اکشن خواندن و تفسیر حرکات نمودار قیمت اصل است و در ادامه پیادهسازی سایر ابزارهای تحلیلی مانند اندیکاتورها نیز میتواند مفید باشد. توجه داشته باشید که معاملهگری بر اساس پرایس اکشن، تضمینکننده سود نیست بلکه این کار فقط سبک بهتر و حرفهایتری از معامله را پیش پای شما قرار میدهد.
آشنایی با پیوت ها و استراتژی معامله با آن
انجام معاملات روزانه با استفاده از پیوت پوینت.
اندیکاتور پیوت به عنوان یک اندیکاتور پیشرو در نظر گرفته میشود تا یک اندیکاتور تاخیری. با استفاده از اندیکاتور پیوت پوینت روند و حرکت اصلی بازار در طول روز را میتوان تحلیل و مشخص نمود.
گواهیـنامه پایان دوره
ندارد
نحـوه برگـزاری
آنلاین-حضوری
پیـشنیـاز دوره
تحلیل تکنیکال
مـدت دوره
۳ ساعت (۱ جلسه ۳ ساعته)
مهارتهایی که در دوره «پیوت ها و استراتژی معامله با آن » کسب میکنید:
یکی از مهمترین قدمها در معاملهگری بازارهای مالی، مشخص کردن سطوح حمایت و مقاومت و تشخیص روند حرکتی بازار است. جادوی پیشبینی روند قیمت یک سهم در آینده که پیوتها یکی از بهترین ابزارها برای آن به شمار میروند.
موارد زیر بخشی از مهمترین مهارتهایی هستند که در دوره آشنایی با پیوت ها و استراتژی معامله با آن کسب میکنید:
– تشخیص سطوح حمایت و مقاومت روی نمودار سهم
– تدوین استراتژیهای معاملاتی مختلف
– تشخیص نقاط بازگشت قیمت
تشخیص روند حرکتی بازار
درباره «دوره آموزشی پیوت ها و استراتژی معاملاتی با آن » بیشتر بدانیم:
پیوت ها سطوحی را به عنوان سطوح حمایت و مقاومت بر روی نمودار مشخص می کنند. با استفاده از این ابزار می توان استراتژی های معاملاتی مختلفی را تدوین نمود. معامله گران حرفه ای، بسته به سبک معاملاتی خود، پیوت ها را با سایر ابزارهای تکنیکال ترکیب می کنند. در این دوره تلاش می شود ابتدا در مورد تعریف و مفهوم پیوت پوینت ها صحبت شود. در ادامه روش های متنوع محاسبه پیوت ها مثل روش استاندارد، روش وودی و … مورد بحث قرار خواهد گرفت و روی نمودارها نحوه محاسبه آن بررسی خواهد شد. در انتها در مورد استراتژی های معاملاتی با استفاده از پیوت ها صحبت خواهیم کرد و مثال هایی را از ترکیب این روش با ابزارهای دیگر خواهیم دید.
پیوت چیست؟
پیوتها همانگونه که اشاره کردیم نقاطی قیمتی روی نمودار یک سهم هستند که میتوانند نمایانگر سطوح حمایت و مقاومت و روند حرکتی سهم موردنظر باشند. یکی از مهمترین ابزارهای تحلیلگران تکنیکال که به آنها برای پیشبینی قیمتها در آینده بازار کمک میکند.
تحلیلگران بورس با تشخیص پیوتها روی نمودار هر سهم و بهرهگیری از ابزارهایی چون چنگال اندروز، خط روند و … میتوانند تغییرات و بازگشت قیمتها در یک سهم را تا حد زیادی پیشبینی کنند. در این میان تشخیص درست و دقیق نقاط پیوتها اهمیت بسیار زیادی دارد.
در دوره آشنایی با پیوتهای کارگزاری آگاه میتوانید با این نقاط ساس قیمتی بیشتر آشنا شوید و استراتژی معاملاتی خود را بر این اساس تعیین کنید.
انواع پیوتها کدامند؟
پیوتها انواع مختلفی دارند، آنها براساس قدرت بازگشت به دو دسته پیوت ماژور و مینور و بر حسب ماهیت به دو دسته پیوت قیمتی و محاسباتی تقسیمبندی میشوند.
پیوت ماژور نقاط قیمتی روی نمودار یک سهم هستند که حرکات قیمتی قوی در جهت مخالف روند سهام را نشان میدهند. این نوع از پیوتها در انتهای روند قرار دارند و تشخیص آنها از پیوتهای مینور اهمیت زیادی دارد.
پیوتهای مینور اما قدرت زیادی در تغییر روند قیمتی سهم ندارند. در این نقاط شاهد حرکات اصلاحی کوچک هستیم و پیوتهای مینور بازگشت قیمتها در سطح کوچک یا حتی برقراری روند خنثی را به معاملهگران بورس نشان میدهند.
گفتیم پیوتها از نظر ماهیت نیز به دو دسته پیوت قیمتی و محاسباتی تقسیم میشوند. پیوت قیمتی، مفهوم و معنای اصلی پیوتها را در خود جای دادهاند، نقاط بازگشت قیمت روی نمودار هر سهم که در تعاریف کلاسیک پیوتها نیز به آن اشاره شده است.
پیوتهای محاسباتی اما همانگونه که از نامشان نیز پیداست، با استفاده از دادههای قیمتی و فرمولهای ریاضی محاسبه میشوند. این نوع از پیوتها تا مدت مشخصی دارای اعتبار هستند. دوره آشنایی با پیوتها و استراتژی معامله با آن، شما را با انواع مختلف پیوتها و استفاده از آنها برای تحلیل تکنیکال بهتر بورس و روند آن بیشتر آشنا میکند.
فیبوناتچی در تحلیل و ترکیب آن با خط روند
اعداد فیبوناچی (Fibonacci numbers) بهعنوان یک اندیکاتور تکنیکال بهکار میروند. این تركيب بهترين ابزار های معامله گری توالی اعداد توسط ریاضیدان ایتالیایی به نام فیبوناچی در قرن سیزدهم میلادی ابداع شد.
به طور کلی این توالی اعداد، که از صفر و یک شروع میشود، از طریق جمع شدن دو عدد قبلی بهدست میآید. برای مثال، بخش ابتدایی این توالی بهشکل زیر است. 0، 1، 1، 2، 3، 5، 8، 13، 21، 34، 55، 89، 144، 233، 377 و…. ضرایبی از این توالی بهدست میآید که برخی معتقدند حرکت بازار را پیشبینی میکند.
توالی فیبوناچی بهعلت وجود نسبت طلایی (Golden ratio) که برابر با 1.618 میباشد، و یا معکوس آن که برابر 0.618 میباشد، مورد توجه است.
نکته: در توالی فیبوناچی، هر عدد داده شده تقریباً 1.618 برابر عدد قبل از خود میباشد، البته در این حالت چند عدد اول را در نظر نمیگیریم.
خوب است بدانید که نسبت طلایی در همهجای طبیعت وجود دارد و همهچیز را از جهتگیری آوندها در یک برگ تا میزان رزونانس مغناطیسی در کریستالهای کوبالت نیوبیت (Cobalt niobate crystals) را نشان میدهند.
ابزارهای فیبوناچی و کاربرد آنها در تحلیل تکنیکال
ابزارهای فیبوناچی در تحلیل تکنیکال و بازارهای مالی، روشی برای تحلیل بازگشت یا ادامهی روند میباشند. به بیان دیگر فیبوناچیها نقاط حمایتی و مقاومتی هستند که با کمک طیف گستردهای از ابزارها و روشهای گوناگون رسم میشوند. در استفاده از این ابزارهای مختلف، نسبتهای فیبوناچی که راجع به آنها صحبت شد از اهمیت فوقالعادهای برخوردار هستند.
برخی از ابزارهای فیبوناچی به شرح زیر میباشند:
فیبوناچی اصلاحی (RET) Fibonacci Retracement:
میتوان گفت که یکی از مهمترین ابزارهای فیبوناچی در تحلیل تکنیکال است. با کمک فیبوناچی اصلاحی میتوانیم درصدهای احتمالی برای پایان یک حرکت اصلاحی را تخمینزده و نقاط ورود مناسبی را به دست آوریم.
فیبوناچی خارجی (EXT) Fibonacci Extension:
برای پیشبینی سطوح تركيب بهترين ابزار های معامله گری قیمتی بیش از ۱۰۰ درصد، مورد استفاده قرار میگیرد.
فیبوناچی انبساطی (EXP) Fibonacci Expansion:
فیبوناچی گسترشی یا انبساطی ابزاری است که معاملهگران از آن برای مشخص کردن اهداف قیمتی و یا تخمین میزان حرکت قیمت پس از یک بازگشت و یا پولبک قیمتی استفاده میکنند.
فیبوناچی پروژكشن (PRO) Fibonacci Projection:
فیبوناچی پروجکشن یا به اختصار فیبوناچی Pro ابزاری است که نقاط بازگشت بیش از ۱۰۰ درصد هر موج را نشان میدهد.
فیبوناچی کمانها Fibonacci arcs:
این ابزار، ترازهای اصلاحی را به صورت کمان نمایش میدهد.
فیبوناچی بادبزن Fan:
این ابزار فیبوناچی ترازهای اصلاحی را به شکل خطوط روند نمایش میدهد.
فیبوناچی کانال Channel:
کاربرد این ابزار در تحلیل نمودارهای قیمتی که داخل یک کانال هستند، میباشد هنگام شکست کانال، میتوان به سادگی نقاط حمایت و مقاومت پیش روی چارت قیمت را بر اساس خطوط ابزار Channel مشخصکرد.
به چه دلیل تحلیل فیبوناچی در معاملات بورسی محبوبیت دارد؟
همانطور که از قبل گفتیم در سطوح فیبوناچی در تحلیل تکنیکال به عنوان سطوح حمایتی و مقاومتی مورد استفاده قرار میگیرند و از این سطوح به عنوان ابزاری برای مشخص کردن اهداف قیمتی نیز میتوان استفاده کرد. موارد زیر از جمله دلایل محبوبیت تحلیل فیبوناچی در معاملات میباشند:
- سطوح گسترش و اصلاحی فیبوناچی، بهعنوان سطوح نامرئی حمایت و مقاومت به شمار میآیند.
- سطوح فیبوناچی، نقاط مرجع ملموسی را فراهم میآورند که اگر از آنها درست استفاده شود، از انتزاعی شدن موضوع جلوگیری میکنند.
نکته: از آنجایی که سطوح فیبوناچی اعداد هندسی هستند، سطوح گسترش (extension) و اصلاحی (retracement) پس از رسم چشمنواز به نظر میرسند.
نکات کلیدی:
اعداد و خطوط فیبوناچی با نسبتهای معروف فیبوناچی ساخته شدهاند.
اعداد پُرکاربرد فیبوناچی در بازارهای مالی شامل 0.236، 0.382، 0.618، 1.618، 2.618 و 4.236 هستند. این نسبتها و یا درصدها میتوانند از تقسیم اعداد مشخصی در این توالی به اعداد دیگر حاصل شوند.
با وجود اینکه این اعداد، اعداد فیبوناچی محسوب نمیشوند؛ بسیاری از معاملهگران از سطوح 0.5، 1 و 2 نیز استفاده میکنند. این اعداد نشان میدهند که قیمت میتواند چه میزان حرکت را داشته باشد. برای مثال، اگر قیمت سهمی از یک دلار به دو دلار برسد، میتوان اعداد فیبوناچی را بر آن اعمال کرد. یک سقوط قیمتی به سطح 1.76 دلار برابر با 23.6 درصد بازگشت از حرکت قیمتی شروع شده از سطح یک دلار میباشد.
دو عدد از پُرکاربردترین ابزارهای فیبوناچی، فیبوناچی برگشتی و فیبوناچی گسترشی (Fibonacci extensions) میباشند. فیبوناچی برگشتی (Fibonacci retracements) مقدار بازگشت قیمتی را محاسبه میکند و میگوید که قیمت در بازگشت قیمتی تا چه سطوحی میتواند پیش برود. فیبوناچی گسترشی نیز میزان حرکت موج اصلی قیمت را بیان میدارد.
سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال چیست؟
فیبوناچی برگشتی به دو نقطه قیمتی نیاز دارد که باید در نمودار قیمت انتخاب شوند. معمولاً برای فیبوناچی برگشتی از سطح سوئینگهای (بالاترین نقطه قیمتی) و سطح سوئینگ لو (پایینترین سطح قیمتی) استفاده میکنند. زمانی که این دو نقطه را انتخاب کردید، خطوط فیبوناچی بههمراه اعداد آنها در نمودار شما رسم میشوند.
اگر قیمت یک سهم از پانزده دلار به بیست دلار برسد، در این حالت سطح 6.23 درصدی برابر با سطح قیمتی 18.82 دلاری میباشد. که آن را بدین شکل محاسبه میکنیم:
$18.82 = (0.236*$5) – $20
سطح قیمتی 50 درصد نیز برابر با 17.5 دلار خواهد بود که آن را نیز میتوانیم بدین شکل محاسبه کنیم:
$17.50 = (0.5*$5) – $20
محدودیتهای استفاده از اعداد و سطوح فیبوناچی
استفاده از فیبوناچیها مسئلهای ذهنی میباشد زیرا که معاملهگر باید مقادیر بالا یا پایین در نمودار را خودشان انتخاب کنند.
نکته: مقادیر بالا (Highs) و پایین (Lowes) انتخاب شده توسط معاملهگر میتواند نتایجی که او بهدست میآورد را تحت تأثیر قرار دهد.
اختلافنظر دیگری که در مورد اعداد فیبوناچی و روشهای معاملهگری با آنها وجود دارد این است که تعداد سطوح بسیار زیادی در آن وجود دارد که بازار میتواند در نزدیکی هر یک از آنها دچار بازگشت قیمتی شود، که موجب میشود این اندیکاتور بهعنوان اندیکاتوری که میتوان پس از رخ دادن حرکات قیمتی از آن استفاده کرد، در نظر گرفته شود. مشکل اصلی اینجا است که حدس زدن و پیدا کردن عددی که سطح قیمتی در آن در حال حاضر و یا در آینده بازار مهم خواهد بود، سخت میباشد.
در زمان انجام معاملات هرچقدر بتوانید نشانههای بیشتری را پیدا کنید که تركيب بهترين ابزار های معامله گری سیگنالهای یکسانی در یک جهت بدهند به احتمال زیاد معاملات موفقتری خواهید داشت. به عنوان مثال زمانی که در حال معامله کردن بر اساس اندیکاتورها هستید بهتر است که از تاییدیههای پرایس اکشن و ترکیب سیگنال اندیکاتورها با سطوح قیمت و یا ابزارهای دیگر استفاده کنید. البته این موضوع که چه ابزاری را با چه ابزار دیگری ترکیب کنید کاملا بستگی به سبک و استراتژی معاملاتی شما دارد و نمیتوان برای همه افراد یک نسخه یکسان پیچید.
روش استفاده ترکیبی از خطوط رونده:
برای استفاده ترکیبی از خطوط روند و فیبوناچی اصلاحی کافیست که ما یک روند را شناسایی کنیم. در صورتی که بتوانیم برای روند مذکور یک خط روند ترسیم کنیم، به احتمال زیاد خواهیم توانست که از یک فیبوناچی اصلاحی نیز برای گرفتن تاییدهای بیشتر استفاده کنیم.
همانطور که قبلا گفتیم، یک خط روند صعودی از دو کف بالاتر و یک خط روند نزولی از دو سقف پایینتر تشکیل میشوند. بنابراین قدم اول آن است که، نقطه برخورد سوم میتواند مکان مناسبی برای انجام معامله باشد. هرچند بعضی افراد عقیده دارند که بعد از برخورد سوم تازه میتوان خط روند را معتبر دانست و برای برخورد بعدی و انجام معامله آماده شد. اما برخی دیگر معتقدند که برخورد سوم یک “برخورد تازه (Fresh Touch)” بوده و برای انجام معامله مناسبتر است.
قدم بعدی آن است که از ترسیم خط روند بر اساس دو نقطه به سراغ مرحله بعدی خواهیم رفت. برای انجام مرحله بعدی کافیست که یک فیبوناچی اصلاحی روی موج ماقبل آخر ترسیم کنید.
بنابراین باید فیبوناچی را روی آخرین حرکتی که قبل از شکلگیری موج اصلاحی به سمت خط روند میباشد ترسیم کنیم (از نقطه A به نقطه B).
نقاط ورود، حد ضرر و حد سود این روش
نقاط ورود
بعد از رسیدن قیمت به خط روند و ترسیم فیبوناچی اصلاحی طبق روش اشاره شده در بالا، باید ببینید که قیمت با کدام سطح فیبوناچی همتراز شده است. در صورتی که قیمت با یکی از سطوح ۵۰%، ۶۱٫۸% یا ۷۸٫۶% و خط روند همتراز شده بود، میتوانید اقدام به معامله کنید. اگر قیمت در ناحیهای بین ۶۱٫۸ و ۷۸٫۶ فیبوناچی قرار گیرد و با خط روند نیز همتراز شود، بهترین نقطه برای ورود خواهد میباشد.
حد ضرر
برای تعیین حد ضرر میتوانید از دو روش استفاده کنید.
- در صورتی که روی خط روند صعودی معامله خود را باز کردهاید میتوانید حد ضرر خود را زیر کف قبلی در نمودار قرار دهید. اگر روی خط روند نزولی پوزیشنگیری کردهاید میتوانید حد ضرر خود را بالای سقف قبلی قرار دهید. البته تنها در حالتی مجاز به استفاده از این روش برای تعیین حد ضرر میباشید که کف یا سقف قبلی فاصله خیلی زیادی با نقطه ورود شما نداشته باشد.
- میتوانید از سطوح فیبوناچی نیز برای تعیین حد ضرر استفاده نمایید. اگر روی سطح ۵۰% وارد بازار شدهاید میتوانید حد ضرر را پشت ۶۱٫۸% قرار دهید. به همین ترتیب اگر روی ۶۱٫۸ معامله خود را باز کردهاید، میتوانید حد ضرر را زیر ۷۸٫۶ قرار دهید. در صورت معامله روی ۷۸٫۶ حد ضرر شما بهتر است که بالای سطح ۱۰۰% (نقطه شروع ترسیم فیبوناچی) قرار گیرد. البته حتی در صورت استفاده از این روش نیز پیشنهاد ما این است که از کف و سقفهای قیمتی نیز برای تعیین بهتر حد ضرر استفاده نمایید.
حد سود
برای تعیین حد سود نیز روشهای مختلفی وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
۱- در روش اول ما از نسبت “ریسک به سود” استفاده میکنیم. به عنوان مثال یک معامله خرید در سکه انجام دادهاید و حد ضرر آن (بر اساس قیمت نمودار) ۲۵ هزار تومان است. بنابراین بر اساس نسبتهای ریسک به سود میتوانیم حد سود را نیز تعیین کنیم.
- حد سود اول = ۲۵ هزار تومان (R: R = 1: 1)
- حد سود دوم = ۵۰ هزار تومان (R: R = 1: 2)
- حد سود سوم = ۷۵ هزار تومان (R: R = 1: 3)
نکته، لازم است که به یاد داشته باشید که در زمان رسیدن قیمت به هر پله از سود میتوانید مقداری از حجم معامله خود را ببندید.
۲- بر اساس سطوح مهم قیمت نیز میتوانید حد سودهایی برای معامله خود در نظر بگیرید. به عنوان مثال اگر روی خط روند صعودی معامله خرید باز کردهاید میتوانید از سقفهای مهمی که در مسیر قرار دارند به عنوان حد سود استفاده نمایید.
نکته مهمی که باید به یاد داشته باشید این است که تحت هیچ شرایطی حد سود اول شما نباید از حد ضررتان کوچکتر باشد. چرا که در بلند مدت بازدهی منفی نصیب شما خواهد کرد.
نگارش: ساناز یوسفی
به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله محاسبه نرخ بازگشت سرمایه را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.
سرمایه گذاری یا ترید ؟
سرمایه گذاری در مقابل معامله گری یا همان ترید تفاوت چیست؟
سرمایه گذاری و ترید دو روش کاملاً متفاوت برای تلاش برای سودآوری در بازارهای مالی است.
هم سرمایه گذاران و هم معامله گران از طریق مشارکت در بازار به دنبال سود هستند.
به طور کلی ، سرمایه گذاران از طریق خرید و نگهداری به دنبال بازده بیشتر در یک دوره طولانی هستند.
برعکس ، معامله گران از مزایای افزایش و نزولی بازارها برای ورود و خروج از موقعیت ها در بازه زمانی کوتاهتر بهره می برند و سودهای مکرر و کوچکتر می گیرند.
سرمایه گذاری رویکردی طولانی مدت به بازارها دارد و غالباً در مواردی مانند حساب بازنشستگی اعمال می شود.
معاملات شامل استراتژی های کوتاه مدت برای به حداکثر رساندن بازده روزانه ، ماهانه یا سه ماهه است.
سرمایه گذاران احتمالاً زیان های کوتاه مدت خود را از دست می دهند ، در حالی که معامله گران تلاش می کنند معامله هایی انجام دهند که بتواند به آنها کمک کند تا از نوسان بازارها به سرعت سود ببرند.
سرمایه گذاری
هدف از سرمایه گذاری ایجاد تدریجی ثروت در مدت زمان طولانی از طریق خرید و نگهداری سبدهای سهام ، صندوق های سرمایه گذاری ، اوراق قرضه و سایر ابزارهای سرمایه گذاری است.
سرمایه گذاران اغلب سود خود را از طریق ترکیب یا سرمایه گذاری مجدد سود در سهام به سهام های خود را افزایش می دهند.
سرمایه گذاری ها اغلب برای یک دوره از سالها یا حتی چند دهه برگزار می شوند و از مزایایی مانند سود ، سود سهام و تقسیم سهام در طول مسیر استفاده می کنند. در حالی که بازارها به طور اجتناب ناپذیری در حال نوسان هستند ، سرمایه گذاران روند نزولی را "منتهی می کنند" با این انتظار که قیمت ها دوباره برگردند و در نهایت خسارات بازیابی شوند. سرمایه گذاران معمولاً بیشتر درگیر مبانی بازار مانند نسبت قیمت به درآمد و پیش بینی مدیریت هستند.
هر کسی که بیمه بازنشتگی داشته باشد یا مقداری پول را به طور ماهانه در حسابی جمع اوری کند در حال سرمایه گذاری است ، حتی اگر به طور روزانه عملکرد دارایی های خود را ردیابی نکند. از آنجا که هدف رشد حساب بازنشستگی در طی دهه ها است ، نوسانات روزمره صندوق های سرمایه گذاری مختلف از رشد مداوم در یک دوره طولانی اهمیت کمتری دارد.
معامله گری یا ترید
معاملات یک تریدر شامل معاملات مكرر مانند خرید و فروش سهام ، كالاها ، جفت ارز یا سایر ابزارها می شود.
هدف این است که بازدهی کسب کنید که نسبت به سرمایه گذاری خرید و نگهداری بهتر باشد.
در حالی که ممکن است سرمایه گذاران با بازده سالانه 10 تا 15 درصد راضی باشند ، معامله گران ممکن است هر ماه به دنبال بازده 10 درصدی باشند.
سود تجارت از طریق خرید با قیمت کمتر و فروش با قیمت بالاتر در مدت زمان نسبتاً کوتاهی حاصل می شود.
عکس این نیز صادق است که در مواقع مختلف فرق می کند: سود تجاری می تواند از طریق فروش با قیمت بالاتر و خرید برای پوشش دادن در قیمت پایین تر (معروف به "Short") برای سود در بازارهای در حال سقوط باشد.
در حالی که سرمایه گذاران در حال خرید و نگهداری و منتظر موقعیت های کم سودتر هستند ، معامله گران و تریدر به دنبال کسب سود در یک بازه زمانی مشخص هستند و اغلب از یک دستور توقف ضرر محافظ برای بسته شدن خودکار موقعیت های از دست رفته در سطح قیمت از پیش تعیین شده استفاده می کنند.
معامله گران اغلب از ابزارهای تجزیه و تحلیل تکنیکال ، مانند میانگین متحرک و نوسانگرهای تصادفی برای یافتن تنظیمات معاملات با احتمال زیاد استفاده می کنند.
سبک یک معامله گر به بازه زمانی یا دوره نگهداری اشاره دارد که سهام ، کالاها یا سایر ابزارهای تجاری در آن خرید و فروش می شوند.
معامله گران به طور کلی در یکی از چهار دسته قرار می گیرند:
معامله گر موقعیت: موقعیت ها از ماه ها به سال ها برگزار می شود.
معامه گر سوینگ: موقعیت ها از روزها به هفته ها برگزار می شود.
معامله گر روز: موقعیت ها در طول روز فقط بدون موقعیت های یک شبه برگزار می شوند.
معامله گر Scalper: موقعیت ها برای چند ثانیه تا چند دقیقه بدون موقعیت یک شبه نگه داشته می شوند.
معامله گران معمولاً سبک تجارت خود را بر اساس عواملی از جمله اندازه حساب ، مدت زمانی که می توان به معاملات اختصاص داد ، سطح تجربه معامله گری، شخصیت و تحمل ریسک انتخاب می کنند.
در آخر به این اصل توجه داشته باشد که ، مدیریت سرمایه علت موفقیت دو گروه میتواند باشد.
آیا شناخت روند ها و رالی ها در بورس آسان است؟
نرخ ارز همیشه به عنوان یکی از متغیرهای تاثیر گذار بر نوسانات بازار سرمایه و ارز در ایران نمایان بوده است. جاماندن از سود های جذاب در بازار یکی از مشکلات فراوان فعالان بازار های سرمایه میباشد و به هنگام بررسی نمودار قادر به تشخیص درست روندها و رالی ها نمی باشند. چرا که امکان دارد در شروع یک روند صعودی در بازار به راحتی و با سود حداقلی ۱۰ درصدی در بازار سیو سود انجام دهند و از رشد کل سهم عقب بمانند. این نشان میدهد که سرمایه گذاران و تحلیل گران بازار سرمایه قادر به تشخیص درست وضعیت نموداری سهم نمی باشند. آنچه در این بخش می خواهیم در خصوص آن صحبت کنیم شناخت رالی و روند ها می باشد.
ابتدا به تعربف هر کدام از آنها به صورت جداگانه می پردازیم و سپس راه های تشخیص هر کدام را را بیان میکنیم:
روند چیست؟
بازار هیچ موقع در یک خط راست حرکت نمیکند و همیشه حرکاتی متفاوت و زیگزاگی دارد. برآیند حرکت امواج صعودی و نزولی در بازار را روند می گوییم. به عبارت بهتر، به گرایش حرکت قیمت در یک سمت مشخص برای یک بازه زمانی مشخص را روند گویند.
مفهوم روند یکی از اصول تحلیل تکنیکیال در بازار است که تشخیص درست روند ها و رالی ها در بازار بورس به معمله گران کمک شایانی می کند. اکنون برای شناخت روند به تعریف انواع آن می پردازیم:
انواع روند قیمت در بازار
روند صعودی :
برآیند این روند افزایش قیمت سهم است. در تشکیل آن کف ها از کفهای قبلی و سقف ها از سقفهای قبلی بالاتر می باشد.
روند صعودی
روند نزولی :
برآیند این روند کاهش قیمت سهم است. در تشکیل آن کف ها از کفهای قبلی و سقف ها از سقفهای قبلی پایین تر است.
روند نزولی
روند خنثی :
برآیند این روند خنثی است. در تشکیل آن کف ها و سقف ها به صورت نامنظم شکل میگیرند. در مجموع صعود یا نزول قیمتی خاصی را در این روند برای سهم شاهد نیستیم.
روند خنثی
مدت زمان روندها
علاوه بر اینکه روندها دارای سه جهت میباشد به سه دسته نیز تقسیم میشود:
۱- بزرگ ۲-متوسط ۳-کوتاه
در حقیقت تعداد نامحدودی روند وجود دارد به عنوان مثال روندهای کوتاهی که فقط چند دقیقه تا چند ساعت طول می کشند و یا روندهای بسیار بلندمدت ۵۰ تا ۱۰۰ ساله. حال برای شناخت روند ها و رالی ها داو برای هر کدام تعریفی آورده است:
داو روند یکساله یا بیشتر را روند بزرگ می داند و مدت زمان روند متوسط را از سه هفته تا سه ماه در نظر گرفته و هر روند کمتر از سه هفته را نیز روند کوتاه می نامد.
هر روند میتواند جزیی از روند بزرگ بعدی محسوب گردد. به عنوان مثال روند متوسط میتواند یک تصحیح در روند بزرگ پس از خودش شناخته شود. در روندهای بزرگ صعودی به طور معمول روند قبل از ادامه مسیر صعودی خود، در حدود یک یا دو ماه روند خود را اصلاح میکند. این روند اصلاحی نیز میتواند خود شامل روندهای کوتاهمدتتر که همان موجهای صعود و نزولی کوتاهمدت هستند باشد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد بازار بورس و سرمایه می توانید به دوره جامع ثروت آفرینی مراجعه نمایید.
اعتبار خط روندها به چیست؟
در شناخت روند ها و رالی ها؛اعتبار خط روندها به عوامل زیادی ارتباط دارد و توسط عوامل مختلفی سنجیده میشود:
شیب خط :
هرچقدر شیب این خط کمتر باشد اعتبار آن روند در پایداری بیشتر است و احتمال شکست آن وجود ندارد و برعکس. شیب ۴۵ درجه در تحلیل ها شیبی مناسب و معتبری تلقی می شود.
تعداد برخورد نمودار قیمت با خط روند:
هرچه تعداد برخورد به خط روند بیشتر باشد آن خط دارای اعتبار بیشتری می باشد.
شدت کاهش (افزایش) قیمت سهم:
هرچه کندل های بلند تری در نزول و یا صعود ثبت شود احتمال شکست خط روند بالاتر می رود. برای مثال سهم برای چند روز متوال صف فروش و یا صف خرید باشد و با درصد های چهار یا پنج بسته شود.
بازه زمانی بررسی سهم:
این نکته را باید در نظر گرفت که بازه زمانی انتخابی در اعتبار خط روند تاثیر فراوانی دارد. برای مثال سهم ب ممکن است در بازه زمانی سه ماه اخیر نزولی باشد در حالی که در بازه زمانی یک ساله صعودی است و نزولی که در سه ماه اخیر داشته صرفا یک اصلاح بوده.به همین دلیل خط روند های بلند مدت اعتبار بیشتری نسبت بخ خط روند های کوتاه مدت دارند. نکته دیگر این است که معامله گران باید عمق بازاری را که در آن ترید می کنند را در نظر بگیرند و نسبت به آن بازه زمانی خود را انتخاب کنند.
رالی چیست؟
رالی زمانی است که قیمت سهام و شاخص بازار دائما رشد و یا نزول می کند. این تغییر قیمت در هر دو بازار خرسی(نزولی) و گاوی(صعودی) اتفاق میافتد که به اسم رالی بازار خرسی و رالی بازار گاوی شناخته میشوند. در یک رالی معمولا در بازه ای قیمت ها ثابت یا حتی نزولی هستند.
مفهوم رالی چیست؟
رالی معمولا به دلیل افزایش شدید تقاضا که نتیجه هجوم سرمایه گذاری در بازار می باشد اتفاق می افتد. نتیجه آن رشد قیمت سهم است. به عنوان مثال در سه ماهه ابتدای سال ۹۹ یک رالی بلند مدت برای بورس ایران اتفاق افتاد.
مدت زمان رالی و بزرگی آن به قدرت خریداران در کنار فشار فروشی است که آنها با آن مواجه هستند، می باشد. به عنوان نمنه اگر تعداد زیادی خریدار در مقابل تعداد اندکی فروشنده موجود باشد به احتمال زیاد یک رالی بزرگ را می بینیم. با این حال شناخت روند ها ورالی ها در بازدهی بازار ها بسیار با اهمیت می باشد.
چگونه رالی را تشخیص دهیم؟
کلمه “رالی” هنگام اشاره به حرکت صعودی در بازار به راحتی استفاده خواهد شد. مدت زمان آن بسته به تایم مورد استفاده بستگی خواهد داشت وبا یکدیگر فرق دارد. به عنوان نمونه برای یک تریدر روزانه (Day Trader) رالی ممکن است ۳۰-۴۰ دقیقه ابتدایی بازار باشد که قیمت ها سقف های جدید را میزنند، در حالیکه یک مدیر سبد صندوق سرمایه گذاری یک فصل (Quarter) را به عنوان رالی در نظر میگیرد. از اندیکاتور های مختلف تحلیل تکنیکال برای تشخیص آن می توان استفاده کرد.
دلایل ایجاد رالی چیست؟
برای شناخت رالی ها باید دلایل ایجاد آن را دانست. دلایل ایجاد رالی متفاوت هستند. مثلا یک رالی کوتاه مدت به دلیل اخباری که تاثیرات کوتاه مدت روی عرضه و تقاضا ایجاد می کنند تشکیل میشود. حتی خریدهای عمده یک حقوقی، معرفی یک محصول جدید و طرح توسعه توسط شرکت های معروف، منجر به رالی های کوتاه مدت در یک سهم می شود.
رالیهای طولانی تر معمولا به دلیل رویدادها و اخباری که تاثیرات بلند مدت دارند تشکیل می شود. مثلا تغییر سیاست های مالی دولت ها مانند مالیات و نرخ بهره تاثیرات بلند مدت تری روی بازار و انواع سهام دارند. اطلاعات اقتصادی که سیگنال مثبت به اقتصاد و کسب و کار یک کشور میدهند هم گاهی اوقات میتوانند سرمایه را از یک بخش به بخش دیگر منتقل نمایند.
حال برای شناخت روند ها و رالی ها و تشخیص آنها پنج روش زیر را معرفی می کنیم:
۱-ساده ترین راه : خط گراف
معامله گران معمولا راه های سخت همانند کندل شناسی و … را برای تفسیر یک چارت استفاده می کنند اما از خط گراف قافل می شوند. خط گراف به معامله گر این قابلیت را می دهد تا ورای این همه شلوغی در چارت یک سهم؛ روند و یا رالی را تشخیص بدهند.
۲- چگونه می توان از انديكاتور ای دی ايكس استفاده کرد؟
يك انديكاتوري است كه می توان براي تشخيص جهت روند در تحلیل تکنیکال به كار گرفت ADXمی باشد. اين انديكاتور شامل ۳ خط می باشد .خطوط انديكاتور قدرت روند و قدرت آن را به تحلیل گر ميگويند. اگر قدرت صعودي را خط سبز و قدرت نزولي را خط قرمز مشخص نماید سیگنال این اندیکاتور به این صورت است. وقتي كه خط سبز بالاي خط قرمز قرار دارد صعودي است و وقتي كه خط قرمز بالاتر از خط سبز باشد سيگنال نزولي است و زمانی كه قيمت رنج و خنثي میباشد دو خط انديكاتور خيلي نزديك به هم قرار میگیرند. اين انديكاتور ميتواند با انديكاتور ميانگين متحرك به خوبي تركيب شود و وقتي كه خطوط انديكاتور با هم برخورد ميكنند در خطوط ميانگين متحرك هم برخورد خطوط را معمولا داريم.
۳- كانال ها و خطوط روند
كانال ها و خطوط روند راه ديگري براي تشخيص روند ها و رالی ها هستند و این ابزار می تواند صعود یا نزول و یا رنج را در بازار مشخص کند. برای تشکیل یک خط روند یا کانال شما نیاز به حداقل ۲ نقطه تماس دارید. معامله گران عمدتا از خطوط روند براي تشخيص تغييرات آغاز روند استفاده می کنند .وقتي كه يك روند یا کانال قوي تشکیل می شود شما باید منتظر شکستن آن باشید؛ چون به اصطلاح خط روند یا کانال از هر طرف که بشکند از همان طرف روند بعدی آغاز می شود. همچنين خطوط روند به خاطر ويژگي هاي فوق العاده شون میتوانند به زيبايي با ميانگين ها متحرك تركيب گردند.
۴- ميانگين متحرک moving average
معروف ترين ابزار معاملاتي تحلیل تکنیکال براي تشخيص و شناخت روند ها و رالی ها در بازار ميانگين هاي متحرك هستند. این ابزار بسیار کارآمد می باشد اما باید به چند نکته دقت کرد :طول ميانگين متحرك (دوره ميانگين متحرك) روي سيگنال هايي كه از چرخش بازار ميگيريد تاثير ميگذارد. ميانگين متحرك هاي كوچك سيگنال هاي زود هنگام و غلط زيادي ميدهد همچنين به حركت هاي كوچك بازار خيلي سريع واكنش ميدهد .ميانگين متحرك هاي كند( با دوره بالا) خيلي دير سيگنال میدهند يا به شما كمك ميكنند كه روند را مدتي بيشتر همراهي كنيد و نويز ها را فيلتر ميكند. شما می توانید در يك روند صعودي قيمت هميشه به خوبي بالاي ميانگين متحرك مي ايستد و وقتي كه ميانگين متحرك را قطع ميكند وارد حالت رنج ميشود.
قيمت خيلي توجه به ميانگين متحرك نمینماید چون در وسط رنج قرار گرفته است. اگر ميخواهيد از ميانگين متحرك به عنوان يك فيلتر استفاده نمایید، ميتوان ميانگين متحرك ۵۰ را در تايم فريم روزانه قرار داده و سپس فقط دنبال معاملات در جهت ميانگين متحرك روزانه در تايم فريم هاي پايينتر بگردیم.
۵ -قله ها و دره ها
اين روش مورد علاقه اکثر معامله گران در تحليل تکنیکال چارت ها است كه خيلي ساده است و همان چيزي ست كه شما احتياج داريد. دراین روش شما کافیست دره ها و قله ها را به درستی تشخیص دهید. با این روش می توانید حالت صعودی و یا نزولی یک سهم را طبق روش زیر تشخیص دهید:
صعود: قله اي بالاي قله قبلي به تشکیل میشود( يعني هاير هاي بعد از هاي ) چون خريدار ها در اكثريت بوده و قيمت را افزایش میدهند. همچنین دره ها هم بالاي دره قبلي شکل میگیرد( هاير لوي داريم بعد از لو ها) چون خريدار ها به خريدهای سنگین خود ادامه داده و قيمت را به بالا میکشند.
نزول: در ه اي پايين دره قبلي به وجود می آید ( يعني لور لو بعد از لو داريد) چون فروشندگان در اكثريت هستند و قيمت را پايين مي برند و قله ها هم زير قله قبلي تشكيل مي شود ( لورهاي بعد از هر هاي)
تركيب بهترين ابزار های معامله گری
با توجه به توضیحات داده شده در بالا؛ می توان فهمید بهترین روش شناخت روند ها و رالی ها و تشخیص آنها ترکیب مناسب انواع روش ها، اندیکاتور ها و … می باشد.
دیدگاه شما