تفاوت معامله‌گر با سرمایه‌گذار چیست؟


  • ساختار ذهنی یک سرمایه گذار موفق چه ویژگی‌هایی دارد؟
  • عوامل روانشناختی موثر در ایجاد ساختار ذهنی یک سرمایه گذار موفق چیست؟
  • چگونه استراتژی معاملاتی مناسب تدوین کنیم؟

مارک داگلاس کیست؟ معرفی کتاب‌ها و رمزهای موفقیت او

مارک داگلاس به عنوان یکی از مهم‌ترین افراد حوزه روانشناسی بازار های مالی شناخته می‌شود. یکی از مهم‌ترین اساس‌های فعالیت در بازارهای مالی نحوه کنترل هیجانات ذهنی و روانشناسی معامله گری است. مارک داگلاس در کتاب‌های خود تلاش کرده است تا بتواند ذهن معامله گران را برای فعالیت و موفقیت در بازارهای مالی آماده کند. در این مطلب قصد داریم تا با زندگی نامه مارک داگلاس و فعالیت‌های او آشنا شویم. همچنین با اصل‌های مهم روانشناسی بازارهای مالی از نظر مارک داگلاس آشنا شده و می‌آموزیم چگونه با کمک ذهن خود، به موفقیت در معاملات دست یابیم.

زندگینامه مارک داگلاس

مارک داگلاس (Mark Douglas) مدیرعامل شرکت «Trading Behavior Dynamics» است. داگلاس نویسنده کتاب‌های "معامله‌گری در ناحیه" (Trading in the Zone) و "معامله‌گر منضبط " (The Disciplined Trader) می‌باشد. هدف او از نوشتن این کتاب‌ها، کمک به معامله‌گران بازارهای مالی برای دستیابی به نظم در حوزه روانشناسی معامله‌گری جهت کسب موفقیت‌های بیشتر در معاملات می‌باشد. مارک داگلاس از دانشگاه ایالتی میشیگان در رشته‌های علوم سیاسی و ارتباطات اجتماعی فارغ‌التحصیل شده است.

علاقه مارک داگلاس به معامله‌گری از انتهای دهه 70 میلادی آغاز شد و این علاقه سبب شد تا داگلاس موقعیت شغلی مناسب خود، در شرکت تفاوت معامله‌گر با سرمایه‌گذار چیست؟ تفاوت معامله‌گر با سرمایه‌گذار چیست؟ بیمه را رها کند. او از درآمد بسیار بالا و مزایایی که شرکت بیمه در اختیار او می‌گذاشت، (برای مثال هر ساله یک خودروی پورشه به او هدیه می‌شد) چشم پوشی کرد تا در حوزه معامله گری و بازارهای مالی فعالیت کند. پس از استعفا از کار قبلی خود، مارک داگلاس شروع به یادگیری کرد و توانست به عنوان کارگزار شرکت مریل لینچ (Merrill Lynch) در هیئت مدیره معاملات شیکاگو فعالیت کند.

mark-and-wife.jpg

پس از پیگیری‌های او برای کسب مجوز جهت فعالیت به عنوان کارگزار، تلاش‌های مارک داگلاس نتیجه داد و مهم‌ترین قسمت زندگی او آغاز شد. مارک داگلاس پس از چندین سال فعالیت در حرفه‌ی کارگزاری و مشاهده فعالیت سایر کارگزاری‌ های فعال در بازارهای مالی، متوجه شد که بسیاری از کارگزارها هیچ گونه تصوری از جهت حرکت بازار در آینده ندارند و صرفاً تلاش می‌کنند تا نظر خود را تحمیل کنند. آن‌ها به دنبال جذب مشتری‌های بیشتر و ترغیب آن‌ها به معامله و فعالیت در بازار بودند.

پس از مشاهده رفتار معامله گران و کارگزاران، سؤالات بسیاری ذهن مارک داگلاس را به خود مشغول کرد و او به این نتیجه رسید که پیش بینی جهت حرکت بازار، بسیار دشوارتر از آنچه که افراد در خصوص آن بحث می‌کنند، می‌باشد. همچنین متوجه شد بیشتر افراد صرفاً امیدوارند که بازار در جهت موردنظر آن ها حرکت کند و هیچ‌گونه پیش بینی از جهت بازار ندارند. این تفکر او سبب شد تا مارک داگلاس با خود متعهد شود که قبل از معامله، در حین معامله و پس از خروج از معامله، اقدام به نوشتن تمام افکار و تحلیل‌های خود کند. این نوشته‌ها، اولین جرقه برای نوشتن کتاب معامله‌گر منضبط را در ذهن او زد.

شش اصل اساسی در معاملات مارک داگلاس

1. "شکاف سود" را با موارد درست پر کنید

مارک داگلاس در کتاب‌ها و سمینارهای خود اغلب به چیزی اشاره می‌کند که آن را "شکاف سود" می‌نامد. آنچه او در مورد آن صحبت می‌کند اساساً تفاوت یا "شکاف" بین سود قابل انتظاری است که می‌توانید با استفاده از روش معاملاتی خود و عملکرد خود به دست آورید. معامله گران اغلب با امیدواری بسیار زیاد، یادگیری و استفاده از یک روش معاملاتی را آغاز می‌کنند. آنها می‌خواهند درآمدی کسب کنند که بتوانند به آن اعتماد کنند و از معاملات خود نتایج مطلوبی بگیرند.

با این حال، این نتایج تنها در صورتی امکان‌پذیر است که شما یک روش مؤثر با نظم و انعطاف را دنبال کنید که اکثر مردم به سادگی از آن چشم پوشی کرده و در نتیجه، "شکاف سود" که مارک به آن اشاره می‌کند را تجربه می‌کنند. نکته کلیدی که آقای داگلاس در مورد این شکاف سود بیان می‌کند، این است که معامله گران معمولاً سعی می‌کنند خلأ معاملاتی خود را با کسب اطلاعات بیشتر در مورد بازار، تغییر روش‌ها، صرف وقت بیشتر در پشت رایانه خود، پر کنند.

با این حال، آنچه که آنها واقعاً باید یاد بگیرند بیشتر در مورد روان‌شناسی فردی خودشان و نحوه تعامل آنها با بازار است. اساساً آن‌ها باید "مهارت‌های ذهنی مناسب" را به دست آورند تا روش خود را آن‌طور که باید اجرا کنند و بیشترین سود را به دست آورند تا "شکاف سود" را پر کنند.

2. برنده شدن و یک تاجر برنده بودن دو چیز متفاوت هستند

هرکسی، و منظور من به معنای واقعی کلمه هر کسی، حتی یک کودک 5 ساله، می‌تواند خود را در یک معامله پیروز ببیند. برای پیروز شدن در یک معامله هیچ نیازی به مهارت ندارید و می‌توانید با کمک شانس یک معامله‌ی برنده داشته باشید. تنها کاری که شما باید انجام دهید این است که پنل معاملاتی خود را باز کرده و چند دکمه را فشار دهید و اگر خوش شانس باشید، می‌توانید در مدت زمان کوتاهی درآمد زیادی کسب کنید.

در نتیجه موارد فوق، طبیعی است که معامله گری که هنوز مهارت معاملاتی کسب نکرده است، جهش حاصل از ذهنیت "پیروزی آسان است" را به دست آورد و گمان کند "تأمین هزینه‌های زندگی از این طریق خیلی سخت‌تر نخواهد بود." به همین ترتیب فعالیت بسیاری از معامله گران آغاز می‌شود. نیازی به گفتن نیست که این افراد با همان سرعتی که ثروت خود را به دست آورده‌اند، چه بسا با سرعتی بیشتر، آن را از دست می‌دهند.

یک معامله گر برنده مهارت‌های ذهنی برای درک و استفاده از این واقعیت را دارد که هر معامله‌ای که انجام می‌دهد، یک نتیجه کاملاً تصادفی دارد. به عبارت دیگر، آنها تا زمان پایان معامله نمی‌توانند نتیجه آن را بدانند. معامله گران برنده از این موضوع آگاه هستند. آن‌ها می‌دانند که باید با این تفکر و دیدگاه در بازار معامله کنند و تمام وسوسه‌ها و احساساتی را که در طی هر معامله‌ای ایجاد می‌شود، نادیده بگیرند. آن‌ها قادر به انجام این کار هستند چون نگاه خود را بر روی تصویر بزرگ‌تر متمرکز می‌کنند. تصویر بزرگ‌تر، این واقعیت است که اگر آنها روش خود را بدون وقفه و بارها و بارها و بارها در مدت زمان طولانی در معاملات اجرا کنند، به سود بالایی دست پیدا می‌کنند؛ بنابراین، دیگر یک معامله برنده را با اینکه یک تاجر برنده هستید اشتباه نکنید. این موضوع تله‌ای بسیار آسان برای گیر افتادن در آن است.

3. الگوهای تکنیکال قیمت به‌گونه‌ای طراحی نشده‌اند که به ما بگویند "در آینده" چه اتفاقی خواهد افتاد

روش‌های تحلیل تکنیکال از هر نوع، برای این نیستند که به ما بگویند بازار در حرکت بعدی چه خواهد کرد. همان‌طور که داگلاس می‌گوید، آن‌ها به ما کمک می‌کنند تا احتمال موفقیت را در یک سری معاملات به نفع خود تغییر دهیم. برخی از پیامدهای عمیق روان‌شناختی همراه با این واقعیت است. در نتیجه هر سیگنال خاصی، منحصر به فرد و تصادفی است. هیچ راهی برای دانستن حرکات بازار پیش از اینکه اتفاق بیفتند، وجود ندارد. به عبارت دیگر، ماهیت معاملات تصادفی است. داگلاس به توصیف چیزی می‌پردازد که درک آن ممکن است در ابتدا کمی دشوار باشد، اما اگر می‌خواهید در بازارهای مالی معاملات مداوم انجام دهید، درک این موضوع برای شما مهم است.

4. به احتمال زیاد فکر کنید، نه به یقین

شاید نکته مشهور مارک داگلاس برای تغییر در ذهنیت معامله گران این است که شما باید یاد بگیرید که در قالب احتمالات فکر کنید. ما کمی پیش‌تر در این خصوص بحث کردیم، اما بسیار مهم است که درک کنیم یک توزیع تصادفی برد و باخت در تمام معاملات وجود دارد. معامله گرانی که فکر کردن به صورت احتمالی را می‌آموزند، برخلاف آن دسته از معامله گرانی که یاد نگرفته‌اند به صورت احتمالی فکر کنند، فشار روانی را تجربه نمی‌کنند. زیرا می‌دانند در تمام معاملات خود برنده نیستند. یادگیری فکر کردن احتمالی سبب می‌شود انتظارات شما از معاملات آزاد شود، زیرا شما بر روی نتایج حاصل از کل معاملات متمرکز شده‌اید، نه نتیجه‌ی یک معامله‌ی خاص.

5. ذهن من باید آزاد باشد

برای انجام معاملات بدون ایجاد خطاهای ذهنی، باید از این تصور که "این معامله یک معامله برنده خواهد بود" آزاد باشید. یک معامله گر معمولی انتظار دارد "این معامله" باید یک معامله ی برنده باشد. اگر بخواهید پول ثابتی به دست آورید، نمی‌توانید به این روش فکر کنید. هنگامی که انتظار دارید در هر معامله برنده شوید، از نظر عاطفی به آن وابسته می‌شوید. در حالی که همان‌طور که باید بدانید، این معامله به تنهایی مهم نیست، بلکه مجموعه معاملات و توانایی شما در نظم و انضباط نسبت به این مجموعه است که مهم می‌باشد.

6. من باید طرز فکرم در مورد رفتار بازار را تغییر دهم: مثل یک حرفه‌ای فکر کنم

یک معامله گر حرفه‌ای تفاوت معامله‌گر با سرمایه‌گذار چیست؟ با خود فکر نمی‌کند "آیا این معامله نتیجه می‌دهد؟ " وقتی معاملات بالقوه‌ای وجود دارد. زیرا آنها وجود مؤلفه‌های انسانی را که اساساً تصادفی است، درک می‌کنند (همان‌طور که در بالا بحث شد). آنچه که او درباره آن فکر می‌کند ریسک است: "تا کجا حاضر هستم اجازه دهم که این معامله بر خلاف من پیش رود؟ قبل از اینکه ببینم آیا معامله گران دیگری قصد ورود دارند"؟ فکر کردن به نتیجه معامله و سود ده بودن آن را متوقف کنید و به جای آن به فکر ریسک و جایی که از آن خارج می‌شوید، باشید.

معرفی بهترین کتاب‌های مارک داگلاس

مارک داگلاس با دو کتاب خود توانست شهرت بسیاری کسب کند و حتی یکی از کتاب‌های او جوایز متعددی را دریافت کرد.

mark-douglas-books-1.jpg

1-کتاب معامله‌گری در ناحیه:

بازار را با اعتماد به نفس، نظم و یک ذهنیت برنده رام کنید. (Trading in the Zone: Master the Market with Confidence, Discipline, and a Winning Attitude)

مارک داگلاس در این کتاب سعی کرده است تا دلایل اساسی عدم انسجام در معاملات را کشف کند و به معامله گران کمک کند تا بر ذهنیت‌های عمیق و اشتباهی که سبب زیان آن‌ها می‌شود، غلبه کنند. او با استفاده از مهم‌ترین قواعد معامله گری سعی می‌کند تا واقعیت‌های بازار را به خوانندگان کتاب نشان دهد و به آن‌ها آموزش دهد تا مفهوم واقعی ریسک را درک کنند. در ادامه مارک داگلاس می‌خواهد این ذهنیت که بازار کاملاً بر اساس احتمالات حرکت می‌کند واین حدس و گمان‌ها هستند که بر بازار حاکم‌اند را، به خوانندگان کتاب منتقل کند.

2-کتاب معامله‌گر منضبط (منظم):

ایجاد نگرش برنده (The Disciplined Trader: Developing Winning Attitudes)، یکی از اولین کتاب‌هایی که به ماهیت روان‌شناختی چگونگی فکر بازرگانان موفق می‌پردازد، معامله گر منضبط است. در این کار متفاوت که در سال 1990 منتشر شد - داگلاس به این سؤال پاسخ می‌دهد: چرا اکثر معامله گران نمی‌توانند سهام و ثروت خود را به صورت پیوسته افزایش دهند و سپس آن را حفظ کنند؟

این کتاب خواننده را به نتیجه گیری عملی و منحصر به فرد می‌رساند که در خصوص تغییر هرگونه ذهنیت محدودکننده مفید است. معامله گر از طریق کتاب اقدام به طی کردن یک مسیر به صورت گام به گام می‌کند و شروع به درک این موضوع می‌کند که فکرهایش ممکن است توانایی سودآوری و موفقیت در معامله گری را محدود کنند.

کتاب معامله گر منضبط برای افرادی که تازه وارد بازار می‌شوند یا معامله گرانی که دوباره در بازارها بازمی گردند و حتی معامله تفاوت معامله‌گر با سرمایه‌گذار چیست؟ گران باسابقه‌ای که به نظر نمی‌رسد بتوانند سودآوری خود را از یک سقف معین بیشتر کنند، حیاتی است.

خواننده این کتاب متوجه خواهد شد که بازار، بر خلاف هر زمینه شغلی دیگر، بدون ساختار است. سه مرحله لازم برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق را یاد می‌گیرد. می‌آموزید که چگونه افکارتان، نحوه درک بازارها را مدیریت می‌کنند و می‌آموزید که چگونه با محیط‌های همیشه در حال تغییر بازار سازگار شوید. داگلاس به معامله گران کمک می‌کند تا از طریق یک رویکرد سیستماتیک برای ایجاد، القا و حفظ ذهنیت یک معامله گر موفق، ترس از باخت را خنثی کنند و به ذهنیت برنده دست یابند.

تفاوت معامله‌گر و تحلیل‌گر

تفاوت زیادی بین یک معامله‌گر و یک تحلیلگر بازار وجود دارد. تحلیلگران به کشف حقایق می‌پردازند و معامله‌گران به مدیریت ریسک. این دو مجموعه مهارت یک دنیا از هم فاصله‌دارند. تجربه‌ام ثابت کرده افرادی که سعی می‌کنند در عین معامله‌گر بودن، تحلیلگر هم باشند معمولاً در محکم گرفتن هر دو سمت ریسمان شکست می‌خورند.

● یک تحلیلگر و یک معامله‌گر توانایی همکاری با یکدیگر را دارند، اما قطعاً نقش آن‌ها متفاوت است. یک معامله‌گر پول به بازار تزریق می‌کند و عملکرد خود را به‌سادگی اندازه‌گیری می‌کند؛ اما هدف اصلی یک تحلیلگر درک و کشف آن چیزی است که ممکن است در بازارها رخ دهد. او حقایق را اندازه‌گیری می‌کند.

● یک تحلیلگر قضاوت اشتباه خود را «ضعف بازار» می‌نامد.

● یک معامله‌گر هنگام اشتباه، معاملۀ خود را می‌بندد و به سمت فرصت معاملاتی بعدی حرکت می‌کند. امیدوارم آسیب کمی دیده باشد!! اشتباه، فرض اساسی برای یک معامله‌گر است. یک معامله‌گر زمانی که اشتباه می‌کند و از بازار خارج می‌شود، مایل است به‌اشتباه خود اعتراف کند؛ اما تحلیل‌گر به موقعیت معاملاتی بازکردۀ خود می‌چسبد تا فقط نشان دهد که درست گفته است.

● یک معامله‌گر باید به هر هشداری واکنش نشان دهد و قواعد معاملاتی او می‌گوید: به اخبار توجه کن. بسیاری از تحلیل‌گران با بازار همراه می‌شوند و به‌جای تلاش برای کسب سود در تلاش‌اند تا حرف خود را به اثبات برسانند.< وقت بسیار زیادی را برای یادآوری پیش‌بینی‌های درست خود به دیگران صرف می‌کند>. به همین دلیل آن‌ها معامله‌ای زیان ده را برای همیشه نگه می‌دارند. چراکه خروج آن‌ها از معامله با زیان، آن‌ها را مجبور به اعتراف اشتباهشان می‌کند.

● تحلیل‌گران به مطالعۀ صنایع، شرکت‌ها و شرایط اقتصادی می‌پردازند. معامله‌گران (حداقل بیشتر معامله‌گران)، به مطالعۀ رفتار قیمت‌ها می‌پردازند و کمتر به قیمت شرکت اهمیت می‌دهند.

● هنگامی‌که یک تحلیلگر نظر خود را در مورد سهام یا وضعیت کلی بازار تغییر می‌دهد، آن را «تجدیدنظر در پیش‌بینی با توجه به تغییر عوامل بنیادی» نام می‌نهد. وقتی‌که یک معامله‌گر دیدگاه خود را در مورد دادوستد تغییر می‌دهد، آن را «انعطاف‌پذیری برای حفظ سرمایه و بقا» خطاب می‌کند.

من یک چارتیست کلاسیک هستم. من به نمودارها به‌عنوان یک ابزار معاملاتی نگاه می‌کنم، نه روشی برای پیش‌بینی قیمت‌ها. من باور نمی‌کنم که نمودارها بتواند آیندۀ قیمت را دقیقاً پیش‌بینی کند. من معتقدم که نمودارها می‌توانند فرصت‌های منحصربه‌فردی با نسبت بازده بالقوه به ریسک اندک فراهم کنند. به نظر من این تنها ارزش واقعی نمودارها است. ایدۀ ایجاد سناریوهای بزرگ اقتصادی مبتنی بر یک نمودار کاملاً مضحک است.

واقعیت این است که بسیاری از آرایش‌های نموداری به‌خصوص الگوهای نموداری با مدت‌زمان کوتاه‌تر به موفقیت مطلوب نمی‌رسند. به همین علت است که بسیاری از معامله‌گران تازه‌کار از نمودارها استفاده می‌کنند و پس از مدتی ادعا می‌کنند که نمودارها کارایی لازم را ندارد.
الگوهای نموداری ناکام می‌شوند و ظاهر آن‌ها تدریجاً به الگوهای نموداری جدید و بزرگ‌تر بدل می‌شود و این اتفاق دوباره و دوباره و دوباره رخ می‌دهد. من این روند را «بازتعریف نمودار» نام نهاده‌ام. مدت همۀ الگوهای نموداری عظیم از 6 تا 12 ماه است که از ده‌ها الگوی روزانۀ کوتاه‌مدت و صدها الگو با مقیاس زمانی کوچک‌تر که عمدتاً شکست‌خورده‌اند ساخته‌شده است. درنهایت یک الگوی نموداری بالغ می‌شود و یک فرصت بزرگ سودآوری فراهم می‌گردد. این فرصتی است که به دنبال آن هستم.

من به دنبال نمودارهای خاص با نسبت بازده به ریسک 2 به 1، یا 4 به 1 یا حتی بالاتر هستم. من مطمئن نیستم که قیمت در روزها و هفته‌های پیش رو چه عملکردی دارد؛ اما مطمئن هستم این نسبت بازده به ریسک نتایج مثبتی به ارمغان خواهد آورد.

یکی از موانع ذهنی یک معامله‌گر تازه‌کار، ارتباط بین حقیقت یک بازار و کسب سود در یک عملیات معاملاتی است. این دو از هم منفصل هستند. توضیح این مفهوم اندکی دشوار است، اما همۀ سربازان خط مقدم این عرصه دقیقاً می‌دانند در مورد چه چیزی صحبت می‌کنم.

در آخر اگر از پیش‌بینی قیمت‌ها احساس غرور و افتخار می‌کنید، پس معامله کردن بدرد شما نمی‌خورد. اگر این‌چنین هستید، سراغ کاری بروید که شامل سفارشات خرید و فروش نباشد. شاید بتوانید به‌عنوان یک تحلیلگر کار پیدا کنید.

یک‌ ضرب‌المثل دوست‌داشتنی می‌گوید: «هر فردی می‌تواند وارد بازار شود؛ اما چه کسی می‌داند دقیقاً باید چه زمانی خارج شود!» این مثل نمونۀ بارزی از تلفیق دنیای معامله‌گری با دنیای تحلیل‌گری است. معامله‌گر تحلیل‌گر باشید.

در این مطلب نخواستم پا را از تفاوت بین معامله‌گر و تحلیل‌گر فراتر گذارده و به تفاوت بین تحلیل‌گران بنیادی و تکنیکی بپردازم و ایرادات عمدۀ آن‌ها نظیر تعصب، تکبّر و خودرایی را نقد کنم! اما در مقدمۀ کتاب دایره‌المعارف الگوهای نموداری – توماس بولکوفسکی تلویحاً به بخشی از آن‌ها اشاره‌کرده‌ام! هدفم هم نقد یک‌جانبه و یک‌سویه نبود، لطفاً با ذهنی باز این مطالب را مطالعه فرمایید!

سرویس PAMM

سرویس PAMM – سرویس منحصر بفرد طراحی شده توسط شرکت آلپاری، که در تمام جهان محبوبیت کسب کرده است، سرمایه گذاران و معامله‌گران با تجربه را برای همکماری سودآور دوجانبه دور هم جمع کرده است.

حساب PAMM

حساب‌ PAMM یک سرویس سرمایه گذاری جدید است، که اجازه می‌دهد سرمایه گذاران بدون انجام معاملات مستقل درآمد داشته باشند. سرمایه گذاران با سرمایه گذاری موجودی در حساب معامله‌گر درآمد دریافت می‌کنند و معامله‌گر به ازای مدیریت این موجودی‌ها از درآمد سرمایه گذار کارمزد دریافت خواهد کرد.

سبد PAMM

سبد PAMM - مجموعه ای است از چند حساب PAMM. این نوع سرمایه گذاری امکان متنوع کردن ریسک را برای سرمایه گذران فراهم می‌سازد. چراکه آنها می‌توانند حساب‌های PAMM با نسبت‌های متفاوت بازده و ریسک را در سبد خود جمع آوری کرده و سپرده خود را بین آنها به نسبت مورد نظر تقسیم کنند.

برای سرمایه گذار

بازده

بازار فارکس امکانات نامحدودی در اختیار شما می‌گذارد. با سرمایه گذاری در حساب‌ها و سبدهای PAMM شما می‌توانید بدون داشتن مهارت‌های انجام معاملات آنلاین درآمد کسب کنید.

شفافیت

این سرویس توسط شرکت بین المللی بازیابی مستقل تایید شده است. شما می‌توانید نتایج معاملات مدیر حساب‌ها را در کابین شخصی خود نظارت کنید.

کنترل

شما می‌توانید در هر زمانی سود خود را برداشت کنید و تمام موجودی خود را از کابین شخصی بردارید. برای کاهش ریسک در چند حساب PAMM و یا سبد سرمایه گذاری کنید.

اپلیکیشن Alpari Invest

  • واریز با یک کلیک و برداشت بلافاصله وجوه
  • کنترل سرمایه و دریافت اطلاعیه در مورد تغییرات موجودی
  • ما به شما کمک خواهیم کرد بهترین حساب PAMM را برای سرمایه گذاری انتخاب کنید.

چگونه سرمایه گذاری کنید

از لیست رتبه بندی، حساب PAMM مناسب را انتخاب کنید

کابین شخصی ثبت نام کرده و با یکی از روش‌های مناسب به حساب شخصی خود وجوه واریز کنید

سرمایه گذاری کرده و موجودی حساب سرمایه گذاری خود را در کابین شخصی خود کنترل کنید

بهترین حساب‌های PAMM

برای مدیر

پتانسیل

با مدیریت موجودی سرمایه گذاران در حساب‌های PAMM، درآمد بیشتری دریافت کنید. همچنین شما می‌توانید سبد PAMM ساخته و سرمایه گذاران بیشتری جذب کنید.

بهترین تبلیغ - موقعیت بالای حساب PAMM شما در رتبه بندی مستقل که تایید شده توسط شرکت حسابرسی بین المللی، می‌باشد.

ایمنی

تمام محاسبات با سرمایه گذار به صورت خودکار انجام خواهد شد. کپی کردن معاملات شما غیر ممکن می‌باشد.

چگونه مدیر شوید

اگر هنوز کابین شخصی ندارید. ثبت نام کنید.

حساب PAMM افتتاح کرده و میزان سرمایه مدیر را تعیین کنید و این مبلغ را از حساب شخصی خود به این حساب انتقال دهید.

شرایط دریافت سرمایه در حساب PAMM خود را تنظیم کرده و شروع به معامله کنید.

همکاری با شرکا

شرکای جذب سرمایه

این نوع شرکا درصدی از درآمد مدیر که از سرمایه گذاران جذب شده توسط این شریک بدست آمده است را دریافت می‌کند.

شرکای درصدی

این نوع شرکا درصدی از درآمد مدیر را تفاوت معامله‌گر با سرمایه‌گذار چیست؟ دریافت می‌کنند، شرایط همکاری به صورت جداگانه تنظیم می‌شود.

معاملات آنلاین

  • معامله با سیگنال
  • پلتفرم‌ها و آپلیکیشن‌ها
  • سرمایه گذاری
  • واریز و برداشت وجوه

تجزیه و تحلیل بازار

  • اخبار FXStreet
  • سیگنال‌های تجاری Autochartist

موارد دیگر

  • اطلاعات تماس
  • قراردادها و قوانین
  • سوالات متداول
  • تالار گفتگو

برند آلپاری:

Alpari Limited, Suite 305, Griffith Corporate Centre, Kingstown, Saint Vincent and the Grenadines, is incorporated under registered number 20389 IBC 2012 by the Registrar of International Business Companies, registered by the Financial Services Authority of Saint Vincent and the Grenadines.

آلپاری عضوی از کمیسیون مالی می باشد , که یک سازمان بین المللی مرتبط با حل و فصل شکایات در صنعت سرویس های مالی در بازار فارکس است.

ریسک پذیری: قبل از شروع کار باید با شرایط و ریسک‌های بازار آشنایی کامل داشته و به سطح تجربیات و مهارت خود اطمینان داشته باشید

There's a better website for you

A new exciting website with services that better suit your location has recently launched!

معامله گر کیست؟ بررسی تیپ های مختلف تریدر

معامله گر کیست

در دنیای کنونی می‌توان گفت یکی از مهم‌ترین اصول حفظ ارزش پول، سرمایه گذاری است. از گذشته های دور، خرید و فروش از طریق مبادلات کالا به کالا وجود داشته و تا کنون به اشکال مختلفی ادامه پیداکرده است. تریدر ها در بازارهای مالی انواع مختلفی دارند. این تفاوت‌ از روحیات مختلف آنها، مدت زمان ماندن در معامله و … نشات می‌گیرد. در این مقاله قرار است با انواع معامله گران آنها آشنا شویم.

ریشه کلمه معامله گر چیست؟

معامله گر در معنای لغوی به کسی گفته می‌شود که در هر بازاری خرید و فروش انجام می‌دهد. در ادبیات رایج بازار، تریدر کسی است که مدت زمان خرید و فروش‌هایش کوتاه است و بیشتر از فراز و فرودهای قیمت در بازار سود کسب می‌کند. در لغت شاید به نظر بیاید که این کار آسانی باشد، اما درواقع نیازمند تحلیل و مهارت بالا برای شناخت بازار هدف است. شناخت روند بازار در بازه های کوتاه مدت دارای ریسک فراوان در معامله می‌باشد.

تفاوت معامله ‌گر با سرمایه ‌گذار چیست؟

زمان، نقطه تفاوت میان سرمایه گذاران(investor) و معامله گران می‌باشد. همانطور که در ابتدا گفته شد، مدت زمان حضور تریدر در معاملات کوتاه است. معمولا زمان حضور معامله‌گران در یک معامله، کوتاه مدت و یا میان مدت می‌باشد. سرمایه‌گذار دید بلندمدتی به بازار دارد. درگیر نوسانات کوتاه مدتی بازار نمی‌شود و می‌توان گفت سنگ بنای تحلیل هایشان بنیادی یا همان فاندامنتال است. سرمایه‌گذاران فاندامنتالیست، معتقدند که قیمت یک سهم در هر نقطه‌ای هم که باشد، درنهایت به آن قیمت ارزش ذاتی خود می‌رسد. بنابراین یکی از تحلیل های سرمایه‌گذاران، بررسی ارزش ذاتی سهام (NAV) می‌باشد. درصورتیکه قیمت لحظه‌ای یک سهم از قیمت ارزش ذاتی کمتر باشد، آن سهم ارزنده می‌باشد.

تفاوت معامله ‌گر حرفه‌ای با مبتدی چیست؟

کنترل هیجانات و عواطف

مدیریت سرمایه و ریسک

تعیین حدضرر

به روز نگه داشتن دانش

داشتن استراتژی معاملاتی

جلوگیری از طمع و وحشت

معامله ‌گران مشهور دنیا چه کسانی‌اند؟

مارک داگلاس (Mark Douglas)

ری دالیو (Ray Dalio)

جسی لیورمور (Jesse Lauriston Livermore)

انواع تیپ شخصیتی معامله گران

هر یک از ما انسان‌ها گاهی با ترس، گاهی وحشت، گاهی هم دچار طمع و غرور می‌شویم، لجاجت می‌کنیم و با یک‌دندگی کار خود را توجیه می‌کنیم یا سهمی که از آن سود خوبی گرفته‌ایم را به‌عنوان معشوقه خود انتخاب می‌کنیم. گاهی اوقات هم تمام این کارها را باهم انجام می‌دهیم.

1- تیپ شخصیتی معامله گران حریص در بورس

اکثر متخصصان هم‌عقیده‌اند که حرص و طمع نمی‌تواند پیشوای خوبی در سرمایه گذاری باشد. در بین بزرگان بورس مشهور است که طمع مغز را می‌خورد. از این بابت که حرص باعث تفاوت معامله‌گر با سرمایه‌گذار چیست؟ به وجود آمدن تمنای بیش‌ازحد برای کسب سود می‌شود، افراد حریص در بورس بیشتر گرفتار کلاه‌برداران می‌شوند و یا در تله‌های امیدهای پوچ می‌افتند. حرص یکی از قوی‌ترین و شدیدترین هیجانات هست و توانایی این را دارد تا معامله گر را به جلو سوق دهد. پس به‌هیچ‌عنوان جای تعجب ندارد اگر هیجانات بتوانند به‌راحتی جای خود را بافهم و شعور سرمایه گذار عوض کنند.

2- تیپ شخصیتی معامله گران قماربازان در بورس

قماربازی از چهره‌های پرخطر طمع‌کاری هست و بسیار اعتیادآور است. قمارباز همیشه بیشتر می‌خواهد و هیچ زمان به کم راضی نمی‌شود؛ و آن‌قدر دنبال سود های متوالی می‌رود که آخر به بیراهه می‌افتد. پاراسلسوس طبیب و فیلسوف سوئیسی جمله زیبایی دارد که می‌گوید «داروی بیش‌ازحد می‌شود سم» یعنی سود بردن خوب و بسیار لذت بخش است، اما با زیاده‌روی کردن خطرناک می‌شود. روانشناسان بر این باورند که کسب سود در بورس حالتی در مغز پدید می‌آورد که با حالات مصرف مواد مخدر برابری می‌کند و با بالا رفتن پرتفوی شخص می‌تواند حتی به او حالت نئشگی بدهد که تلاش برای تکرار آن موجب اعتیاد می‌شود و طی آن‌همه ریسک‌ها را فراموش می‌کند.

3-تیپ شخصیتی معامله گران خودبزرگ‌بین‌ها در بورس

خودبزرگ‌بین یا متکبر خود را مهم و بااهمیت می‌پندارد؛ و به‌طور غلوآمیزی احساس لیاقت می‌کند، وی تصور می‌کند بر همه‌چیز و همه‌کس احاطه دارد. معمولاً انسان‌های متکبر از جنایت هم هیچ ابایی ندارند و غالباً از کرده خویش پشیمان نیستند. اعتیاد بعضی از بانکداران، به بزرگ‌بینی که خود ناشی از اعتباری است که به سبب موقعیت شغلی خود دارند همیشه پیامدهای ناگواری را رقم‌زده است. به‌طور مثال در کتاب از طمع تا وحشت جسیکا شوارترز به نیک لیسون اشاره می‌کند که با قماربازی‌های خود بانک معتبر و باسابقه بارینگر لندن را نابود کرد و حتی باعث نوسان تفاوت معامله‌گر با سرمایه‌گذار چیست؟ قیمت پوند بر سایر ارزها شد. شاید خود شما هم تابه‌حال به این فکر کرده باشید که از همه بیشتر می‌دانید و با فلان روش می‌توانید بازار را شکست دهید و یا از همه کانال‌های سیگنال دهی آگاه‌تر باشید.

4-تیپ شخصیتی معامله گران تقلیدگران در بورس

تیپ چهارم مورد معرفی ما تقلیدگران می‌باشند که به‌وفور در بازارها دیده می‌شوند. این دسته از افراد به دنبال کردن روندها مشغول‌اند. حرکت‌های گله ای جریانی فراگیر و اکثراً ناخودآگاه است، این‌گونه رفتار به دوران (دگردیسی) یا دوران تکامل انسان‌ها برمی‌گردد. در آن زمان اجداد پیشین ما بر این عقیده بوده‌اند که هر که با گروه باشد در امان است. اگر وی در وسط گله باشد تضمین زنده ماندن او بیشتر است. چون شکارچیان به دنبال کسانی می‌گردند که از گله ‌جامانده‌اند. درصورتی‌که حس تعلق به جمع نکنیم دچار ترس و تردید می‌شویم اما نکته قابل‌توجه این است، کسی که همیشه به دنبال گروه در حال حرکت است باید این را بداند که اگر گروه از پرتگاه سقوط کند، او نیز همانند آنان سقوط می‌کند. مزیت راه افتادن دنبال دیگران این است که دیگر نیازی به فکر کردن ندارد و به‌راحتی می‌تواند از زیر بار مسئولیتش شانه خالی کند. درنتیجه هیچ زمان به اشتباهات معامله گری خود پی نمی‌برد و نمی‌تواند مسائل جزئی بازار را تحلیل کند. در آخر هم هر نتیجه‌ای رخ دهد آن را از چشم گروه می‌بیند. این‌گونه افراد گاها در زندگی اجتماعی خود هم ثبات شخصیتی ندارند.

5- تیپ شخصیتی معامله گران شتاب زدگان در بورس

این تیپ شخصیتی که شتاب زدگان نام دارند. ممکن است بسیار اعصابشان ضعیف شود و کار کردن در بورس و اوراق بهادار مبدل به سوهان روحشان شود. به‌طور مثال ممکن است بازار پنج درصد بریزد و در این میان سهم هایی که در پرتفوی اند صف فروش شوند و گاهی این ریزش ظرف چند روز آینده جبران می‌شوند؛ اما همیشه نه تعداد زیادی از سهامداران خورد توان دیدن این روزها را ندارند و سهام پر نوسان خود را از پرتفوی خارج می‌کنند و البته چند روز بعد پشیمان می‌شوند. به همین سبب است که مشاوران و افراد باتجربه در بورس همیشه سهام داری در درازمدت را پیشنهاد می‌کنند و توصیه آنان این است که از سهام های بنیادی استفاده شود و سرمایه بورسی خود را بین صنایع مختلف و نقاط جغرافیایی مختلف تقسیم کنند. تفکر و استراتژی پشت این قضیه این است که صبر در بورس پسندیده هست و درنهایت سهام دار صبور به پاداش مناسبی می‌رسد.

6-تیپ شخصیتی تریدر های وحشت زده در بورس

در بازار بورس بازه‌های زمانی وجود دارد که حتی باعث به جوش آوردن خون خبره‌ترین افراد صبور هم می‌شود؛ آن زمان که وحشت بازار را فراگیرد که متأسفانه این پدیده نادری هم نیست پایبندی به استراتژی شخصی خود بسیار مشکل می‌شود. این نکته را باید به یاد داشت که نوسان همیشه ذات بازار بورس بوده است. چارلز کیندل برگر اقتصاددان و تاریخ‌شناس مسائل اقتصادی ثابت کرده است که تاریخ در بورس اکثراً تکرار می‌شود. اکثراً ماجرا با یک خبر مثبت و یا یک دستاوردی جدید شروع می‌شود و بعد جو سرخوشی راه می‌افتد و همه را فرامی‌گیرد و قیمت‌های سهام بورس سر به فلک می‌کشد. حباب بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود و ادامه دارد تا جایی که اولین تردیدها مطرح می‌شود که این‌چنین چیزی امکان وقوع ندارد. از آن‌ پس وحشت دامن همه را می‌گیرد و درنهایت منجر به سقوط می‌شود.

7- تیپ شخصیتی معامله گران عاشق در بورس

همه ما می‌دانیم که عشق انسان را کور و کر می‌کند. عاشق به خاطر غلبه احساسات و هیجانات ضعف‌های معشوق خود را نمی‌بیند. گاها به‌طور عمد آن‌ها را جدی نمی‌گیرد و از آن‌ها چشم‌پوشی می‌کند. این روابط مربوط به روابط انسانی می‌شود، اما در دنیای سرمایه گذاری هم وارد می‌شوند. همان‌گونه که عشق‌های رمانتیک موقتی و گذراست و در بیشتر اوقات ناراحتی و حال خرابی در پی آن می‌آورد، در بورس و بازار سرمایه نیز عیناً همین است. و بسیار گران تمام می‌شود. به‌طور مثال شخصی درگذشته سهام شرکت x را داشته و از او سود خوبی گرفته است و حال دوباره درصدد خرید سهم است. اما این بار عاشق این سهم شده است و خطر اینجاست که این دفعه به معشوق خود اجازه می‌دهد تمام یا بخش بزرگی از پرتفوی را در تفاوت معامله‌گر با سرمایه‌گذار چیست؟ اختیار بگیرد.

ساختار ذهنی یک سرمایه گذار موفق چیست؟

داشتن یک سرمایه‌گذاری موفق و کسب سود فراوان، آرزویی همیشگی است. بازار بورس مانند هر نوع بازار دیگری، از ظرفیت‌هایی برای رشد برخوردار است و در مقابل احتمال شکست هم وجود دارد. درک صحیح اصول و مبانی بازار سرمایه و یادگیری مباحث مهم بورسی یکی از عوامل موثر در کسب سود به شمار می‌رود اما نحوه تفکر و ساختار ذهنی افراد نیز اهمیت بسیاری دارد. در این مقاله ساختار ذهنی یک سرمایه گذار موفق را بررسی می‌کنیم.

  • ساختار ذهنی یک سرمایه گذار موفق چه ویژگی‌هایی دارد؟
  • عوامل روانشناختی موثر در ایجاد ساختار ذهنی یک سرمایه گذار موفق چیست؟
  • چگونه استراتژی معاملاتی مناسب تدوین کنیم؟

ساختار ذهنی یک سرمایه گذار موفق چه ویژگی‌هایی دارد؟

همان‌طور که ذکر شد، بازار بورس به عنوان یک ابزار برای فعالیت‌های اقتصادی می‌تواند منجر به رشد و شکوفایی یا شکست شود. شروع کار یک سرمایه‌گذار در بورس بسیار مهم است. درواقع سرمایه‌گذار از زمانی که به صورت مبتدی شروع به کار می‌کند تا وقتی که تبدیل به یک معامله‌گر حرفه‌ای شود، مسیر ناشناخته‌ای در پیش دارد. هدف اصلی هر سرمایه‌گذار در بورس، کسب سود مستمر و به حداقل رساندن ضرر است؛ سودی که قابل تکرار باشد و بتوان آن را همیشه به دست آورد. بنابراین دست یافتن به این امر، جز با درک صحیح از اصول سرمایه‌گذاری امکان‌پذیر نیست و ساختار ذهنی یک سرمایه گذار موفق بر اساس این اصول شکل می‌گیرد.

موفقیت در سرمایه‌گذاری به طور کلی به عوامل زیر بستگی دارد:

در نظر گرفتن عوامل روانشناختی

تدوین استراتژی مناسب

عوامل روانشناختی موثر در ایجاد ساختار ذهنی یک سرمایه گذار موفق چیست؟

مهم‌ترین عوامل برای موفقیت سرمایه‌گذار در سرمایه‌گذاری، عوامل روانشناختی هستند. سرمایه‌گذاری همواره دارای پیچیدگی‌ها و دشواری‌های فراوانی بوده است. به ‌طوری ‌که درصد زیادی از افراد، حتی با یادگیری تحلیل‌های مختلف تکنیکال و بنیادی باز هم موفق به کسب سود مستمر از آن نمی‌شوند. دلیل پیچیدگی معامله‌گری در بازار سرمایه این است که انسان در طول یک معامله با عواطف و احساسات انسانی خود مواجه می‌شود. درگیر طمع، ترس، هیجان، استرس و … می‌شود و توان مدیریت صحیح معامله خود را از دست می‌دهد.

ساختار ذهنی یک سرمایه گذار موفق با سایرین تفاوت دارد و این مسئله مهمترین عامل موفقیت او است. برای موفقیت در هر بازاری باید بتوان عواطف و احساسات خود را شناخت، عقایدی که بر نحوه معاملات ما تاثیر می‌گذارند را شناسایی کرد و با اصلاح آن یک چارچوب ذهنی حرفه‌ای ساخت.

به کارگیری عوامل روانشناختی زیر کمک موثری در ایجاد ساختار ذهنی یک سرمایه گذار موفق خواهد بود:

اعتماد و اعتقاد به شیوه انجام معاملات

وظیفه تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی، پیش‌بینی دقیق آینده سهم نیست. این روش‌ها نقطه‌ای را برای ورود نشان می‌دهند که بیشترین احتمال موفقیت در آن وجود دارد و طبیعتا نمی‌توان هیچ چیز را به صورت قطعی پیش‌بینی کرد. معامله‌گران تفاوت معامله‌گر با سرمایه‌گذار چیست؟ موفق تحلیل‌ها را بر اساس اصول صحیح انجام می‌دهند و ضمن در نظر گرفتن تمامی احتمالات، به شیوه انجام معاملات خودشان اعتماد و اعتقاد دارند.

مشاوره با افراد باتجربه

فکر انسان همیشه مایل است در مورد کاری که می خواهد انجام دهد تایید دیگران را نیز داشته باشد. در بازار بورس، مخصوصا برای افراد کم تجربه این امر بیشتر صادق است. شخصی سهمی را کاملا تحلیل کرده و از همه جهات آن را مناسب خرید می داند اما در خرید آن مردد است. مطالعه تحلیل‌های تحلیل‌گران برجسته و دریافت خدمات مشاوره از مراجع معتبر می‌تواند این خلا ذهنی را پر کند.

واقع‌گرایی به جای رویاپردازی

به دلیل خاصیت نامحدود بازار، اغلب این رویاپردازی‌ها در ذهن معامله‌گران مبتدی شکل می‌گیرد که می‌توان در همان ابتدای کار سودهای کلان به دست آورد اما ساختار ذهنی یک سرمایه گذار موفق بر اساس واقعیات شکل گرفته است. او بازار را تحلیل می‌کند، می‌داند که سرمایه‌گذاری یک فرایند طولانی‌مدت است و توقع سودهای کلان و لحظه‌ای ندارد. اگر تعریف صحیحی از شکست یا موفقیت در ذهن نباشد هرگز نمی‌توان متوجه شد که چه زمانی موفق بوده‌ایم و چه زمانی شکست خورده و اشتباه کرده‌ایم.

کنترل احساسات

دو عاملی که می تواند به مرور زمان باعث خستگی فکری و دلزدگی از بازارهای مالی شود، استرس و پشیمانی است. استرس زمانی اتفاق می‌افتد که سرمایه‌گذار سهمی را بخرد و آن سهم وارد فاز نزولی و زیان شود. در این مواقع اگر سرمایه‌گذار استراتژی معاملاتی صحیح داشته باشد و راهکاری پیش‌بینی کرده باشد، طبق برنامه عمل خواهد کرد و می‌تواند استرس خود را کنترل کند.

پشیمانی زمانی می تواند ذهن و فکر یک سرمایه‌گذار را درگیر کند که مثلا سهمی را در کف قیمتی خریداری کرده و پس از کسب مقداری سود، آن را فروخته باشد. بعد از فروش، سهم به رشد قیمتی خود ادامه داده و سرمایه‌گذار از این‌که از سود بیشتر جا مانده است، احساس پشیمانی و ندامت می‌کند. چنین اتفاقاتی برای همه فعالان بازار رخ می‌دهد و پیش‌بینی‌های هیچ کس ۱۰۰ درصد صحیح نیست، بنابراین توانایی کنترل احساسات یکی از مهمترین عوامل در شکل دادن ساختار ذهنی یک سرمایه گذار موفق به شمار می‌رود.

چگونه استراتژی معاملاتی مناسب تدوین کنیم؟

ساختار ذهنی یک سرمایه گذار موفق نسبت به این اصول کاملا آگاه است و از آن‌ها به عنوان زیرساختی برای برنامه‌ریزی‌های خود استفاده می‌کند. به عنوان یک فهرست کوتاه موارد زیر را در نظر داشته باشید:

کسب دانش و مهارت: قبل از اقدام برای هر نوع سرمایه‌گذاری، باید تحقیقات مفصل انجام دهید. در حقیقت، افزایش دانش و مهارت، راهکاری برای کنترل انواع ریسک سرمایه‌گذاری در بازارها است.

تعیین افق زمانی برای سرمایه‌گذاری: سرمایه‌گذار در ابتدا باید نسبت به انتظاراتی که از سرمایه‌گذاری دارد، مدت زمان مورد نیاز را مشخص کند.

در نظر گرفتن قدرت ریسک‌پذیری: بدون دانستن میزان ریسک‌پذیری، نمی‌توان استراتژی معاملاتی مناسب تدوین کرد. در حقیقت سرمایه‌گذار باید قبل از هر چیز خود و شرایط خود را بشناسد.

تنوع در سبد سرمایه‌گذاری: همه این جمله معروف را شنیده‌اند که «همه تخم مرغ‌ها را در یک سبد نگذارید!» تنوع در سبد سرمایه‌گذاری ریسک را کاهش می‌دهد و باعث می‌شود شما از ظرفیت‌های صنایع و بازارهای مختلف بهره‌مند شوید.

کسب دانش و مهارت تنها راهکار موفقیت تفاوت معامله‌گر با سرمایه‌گذار چیست؟ در بازار نیست. ساختار ذهنی یک سرمایه گذار موفق با دیگران تفاوت دارد و تقویت و تربیت ذهن، یکی از عوامل مهم در کسب سود به شمار می‌رود. حال که برخی از مهم‌ترین عوامل روانشناختی معامله‌گری را شناختیم، می‌توانیم آن‌ها در هنگام تدوین استراتژی معاملاتی در نظر بگیریم و به مرور زمان، به یک معامله‌گر موفق تبدیل شویم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.