مزایای استفاده از مولتی تایم فریم


مثالی از تعادل قیمتی در نمودار

راهنمای پرایس اکشن سبک ICT؛ همگام با نهنگ‌ها ترید کنید!

پرایس اکشن ICT

راهکارهای مختلفی در زمینه تحلیل تکنیکال و پیش‌بینی حرکت قیمت وجود دارد؛ در این میان روش پرایس اکشن ICT یکی از بهترین روش‌ها در درک حرکت قیمت محسوب می‌شود و امروزه تحلیلگران زیادی از این روش استفاده می‌کنند.

در این روش از تحلیل، تنها چارت قیمتی مهم است و اخبار و تحلیل فاندامنتال اهمیتی در این روش ندارند.

یکی از ویژگی‌های مهم پرایس اکشن این است که شما می‌توانید بدون استفاده از هیچ ابزاری و تنها با مشاهده قیمت در نمودار، تحلیل و پیش‌بینی خود را انجام دهید.

در این مقاله قصد داریم تا درباره روش پرایس اکشن سبک ICT، نحوه استفاده، مزایا و معایب آن صحبت کنیم. اگر شما هم علاقه‌مند به یادگیری سبک پرایس اکشن ICT هستید، مزایای استفاده از مولتی تایم فریم پیشنهاد می‌کنیم که تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.

پرایس اکشن چیست؟

پرایس اکشن (Price Action) روشی است که برای تحلیل نوسانات اولیه قیمت بکار می‌رود.

سیگنال‌های ورود و خروجی که با روش پرایس اکشن به دست می‌آیند، قابل اعتماد بوده و در معامله با استفاده از روش پرایس اکشن، الزامی به استفاده از اندیکاتورها و ابزارهای دیگر نیست.

منظور از تاریخچه قیمت، خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت و نوسانات قیمت در جهت افزایش یا کاهش است. پرایس اکشن به سادگی نشان می‌دهد که قیمت‌ها چگونه تغییر می‌کنند.

روش تحلیلی پرایس اکشن، از نمودار‌هایی که قیمت را در طول زمان نشان می‌دهند، استفاده می‌کند. تریدرها معمولا در این روش از نمودار‌های متفاوتی برای مشاهده دقیق‌تر روند‌، نمودارهای شمعی، سطوح شکست قیمت (Breakout) و حرکات معکوس بهره می‌گیرند.

علاوه بر بررسی ساختار‌های شکل‌گرفته در نمودار مزایای استفاده از مولتی تایم فریم قیمتی، بسیاری از تحلیل‌گران، از داده‌های پرایس اکشن جهت به‌دست آوردن اندیکاتور‌های مربوط به تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند. در واقع هدف آن‌ها پیدا کردن نظم موجود در حرکت قیمت است.

به عنوان مثال؛ شما الگوی مثلث افزایشی (Ascending Triangle) را در نظر بگیرید. می‌توان از این الگو در یک نمودار پرایس اکشن، برای پیش‌بینی یک شکست احتمالی استفاده کرد؛ زیرا بیانگر این است که معامله‌گران در دفعات زیادی قصد شکستن خط مقاومتی را داشته و هر بار سریع‌تر و با قدرت بیشتری تلاش کرده‌اند تا این کار را انجام دهند.

توجه داشته باشید که در پرایس اکشن، سبک‌های متفاوتی وجود دارد که هر تحلیلگر با توجه به نیاز خود از آن‌ها بهره می‌گیرد. برخی از سبک‌های پرایس اکشن عبارتند از:

سبک لنس بگز (Lance Beggs)

سبک آل بروکز (Al Brooks)

تمرکز اصلی ما در این مقاله بر روی سبک ICT در پرایس اکشن است که در ادامه به طور مفصل آن را شرح می‌دهیم:

معرفی سبک ICT در پرایس اکشن

روش ICT، یکی از جدیدترین روش‌های موجود در ترید به سبک پرایس اکشن است.

سبک ICT، با راهکارهای مشخصی که دارد، رفتار بازارگردان‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد تا دیدگاه تریدرهای خرد بازار را به استراتژی‌های بانک‌ها و موسسات بزرگ نزدیک کند.

این سبک، در همگام کردن معاملات تریدرهای خرد به معاملات بازارگردان‌ها نقش مهمی داشته و از خوردن حد ضررهای آن‌ها توسط بانک‌های بزرگ جلوگیری می‌کند.

بنیان‌گذار پرایس اکشن ICT کیست؟

مایکل هادلستون (Michael Huddleston) بنیان‌گذار و مدرس سبک پرایس اکشن ICT است که از شاگردان لری ویلیامز بوده و تاکنون با بیش از 30 سال سابقه معامله‌گری، حدود 55 هزار دانشجوی ترید داشته است.

مایکل هادلستون، در زمان همکاری با بانک‌های بزرگ، متوجه کارکرد الگوریتمی معاملات شده و در همان زمان با استفاده از مهندسی معکوس، سبک پرایس اکشن ICT را ابداع کرد.

آشنایی با اصطلاحات اولیه در پرایس اکشن ICT

قبل از استفاده از پرایس اکشن ICT، لازم است تا با برخی از مفاهیم پایه‌ در این حوزه آشنا شوید.

در ادامه به شرح هریک از اصطلاحات اساسی در پرایس اکشن ICT می‌پردازیم:

نمودار شمعی (Candlestick)

نمودار شمعی، شبیه به نمودار میله‌ای است که قیمت بالا (High)، قیمت باز شدن (Open)، قیمت بسته شدن (Close) و قیمت پایین (Low) در آن مشخص است.

قیمت بالا؛ بیشترین قیمتی است که سهام مورد نظر در دوره معین تحلیل داشته است.

قیمت پایین؛ کاملا برعکس قیمت بالا است.

قیمت بسته شدن؛ آخرین قیمت معامله سهام است.

قیمت باز شدن؛ به قیمت اولین معامله سهام در دوره معین اشاره دارد.

همانطور که در تصویر زیر اجزای نمودار شمعی را مشاهده می‌کنید؛ بدنه نمودار نشان‌دهنده بازه قیمت در یک دوره معین است. برای مثال، اگر معامله‌گر تایم فریم روزانه را انتخاب کند، هر شمع نشان‌دهنده پرایس اکشن در یک روز است و بدنه هر شمع اختلاف بین قیمت معامله سهم در ابتدا و انتهای روز را نشان‌ می‌دهد.

روند گاوی (Bullish Trend)

روند گاوی زمانی مشاهده می‌شود که قیمت‌ها در حال افزایش و نمودار مورد نظر صعودی باشد. معمولا هنگامی که روند صعودی شروع می‌شود، سرمایه‌گذاران اطمینان دارند که تا مدت زمان معینی، روند صعودی ادامه‌دار خواهد بود.

در واقع؛ روند گاوی را زمانی مشاهده می‌کنیم که مجموعه شمع‌ها در حال افزایش به سمت راست باشند. برای درک بهتر این موضوع، خطی را با زاویه 45 درجه تصور کنید.

روند خرسی (Bearish Trend)

روند خرسی زمانی مشاهده می‌شود که قیمت‌ها در حال کاهش و نمودار مورد نظر نزولی باشد. قیمت‌ها در روند خرسی، دائما در حال کاهش هستند.

روند نزولی، به دلیل باور معامله‌گران به نزولی شدن بازار، بیشتر از این هم ادامه می‌یابد و در اکثر مواقع قیمت‌ها سقوط شدیدی را تجربه می‌کنند. ساختار روند خرسی، مخالف ساختار روند گاوی است. در این زمان باید خط روند را در زوایه‌ ‌ای مانند 315 درجه تصور کنید.

بازار خنثی (Flat market)

بازار خنثی بر خلاف بازارهای دارای روند، نه روند صعودی دارد و نه روند نزولی. در واقع سهامی که در بازار خنثی معامله می‌شود، قیمت ثابتی دارد و تغییرات اندکی را تجربه می‌کند.

ممکن است بازار در مدتی که سرمایه‌گذاران منتظر دریافت خبری از شرکت عرضه‌کننده سهام هستند، همچنان خنثی باقی بماند و قیمت اصطلاحا درجا بزند. بسیاری از تحلیل‌گران حرفه‌ای معتقدند که در 70 درصد مواقع، بازار در حالت خنثی قرار دارد.

لازم به ذکر است که احتمال از دست دادن پول در بازار‌های خنثی، بسیار زیاد است؛ زیرا انتظارات معامله‌گر و رفتار بازار هم‌جهت با هم نیستند.

خط حمایت (Support Level)

خط حمایت یا سطح حمایتی، قسمتی در نمودار است که انتظار داریم روند نزولی به محض مواجهه شدن با آن، توقف کند.

خط حمایت به علت افزایش تقاضا به وجود می‌آید. زمانی که قیمت سهم کاهش پیدا می‌کند، تقاضا برای آن افزایش یافته و موجب شکل‌گیری خط حمایت می‌شود. ممکن است روند قیمتی یک سهم از خط حمایتی پایین‌تر رود و تا سطح حمایتی دیگری ادامه یابد.

خط مقاومت (Resistance Level)

خط مقاومت یا سطح مقاومتی، قسمتی در نمودار است که قیمت‌های در حال افزایش، در آن مکان توقف می‌کنند و جهت حرکت خود را تغییر داده و کاهش می‌یابند. سطح مقاومتی همانند مانعی است که از بیشتر شدن قیمت‌ها جلوگیری می‌کند.

البته این امکان وجود دارد که قیمت‌ها در نهایت سطح مقاومتی را بشکنند و در ادامه به خط مقاومتی دیگری دست پیدا کنند.

ابزار فیبوناچی

باید توجه داشته باشید که اکثر اصلاحات‌ موجود در روند، در امواج ایمپالس (مربوط به مبحث امواج الیوت) رخ می‌دهند.

شما می‌توانید برای داشتن ورود بهتر، در معاملات خود از اصلاح‌هایی که زیر فیبوناچی 68 درصد رخ می‌دهند، استفاده کنید. به ناحیه 68 تا 79 درصد، ناحیه Optimal Trade Entry یا OTE (نقطه ورود بهینه) می‌گویند.

ساختار مارکت

نحوه حرکت قیمت در قالب خطوط روند، ساختار مارکت را تشکیل می‌دهند. ساختارهای ایجاد شده، در شرایط مختلفی به وجود می‌آیند و ممکن است همگی قابل استفاده نباشند.

ساختارهای مارکت، به شکل تو‌درتو و فرکتالی حرکت می‌کنند که در تحلیل تکنیکال و ترید مولتی تایم فریم، مورد استفاده قرار می‌گیرند.

فاز توزیع (Distribution)

منظور از توزیع، ماندن قیمت در یک محدوده خاص جهت جمع‌آوری سفارش‌ها است.

بعد از اینکه مدتی قیمت در یک ناحیه بماند و درجا بزند، روند نزولی را پیش می‌گیرد. این درحالیست که روند قبلی قیمت، صعودی بوده است.

فاز توزیع مجدد (Re-Distribution)

این اصطلاح نیز همانند اصطلاح قبلی، به معنای درجا زدن قیمت در یک محدوده و جمع‌آوری سفارشات است؛ با این تفاوت که حتما باید قبل از درجا زدن قیمت در آن محدوده، روند حرکتی قیمت نزولی باشد و بعد از درجا زدن قیمت نیز روند حرکت نزولی خواهد بود.

فاز تجمیع (Accumulation)

منظور از تجمیع، ماندن قیمت در یک محدوده برای جمع‌آوری سفارش‌ها است.

بعد از اینکه قیمت مدتی در مزایای استفاده از مولتی تایم فریم آن محدوه درجا بزند، حرکت صعودی را پیش می‌گیرد. توجه داشته باشید که در این شرایط حتما باید قبل از درجا زدن قیمت، روند حرکتی قیمت نزولی باشد.

فاز تجمیع مجدد (Re-Accumulation)

این اصطلاح نیز همانند اصطلاح قبلی، به معنای درجا زدن قیمت در یک محدوده و جمع‌آوری سفارشات است؛ با این تفاوت که بعد از درجا زدن قیمت، روند حرکتی صعودی شده و حتما باید قبل از درجا زدن قیمت نیز، روند حرکتی صعودی بوده باشد.

فازهای توزیع و تجمیع

تصویری از فازهای تجمیع و توزیع در نمودار

لازم به ذکر است که در حالت کلی 4 نوع حرکت در بازارها دیده می‌شود:

حرکات انبساطی (Expansion)

حرکات اصلاحی (Retracement)

حرکات بازگشتی (Reversal)

حرکات برای تثبیت قیمت (Consolidation)

تعادل قیمتی یا Eq

اگر قیمت، بعد از حرکت ایمپالس یا حرکت انبساطی خود به 50 درصد حرکت بازگردد، در این حالت می‌گوییم که تعادل قیمتی یا Eq رخ داده است.

این مفهوم با ابزار فیبوناچی به دست می‌آید و فرصت خوبی را برای ورود به بازار ایجاد می‌کند. البته توجه داشته باشید که معمولا قیمت در این منطقه، مدت زیادی نمی‌ماند.

تعادل قیمتی

مثالی از تعادل قیمتی در نمودار

اردر بلاک (Order Block) چیست؟

اردر بلاک را زمانی می‌بینیم که سفارشات در یک ناحیه پر شده و روند حرکتی بازیگران اصلی بازار مانند بانک‌های بزرگ و موسسات مالی، در آن قسمت قابل مشاهده است.

به عبارت دیگر؛ حرکت موسسات بزرگ در بازار، با الگوهای خاصی در نمودار رخ می‌دهد و بعد از آن شاهد تغییر روندهای قابل توجهی خواهیم بود. هنگامی که اردر بلاک ایجاد می‌شود و قیمت در یک محدوده کوچکی در حال نوسان است، سرمایه‌‌گذاران در حال پر کردن سفارشات خود در این مناطق هستند و معاملات آن‌ها در بازار، به صورت اوردر بلاک به نمایش در‌می‌‌آید.

پس از اینکه سفارشات و خرید و فروش‌های آن‌ها تمام شد، بازار مانند فنر رها شده و حرکت سریعی به سمت بالا یا پایین انجام می‌دهد.

اردر بلاک

مثالی از اردر بلاک تشکیل شده در نمودار

نحوه معامله با پرایس اکشن سبک ICT

وقتی قیمت به ناحیه تحلیل ما می‌رسد، باید به یک تایم فریم پایین‌تر رفته و منتظر تشکیل اردر بلاک جدید در جهت اردر بلاک تایم بالاتر باشیم. سپس بعد از پوشش اردر بلاک تایم پایین با کندل رنگ مخالف، در مرکز بدنه نمودار شمعی یا نقطه Open که نزدیک نقطه Open اردر بلاک تایم پایین‌تر است، اردر خود را قرار داده و استاپ را در زیر اردر بلاک قرار دهیم. توجه کنید که اگر قیمت از وسط اردر بلاک رد شود، احتمال شکست آن سطح بیشتر خواهد شد.

توجه داشته باشید که مارکت میکرها از الگوهای کلاسیکی که معامله‌گران با دیدن آن‌ها وارد معامله می‌شوند، اطلاع دارند؛ به همین دلیل است که شکست دادن این الگوها برای آن‌ها راحت است. بنابراین؛ به هیچ عنوان بدون گرفتن تاییدیه، در الگوهای کلاسیک مانند سروشانه، کف دوقلو و … ترید نکنید.

BMS چیست و چگونه به وجود می‌آید؟

اگر قیمت را در روند صعودی بازار در نظر بگیریم، سقف و کف‌های متوالی رو به بالا را مشاهده می‌کنیم که اصطلاحا به نظر خریدار احترام گذاشته و ناحیه تقاضا را به وجود آورده است.

اگر سطوح شکسته شوند و قله‌های جدیدی در روند ثبت شوند، روند صعودی ادامه‌دار بوده است. علاوه بر این؛ در روند نزولی نیز کف و سقف‌های پایین‌تر را داریم که اصطلاحا قیمت در آن به نظر فروشندگان احترام گذاشته و ناحیه عرضه را به وجود آورده است. روند نزولی هم با شکستن کف‌های قبلی، ادامه‌دار خواهد بود.

حال اگر بازار رنج باشد (در یک ناحیه درجا بزند) و قیمت دائما در حال نوسانات کوتاه باشد، برای تشخیص روند، باید به کف‌ها و سقف‌ها دقت کنیم. با شکستن کف و یا سقف در بازار رنج، روند بازار مشخص می‌شود. این شکستن کف و سقف در جهت روند را شکست ساختاری بازار یا اصطلاحا BMS می‌گوییم.

BMS در پرایس اکشن

مثالی از BMS در نمودار

اگر کف یا سقف شکسته شود، روند ما در تایم فریم مورد نظر، به ترتیب نزولی و یا صعودی خواهد بود و تا زمان کشف شواهد جدید ادامه خواهد داشت.

به عبارت دیگر؛ در روند صعودی، قیمت در جهت تقاضا حرکت می‌کند. وقتی کف بالاتر شکسته شود، یعنی خریداران متوقف شده‌اند و قدرت خریدشان کاهش پیدا کرده است و روند در تایم مورد نظر، متوقف شده است.

مزایای پرایس اکشن سبک ICT

توجه به رفتارهای معاملاتی در سشن‌های مختلف

کشف نوسان‌های قیمتی و تغییراتی که براساس نقدینگی به وجود آمده است

توجه کامل به تمام نقدینگی‌‌های ورودی و خروجی

عدم نیاز به اندیکاتورها و ابزارهای پیچیده تحلیل تکنیکال

قابلیت اجرای بسیار ساده و کاربرد بسیار بالا

اجرای طرحی دقیق جهت بهره‌گیری از بازار، با استفاده از ابزارهای پرایس اکشن

معایب پرایس اکشن سبک ICT

وجود نقص مزایای استفاده از مولتی تایم فریم در بررسی روابط مولتی تایم فریم

عدم وجود درک درستی از شرایط کلی در بازار

فریب تریدرها به دلیل رفتار بازارگردان‌ها

عدم وجود امکانی برای بررسی جزئی ساختارها و قیمت

امکان دسته‌بندی درستی از اردربلاک وجود ندارد

سخن پایانی

در این مقاله از مجله بورسینس، درباره پرایس اکشن سبک ICT با شما صحبت کردیم. این روش، یکی از روش‌های ساده و کاربردی در تحلیل تکنیکال است. البته هنوز هم تعداد زیادی از تریدرها، به دلیل جدید بودن این مفهوم، شناخت کاملی از آن ندارند. شما با این روش می‌توانید سود و ضررهای بازار را مشخص کرده و بدون استفاده از هیچ ابزاری، مسیر حرکت قیمت را پیش‌بینی کنید.

قصد خرید یا فروش ارز دیجیتال در ایران را دارید؟ در این سایت می‌توانید با اطمینان و با چند کلیک خرید کنید:

بهترین تایم فریم برای معامله در فارکس

بهترین تایم فریم برای معامله در فارکس

در واقع این یک سؤال تخصصی نیست که صرفاً جوابی مشخص داشته باشد. هرچند که فاکتورهای هر تایم فریم متفاوت است و هرکدام ویژگی‌های خاص خود را دارند. اما بازهم انتخاب تایم فریم باید بسته به شخصیت شما، روان‌شناسی بازار و استراتژی‌تان مشخص شود. حتی برخی اعتقاد دارند که باید مولتی تایم فریم کار کرد. که البته افراد بسیاری برای تأیید حرکت‌ها، به تایم فریم‌های مختلف سر می‌زنند. اگر یک معامله‌گر تازه‌کار هستید احتملا گیج شده باشید که در نهایت بهترین تایم فریم برای معامله در فارکس کدام است. بگذارید کمی این موضوع را به لحاظ تخصصی بهتر بازکنیم تا کمی راهنمایی شوید.

تایم فریم چیست؟

اما ابتدا بهتر است کمی با مسئله تایم فریم به زبان ساده آشنا شویم. تایم فریم زمان قراردادی است که در طول آن زمان یک کندل باز یا بسته می‌شود. برخلاف تصور عموم هیچ تایم فریم اصلی وجود ندارد و حتی در پلتفرم‌های پیشرفته شما می‌توانید تایم فریم‌های خاصی تعریف کنید. مثلاً تایم فریم‌های استاندارد شامل تایم فریم روزانه، 4 ساعته، یک ساعته، 30 دقیقه، 15 دقیقه، 5 دقیقه و 1 دقیقه هستند. اما مثلاً شما می‌توانید سیستم خود را طوری تنظیم کنید که حتی کندل‌های 30 ثانیه یا 3 دقیقه را هم به شما نشان دهد. ساعت 12:30 شب به وقت ایران کندل روزانه اصلی بازار با بسته شدن بازار آمریکا بسته می‌شود و یک کندل جدید روزانه کارش را شروع می‌کند. همین کندل یک روزه که تا 24 ادامه دارد. در دل خود کندل‌های زیادی را جای می‌دهد. مثلاً کندل‌های 1 دقیقه‌ای که در فاصله یک دقیقه باز و بسته می‌شوند و در طول 24 ساعت که یک کندل روزانه در بازار زده می‌شود 1440 کندل یک دقیقه‌ای را می‌توانیم در بازار داشته باشیم. حالا شما همین مسئله را در تمام تایم فریم‌ها تصور کنید. هر زمانی که یک کندل باز شود و بسته شود را به آن یک تایم فریم می‌گویند. در برخی پلتفرم‌ها تایم فریم‌های استانداردی وجود دارد اما در برخی دیگر، تایم فریم‌ها کاملاً قابل تغییر است.

بهترین تایم فریم برای معامله در فارکس

چطور بهترین تایم فریم برای ترید کردن را پیدا کنیم؟

اینکه بگوییم کدام تایم فریم برای ترید کردن مناسب‌تر است حرف اشتباهی است. انتخاب بازه زمانی مناسب عمدتاً به نوع استراتژی معاملاتی شما بستگی دارد. هیچ پاسخی وجود ندارد که به شما بگویید کدام تایم فریم بهتر است. از آنجا که ارتباط کاملاً مستقیمی بین استراتژی و تایم فریمی که استراتژی را در آن پیاده می‌کنید وجود دارد پس پاسخ این سؤال که بهترین تایم فریم برای ترید کردن در فارکس کدام است را باید در استراتژی خود جستجو کنید. همچنین تایم فریم به شدت به وضعیت احساسی شما بستگی دارد. اگر شما آدم صبوری هستید و نمی‌خواهید درگیر احساسات سریع معامله گران دیگر شوید، باید از تایم فریم‌های کوتاه دوری کنید. زیرا نوسانات در تایم فریم‌های پایین بسیار زیاد است و ممکن است شما را گمراه کند. اما افرادی که به معاملات سریع و کوتاه علاقه دارند و می‌توانند در روز تعداد زیادی معامله انجام دهند، معمولا به سمت تایم فریم‌های پایین‌تر می‌روند. در کل بیشتر معامله گران حرفه‌ای از ترکیب چند تایم فریم استفاده می‌کنند و اعتقاد دارند که تایم فریم‌های بالا بسیار شفاف‌تر مسیر بازار را به آنها نمایش می‌دهد.

تایم فریم‌های پایین برای اسکلپ کردن

همان‌طور که گفتیم انتخاب تایم فریم به نوع استراتژی شما بستگی دارد. مثلاً افرادی که استراتژی ترید کردن آنها کوتاه مدت و اسکلپ کردن است معمولاً از تایم فریم‌های زیر 15 دقیقه استفاده می‌کنند. شخصیت تایم فریم‌های کوتاه، مخصوصا تایم فریم 1 دقیقه این است که به شدت نوسان‌های زیادی در آن اتفاق می‌افتد و اسکلپرها می‌توانند از نوسان‌های آن به خوبی استفاده کنند. معمولاً اسکلپرها در تایم‌هایی مانند 5 دقیقه یا نهایتاً 15 دقیقه، تحلیل مسیر را انجام می‌دهند و تایم 1 دقیقه ورود به معامله می‌کنند. هرچند که ترید کردن در تایم‌های کوتاه بسیار سخت و خطرناک است و باید در نظر داشته باشیم که نوسان‌هایی اضافی بازار در این تایم فریم‌ها به شدت احساس می‌شود. اما اگر شما یک اسکلپر حرفه‌ای باشید می‌توانید به راحتی از این تایم فریم‌ها برای موفقیت معاملات خود استفاده کنید. حتی برخی از اسکلپرهای حرفه‌ای را دیده‌ایم که در نهایت برای نقطه ورود خود از تایم فریم‌های 30 ثانیه‌ای نیز استفاده می‌کنند که جالبت توجه است.

تایم فریم‌های بالا برای معامله گران روزانه

اما تعریف بهترین تایم فریم برای معامله گران روزانه کاملاً متفاوت است. برخی از فاندامنتال کارها حتی تحلیل خود را از کندل‌های ماهانه شروع می‌کنند و به پایین می‌آیند. معامله گران روزانه یا آنهایی که حداقل چند روز علاقه دارند معاملات خود را باز نگهدارند. قطعاً کسانی هستند که به دنبال شکار حرکت‌های اصلی بازار هستند و از نوسان‌ها خود را می‌خواهند دور نگهدارند به همین دلیل درگیر حرکت‌های سریع و احساسی تایم فریم‌های پایین نمی‌شوند.

معمولاً این افراد نگاه اصلی‌شان به تایم فریم روزانه است و تحلیل خود را روی چارت روزانه انجام می‌دهند. سپس کم کم به تایم فریم‌هایی مانند 4 ساعته و یک ساعته می‌روند تا تأییدیه ها را بگیرند و نقاط ورود مناسب خود پیدا کنند. معمولاً هیچ تریدری را نخواهید دید که تنها از یک تایم فریم استفاده کند. به این کار مولتی تایم فریم می‌گویند که در پاراگراف بعدی بیشتر آن را توضیح خواهیم داد.

مولتی تایم فریم چیست؟

برخی از معامله گران نیز به مولتی تایم فریم معتقد هستند. یعنی شما یک جفت ارز را در تایم فریم‌های مختلفی بررسی می‌کنید. به صورت ساده. معامله گرانی هستند که تحلیل خود را از تامی فریم‌های بالا شروع می‌کنند و نقاط ورود و خروج خود را در تایم فریم‌های پایین انتخاب می‌کنند. مثلاً از روی تایم فریم 4 ساعته جهت معامله را تعیین می‌کنند و تایم فریم‌های 1 ساعته و 30 دقیقه‌ای تأییدیه‌های دیگرشان را می‌گیرند.

بهترین تایم فریم برای معامله در فارکس

سپس در تایم فریم‌های پایین‌تر مانند 5 دقیقه و 1 دقیقه‌ای منتظر می‌مانند تا تأییدیه‌های ورود خود را کسب کنند و سپس وارد معامله شوند. معمولاً برای خروج نیز همین کار را انجام می‌دهند. زمانی که حس می‌کنند در تایم‌های بالا، حرکت اصلی روند متوقف شده است، در تایم فریم‌های پایین به دنبال بهترین نقطه برای خروج می‌گردند. پس همان‌طور که گفتیم برای چنین تریدرهایی، یک تایم به عنوان بهترین تایم فریم معامله در بروکر فارکس وجود ندارد زیرا آنها هم‌زمان از تحلیل چند تایم فریم استفاده می‌کنند.

نتیجه

در پایان احتمالاً پاسخ این سؤال که بهترین تایم فریم برای ترید کردن در بروکر جهانی فارکس کدام است را گرفته باشید. قطعاً فهمیده‌اید که تایم فریم‌های مختلف چه کاربردهایی دارند. شخصیت هر تایم فریم نیز با دیگری متفاوت است. شما در تایم فریم 4 ساعته انتظار دارید که مسیر شفاف‌تر باشد در حالی که در تایم فریمی مانند یک دقیقه فقط درگیر نوسان‌ها خواهید بود. پس از آنکه با شرایط هر تایم فریم و عوامل تأثیرگذار بر آن آشنا شدید، وقت آن رسیده است که تایم فریم مورد نیاز خود را با استراتژی‌تان هماهنگ کنید. شاید کلاً نیازی نباشد که به یک تایم فریم بسنده کنید و استراتژی شما نیاز به اجرای تحلیل مولتی تایم فریم داشته باشد. این هم روشی است که اتفاقاً تریدهای حرفه‌ای و بزرگی در جهان از آن استفاده می‌کنند.

تایم فریم فراکتال چیست

به چینش کندل ها بر اساس تایمی که ما میخواهیم در کنار یک دیگر، تایم فریم گفته می شود.

برای مثال وقتی میگوییم ما در تایم فریم روزانه هستیم، یعنی کندل هایی که در آن صفحه ( چارت ) هستند , 24 ساعت زمان برده تا باز و بسته شوند.

تایم فریم فراکتال چیست

بهزاد میرزازاده

انواع تایم فریم : شما میتوانید در سایت tradingview تایم فریم های مختلف را از 1 ثانیه الی 1 ماه و بیشتر را ببینید.

تایم فریم

زمانی که ما با تایم فریم ها آشنا می شویم باید بتوانیم آنها را به درستی بررسی کنیم و رابطه بین آن ها را حفظ کنیم. تایم فریم ها با یکدیگر رابطه دارند و تجزیه و تحلیل چارت ها به ما یک فراکتال می دهد. بازار های مالی زمانی قدرت نمایی می کنند که اگر جلوی شما هزاران نوع چارت بگذارند، شما بدون دیدن تایم فریم، نمیتوانید تایم فریم دقیق آن را تشخیص دهید یعنی تمامی حرکاتی که در تایم 1 دقیقه رخ می دهد، کوچک شده رفتار تایم فریم های بزرگ می باشد.

چرا فراکتال ؟

فراکتال در لغت به معنای شکسته شدن است؛ یعنی هر جزء آن را می توان به تکه کوچک تری تقسیم و سپس مورد بررسی قرار داد (و در نهایت به یک نتیجه ثابت در مورد یک ساختار رسید)

در واقع فراکتال یک ساختار هندسی می باشد که هر جزء آن (هم کوچک و هم بزرگ) یک ساختار کامل دارد و از به هم پیوستن اجزاء کوچک با ساختار ثابت، همان ساختار در شکل بزرگتر به وجود می آید.

برای مطالعه بیشتر در مورد مبحث فراکتال اینجا کلیک کنید

تایم فریم فرکتالی

فراکتال در بورس، فارکس و ارزهای دیجیتال نیز کاربرد دارد!

با توجه به گستردگی بسیار زیادی که فراکتال در دنیا دارد، این گستردگی وارد بازار های مالی نیز شده است و ما باید چارت هایی که مورد بررسی قرار می دهیم را بر اساس قوائد و قانون بررسی کنیم.

برای مثال ما تایم 1 دقیقه را در نظر میگیریم و با ضریب 3، تایم های خود را انتخاب میکنیم. که به ترتیب می شود : 1 دقیقه، 3 دقیقه، 9 دقیقه، 27 دقیقه و . در نهایت تایم های به دست آمده را با کمی اختلاف به اعداد رند تبدیل میکنیم و تایم فریم های ساختار، الگو، تریگر، دابل تریگر (بهینه) را انتخاب می کنیم.

اما معمولا اکثر مامله گران از تایم فریم با ضریب 4 استفاده می کند که تایم های 1 دقیقه ، 4 دقیقه ،16 دقیقه، 64 دقیقه و . استفاده میکنند. ما این اعداد را رند میکنیم و تایم فریم های زیر به دست می آید:

اکنون ما باید تایم فریم های خود را جدا سازی کنیم و بر اساس روحیاتی که داریم به بررسی چارت ها بپردازیم.

دبل تریگر (بهبنه) تریگر الگو ساختار
5 M 1 H D M
1 M 15 M 4 H W

اهمیت تایم فریم ها زمانی مشخص می شود که ما خطوط حمایت و مقاومت و یا مکان های عرضه و تقاضا را در آن ترسیم میکنیم.

برای مثال وقتی خط روند صعودی را در تایم روزانه ترسیم میکنیم قیمت با رسیدن به آن خط به آن واکنش نشان می دهد و قدرت پرتاب و مگنت آن نسبت به خط روند صعودی در تایم فریم 1 ساعته بسیار بیستر است.

اعتبار کندل ها نیز هر چه تایم فریم را بالاتر ببریم بیشتر می شود یعنی یک کندل نزولی پر قدرت در 4 ساعته بسیار پر اهمیت تر از یک کندل پر قدرت صعودی در تایم 5 دقیقه می باشد.

راهنمای پرایس اکشن سبک ICT؛ همگام با نهنگ‌ها ترید کنید!

پرایس اکشن ICT

راهکارهای مختلفی در زمینه تحلیل تکنیکال و پیش‌بینی حرکت قیمت وجود دارد؛ در این میان روش پرایس اکشن ICT یکی از بهترین روش‌ها در درک حرکت قیمت محسوب می‌شود و امروزه تحلیلگران زیادی از این روش استفاده می‌کنند.

در این روش از تحلیل، تنها چارت قیمتی مهم است و اخبار و تحلیل فاندامنتال اهمیتی در این روش ندارند.

یکی از ویژگی‌های مهم پرایس اکشن این است که شما می‌توانید بدون استفاده از هیچ ابزاری و تنها با مشاهده قیمت در نمودار، تحلیل و پیش‌بینی خود را انجام دهید.

در این مقاله قصد داریم تا درباره روش پرایس اکشن سبک ICT، نحوه استفاده، مزایا و معایب آن صحبت کنیم. اگر شما هم علاقه‌مند به یادگیری سبک پرایس اکشن ICT هستید، پیشنهاد می‌کنیم که تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.

پرایس اکشن چیست؟

پرایس اکشن (Price Action) روشی است که برای تحلیل نوسانات اولیه قیمت بکار می‌رود.

سیگنال‌های ورود و خروجی که با روش پرایس اکشن به دست می‌آیند، قابل اعتماد بوده و در معامله با استفاده از روش پرایس اکشن، الزامی به استفاده از اندیکاتورها و ابزارهای دیگر نیست.

منظور از تاریخچه قیمت، خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت و نوسانات قیمت در جهت افزایش یا کاهش است. پرایس اکشن به سادگی نشان می‌دهد که قیمت‌ها چگونه تغییر می‌کنند.

روش تحلیلی پرایس اکشن، از نمودار‌هایی که قیمت را در طول زمان نشان می‌دهند، استفاده می‌کند. تریدرها معمولا در این روش از نمودار‌های متفاوتی برای مشاهده مزایای استفاده از مولتی تایم فریم دقیق‌تر روند‌، نمودارهای شمعی، سطوح شکست قیمت (Breakout) و حرکات معکوس بهره می‌گیرند.

علاوه بر بررسی ساختار‌های شکل‌گرفته در نمودار قیمتی، بسیاری از تحلیل‌گران، از داده‌های پرایس اکشن جهت به‌دست آوردن اندیکاتور‌های مربوط به تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند. در واقع هدف آن‌ها پیدا کردن نظم موجود در حرکت قیمت است.

به عنوان مثال؛ شما الگوی مثلث افزایشی (Ascending Triangle) را در نظر بگیرید. می‌توان از این الگو در یک نمودار پرایس اکشن، برای پیش‌بینی یک شکست احتمالی استفاده کرد؛ زیرا بیانگر این است که معامله‌گران در دفعات زیادی قصد شکستن خط مقاومتی را داشته و هر بار سریع‌تر و با قدرت بیشتری تلاش کرده‌اند تا این کار را انجام دهند.

توجه داشته باشید که در پرایس اکشن، سبک‌های متفاوتی وجود دارد که هر تحلیلگر با توجه به نیاز خود از آن‌ها بهره می‌گیرد. برخی از سبک‌های پرایس اکشن عبارتند از:

سبک لنس بگز (Lance Beggs)

سبک آل بروکز (Al Brooks)

تمرکز اصلی ما در این مقاله بر روی سبک ICT در پرایس اکشن است که در ادامه به طور مفصل آن را شرح می‌دهیم:

معرفی سبک ICT در پرایس اکشن

روش ICT، یکی از جدیدترین روش‌های موجود در ترید به سبک پرایس اکشن است.

سبک ICT، با راهکارهای مشخصی که دارد، رفتار بازارگردان‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد تا دیدگاه تریدرهای خرد بازار را به استراتژی‌های بانک‌ها و موسسات بزرگ نزدیک کند.

این سبک، در همگام کردن معاملات تریدرهای خرد به معاملات بازارگردان‌ها نقش مهمی داشته و از خوردن حد ضررهای آن‌ها توسط بانک‌های بزرگ جلوگیری می‌کند.

بنیان‌گذار پرایس اکشن ICT کیست؟

مایکل هادلستون (Michael Huddleston) بنیان‌گذار و مدرس سبک پرایس اکشن ICT است که از شاگردان لری ویلیامز بوده و تاکنون با بیش از 30 سال سابقه معامله‌گری، حدود 55 هزار دانشجوی ترید داشته است.

مایکل هادلستون، در زمان همکاری با بانک‌های بزرگ، متوجه کارکرد الگوریتمی معاملات شده و در همان زمان با استفاده از مهندسی معکوس، سبک پرایس اکشن ICT را ابداع کرد.

آشنایی با اصطلاحات اولیه در پرایس اکشن ICT

قبل از استفاده از پرایس اکشن ICT، لازم است تا با برخی از مفاهیم پایه‌ در این حوزه آشنا شوید.

در ادامه به شرح هریک از اصطلاحات اساسی در پرایس اکشن ICT می‌پردازیم:

نمودار شمعی (Candlestick)

نمودار شمعی، شبیه به نمودار میله‌ای است که قیمت بالا (High)، قیمت باز شدن (Open)، قیمت بسته شدن (Close) و قیمت پایین (Low) در آن مشخص است.

قیمت بالا؛ بیشترین قیمتی است که سهام مورد نظر در دوره معین تحلیل داشته است.

قیمت پایین؛ کاملا برعکس قیمت بالا است.

قیمت بسته شدن؛ آخرین قیمت معامله سهام است.

قیمت باز شدن؛ به قیمت اولین معامله سهام در دوره معین اشاره دارد.

همانطور که در تصویر زیر اجزای نمودار شمعی را مشاهده می‌کنید؛ بدنه نمودار نشان‌دهنده بازه قیمت در یک دوره معین است. برای مثال، اگر معامله‌گر تایم فریم روزانه را انتخاب کند، هر شمع نشان‌دهنده پرایس اکشن در یک روز است و بدنه هر شمع اختلاف بین قیمت معامله سهم در ابتدا و انتهای روز را نشان‌ می‌دهد.

روند گاوی (Bullish Trend)

روند گاوی زمانی مشاهده می‌شود که قیمت‌ها در حال افزایش و نمودار مورد نظر صعودی باشد. معمولا هنگامی که روند صعودی شروع می‌شود، سرمایه‌گذاران اطمینان دارند که تا مدت زمان معینی، روند صعودی ادامه‌دار خواهد بود.

در واقع؛ روند گاوی را زمانی مشاهده می‌کنیم که مجموعه شمع‌ها در حال افزایش به سمت راست باشند. برای درک بهتر این موضوع، خطی را با زاویه 45 درجه تصور کنید.

روند خرسی (Bearish Trend)

روند خرسی زمانی مشاهده می‌شود که قیمت‌ها در حال کاهش و نمودار مورد نظر نزولی باشد. قیمت‌ها در روند خرسی، دائما در حال کاهش هستند.

روند نزولی، به دلیل باور معامله‌گران به نزولی شدن بازار، بیشتر از این هم ادامه می‌یابد و در اکثر مواقع قیمت‌ها سقوط شدیدی را تجربه می‌کنند. ساختار روند خرسی، مخالف ساختار روند گاوی است. در این زمان باید خط روند را در زوایه‌ ‌ای مانند 315 درجه تصور کنید.

بازار خنثی (Flat market)

بازار خنثی بر خلاف بازارهای دارای روند، نه روند صعودی دارد و نه روند نزولی. در واقع سهامی که در بازار خنثی معامله می‌شود، قیمت ثابتی دارد و تغییرات اندکی را تجربه می‌کند.

ممکن است بازار در مدتی که سرمایه‌گذاران منتظر دریافت خبری از شرکت عرضه‌کننده سهام هستند، همچنان خنثی باقی بماند و قیمت اصطلاحا درجا بزند. بسیاری از تحلیل‌گران حرفه‌ای معتقدند که در 70 درصد مواقع، بازار در حالت خنثی قرار دارد.

لازم به ذکر است که احتمال از دست دادن پول در بازار‌های خنثی، بسیار زیاد است؛ زیرا انتظارات معامله‌گر و رفتار بازار هم‌جهت با هم نیستند.

خط حمایت (Support Level)

خط حمایت یا سطح حمایتی، قسمتی در نمودار است که انتظار داریم روند نزولی به محض مواجهه شدن با آن، توقف کند.

خط حمایت به علت افزایش تقاضا به وجود می‌آید. زمانی که قیمت سهم کاهش پیدا می‌کند، تقاضا برای آن افزایش یافته و موجب شکل‌گیری خط حمایت می‌شود. ممکن است روند قیمتی یک سهم از خط حمایتی پایین‌تر رود و تا سطح حمایتی دیگری ادامه یابد.

خط مقاومت (Resistance Level)

خط مقاومت یا سطح مقاومتی، قسمتی در نمودار است که قیمت‌های در حال افزایش، در آن مکان توقف می‌کنند و جهت حرکت خود را تغییر داده و کاهش می‌یابند. سطح مقاومتی همانند مانعی است که از بیشتر شدن قیمت‌ها جلوگیری می‌کند.

البته این امکان وجود دارد که قیمت‌ها در نهایت سطح مقاومتی را بشکنند و در ادامه به خط مقاومتی دیگری دست پیدا کنند.

ابزار فیبوناچی

باید توجه داشته باشید که اکثر اصلاحات‌ موجود در روند، در امواج ایمپالس (مربوط به مبحث امواج الیوت) رخ می‌دهند.

شما می‌توانید برای داشتن ورود بهتر، در معاملات خود از اصلاح‌هایی که زیر فیبوناچی 68 درصد رخ می‌دهند، استفاده کنید. به ناحیه 68 تا 79 درصد، ناحیه Optimal Trade Entry یا OTE (نقطه ورود بهینه) می‌گویند.

ساختار مارکت

نحوه حرکت قیمت در قالب خطوط روند، ساختار مارکت را تشکیل می‌دهند. ساختارهای ایجاد شده، در شرایط مختلفی به وجود می‌آیند و ممکن است همگی قابل استفاده نباشند.

ساختارهای مارکت، به شکل تو‌درتو و فرکتالی حرکت می‌کنند که در تحلیل تکنیکال و ترید مولتی تایم فریم، مورد استفاده قرار می‌گیرند.

فاز توزیع (Distribution)

منظور از توزیع، ماندن قیمت در یک محدوده خاص جهت جمع‌آوری سفارش‌ها است.

بعد از اینکه مدتی قیمت در یک ناحیه بماند و درجا بزند، روند نزولی را پیش می‌گیرد. این درحالیست که روند قبلی قیمت، صعودی بوده است.

فاز توزیع مجدد (Re-Distribution)

این اصطلاح نیز همانند اصطلاح قبلی، به معنای درجا زدن قیمت در یک محدوده و جمع‌آوری سفارشات است؛ با این تفاوت که حتما باید قبل از درجا زدن قیمت در آن محدوده، روند حرکتی قیمت نزولی باشد و بعد از درجا زدن قیمت نیز روند حرکت نزولی خواهد بود.

فاز تجمیع (Accumulation)

منظور از تجمیع، ماندن قیمت در یک محدوده برای جمع‌آوری سفارش‌ها است.

بعد از اینکه قیمت مدتی در آن محدوه درجا بزند، حرکت صعودی را پیش می‌گیرد. توجه داشته باشید که در این شرایط حتما باید قبل از درجا زدن قیمت، روند حرکتی قیمت نزولی باشد.

فاز تجمیع مجدد (Re-Accumulation)

این اصطلاح نیز همانند اصطلاح قبلی، به معنای درجا زدن قیمت در یک محدوده و جمع‌آوری سفارشات است؛ با این تفاوت که بعد از درجا زدن قیمت، روند حرکتی صعودی شده و حتما باید قبل از درجا زدن قیمت نیز، روند حرکتی صعودی بوده باشد.

فازهای توزیع و تجمیع

تصویری از فازهای تجمیع و توزیع در نمودار

لازم به ذکر است که در حالت کلی 4 نوع حرکت در بازارها دیده می‌شود:

حرکات انبساطی (Expansion)

حرکات اصلاحی (Retracement)

حرکات بازگشتی (Reversal)

حرکات برای تثبیت قیمت (Consolidation)

تعادل قیمتی یا Eq

اگر قیمت، بعد از حرکت ایمپالس یا حرکت انبساطی خود به 50 درصد حرکت بازگردد، در این حالت می‌گوییم که تعادل قیمتی یا Eq رخ داده است.

این مفهوم با ابزار فیبوناچی به دست می‌آید و فرصت خوبی را برای ورود به بازار ایجاد می‌کند. البته توجه داشته باشید که معمولا قیمت در این منطقه، مدت زیادی نمی‌ماند.

تعادل قیمتی

مثالی از تعادل قیمتی در نمودار

اردر بلاک (Order Block) چیست؟

اردر بلاک را زمانی می‌بینیم که سفارشات در یک ناحیه پر شده و روند حرکتی بازیگران اصلی بازار مانند بانک‌های بزرگ و موسسات مالی، در آن قسمت قابل مشاهده است.

به عبارت دیگر؛ حرکت موسسات بزرگ در بازار، با الگوهای خاصی در نمودار رخ می‌دهد و بعد از آن شاهد تغییر روندهای قابل توجهی خواهیم بود. هنگامی که اردر بلاک ایجاد می‌شود و قیمت در یک محدوده کوچکی در حال نوسان است، سرمایه‌‌گذاران در حال پر کردن سفارشات خود در این مناطق هستند و معاملات آن‌ها در بازار، به صورت اوردر بلاک به نمایش در‌می‌‌آید.

پس از اینکه سفارشات و خرید و فروش‌های آن‌ها تمام شد، بازار مانند فنر رها شده و حرکت سریعی به سمت بالا یا پایین انجام می‌دهد.

اردر بلاک

مثالی از اردر بلاک تشکیل شده در نمودار

نحوه معامله با پرایس اکشن سبک ICT

وقتی قیمت به ناحیه تحلیل ما می‌رسد، باید به یک تایم فریم پایین‌تر رفته و منتظر تشکیل اردر بلاک جدید در جهت اردر بلاک تایم بالاتر باشیم. سپس بعد از پوشش اردر بلاک تایم پایین با کندل رنگ مخالف، در مرکز بدنه نمودار شمعی یا نقطه Open که نزدیک نقطه Open اردر بلاک تایم پایین‌تر است، اردر خود را قرار داده و استاپ را در زیر اردر بلاک قرار دهیم. توجه کنید که اگر قیمت از وسط اردر بلاک رد شود، احتمال شکست آن سطح بیشتر خواهد شد.

توجه داشته باشید که مارکت میکرها از الگوهای کلاسیکی که معامله‌گران با دیدن آن‌ها وارد معامله می‌شوند، اطلاع دارند؛ به همین دلیل است که شکست دادن این الگوها برای آن‌ها راحت است. بنابراین؛ به هیچ عنوان بدون گرفتن تاییدیه، در الگوهای کلاسیک مانند سروشانه، کف دوقلو و … ترید نکنید.

BMS چیست و چگونه به وجود می‌آید؟

اگر قیمت را در روند صعودی بازار در نظر بگیریم، سقف و کف‌های متوالی رو به بالا را مشاهده می‌کنیم که اصطلاحا به نظر خریدار احترام گذاشته و ناحیه تقاضا را به وجود آورده است.

اگر سطوح شکسته شوند و قله‌های جدیدی در روند ثبت شوند، روند صعودی ادامه‌دار بوده است. علاوه بر این؛ در روند نزولی نیز کف و سقف‌های پایین‌تر را داریم که اصطلاحا قیمت در آن به نظر فروشندگان احترام گذاشته و ناحیه عرضه را به وجود آورده است. روند نزولی هم با شکستن کف‌های قبلی، ادامه‌دار خواهد بود.

حال اگر بازار رنج باشد (در یک ناحیه درجا بزند) و قیمت دائما در حال نوسانات کوتاه باشد، برای تشخیص روند، باید به کف‌ها و سقف‌ها دقت کنیم. با شکستن کف و یا سقف در بازار رنج، روند بازار مشخص می‌شود. این شکستن کف و سقف در جهت روند را شکست ساختاری بازار یا اصطلاحا BMS می‌گوییم.

BMS در پرایس اکشن

مثالی از BMS در نمودار

اگر کف یا سقف شکسته شود، روند ما در تایم فریم مورد نظر، به ترتیب نزولی و یا صعودی خواهد بود و تا زمان کشف شواهد جدید ادامه خواهد داشت.

به عبارت دیگر؛ در روند صعودی، قیمت در جهت تقاضا حرکت می‌کند. وقتی کف بالاتر شکسته شود، یعنی خریداران متوقف شده‌اند و قدرت خریدشان کاهش پیدا کرده است و روند در تایم مورد نظر، متوقف شده است.

مزایای پرایس اکشن سبک ICT

توجه به رفتارهای معاملاتی در سشن‌های مختلف

کشف نوسان‌های قیمتی و تغییراتی که براساس نقدینگی به وجود آمده است

توجه کامل به تمام نقدینگی‌‌های ورودی و خروجی

عدم نیاز به اندیکاتورها و ابزارهای پیچیده تحلیل تکنیکال

قابلیت اجرای بسیار ساده و کاربرد بسیار بالا

اجرای طرحی دقیق جهت بهره‌گیری از بازار، با استفاده از ابزارهای پرایس اکشن

معایب پرایس اکشن سبک ICT

وجود نقص در بررسی روابط مولتی تایم فریم

عدم وجود درک درستی از شرایط کلی در بازار

فریب تریدرها به دلیل رفتار بازارگردان‌ها

عدم وجود امکانی برای بررسی جزئی ساختارها و قیمت

امکان دسته‌بندی درستی از اردربلاک وجود ندارد

سخن پایانی

در این مقاله از مجله بورسینس، درباره پرایس اکشن سبک ICT با شما صحبت کردیم. این روش، یکی از روش‌های ساده و کاربردی در تحلیل تکنیکال است. البته هنوز هم تعداد زیادی از تریدرها، به دلیل جدید بودن این مفهوم، شناخت کاملی از آن ندارند. شما با این روش می‌توانید سود و ضررهای بازار را مشخص کرده و بدون استفاده از هیچ ابزاری، مسیر حرکت قیمت را پیش‌بینی کنید.

قصد خرید یا فروش ارز دیجیتال در ایران را دارید؟ در این سایت می‌توانید با اطمینان و با چند کلیک خرید کنید:

تایم فریم مناسب برای ترید ارز دیجیتال چیست؟ انتخاب بهترین تایم فریم کریپتوکارنسی

تایم فریم مناسب برای ترید ارز دیجیتال چیست؟ انتخاب بهترین تایم فریم کریپتوکارنسی

انتخاب تایم فریم مناسب برای ترید ارز دیجیتال به شرایط بستگی دارد، در این مقاله بهترین تایم فریم برای معاملات کریپتوکارنسی را به شما عزیزان معرفی خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.

تایم فریم مناسب برای ترید ارز دیجیتال چیست؟ انتخاب بهترین تایم فریم کریپتوکارنسی

تایم فریم مناسب برای ترید ارز دیجیتال چیست؟

اگر چه پاسخ به این سوال مانند طرح این پرسش است که به چه رنگی علاقه دارید اما بازهم می توان با توجه به شرایط به وجود آمده برای شما کمی به تایم فریم مناسب نزدیک شد.

تایم فریم های بالا مانند ماهانه یا هفتگی، نیازمند یک تریدر صبور است که بتواند موقعیت ها را برای بازه زمانی طولانی نگه دارد.

در این نوع تایم فریم ها ترید های کمتری اغلب صورت می گیرد.

از سوی دیگر تایم فریم های کوتاهتر در حد چند دقیقه مناسب افرادی خواهد بود که توانایی تصمیم گیری در شرایط پر ریسک و حساس را داشته و با تصمیم گیری سریع بتوانند، سود بدست آورند.

تعداد تریدر های زیادی این تایم فریم را انتخاب می کنند.

انتخاب بهترین تایم فریم کریپتوکارنسی

برای انتخاب تایم فریم مناسب برای خود، بهتر است در قدم اول به ویژگی های شخصیتی خود نگاه کنید.

اگر تایم فریم های کوتاه را انتخاب می کنید، باید توانایی تمرکز بالا و انجام چند معامله در روز را داشته باشید.

در ترید های کوتاه برای کسب سود باید سریع به نوسانات عکس العمل نشان داد و این موضوع خواهان تصمیم گیری در شرایط مهم است.

اما اگر شخصیت شما این ویژگی ها را ندارد، صبور هستید و عجله ای ندارید، از تایم فریم های طولانی تر استفاده کنید.

معاملات در این نوع از بازه زمانی کمتر است و البته نیاز به یک تفکر استراتژیک دارد.

نکته دیگری که در معاملات نباید آنرا فراموش کرد، بار روانی وارد شده به تریدر در اثر شکست در یک معامله است.

مسلما در تایم فریم های کوتاه (پایین) حس بد ناشی از یک تراکنش بد، بیشتر حس می شود.

این موضوع نباید سبب شود که شما تراکنش های بعدی خود را بدون فکر و فقط به امید جبران شکست قبلی انجام دهید.

استراتژی های ترید، نکته دیگری است که شما باید به آن توجه کنید.

برخی تصور می کنند که استراتژی های ترید، صرفا برای تایم فریم های بالا کاربرد دارد.

در حالی که می توان از تمامی استراتژی ها مانند الگوی سر و شانه و یا کندل ها در بازه های زمانی مزایای استفاده از مولتی تایم فریم کوتاه استفاده کرد.

چیزی که در در خصوص ترید کوتاه مدت باید مد نظر قرار داد، تاثیر اخبار و رویداد های سیاسی-اقتصادی بر ارز هاست.

اگر بتوانید تاثیر این اخبار را نادیده بگیرید، خواهید توانست با استفاده استراتژی ها، وضعیت بازار را تحلیل کنید.

یکی از تفاوت های ترید با تایم فریم بالا در مقایسه با تایم فریم های پایین، میزان اسپرد یا کارمزد است.

در بازه های زمانی کوتاه، تاثیر این پارامتر بسیار بیشتر است.

پس بهتر است در میان انتخاب بهترین تایم فریم برای ترید این موضوع را به یاد داشته باشید.

البته در این میان یک ایده دیگر نیز وجود دارد که از ترکیب دو بازه زمانی، تایم فریم اصلی به وجود می آید.

حالت مولتی تایم فریم به این معناست که با تحلیل نمودار های بلند مدت، روند کلی بازار مشخص شده و با به کار گیری این اطلاعات در تایم فریم های کوتاه تر می توان تصمیم گیری کرد.

البته این نکته را در نظر داشته باشید که در حالت مولتی تایم فرم نباید بازه های زمانی تفاوت های زیادی با یکدیگر داشته باشد.

مثلا اگر روی بازه زمانی یک روزه به عنوان تایم فرم بالا نگاه می کنید، بازه زمانی کوتاه تر باید چارت 4 ساعته باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.