بازار در یک مقطع زمانی متناسب با رشد قیمت ارز روندی صعودی داشته است، در آن زمان ارزش جایگزینی عامل اصلی رشد شاخص بورس بود، زیرا بسیاری از سهامداران عمده با محاسبه دارایی شرکت با دلار با قیمت بالا معاملات سهام را به سمتی بردند که نمادها بیشتر از ارزش ان ای وی آن ها معامله می شدند
ریسک و رشد
رابطه میان ریسک مالی و رشد اقتصادی موضوعی پیچیده است. بررسیهای بهعملآمده نشان میدهند که انتظار ریسک بالا، به رشد اقتصادی آسیب میزند. اما انتظار ریسک پایین میتواند در ابتدا تاثیر مثبت داشته باشد، اما تاثیر این ریسک نیز در ادامه منفی میشود. ریسک جهانی از طریق تاثیر این ریسک بر جریان سرمایه، سرمایهگذاری، کیفیت صادرکننده اوراق بدهی و به چالش کشیدن استقلال سیاست پولی، تاثیر قدرتمندی بر رشد اقتصادی نسبت به ریسک محلی دارد. بحران مالی جهانی در سال 2008 اهمیت بخش مالی را برای اقتصاد به خوبی نشان داد و مسائلی را که بسیاری پس از بحران جهانی قبلی به فراموشی سپرده بودند دوباره یادآوری کرد. ریسک مالی اهمیت زیادی دارد. موضوع ریسک مالی برای سرمایهگذاری و رشد ضروری است و درعینحال، موجب عدم اطمینان، ناکارآمدی، رکود و بحران میشود. به همین دلیل لازم است که بررسی شود ریسک مالی چگونه بر رشد اقتصادی تاثیر میگذارد. نوع اثر این موضوع نیز باید مورد بررسی قرار گیرد. با این تحلیل میتوان متوجه شد که قدرت سیاستهای پولی برای تحریک رشد اقتصادی در چه حد است. علاوه بر این مشخص میشود که چقدر سیاستهای اقتصاد کلان احتیاطی میتوانند مشکل ریسک سیستماتیک را کاهش دهند. در نهایت نیز باید توجه داشته باشیم که ریسک ایالات متحده، تاثیر مستقیمی بر انتظارات ریسک جهانی دارد.
رابطه بین ریسک مالی و رشد ممکن است ساده به نظر برسد. ریسک بالا قطعاً برای رشد مضر است. اما این چقدر باید در بازار ریسک کرد؟ سوال همچنان وجود دارد که ریسک کم چقدر بر رشد اقتصادی تاثیرگذار است.
برای پاسخ به این پرسش، نیاز به یک چارچوب نظری و تجربی جدید برای تجزیه و تحلیل نحوه تعامل ریسک با اقتصاد کلان وجود دارد. بر همین اساس، مقالهای که دنیلسون و همکاران در سال 2021 منتشر کردهاند، این چارچوب را ارائه میدهد. به نظر میرسد که قدرت باورهای افراد در میزان درستی تخمین ریسکهای آنها از اهمیت کلیدی برخوردار است. علاوه بر این، تصمیمات کلیدی سرمایهگذاری و جریان سرمایه را هدایت میکند و در نهایت بر بیثباتی و رشد آینده تاثیرگذار است.
ریسک کم چگونه بر رشد اثر میگذارد؟
در تحلیلها دیده میشود که تاثیر ریسک کم بر اقتصاد کلان با ریسک بالا بسیار متفاوت است. زمانی که عوامل اقتصادی ریسک را بالا میدانند، رشد اقتصادی آسیب میبیند، در حالی که ادراک ریسک پایین اثر رونقی و سپس رکودی دارد: در ابتدا مثبت اما در نهایت منفی.
دلیل تاثیر نامتقارن ریسک کم در مقابل ریسک بالا ریشه در ناتوانی در اندازهگیری مستقیم ریسک و تکامل اهرم مالی دارد. ریسک یک متغیر پنهان است، ما نمیتوانیم مستقیماً آن را اندازهگیری کنیم، باید از الگویی برای استنتاج ریسک از قیمتهای بازار استفاده کنیم. در عمل به این معناست که وقتی افراد جامعه یک بازخورد کمریسک دریافت میکنند، لزوماً به این معنی نیست که ریسک واقعاً پایین است و افراد نیز این موضوع را میدانند. آنها میخواهند قبل از شروع سرمایهگذاریهای پرهزینه متقاعد شوند که ریسک واقعاً کم است. بهطور کلی، افراد به صحت اندازهگیری ریسک خود اعتقاد دارند و این باور پسینی برای درک رفتار سرمایهگذاری آنها کلیدی است. در تحقیقات تجربی خود، ما یک واسطه از باور پسین-مدت زمان ریسک کم (DLR) را پیشنهاد میکنیم.
اعتقاد راسخ به پایین بودن ریسک، خوشبینی را افزایش میدهد و تمایل افراد را برای ریسک افزایش میدهد و در نتیجه سرمایهگذاری افزایش پیدا میکند. علاوهبراین، قیمت داراییها در چنین دورههای آرامی افزایش مییابند. از اینرو، باورها، اصطکاکهای مالی، و انگیزههای ریسکپذیری با هم تعامل دارند: تمایل به پذیرش ریسک بیشتر، افزایش قیمت داراییها و شرایط اعتباری آسانتر، همگی باعث رشد میشوند و رونق در چرخه رونق به رکود اتفاق میافتد. با گذشت زمان و با تداوم ریسک پایین، عرضه سرمایهگذاریهای خوب کاهش مییابد و ریسک سرمایهگذاری افزایش یافته و سیستم مالی را بهطور فزایندهای شکننده میکند. زنجیرهای از رویدادها مطابق با گفته مینسکی، «ثبات بیثباتکننده است»، که بذر یک معکوس را میگذارد یعنی شکست در چرخه رونق به رکود.
حتی در آن زمان، تاثیر کلی درک ریسک پایین بر رشد مثبت است، مگر آنکه رشد اعتباری بهویژه بالا بوده و /یا محیط کمریسک برای مدتی تداوم داشته باشد. این دقیقاً نتیجهای است که در طول بحران جهانی در سال 2008 میبینیم: رشد اعتبار بیش از حد همراه با ریسکپذیری قوی، چرخه رونق به رکود را دامن زد که این موضوع در سال 2008 به اوج خود رسید.
محیط جهانی اهمیت ویژهای دارد. ادراک خطر جهانی پایین یعنی DLR جهانی، بیش از دو برابر تاثیر ریسک محلی بر رشد تاثیر دارد. در اینجا ایالات متحده تاثیر بسیار پررنگی دارد. مطابق با میزان نتایج در پیوند جهانی، ایالاتمتحده حدود دوسوم از ادراک ریسک جهانی را تشکیل میدهد.
تاثیر DLR جهانی بر رشد از طریق سه کانال اصلی یعنی سرمایهگذاریها، جریانهای سرمایه و ریسکپذیری انتشار اوراق قرضه حاصل میشود که همگی همان واکنش رونق به رکود را به ریسک پایین جهانی نشان میدهند. اما در این موارد، ریسک محلی تنها یک اثر ناچیز بر رشد از طریق سه کانال اصلی دارد.
رویکرد نظری و تجربی
نقطه شروع ما الگویی از نوسانات مالی است، که در آن یک فرآیند سوئیچ مارکوف بر حالتهای چقدر باید در بازار ریسک کرد؟ با نوسان بالا یا پایین حاکم است. در حالی که حالت ریسک نهفته است، عوامل میتوانند سیگنالی از آن به دست آورند و با استفاده از یک الگوی یادگیری بیزی، باور پسینی مبنی بر کم بودن ریسک را ایجاد کنند. این همان باور پسینی است که تمایل آنها را برای ریسک بالا میبرد.
در حالی که ما پیشینه دقیق را نمیتوانیم مشاهده کنیم، میتوانیم یک متغیر واسطه مناسب برای آن بسازیم، DLR، که با تعداد سالهایی که یک کشور در یک محیط با نوسان کم باقی میماند، با نرخ کاهشی افزایش مییابد. ما DLR را با تخمین نوسانات تحققیافته سالانه، محاسبه روند آن و استفاده از انحراف از روند برای شناسایی حالت نوسان بالا یا پایین ایجاد میکنیم که در نهایت به محاسبه DLR وارد میشود.
به منظور تخمین رابطه بین ادراک ریسک و رشد، ما پنل بزرگی از 73 کشور را از سال 1900 تا 2016 با میانگین 55 سال مشاهدات در هر کشور گردآوری کردیم. سپس نوسانات محققشده سالانه را با استفاده از بازده سهام واقعی 12ماهه برای هر کشور محاسبه میکنیم و از انحرافات از یک فیلتر روند یکطرفه برای ساخت DLR استفاده میکنیم. پس از به دست آوردن برآوردهای DLR، DLR جهانی را به عنوان میانگین وزنی تولید ناخالص داخلی در همه کشورها با داده در یک سال خاص محاسبه میکنیم.
ما اثرات DLR بر رشد را بهطور همزمان و تا پنج سال آینده با توابع پاسخ ضربهای بهدستآمده از روش طرحریزی محلی بررسی میکنیم. DLR تاثیر مثبتی بر رشد همزمان و به ویژه سال بعد دارد و به دنبال آن در سال دوم معکوس میشود. تاثیر DLR جهانی بر رشد بسیار قویتر از DLR محلی است. در نهایت، DLR جهانی تاثیر رونق به رکود مشابهی بر جریان سرمایه، سرمایهگذاری کل و کیفیت صادرکننده بدهی در بازار اوراق قرضه دارد.
یافتههای اصلی برای طیف وسیعی از مشخصات و پارامترهای جایگزین و زمانی که درونزایی مربوطه کاهش مییابد، قوی و معنادار هستند.
مفاهیم گستردهتر
نتایج بهدستآمده تاثیر مستقیمی بر برخی مفاهیم مهم سیاسی دارند. با اهمیت ریسک جهانی شروع کنید. سیاستگذاران ملی که نگران رشد هستند، از طریق چرخههای مالی جهانی که به وسیله DLR جهانی دستگیر شدهاند، محدود شدهاند. بنابراین، محدودیتهایی برای استقلال سیاست پولی وجود دارد. حتی اگر یک مقام پولی داخلی قصد تحریک یا آرام کردن اقتصاد را داشته باشد، تصورات جهانی از ریسک و نحوه ریسکپذیری آنها ممکن است بر تصمیمات سیاست پولی داخلی غلبه کند.
علاوه بر این، از زمان بحران سال 2008، سیاستگذاران، که بهطور جدی قصد جلوگیری از تکرار آن را دارند، بهطور فعال درصدد کاهش میزان ریسکی که موسسات مالی میتوانند متحمل شوند، بودهاند و در نتیجه سیستم مالی را از بین میبرند. در حالی که چنین ریسکزداییای وعده کاهش احتمال بحرانهای پرهزینه را میدهد، بر رشد نیز تاثیر میگذارد و به اهمیت سیاستگذاری با توجه به تاثیر مشترک سیاستهای کلان احتیاطی و درک ریسک بر احتمال وقوع بحرانها و رشد اشاره میکند.
درس دیگری نیز برای مقامات مالی وجود دارد. زیرا نتایج به ما نشان میدهند که مردم تصمیمات سرمایهگذاری خود را براساس ادراک ریسک خود، که توسط نتایج بازار گذشته شکل میگیرد، اتخاذ میکنند. از آنجا که مقامات سیاسی نمیتوانند چنین تصوراتی از ریسک را تغییر دهند، ممکن است تلاشهای خود برای تحریک یا آرام کردن اقتصاد را بیهوده بدانند و حتی ممکن است تصورات ریسک عاملان آنها را به سمت تصمیمات سرمایهگذاری متفاوتی نسبت به تصمیمات مورد نظر و مفید سوق دهد.
نتایج
در پشت همه دلایل مختلف برای بازنگری نزولی رشد جهانی، یک چیز مشترک وجود دارد: افزایش عدم اطمینان. فصل اول چشمانداز اقتصاد جهان (گزارشی که بانک جهانی منتشر میکند) که بر چشماندازها و سیاستهای اقتصاد جهانی تمرکز دارد، کلمه «نامشخص» و انواع آن را 36بار ذکر کرده است. برخی از مراجع به تاثیر عدم قطعیت بر رشد اقتصاد جهانی میپردازند. به عنوان مثال، این گزارش خاطرنشان میکند که «در میان عدم اطمینان بالای سیاستها و تضعیف چشمانداز تقاضای جهانی، تولید صنعتی کاهش یافت. کندی رشد، بهویژه در میان اقتصادهای پیشرفتهتر، گسترده بود». این گزارش همچنین اشاره میکند که عدم قطعیتهای سیاسی ریسک نزولی را به سرمایهگذاری و رشد جهانی میافزاید. اینها شامل عدم اطمینان سیاست در مورد دستور کار دولتهای جدید یا انتخابات پیرامونی، درگیری ژئوپولیتیک در خاورمیانه و تنشها در شرق آسیاست. در مورد تاثیر عدم اطمینان و تنشهای تجاری، این گزارش خاطرنشان میکند که «بیاطمینانی سیاست تجاری بیشتر و نگرانیها در مورد تشدید و تلافیجویی، سرمایهگذاری تجاری را کاهش میدهد، زنجیره تامین را مختل میکند و رشد بهرهوری را کاهش میدهد».
بهطور مشابه، گزارش صندوق بینالمللی پول نیز تاثیر عدم اطمینان بر رشد اقتصادی کشورهای خاص را مورد بحث قرار میدهد. به عنوان مثال، این گزارش اشاره میکند که یک بازنگری رو به پایین برای رشد در بریتانیا تا حدی منعکسکننده «اثر منفی عدم اطمینان طولانیمدت در نتیجه برگزیت» است. و برای آفریقای جنوبی، بازنگری رو به پایین برای رشد، منعکسکننده «تداوم عدم اطمینان سیاسی» است.
عدم اطمینان در بسیاری از نقاط جهان- در کشورهای پیشرفته، نوظهور و کشورهای کمدرآمد بهطور یکسان در حال افزایش است. به عنوان مثال میتوان به عدم اطمینان در ایرلند در نتیجه برگزیت، در گابن مربوط به بستری شدن رئیسجمهور علی بونگو اوندیبا پس از سکته مغزی در بیمارستان، در آفریقای جنوبی در مورد سیاستهای کلیدی، به ویژه اصلاحات ارضی، و در جمهوری دموکراتیک کنگو در رابطه با انتخابات اخیر اشاره کرد. عدم اطمینان هرچه بیشتر باشد، اهمیت بیشتری دارد زیرا پیامدهای جدی برای اقتصاد دارد. برای مثال، در مواقع عدم اطمینان زیاد، شرکتها ممکن است سرمایهگذاری را کاهش دهند و پروژهها را به تاخیر بیندازند. آنها این کار را انجام میدهند زیرا معکوس کردن سرمایهگذاری پرهزینه است. بنابراین، آنها ترجیح میدهند «صبر کنند و ببینند چه میشود». بهطور مشابه، خانوارها مصرف را کاهش میدهند زیرا منتظر هستند تا در آینده عدم اطمینان کاهش یابد. افزایش نااطمینانی بر تمام بخشهای اقتصاد نیز تاثیر میگذارد و میتواند هزینه اعتبار برای خانوارها و شرکتها را افزایش دهد.
در پژوهشهای انجامشده دیده میشود که افزایش در عدم قطعیت، کاهش قابل توجه تولید را پیشبینی میکند. بر اساس برآورد ما، افزایش عدم قطعیت مشاهدهشده در سهماه اول میتواند برای کاهش 5 /0درصدی رشد جهانی در طول سال کافی باشد. با این حال، این تاثیر متوسط، ناهمگونی قابل توجهی را در داخل و بین کشورها پنهان میکند. در داخل کشورها، ما اثرات بزرگتری برای بخشهایی با محدودیتهای مالی بالاتر مییابیم. در میان کشورها، این اثر در کشورهایی با کیفیت نهادی پایینتر تخمین زده میشود که بیشتر و پایدارتر باشد.
شروع معاملهگری فارکس با یک حساب ۲۰۰ دلاری
آیا واقعا میتوان با سرمایه ای اندک ، معاملهگری فارکس را آغاز کرد؟ این سوالی است که اکثر دانشجویان در زمان آموزش فارکس می پرسند. پاسخ مختصر و مفید به این سوال این است که بله، میتوانید. بسیاری از بروکرها به شما اجازه میدهند با حداقل ۱۰ دلار بتوانید یک حساب معاملاتی افتتاح کنید، بنابراین از این لحاظ مانعی وجود ندارد. اما صرفنظر از شرایط بروکرها، آیا شروع معاملهگری با ۲۰۰ دلار کار صحیحی است؟ اینجاست که مساله قدری پیچیده میشود و لازم است برای پاسخ به این سوال که آیا با یک حساب با موجودی اندک هم میتوان معاملهگری را شروع کرد یا خیر، چند عامل مختلف را در نظر بگیریم.
۲۰۰دلار کافی است؟
بسیاری افراد اغلب میپرسند با یک حساب ۲۰۰ دلاری چقدر میتوانند درآمد داشته باشند؟ فارکس و در کل حرفه معاملهگری، صنعتی است که باید در آن پول داشته باشید که بتوانید پولی بدست آورید. بنابراین اگر سرمایه خوبی نداشته باشید، ممکن است روزی مجبور شوید از این کار کنارهگیری کنید. اما در این مقاله نمیخواهیم به اینکه چگونه ثروتمند شویم بپردازیم، بلکه صرفا میخواهیم روی این مساله تمرکز کنیم که آیا توصیه میشود یا اساسا منطقی است که با یک حساب کوچک ۲۰۰ دلاری معامله کنیم؟ مورد اولی که در رابطه با حسابی با این موجودی کم باید در نظر بگیریم این است که تا چه حد در مدیریت ریسک مهارت دارید و اینکه آیا این تواناییهای شما در سطح استانداردهای لازم هست یا خیر. هر چه موجودی حساب کمتر باشد، قوانین مدیریت ریسک نیز باید سختگیرانهتر باشند.
مدیریت ریسک
آیا تا به حال با حسابی با این موجودی کار کردهاید؟ بسیاری افراد با حسابهای دمویی در اندازه ۵۰٫۰۰۰ دلار کار میکنند و لذا دچار اشتباه میشوند. مدیریت ریسکی که روی این حسابهای بزرگ میتوان اعمال کرد بسیار فراتر از مدیریت ریسک مربوط به حسابهای کوچک است. در حسابهای بزرگ، اشتباهات کوچک خیلی به چشم نمیخورند، در حالیکه همین اشتباهات کوچک ممکن است حسابهای با موجودی کم را به کلی از بین ببرند. البته اگر واقعا بتوانید یک حساب کوچک را به ارقام بزرگتر رشد دهید، قطعا در زمینه مدیریت ریسک به مهارتهای خوبی دست پیدا کردهاید. بسیاری از معاملهگران کار با حسابهای کوچک را امتحان میکنند ولی اکثر آنها شکست میخورند. اما اگر شما خوب آموزش ببینید و روی مهارت های سیستمی و ذهنی خود مسلط شوید از عهده آن برمیآیید، در این صورت تبحر و استعداد خاصی در زمینه معاملهگری دارید و به کار خود آگاه هستید.
تاثیر سود مرکب
کاملا واضح است که با یک حساب ۲۰۰ دلاری، میتوانید سود کنید و شاید درآینده موجودی آن خیلی بیشتر از موجودی فعلی حساب شود. اگر بطور مرکب حساب را رشد دهید، میتوانید روی سودهای بدست آمده نیز ریسک کنید و به این ترتیب هر مرتبه حجم معاملات را قدری افزایش دهید. به این روش، در طولانی مدت سودها مرتبا زیاد شده و آن حساب ۲۰۰ دلاری میتواند به رقم بسیار بزرگتری افزایش پیدا کند. البته تحقق این امر زمان میبرد، اما امکانپذیر است. بنابراین اگر با حسابهای کوچک شروع کنید و انگیزه برای ادامه کار داشته باشید و حساب را رشد دهید، در آینده میتوانید به خوبی فعالیت کنید.
ارتقای مهارت های معامله گری
در آغاز کار با یک حساب کوچک، باید به مباحث مربوط به مدیریت ریسک توجه داشته باشید. مثلا اینکه به ازای هر معامله، روی چه مقدار از موجودی حساب ریسک کنید. اما جنبه مثبت کار با حسابهای کوچک این است که به مرور مهارتهای خود را ارتقا میدهید و یاد میگیرید در زمینه مدیریت سرمایه حساب خود سختگیرانهتر عمل کنید. این نکته مثبتی است که در آینده میتوانید از آن به نفع خود استفاده کنید. یعنی هر آنچه یاد گرفتهاید که روی حساب کوچک خود انجام دهید، در صورتی که در آینده موجودی حساب افزایش یابد، همان تکنیکها را خیلی راحتتر میتوانید روی حسابهای بزرگتر اعمال کنید.
به دنبال “سریع پولدارشدن” نباشید
امروزه تعداد زیادی از معاملهگران کار خود را با سرمایهای کمتر از ۹۹۹ دلار آغاز میکنند. بنابراین شما تنها فردی نیستید که با حساب کوچک شروع به کار کرده است. دلایل زیادی برای افتتاح حسابهای کوچک وجود دارد. برای مثال همه مردم پول لازم برای معاملهگری را در اختیار ندارند و بعضی افراد هم البته در مورد این کار خیلی جدی نیستند و صرفا میخواهند آن را امتحان کنند. اما خوب است به یاد داشته چقدر باید در بازار ریسک کرد؟ باشید که هرچه موجودی حساب بیشتر باشد، انعطاف بیشتری در عملکرد خود خواهید داشت. با صبر و حوصله حساب خود را رشد دهید، بیشتر از حدی که لازم است ریسک نکنید، برای آن زمان بگذارید و مثل یک کسبوکار بلندمدت با آن برخورد کنید و نه مانند برنامهای برای سریع ثروتمند شدن.
تمرین روی حساب دمو(آزمایشی)
پیش از اینکه با حساب ریِل (واقعی) کار کنید، بهتر است از حساب دمو (آزمایشی) استفاده کنید. سعی کنید در محیط دمو نیز شرایط و موجودی مشابهی با حسابی ریلی که قرار است داشته باشید، ایجاد کنید. به این طریق، روش مدیریت ریسکی که روی حساب دمو استفاده میکنید را میتوانید روی حساب ریل خود نیز اعمال کنید. دلیلی ندارد وقتی قصد دارید در واقعیت با یک حساب ۲۰۰ دلاری کار کنید، در شرایط دمو با حساب ۵۰٫۰۰۰ دلاری تمرین کنید. چرا که در این صورت وقتی تواناییها و مهارتهای بدست آمده در حساب دمو را روی حساب واقعی پیاده کنید، ممکن است سرمایه خود را خیلی زود از دست بدهید.
موفقیت امکان پذیر است
بنابراین اگر به فکر شروع با حسابهای کوچک هستید، بدانید که قطعا رسیدن به موفقیت امکانپذیر است، اما در مقایسه با حسابهای بزرگتر و سرمایههای بیشتر، باید وقت و انرژی خیلی بیشتری صرف کنید. نکته مهمی که نباید فراموش کنید این است که به برنامه مدیریت سرمایه خود متعهد باشید و اصلا سعی نکنید زیر بار ریسکهای بزرگ بروید، چرا که حساب شما کوچک است و در نتیجه عملکرد شما نیز محدود است. یکی از مزایای حسابهای کوچک این است که میزان ضرر و زیانهای احتمالی نیز کوچک خواهد بود. برای مثال پذیرش از دست دادن ۲۰ دلار خیلی راحتتر از یک ضرر ۱۰٫۰۰۰ دلاری است. اگرچه میدانیم برای بعضی افراد ۲۰ دلار هم رقم سنگینی است.
موفقیت با یک حساب ۲۰۰ دلاری
یک مرتبه دیگر به سوال ابتدای مقاله برمیگردیم و میگوییم بله، میتوانید با یک حساب ۲۰۰ دلاری هم معامله کنید. فقط فرایند معاملاتی طولانی و آهستهای خواهید داشت. اما اگر بتوانید موجودی حساب را به رقمهای بزرگتر افزایش دهید، میتوانید به خود افتخار کنید و بگویید کاری را انجام دادهید و موفق شدهاید که بسیاری از معاملهگران امتحان میکنند و شکست میخورند. معامله کردن روی حساب های کوچک نیاز به آرامش و تسلط بیشتر روی روانشناسی فردی دارد برای کسب مهارت های لازم جهت دوری از استرس در زمان معامله گری مقاله “روشهای کنترل استرس در حرفه معاملهگری” را حتما مطالعه نمایید.
مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس
حتی با وجود رشد چشمگیر بازار سرمایه ایران طی چند سال اخیر و کسب سودهای کوچک و بزرگ توسط صاحبان سرمایه، نباید روزهای سخت بازار بورس را فراموش کرد. ذات بازارهای مالی افت و خیز است و افراد باید در جایگاه خود بتوانند با مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس، بهترین نتیجه را از این بازار بزرگ کسب کنند.
مدیریت سرمایه در بازارهای مالی از اهمیت ویژهای برخوردار است و میتواند ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران باشد. برای پیاده سازی قوانین مدیریت سرمایه در بازار بورس، تفکر منطقی با برنامهریزی دقیق معاملاتی برای فرد الزامی است. در ادامه قصد داریم تا ابتدا مدیریت سرمایه را بررسی کنیم و به خصوص در این زمینه با مدیریت ریسک آشنا شویم. معاملهگری که از آرامش روحی بیشتری در زمان معاملات برخوردار بوده و تمام ریسکهای ممکن را شناسایی و با در نظر گرفتن آنها اقدام به سرمایهگذاری کرده، قطعا موفقیت را بهتر از دیگر معاملهگران لمس میکند.
مدیریت سرمایه چیست؟
دانش و مهارت سرمایهگذاری در بازار مالی با متحمل شدن ریسک حداقلی و نتیجه کسب بازدهی حداکثری را مدیریت سرمایه مینامند. در بحث مدیریت سرمایه کنترل ریسک و حفظ دارایی از اصلیترین قوانین است. برای درک وابستگی مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک جالب است بدانید که حتی برخی از منابع آموزشی، مدیریت سرمایه را همان مدیریت ریسک مینامند. به عبارتی برای مدیریت سرمایه و به دست آوردن بازدهی مورد انتظار باید مقدار ریسک مشخصی را بپذیرید. اما دقت داشته باشید که باید سطح ریسکپذیری خود را از قبل از ورود به معاملات تعیین کنید. این کار به منظور جلوگیری از ضررهای سنگین مالی انجام میشود. با مشخص بودن بازده مورد انتظار و سطح ریسکپذیری و ایجاد تعادل در این مفاهیم، باید در نهایت برای کسب سود، امکان تحمل ضرری معقول نیز پیش روی شما باشد.
قوانین مدیریت سرمایه در فرآیند معاملات، میتواند در راستای کاهش ضرر و زیان تأثیر زیادی داشته باشد. با ترکیب استراتژی معاملاتی درست و مدیریت سرمایه به مرور زمان شاهد رشد سرمایه خود خواهید بود. جزئیات چقدر باید در بازار ریسک کرد؟ نقشه راه مدیریت سرمایه وابسته به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی و روحیات شخصی او است. با تعیین این معیارها سرمایهگذار در برابر درجه ریسکپذیری خود در دو دسته کلی ریسکگریز و ریسکپذیر قرار خواهد گرفت تا از قواعد مدیریت ریسکی متناسب با شخصیت سرمایهگذاری خود استفاده کند.
امروزه برای مدیریت سرمایه و ریسک روشهای مختلفی وجود دارد. این روشها فرمول مشخصی ندارند؛ اما برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه وجود دارند.
مدیریت ریسک چیست؟
مفهوم مدیریت ریسک در بازار سرمایه اهمیت زیادی دارد و نقش آن در معاملات پررنگ است. برای یک معاملهگر بهترین کار این است که ریسک را به خوبی بشناسد و آن را درک کند. از آنجاست که به جای ترسیدن میتواند به کنترل ریسک بپردازد.
همیشه ریسک به معنی خطر نیست. شاید به دلیل این که ریسک از نظر برخی از معاملهگران مساویست با خطر، بسیاری افراد دوست دارند تا جایی که امکان دارد از آن پرهیز کنند. اما موضوع این است که میتوان مدیریت ریسک را به کار گرفت تا خطرات موجود معاملات را حذف کرد. ریسک ذات بازار مالی است؛ اما رمز موفقیت در این است که بدانید چه ریسکهایی را باید در نظر بگیرید و برای آنها برنامهریزی کنید.
در زمینه مدیریت ریسک مسئله اصلی این است که افراد یا خیلی زیاد ریسک معاملاتی را میپذیرند و یا اصلا ریسک را نمیپذیرند. در مدیریت ریسک تعادل در این مسئله بسیار اهمیت دارد و یکی از رموز اصلی موفقیت در بازار سرمایه محسوب میشود. اجتناب کامل از ریسک به هر قیمتی میتواند فرصتهای خوب معاملاتی را از بین ببرد.
در تعاریف، ریسک در بازار بورس را میتوان به طور کلی به دو دسته تقسیم کرد. انواع دیگر ریسک را میتوان زیرمجموعه این دو ریسک محسوب کرد. ریسکها به طور کلی به ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک تقسیم میشوند.
ریسک سیستماتیک
ریسک سیستماتیک از کل سیستم ناشی میشود. وقوع حوادث سیاسی یا اقتصادی میتواند تمام بازار را با ریسک تغییر مواجه کند. ریسک سیستماتیک کل بازار را درگیر میکند و در زمان رخداد آن تفاوتی بین سهام ارزنده بازار با دیگر سهام وجود ندارد. به عنوان مثالی برای ریسک سیستماتیک میتوانیم به شیوع ویروس کرونا در جهان اشاره کنیم. با شیوع کرونا تمام بازارهای مالی جهانی به خصوص در ماههای نخست سال 2020 دچار افت قیمت شدند. ریسک سیستماتیک قابلیت حذف از سرمایهگذاری ندارد. حتی به دلیل این که مدیریت این ریسک از توانایی سرمایهگذار خارج است، آن را ریسک غیر قابل اجتناب نیز مینامند.
ریسک نرخ بهره، ریسک تورم در اقتصاد، ریسک سیاسی کشور، ریسک تجاری یا محدودیت ناشی از قوانین یا تحریم و ریسک نوسانات نرخ ارز از جمله ریسکهایی هستند که در دسته ریسکهای سیستماتیک قرار داده میشوند و اجتناب از آنها ممکن نیست.
ریسک غیر سیستماتیک
دسته دوم از ریسک را ریسک غیر سیستماتیک مینامند. در ریسک غیر سیستماتیک بخشی از بازار تحت تاثیر قرار میگیرد. در حقیقت این بزرگترین تفاوت این دو دسته ریسک است. گاها حتی تنها یک یا چند شرکت با ریسک غیر سیستماتیک تحت تأثیر قرار میگیرند. این ریسک ناشی از مشکلات درونی شرکتها بوده و به موارد داخلی شرکت یا یک صنعت خاص باز میگردد. این نوع ریسک قابل کاهش و یا حتی حذف کلی است. البته برای این کار نیاز به تدبیراندیشی کلان وجود دارد.
برای مثال مشکلات موجود در مدیریت شرکت و یا حتی استفاده نادرست از منابع میتواند هزینهها را افزایش و به تبع سود را کاهش دهد. بنابراین این مدل ریسک مربوط به مشکلات درونی شرکت است و نمیتواند تأثیر منفی روی شرکتهای دیگر یا کل بازار بگذارد. ریسک غیر سیستماتیک را ریسک قابل اجتناب نیز مینامند؛ زیرا توانایی حذف آن وجود دارد.
با توجه به این که کنترل ریسک سیستماتیک از توان ما خارج است، زمانی که صحبت از مدیریت ریسک میشود، مقصود تغییر در ریسک غیر سیستماتیک است. ریسک عملیاتی شرکت، ریسک مربوط به تغییر قوانین مربوط به حوزه فعالیت شرکت، ریسک اعتباری، ریسک خرید مواد اولیه و … نمونهای از انواع ریسکهای غیر سیستماتیک محسوب میشوند.
چطور میتوانیم ریسک را مدیریت کنیم؟
در مدیریت ریسک ما ابتدا باید بتوانیم نوع ریسک را مشخص کنیم. برای مثال باید ریسکهای موجود در شرکت و حتی ریسکهای موجود در بازارهای گوناگون شناسایی شوند. پس از شناخت ریسک باید به دنبال حداقل سازی ریسکهای هر دارایی موجود در سبد دارایی باشیم. حتی پس از شناسایی فرصتها و تهدیدهای موجود، در صورتی که خطر جدی برای سهم شناسایی شد باید تصمیم به فروش آن سهم بگیریم.
برای فعالیت در بازار بورس باید بتوانیم اشتباه کردن را بپذیریم و قبل از اینکه مشکلات توانایی تصمیمگیری را از ما بگیرند، از معامله خارج شویم. در این بین داشتن استراتژی معاملاتی یکی از ضروریترین بخشهای مدیریت ریسک است. معاملهگر موفق باید بداند در چه نقاطی برای خرید و فروش سهم اقدام کند و وارد سهم شود. گاهی به امید درست شدن شرایط و باقی ماندن در یک موقعیت معاملاتی شرایط روز به روز بدتر شده و دارایی از بین خواهد رفت. بنابراین مفاهیمی مانند حد ضرر به وجود آمدهاند که آشنایی با آنها از الزامات معاملهگری در بازار سرمایه است
تعادل در ریسک چگونه ایجاد میشود؟
برای رسیدن به تعادل در سرمایهگذاری ریسک غیر سیستماتیک باید به حداقل ممکن برسد. این کار را میتوان با ایجاد پرتفویی متشکل از سهمهای گوناگون ممکن کرد. پس از بررسی سهمها و شناسایی ریسکهای موجود باید به بررسی بیشتر دارایی خود بپردازیم تا بتوانیم با ایجاد تغییرات بزرگ و کوچک ریسک را برای سرمایهگذاری خود کاهش دهیم. برای این کار میتوانیم از کنار هم قراردادن سهامی که دارای ریسکهای مشابه هستند، در سبد سرمایهگذاری خود پرهیز کنیم. برای مثال اگر سهام شرکتی دارای ریسکی مشخص است، بهتر است شرکت دیگری با همین ریسک در سبد خود نداشته باشیم و برای پوشش ریسک، سهام شرکتی را خریداری کنیم که شکل دیگری از ریسک غیر سیستماتیک را با خود به دوش میکشد.
این حالت تعادلیترین حالت ممکن در بازار سهام است که با تنوع بخشی و تشکیل سبد سرمایهگذاری به وجود میآید.
از طرفی برای کاهش ریسک بهتر است تا از صنایع نیز بهترین سهمها را انتخاب و خریداری کنیم. اگر تمام سرمایه خود را روی یک شرکت سرمایهگذاری کنیم، تمام دارایی خود را در معرض ریسک آن سهم قرار دادهایم. در صورتی که تشکیل سبد سهامی که سهام مختلف را از صنایع مختلف با میزان ریسک مختلف در خود دارد، نقش مؤثری در متعادل ساختن ریسک و حداکثرسازی سود دارد.
البته برای متعادل ساختن ریسک نباید نقش تنوع بخشی سرمایهگذاری در حوزههای مختلف را فراموش کرد. به عبارتی هر بازار مالی با توجه به رکود و رونق موجود میتواند جذاب باشد. در این شرایط میتوان زمانی که بازار مالی خاصی با ریسک زیادی مواجه شده است، در بازار مالی دیگری سرمایهگذاری کرد و از این طریق نیز به تعادل رسید. یک سرمایهگذار موفق باید بتواند در خصوص بازارهای مالی متفاوت بررسیهای لازم را انجام دهد و شرایط آنها را تحلیل کند. این را نیز مد نظر داشته باشید که در صورت تغییرات ناگهانی یک بازار نیاز به تغییر سریع آن نیست. گاهی پس از مدت کوتاهی شرایط به حالت اولیه باز میگردد.
نکاتی که در زمینه مدیریت سرمایه و ریسک باید رعایت کنید
پس از اینکه مفهوم مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس را درک کردیم، باید بتوانیم از آن در معاملاتمان استفاده کنیم. اما مدیریت سرمایه در بازارهای مالی نیاز به رعایت یکسری قواعد مرسوم دارد. در ادامه قصد داریم تا توصیههای رایج در این زمینه را بررسی کنیم:
_ حتما پیش از ورود به موقعیت معاملاتی ریسک و بازدهی که از معامله انتظار دارید را تعیین کنید.
_ تعیین حد ضرر برای جلوگیری از ضرر و زیان بیشتر یکی از ارکان اصلی مدیریت ریسک در بازار سرمایه است. با رشد قیمت سهم باید حد ضرر را به صورت پلهای تغییر دهید تا با شرایط جدید هماهنگ باشد.
_ طبق اصول سرمایهگذاری حداکثر مقدار ریسک در هر موقعیت معاملاتی 3 درصد است.
_ در صورت وجود چندین موقعیت معاملاتی باید حداکثر ریسک قابل تحمل را بین این معاملات تقسیم کرد.
زمانی که به بازدهی زیاد معاملات میاندیشید، ریسک سنگین آن را نیز مد نظر داشته باشید. زیرا همانطور که میدانید سود بیشتر مساویست با ریسک بیشتر معاملات.
_ برای معاملات خود حد سود تعیین کنید. هیچ سهمی تا ابد رشد نخواهد کرد. بنابراین گاهی به طمع سود بیشتر ممکن است به ناگاه وارد یک شرایط نزولی شده و سود و سرمایه خود را از دست بدهید.
سخن پایانی
به عنوان یک سرمایهگذار موفق در بازار سرمایه باید دیدگاه کاملی راجع به ریسک داشته باشیم و بتوانیم ریسک سهام مختلف را شناسایی کنیم. از ریسک کردن نترسید و به جای آن مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس را فرا بگیرید. ریسک عضوی جدانشدنی از بازارهای مالی است و باید از آن استفاده کرد تا با مدیریت درست شرایط بهترین موقعیتهای معاملاتی را شکار کرد. این نکته را نیز فراموش نکنید که برای سرمایهگذاری موفق باید پیش از ورود به بازار دورههای آموزشی لازم را گذرانده باشید و بتوانید بازار را تحلیل کرده تا بهترین مدیریت سرمایه را برای دارایی خود انجام دهید.
ریسک برجام برای بازار سرمایه چقدر است؟
ارزیابی تناسب بین شاخص کل بورس، ارز و برخی نمادها نشان می دهد معاملات با دلار محدوده قیمتی ۲۰هزار تومان انجام می شود از این رو اگر توافقات برجام حاصل شود هیچگونه ریسکی برای سهامداران به وجود نمی آید.
به گزارش بورس تابناک، بازار سرمایه ۴ ماهی هست که درگیر یک روند نزولی است و در حالی که نقدینگی روندی صعودی داشته و تورم نقطه به نقطه هم تاکنون کمتر از ۴۴ درصد نبوده، اما شاخص کل بورس روند نزولی داشته و نوسانات کوتاه مدتی برای شکستن کف های حمایتی داشته است، برخی فعالان بازار مذاکرات و احتما افت قیمت ارز بعد از توافق را عامل این روند نزولی عنوان می کنند، اما وقتی نمودار شاخص کل بورس و دلار را مقایسه کنید متوجه این خواهید شد که شاخص کل بورس ایران تا قیمت ۲۰ هزار تومان دلار با نمودار دلار همبستگی داشته است و بعد از آن شاخص کل در حالی که نوسان رو به پایین پیدا کرده دلار تا محدوده ای ۳۰ هزار تومان هم نوسان رو به بالا داشته است.
در حال حاضر نرخ تسعیر ارز در لایحه بودجه ۱۴۰۱ قیمت ۲۳ هزار تومان تعیین شده و اگر قرار باشد که بعد از توافق قیمت ارز افت پیدا کند تا این محدوده بیشتر اصلاح نخواهد داشت، ضمن اینکه بسیاری از نمادها اصلاح خیلی بیشتری نسبت به شاخص کل داشته اند و این بدین معناست که با قیمت دلار پایین تر در حال معامله هستند
ارزیابی تناسب بین شاخص کل بورس و ارز نشان می دهد که در شرایط کنونی معاملات بازار تقریبا با دلار محدوده قیمتی ۱۴ تا ۲۰ هزار تومان است و اگر توافقات برجام حاصل شود هیچگونه ریسکی متوجه بازار سرمایه نخواهد شد، زیرا در حال حاضر نرخ تسعیر ارز در لایحه بودجه ۱۴۰۱ قیمت ۲۳ هزار تومان تعیین شده و اگر قرار باشد که بعد از توافق قیمت ارز افت پیدا کند تا این محدوده بیشتر اصلاح نخواهد داشت، ضمن اینکه بسیاری از نمادها اصلاح خیلی بیشتری نسبت به شاخص کل داشته اند و این به معنای است که با قیمت دلار پایین تر در حال معامله هستند.
یک کارشناس بورس ضمن اشاره به اینکه در حال حاضر بورس با دلار در محدوده قیمت ۲۰ هزار تومان معامله می شود، گفت: زمانی که قیمت ارز در بازار آزاد در محدوده ای ۲۲ هزار تومان بود و قیمت دلار نیمایی در محدوده ای ۱۹ هزار تومان بود شاخص کل بورس هم در محدوده یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد بود و بعد از آن شاخص کل بورس در بهار امسال همسو با قیمت ارز رشد داشت، به طوری که وقتی دلار به قیمت ۲۶ هزار تومان رسید شاخص کل بورس هم در محدوده یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحد در نوسان بود، بعد از آن دلار همچنان به روند صعودی خود ادامه داد و به ۳۱ هزار تومان هم رسید اما بورس وارد اصلاح شد.
به طور قطع اگر برخی از نمادها قرار بود متناسب با رشد شاخص کل قیمت گذاری می شدند بسیاری از نمادها باید بیش از این قیمت گذاری و معامله می شدند، اما در شرایط کنونی وضعیت نمادها حکایت از این دارد که بیش از اینکه با بازار متعادل رشد کرده باشد شاخص سازی اتفاق افتاده است
رضا روحی با بیان اینکه بورس از نظر ارزندگی در موقعیت خوبی قرار دارد، افزود: به طور قطع توافق برجام و حتی کاهش قیمت ارز هم نمی تواند منجر به افت بیشتر شاخص کل بورس شود، زیرا در شرایط کنونی شاخص در محدوده بسیار پایینی تر نسبت به قیمت دلار قرار داد و حتی برخی نمادها به قیمت های سال ۹۸ رسیده اند که در آن زمان قیمت دلار در محدوده ای ۱۳ هزار تومان بود.
او با تاکید بر اینکه میزان شاخص کل با اصلاح نمادها هم همخوانی ندارد، تصریح کرد: به طور قطع اگر برخی از نمادها قرار بود متناسب با رشد شاخص کل قیمت گذاری می شدند بسیاری از نمادها باید بیش از این قیمت گذاری و معامله می شدند، اما در شرایط کنونی وضعیت نمادها حکایت از این دارد که بیش از اینکه با بازار متعادل رشد کرده باشد شاخص سازی اتفاق افتاده است.
برجام بهانه نوسان گیری
در دو ماه گذشته که موضوع مذاکرات برجام اهمیت بیشتری پیدا کرده و روند نزولی بورس هم تسریع شده و تقریبا از شاخص یک میلیون و ۴۰۰ هزار واحد به یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد رسید، در همین بازه زمانی متغیرهای اقتصادی افزایش حجم نقدینگی و تورم را تایید می کردند اما بازار سرمایه بی توجه به این فاکتورها روندی نزولی داشت که بخشی از این مساله تحت تاثیر فضای مذاکرات برجام بوده است.
بازار در یک مقطع زمانی متناسب با رشد قیمت ارز روندی صعودی داشته است، در آن زمان ارزش جایگزینی عامل اصلی رشد شاخص بورس بود، زیرا بسیاری از سهامداران عمده با محاسبه دارایی شرکت با دلار با قیمت بالا معاملات سهام را به سمتی بردند که نمادها بیشتر از ارزش ان ای وی آن ها معامله می شدند
یک استاد اقتصاد با اشاره به اینکه بازار در یک مقطع زمانی متناسب با رشد قیمت ارز روندی صعودی داشته است، گفت: در آن زمان ارزش جایگزینی عامل اصلی رشد شاخص بورس بود، زیرا بسیاری از سهامداران عمده با محاسبه دارایی شرکت با دلار با قیمت بالا معاملات سهام را به سمتی بردند که نمادها بیشتر از ارزش ان ای وی آن ها معامله می شدند، این در حالی است که این روش محاسبه ارزش دارایی ها نباید ملاک معامله قرار بگیرد، زیرا ارزش شرکت ها بر روی کاغذ افزایش پیدا کرده بود و حتی فروش شرکت با همان نرخی که محاسبه کرده بودند ممکن نبود، بر همین اساس بسیاری از همین نمادها اصلاح زیاد تری و بیشتر از افت شاخص کل تجربه کردند.
کامران ندری با تاکید بر اینکه حتی بعد از افت قیمت ارز بار دیگر شاخص کل روندی صعودی خواهد داشت، تصریح کرد: در چند وقت اخیر قیمت ارز همواره روندی صعودی داشته، این در حالی است که شاخص کل بورس افت داشته و این به معنای این است که در مرحله ای بعدی اگر افت شاخص دلار اتفاق بیفتد شاخص بورس افت نمی کند.
او افزود: باید توجه داشت که توافق برجام یک ظرفیت مناسب برای شرکت های بورسی است، به همین دلیل نباید این موضوع به بهانه ای برای نوسان گیری برخی از دلال های بازار بورس تبدیل شود. به عبارت دیگر وقتی برجام امضا شود بسیاری از شرکت های صادراتی می توانند راحت تر صادرات کنند و این افزایش ورود به بازارهای خارجی درآمد صادراتی بیشتری برای آنها به همراه می آورد و از این طریق کاهش قیمت ارز جبران می شود. از طرف دیگر دورزدن تحریم ها و انتقال منابع بانکی از طریق صرافی ها هزینه بیشتری برای شرکت ها به همراه دارد تا این منابع ارزی را از طریق بانک جابه جا کند، بنابراین برجام یک ظرفیت مناسب برای شرکت های بورسی است و نباید تحلیل منفی از آن داشت.
پیش بینی بورس در هفته اول آبان از نظر کارشناسان بورسی | بازار تا کی نزولی است؟
گرچه روند خروج پول از بازار سرمایه در نیمه دوم مهرماه در مقایسه با نیمه اول کاهش جزئی داشت اما برخی از کارشناسان این موضوع را تنها بهمعنای خالیشدن بازار سرمایه از فروشنده میدانند.
به گزارش نبض بورس، آنچه از نظر اکثر صاحبنظران بازار سرمایه را به حرکت درخواهد آورد، ورود جریان پول به بازار سهام است؛ در غیر اینصورت حتی با توجه به گزارشهای مطلوب ۶ماهه انگیزهای برای ورود سرمایهگذار جدید و ایجاد روند مثبت در میانمدت چقدر باید در بازار ریسک کرد؟ وجود ندارد. این گزاره که پول هست اما در صندوقهای با درآمد ثابت پارکشده یا در حال پارکشدن است، نشان میدهد بستر موجود در بازار سرمایه بستری برای ریسک و اعتماد مجدد سهامداران و در نتیجه ورود سرمایه جدید به بازار نیست. همه این موضوعات در کنار ابهامات بودجه، برجام، مسائل اجتماعی و سیاسی و. بازار را در شرایطی نوسانی چشمانتظار نگه داشته است.
ریزش بیش از این متصور نیست
نیما میرزایی، کارشناس بازار سهام درخصوص کف حمایتی جدی در شاخصکل بورس گفت: به نظر میرسد محدوده یکمیلیون و ۳۰۰هزار واحد تا محدوده یکمیلیون و ۳۲۰هزار واحد یک حمایت جدی تکنیکال است. پیش از این نیز انتظار داشتیم شاخصکل در این محدوده حمایتشده و روند ریزشی آن متوقف شود. اتفاقی که در ۱۰روز گذشته در بازار سهام شاهد بودیم نیز در واقع تایید این مطلب است که با رسیدن شاخص به این محدوده و افت قیمت سهام مختلف، بازار وارد یک شرایط نوسانی و دست بهدست شده است.
وی اظهار کرد: با فرض ثابتماندن متغیرهای مختلف تاثیرگذار، انتظار ریزش بیشتر از این میزان برای شاخصکل متصور نیست و احتمال این خیلی کم است که این محدوده حمایتی از دست برود، اما مشکلی که وجود دارد این است که تزریق نقدینگی به بازار برای اینکه بازار بخواهد انگیزه رشد و خرید را داشته باشد، هنوز رخ نداده و پولها در صندوقهای درآمد ثابت پارک شدهاند یا در حال پارک شدن هستند. میرزایی در ادامه گفت: با توجه به اینکه نقدینگی کافی وارد بازار سرمایه نمیشود، انگیزه خرید وجود ندارد و در عین حال که بازار ریزش نمیکند انگیزه رشد هم وجود ندارد و در نتیجه بازار درجا میزند و حالت نوسانی پیدا کرده است.
کارشناس بازار سرمایه با اشاره به اینکه این وضعیت نوسانی فعلا در بازار ماندگار خواهد بود، اظهار کرد: من فکر میکنم وضعیت نوسانی بازار کماکان ادامه دارد ولی در این میان اتفاق مهم این است که بهمرور فروشندهها تضعیف میشوند و خریداران تقویت، بنابراین در بازار روند آرام رو به بالا خواهیم داشت ولی شیب سریعی نداریم و بازار صعود سرعتی نخواهد گرفت.
وی عدمورود نقدینگی به بازار را مهمترین عامل برای روند نگرفتن بازار به سمت صعود دانست و گفت: اگرچه ورود نقدینگی به بازار نداریم ولی با توجه به گزارشهای ۶ماهه که در روزهای اخیر منتشر شد، انگیزه و اعتمادبهنفس خریداران برای ورود به بازار رفتهرفته بیشتر میشود. میرزایی در بخش دیگری از صحبتهایش به ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک موجود در بازار سهام اشاره و عنوان کرد: جدیترین ریسک موجود در بازار سهام ناآرامیهایی بود که شکلگرفت و طبیعتا روی بازار سرمایه تاثیرگذار بود. البته در حالحاضر جو آرام شده و انتظار میرود این ریسک در روزهای آینده در بازار سرمایه کمرنگتر بشود. این کارشناس بازار سهام افزود: موضوع بعدی بحث رکود قیمتی دلار نیمایی است. در حالحاضر نرخ دلار نیمایی ۲۰درصد با بازار آزاد اختلاف دارد و یکی از دلایل جاماندگی بورس نسبت به تورم هم همین سرکوب قیمتی است که نسبت به دلار نیمایی انجام میشود.
این موضوع ۶۰درصد شرکتهای بورسی ما که صادراتیاند را بهصورت مستقیم از حق سود واقعیشان محروم میکند. در کنار این دو موضوع که میتوان از آنها بهعنوان مهمترین ریسکهای سیستماتیک بازار یاد کرد، موضوع نرخ بهره بینبانکی هم همچنان وجود دارد. میرزایی در ادامه و در مقابل برشماری ریسکهایی که بازار را تهدید میکند، اشارهای نیز به محرکهای موجود کرد و گفت: در مورد محرکهای رشد بازار سرمایه جز گزارشهای ۶ماهه که به آن اشاره کردیم میتوان به بحث تورم توجه کرد. تورم مشروط بر اینکه دلار نیمایی تعدیل شود و ما به سمت دلار تکنرخی حرکت کنیم محرک مهمی برای بازار سهام است.
این کارشناس بازار سهام به کاهش قابلتوجه P/ E برخی از شرکتها در گزارشهای ۶ماهه اشاره و عنوان کرد: در مرحله آخر هم ریزش شدید بازار سرمایه و گزارشهای ۶ماهه میتواند از عوامل جذابیت بازار سهام باشد، P/ E برخی از شرکتهای پالایشی در حالحاضر به ۵/ ۲ رسیده است. این موضوع نادر و برای پولهای بزرگ بهشدت جذاب و کمریسک است.
روند بازار تا اواسط آبان نزولی است
علی طباطبایی دیگر کارشناس بازار سهام نیز عنوان کرد: موضوع مشهود هفته گذشته کاهش فروشندهها در بازار بود، اما معضلی که در این میان وجود داشت ناامنی سرمایهگذاری بود که از ورود پول جدید به بازار سهام جلوگیری کرد. این ناامنی جنبههای مختلف سیاسی، اجتماعی و حتی درونبازاری دارد. وی ادامه داد: وضعیت موجود در بازار سهام باعثشده نهتنها رغبتی برای خرید در بازار سهام نباشد، بلکه شاهد فرار سرمایههای موجود نیز باشیم و به نظرم مادامیکه این ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک بازار را احاطه کرده باشند عدمتقاضا معضلی است که بازار همچنان با آن دستبهگریبان خواهد بود.
این کارشناس بازار سهام درخصوص گزارشهای ۶ماهه شرکتها نیز عنوان کرد: گزارشهای ۶ماههای که روانه کدال شده، گزارشهایی نیست که بتواند زیانهای سرمایهگذاران را پوشش دهد. این گزارشها نهایتا تاثیر مثبت یکی دو واحدی در P/ E چند سهم دارند که این موضوع تاثیر خاصی در بازدهیهای موردنیاز سرمایهگذارانی که تا به امروز در بازار ماندهاند، ندارد. طباطبایی اظهار کرد: بهنظر من گزارشهای ۶ماهه شرکتها از حیث مقایسه با سالهای گذشته گزارشهای خوبی است اما از نظر بازدهی آنچه موردنظر فعالان بازار سرمایه و سرمایهگذاران زیاندیده بوده، نیست و طبیعتا در ایجاد انگیزه برای ورود مجدد سرمایه به بازار سهام تاثیری ندارد. وی ادامه داد: بازار سهام در هفته آینده با تاثیرگیری از گزارشهای ۶ماهه مخصوصا در گروه پالایشی یکی دو روز حفظ خواهد شد ولی روند کلی بازار را برای هفته آینده و حتی تا اواسط آبانماه نزولی میبینیم.
در انتظار محرک
طباطبایی نظر متفاوتی نسبت به محدوده حمایتی شاخصکل دارد. او در اینباره گفت: در کل خیلی با تکنیکال گرفتن شاخص و مخصوصا تکنیکالهای تکمعیاره موافق نیستم. بهنظر من حتی اگر شاخص تا محدوده یکمیلیون و ۲۷۰هزار واحد هم پایین بیاید نقص تکنیکالی ایجاد نشده و همچنان این امکان وجود دارد که بازار برگردد. کف حمایتی میتواند بشکند ولی بازار بازهم برگردد، اگر محرکی وجود داشته باشد.
این کارشناس بازار سهام به موضوع برجام و گزارشهای ۶ماهه بهعنوان محرکات بالقوه بازار سهام اشاره و عنوان کرد: موضوع برجام که فعلا منتفی است و گزارشهای ۶ماهه نیز همانطور که پیش از این به آن اشاره کردم بهقدری که زیان سهامداران را جبران کند گزارشهای جذابی نبوده است، لذا من فکر نمیکنم کف موجود، کف حمایتی مستحکمی برای شاخصکل بورس باشد. وی ادامه داد: بهطور کلی دو دسته موضوع بازار را اذیت میکند؛ یکی عوامل درون بازاری است که به چند شاخه تقسیم میشود و دیگری نیز عواملی است که از بیرون بازار سرمایه به آن تحمیل میشود. در مورد عواملی که بازار را از بیرون تحتتاثیر قرار داده، میتوان به اتفاقات اجتماعی سیاسی اخیر اشاره کرد.
علاوهبر این ابهامات متعدد در موضوعات مهمی همچون برجام نیز بازار را تحتتاثیر قرار داده و این عوامل از بیرون وضعیت بازار را تهدید میکند. طباطبایی بیان کرد: علاوهبر این موضوعات یکسری ریسکهای درون بازاری هم داریم. برای مثال ریسک بازارگردانها را چندینماه است که فریاد زدهایم. در حالحاضر بازارگردانها فول سهم شدند و حتی اگر جای مناسبی برای برگشت در بازار ایجاد شود، با اولین برگشتها بازارگردانان اقدام بهفروش خواهند کرد.
این کارشناس بازار سهام ادامه داد: موضوع بعدی معاملات الگوریتمی در بازار سرمایه است. کسانی که پایه الگوریتم را چیدهاند از بازار منفی سود میبرند، در نتیجه تلاش خود را برای اینکه از جانگرفتن بازار جلوگیری کنند خواهند کرد. وی ادامه داد: از طرف دیگر تفکری در بازار وجود دارد که مخالف هرگونه رشد است. این تفکر از سوی برخی مدیران فعلی بورسی مطرح میشود. این افراد معتقدند اگر بازار رشد را شروع کند، اتفاقات سالهای ۹۸ و ۹۹ تکرار خواهد شد و با هر ترفندی تلاش میکنند بازار حتی اگر قرار است مثبت شود هم با بالاترین سطح تعادل مثبت شود./دنیای اقتصاد
دیدگاه شما