خیانت درمان نامناسب به قربانیان تروما
انجمن روانشناسی آمریکا (APA) به تازگی دستورالعمل هایی را برای درمان تروما منشر کرده است. بیماران و درمانگران احتیاط کنند و آن را نادیده بگیرند.
دستورالعملها قرار است بهترین شواهد علمی را منعکس کنند. در واقع، آنها تمام شواهد علمی را نادیده میگیرند، به جز یک نوع تحقیق، به نام آزمایش کنترل شده تصادفی (RCT).
آزمایش کنترل شده تصادفی RCT ها به طور تصادفی افراد را به گروههای درمان یا کنترل اختصاص میدهند.افراد می توانند به سؤالات مشخصی پاسخ دهند (آیا دارو مؤثرتر از یک حبه قند است؟) و نه به سؤالات دیگر (دارو چگونه کار می کند؟ چه چیزی باعث بیماری میشود؟). در غیاب استدلال علمی دقیق، RCT ها میتوانند به نتیجهگیریهای احمقانه منجر شوند.
یک مثال: برخی از افراد به اشتباه به این نتیجه رسیدند که نخ دندان پس از بررسی به وسیله آزمایشهای کنترل شده شواهد موثر کمی پیدا کرد. اما استفاده از نخ دندان در درازمدت مفید است و RCT ها شرکتکنندگان را فقط برای دورههای کوتاهی دنبال میکردند. آنها دقیقاً همان چیزی را که شما انتظار دارید پیدا کردند – تقریباً هیچ چیز. دانش در مورد نخ دندان از منابع دیگر از جمله مشاهدات دندانپزشکان در بیش از یک قرن و درک مکانیسم عمل– نحوه عملکرد آن به دست آمده است.
محققان مطالعاتی را انجام دادند که انجام آنها مقتضی بود، نه مطالعاتی که به سؤالات معنی دار در مورد نخ دندان پاسخ میداد. اگر می خواستند نمیتوانستند آنها را اجرا کنند. یک RCT که میتواند اطلاعات معنی داری ارائه دهد، برخی افراد را ملزم میکند تا سالها از نخ دندان کشیدن خودداری کنند. هیئتهای بازبینی سازمانی آن را به عنوان غیراخلاقی بودن رد میکنند.
بیشتر علم به آزمایشهای تصادفی کنترل شده متکی نیست
علوم پایه یا سخت، مانند فیزیک، شیمی، یا نجوم، بر RCT تکیه نمیکنند. هیچ ستارهشناسی هرگز RCT انجام نداده است، اما دانش در نجوم پیشرفت میکند. ستاره شناسان مشکلی در پیشبینی زمان و مسیر خورشید گرفتگی اخیر بر فراز آمریکای شمالی، تا میلی ثانیه نداشتند.
اما برخی از افراد، عمدتاً در علوم اجتماعی، از ما می خواهند باور کنیم که RCT ها استاندارد طلایی دانش علمی هستند و همه چیزهای دیگر را میتوان نادیده گرفت.
این احمقانه است و برای درک دلیل آن نیازی به مدرک علمی نیست.
هیچ RCT تا به حال نشان نداده است که نور خورشید باعث آفتاب سوختگی، رابطه جنسی باعث بارداری یا کمبود غذا منجر به گرسنگی می شود. ما این چیزها را می دانیم زیرا می توانیم روابط علت و معلولی را مشاهده کنیم و مکانیسم های عمل را درک می کنیم. اشعه ماوراءبنفش به سلولهای پوست آسیب میرساند. رابطه جنسی به سلولهای اسپرم اجازه میدهد تا سلول های تخمک را بارور کنند. مردم بدون غذا میمیرند. نخ دندان پلاکهای دندانی را که محل نگهداری باکتریهایی است که به دندانها و لثه ها حمله میکنند را از بین میبرد.
کوپرنیک، گالیله، داروین، انیشتین، نیلز بور، ماری کوری، استیون هاوکینگ. چه چیز مشترکی با هم دارند؟ هیچ یک از آنها هرگز RCT انجام ندادند.
سوالات اشتباه، پاسخهای اشتباه
نخ دندان چه ارتباطی با دستورالعمل های جدید برای درمان تروما دارد؟ همانطور که معلوم است، همه چیز.
روان درمانی زمان میبرد. روان درمانی از منحنی “دوز-پاسخ” پیروی میکند. بیش از 20 جلسه یا حدود 6 ماه درمان هفتگی طول می کشد تا 50 درصد بیماران بهبود معنی داری را نشان دهند. بیش از 40 جلسه طول میکشد تا 75 درصد از بیماران بهبود معنی داری را نشان دهند. این یافتهها، بر اساس مطالعه علمی بیش از 10000هزار مورد درمانی، با آنچه درمانگران در مورد رواندرمانی موفق گزارش میکنند و بیماران در مورد تجربیات درمانی خود گزارش میدهند، همخوانی دارد.
RCT های پشت دستورالعملهای درمان تروما فقط درمانهای 16 جلسه یا کمتر را در نظر میگرفتند. اکثر درمانها هشت جلسه یا کمتر بودند. به عبارت دیگر، دستورالعملها منحصراً مبتنی بر مطالعات درمانهایی است که ناکافی هستند.
این یک نتیجهگیری پیشبینی شده بود که دستورالعملها فرمهای کوتاه و استاندارد شده درمان شناختی-رفتاری (CBT) را توصیه میکنند که با پیروی از راهنمای دستورالعمل انجام میشوند. این نوع درمان برای مطالعه با RCT مناسب است، بنابراین تنها نوع درمانی در نظر گرفته شده است. سایر استراتژیهای تحقیقاتی تقریباً به طور قطع به نتایج متفاوتی منجر میشوند (مثلاً مطالعه بیمارانی که واقعاً خوب میشوند و چه چیزی به آنها کمک کرده است).
بیش از یک قرن تحقیق علمی و تجربه بالینی به سایر رویکردهای درمانی به عنوان درمان مفیدتر اشاره میکند، به ویژه درمانهای طولانی مدت که یک رابطه اعتماد بین درمانگر و بیمار ایجاد میکند و بر آنچه از نظر هیجانی برای بیماران فردی معنادار است (در مقابل مداخلات استاندارد شده دفترچه راهنما) تمرکز میکند.اما از آنجایی که این دانش از RCTها به دست نمیآید، نادیده گرفته میشود.
دستورالعملها توسط محققان برای محققین است. نیازهای بیماران و درمانگران در درجه دوم اهمیت قرار دارند. این دستورالعملها شامل 675 صفحه از جزئیات بسیار پیچیده در مورد روش تحقیق و تجزیه و تحلیل آماری، شامل 537 صفحه جداول و فرمها است. درمانها بر اساس روش تحقیق مورد استفادهبه جهت پژوهش آنها «بسیار توصیهشده» تعیین میشوند، نه به این دلیل که بیماران بهبود یافتهاند.
حقیقت در تبلیغات
APA میگوید: «این دستورالعملها مزایای زیادی را در اختیار این حیطه قرار میدهد. “، آنها پیشنهاداتی را برای متخصصین عرضه میکنند … که به طور مختصر و سریع بیان میکنند که کدام درمانها برای صدها یا حتی هزاران بیمار کارآمد است. … برای خانوادهها، آنها اطلاعات روشنی در مورد بهترین درمانها و آنچه از آنها انتظار میرود ارائه میدهند.”
بیایید با راست آزماییکردن اطلاعات اینکه چگونه با یافتههای بزرگترین و مسلماً بهترین آزمایشهای تصادفی مطابقت دارد، این واقعیت را بررسی کنیم. RCT توسط وزارت امورسربازان بازنشته و وزارت دفاع ایالات متحده تأمین بودجه شد و در مجله انجمن پزشکی آمریکا منتشر شد. 255 زن سرباز بازنشسته را مورد مطالعه قرار داد. شايع ترين تروما، تروماي جنسي و سپس تجاوز فيزيكي بود.
بیماران یک فرم “به شدت توصیه شده” از CBT (مواجهه درمانی طولانی مدت) یا یک دارونما را دریافت کردند.
یافتههای پژوهش که این مطالعه نشان داد:
تقریباً 40 درصد از بیمارانی که CBT را شروع کردند آن را رها کردند. مستقل به اعتبار آن رای دادند.
60 درصد از بیماران پس از اتمام درمان همچنان دچار استرس پس از سانحه(PTSD) بودند.
صد درصد بیماران پس از اتمام درمان از نظر بالینی افسرده بودند.
در یک پیگیری شش ماهه، بیمارانی که CBT دریافت کردند بهتر از بیماران گروه کنترل نبودند.
نوزده “عوارض جانبی” جدی (اقدام به خودکشی، بستری شدن در بیمارستان روانپزشکی) در طول مطالعه رخ داد.
نویسندگان خاطرنشان کردند که بیماران «ممکن است به درمان بیشتری نسبت به تعداد جلسات نسبتاً کمی که معمولاً در یک آزمایش تصادفی بالینی ارائه میشود نیاز داشته باشند».
من این مطالعه را به عنوان نمونه انتخاب نکردم از این جهت که مطالعه ضعیفی است. من این پژوهش را انتخاب کردم زیرا به احتمل زیاد می توان گفت بهترین است. در واقع، دو سوم بیمارانی که درمانهای «به شدت توصیهشده» APA را دریافت میکنند، پس از درمان همچنان دچار PTSD هستند.
“اطلاعات واضح در مورد بهترین درمانها و آنچه از آنها انتظار می رود.” جدا؟
پیش از هر چیز، آسیب نزنید
شرکتهای بیمه سلامت علیه رواندرمانی تبعیض قائل میشوند. کنگره قوانینی را تصویب کرده است که «برابری» سلامت روان (پوشش برابر برای شرایط پزشکی و سلامت روان) را الزامی میکند، اما بیمههای سلامت آنها را دور میزنند. این منجر به شکایت دسته جمعی علیه شرکت های بیمه سلامت شده است، اما تبعیض همچنان ادامه دارد.
یکی از راههایی که بیمههای سلامت، قوانین را با آن دور میزنند، سوق دادن بیماران به سمت کوتاهترین و ارزانترین روشهای درمانی است. راه دیگر پرداخت هزینهدرمانی است که به قدری نامناسب و غیرانسانی است که بیماران از رفتن منصرف میشوند. بیمههای سلامت نمیگویند که تصمیمات درمانی بر اساس منافع مالی است. آنها میگویند که این درمانها از نظر علمی ثابت شدهاند-و به دستورالعملهای درمانی مانند آنچه توسط APA صادر شده است اشاره میکنند.
این موضوع که اکثر آمریکاییها پوشش سلامت روان کافی ندارد وحشتناک است ،حال در نظر بگیرید متوجه شوند به آنها گفته شده که درمان نامناسب «بهترین» درمان است.
کد اخلاقی APA اینگونه آغاز میشود: «روانشناسان تلاش میکنند تا به کسانی که با آنها کار میکنند مفید واقع شوند و مراقب باشند آسیبی نرسانند.» APA سابقه قابل اعتنایی درجهت تلاش برای دسترسی بیماران به مراقبت با کیفیت دارد.
APA که توسط ایدئولوژی RCT کور شده، یک برگ برنده به بدترین بیمهها در صنعت بیمه سلامت داد.
ترجمه: مجموعه : روان درمانی پویشی
© 2017 توسط جاناتان شیدلر
- Lambert, M.J., Hansen, N.B., Finch, A.E. (2001). Patient-Focused Research: Using Patient Outcome Data to Enhance Treatment Effects. Journal of Consulting and Clinical Psychology, 69, 1590-172.
- Morrison, K.H., Bradley, R., Westen, D. (2003). The external validity of controlled clinical trials of psychotherapy for depression and anxiety: A naturalistic study. Psychology and Psychotherapy: Theory, Research and Practice, 76, 109-132.
- Mental Health: Does Therapy Help (1995, November). Consumer Reports, 734-739.
- Seligman, M.E.P. (1995). The Effectiveness of Psychotherapy: The Consumer Reports Study. American Psychologist, 50, 12, 965–974.
- Deangelis, T. (2017, November). PTSD guideline ready for use. Monitor on Psychology, 48(10), 26-27.
- Schnurr, P.P., Friedman, M.J., Engel, C.C., et al. (2007). Cognitive Behavioral Therapy for Posttraumatic Stress Disorder in Women: A Randomized Controlled Trial. Journal of the American Medical Association, 297, 820-830.
- Steenkamp, M.M., Litz, B.T., Hoge, C.W., Martmar, C.R. (2015). Psychotherapy for military related PTSD: a review of randomized clinical trials. Journal of the American Medical Association, 314, 489-500
Jonathan Shedler, PhD, is a Clinical Associate Professor of Psychology at the University of Colorado School of Medicine.
Online: Jonathan Shedler, PhD, Facebook, Twitter
مجموعه رواندرمانی پویشی، ارائه دهنده خدمات آنلاین است. برای آشنایی با درمانگران وارد این صفحه شوید .
شناخت موانع اجرای برنامه های استراتژیک و اولویت بندی آن ها مقاله
این تحقیق با هدف شناسایی و اولویت بندی موانع اجرای برنامه های استراتژیک در سطح گـروه سـایپا بـه اجرا درآمده است . محقق ضمن مطالعات کتابخانه ای و استخراج مهمتـرین عوامـل شکسـت برنامـه هـای استراتژیک و مصاحبه با خبرگان ، مدلی را استخراج و برآن اساس پرسشنامه ای را تدوین نموده است . پـس از کسب اطمینان از روایی و پایایی پرسشنامه ، آن را در سطح ٨٥ شرکت که به صـورت تصـادفی انتخـاب شده اند، پیاده سازی نموده است . روش تحقیق از حیث هدف تحقیق ، کاربردی، از حیث نوع داده ها، کمی و از حیث طرح تحقیق ، توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که ٢٠ مـورد از موانـع اجرای برنامه های استراتژیک در قالب ٤ عامل محدودیت هـای سـاختاری و فرهنگـی، محـدودیت هـای منابع (انسانی و مالی )، محدودیتهای سیستمی و مدیریتی و محدودیت برنامه ریزی دسـته بنـدی گردیـده است .
خلاصه ماشینی:
"براین اساس مهمترین موانع که دراولویت نخست هستند عبارتند از: بروز اولویت های مدیریتی ، اقتصادی و سیاسی جدید(تغییر در اولویت های موجود) عدم حمایت و پشتیبانی مدیران ارشد تعداد ناکافی نیروی انسانی مسئولیت مبهم و نامشخص در خصوص برنامه های استراتژیک اولویت دوم : مقاومت ناشی از نگرش ها واعتقادات ناسازگار با تغییر (مقاومت در برابر تغییر) کمبودمنابع عدم وجود اصول و سازکارهای شناسایی و حل مشکلات اجرایی نا موفق بودن (ضعف ) عوامل انگیزشی در ترغیب رفتار مطلوب در سازمان نداشتن خطوط و اصول هدایت و راهنمائی ویا مدلی برای هدایت تلاش ها و اقدامات اجرائی اولویت های سوم تا سیزدهم به ترتیب به قرار زیر هستند: استراتژی ضعیف و یا مبهم عدم توانائی در مدیریت تغییر مشارکت و تقسیم اطلاعاتی ضعیف و یا ناکافی تعهد بیش از حد افراد به سایر فعالیت ها (فعالیت های غیر اصلی ) کار کردن بر خلاف ساختار قدرت سازمانی فقدان ارتباطات کافی (ضعف در ارتباطات مناسب ) سیستم و برنامه های آموزشی ناکارآمد ونامناسب مدیریت نامناسب منابع انسانی ارتباط نامناسب برنامه با چشم انداز تخصیص نامناسب منابع (ضعف در تخصیص منابع ) فقدان برنامه ریزی استراتژیک دقیق اولویت بندی موانع در قالب ابعاد چهارگانه : براساس مقدار R٢ ارائه شده اولویت هریک از ابعاد موانع اجرای برنامه استراتژیک در گروه سایپا به صورت زیر است : اولویت اول : محدودیت های ساختاری و فرهنگی اولویت دوم : محدودیت های منابع (انسانی و مالی ) اولویت سوم : محدودیتهای سیستمی و مدیریتی اولویت چهارم : محدودیت برنامه ریزی براساس نتایج تحلیل سوالات باز پرسشنامه و فراوانی پاسخ ها، علاوه بر موارد فوق ، دوازده مـانع در اجرای برنامه های استراتژیک گروه سایپا وجود دارد."
کلیدواژه ها:
کلید واژه های ماشینی:
اولویتبندی موانع اجرای برنامههای استراتژیک ، استراتژی ، شناخت موانع اجرای برنامههای استراتژیک ، پرسشنامه ، موانع ، برنامههای استراتژیک و اولویتبندی ، مدیران ، مدیریت ، اولویتبندی ، مدل
اهمیت اجرای استراتژی و عناصر اصلی آن
وجود استراتژی در حوزهی کسبوکار و برای شرکتها ضروری است، اما عنصر کافی برای موفقیت نیست. گام مکمل آن، اجرای استراتژی است که در کنار یک استراتژی عالی، میتواند موفقیت شرکت را تضمین کند. در این مقاله تعریفی از اجرای استراتژی و عناصر کلیدی آن ارائه خواهیم کرد.
حتما بخوانید:
تعریف اجرای استراتژی
چند تعریف مختلف برای اجرای استراتژی وجود دارد. با این حال، میتوان برای تعریف اجرای استراتژی، ابتدا با نقلقولی معروف از مینتزبرگ (Mintzberg) شروع کرد.
پروفسور هنری مینتزبرگ یک استراتژیست مشهور بینالمللی است. او بیش از ۱۵۰ مقاله و ۱۵ کتاب درمورد کسبوکار و مدیریت نوشته است. «استراتژی الگویی است که در جریان تصمیمها شکل میگیرد» این نظریهی او به ما کمک میکند تا بهتر بفهمیم که چطور میتوانیم اجرای استراتژی را تعریف کنیم.
برای رمزگشایی از این جملهی مینتزبرگ، باید به تصمیمگیری در ۲ گام توجه کرد. برای یک انتخاب بزرگ، باید تصمیم بگیریم که روی چه کسی تمرکز میکنیم (دستهی مشتری هدفمان) و باید تصمیم بگیریم که چطور ارزشی منحصربهفرد را به مشتریان خود در دستهی منتخب ارائه میدهیم. این جوهر اساسی استراتژی است. اما با فرمولبندی به این شکل، بخش دوم را بهتر میفهمیم، یعنی تصمیمات روزانه (انتخابهای کوچک) که ما را به خط پایان نزدیکتر میکنند. وقتی این انتخابهای کوچک همراستا با انتخاب بزرگ باشند، الگوی مینتزبرگ را به کار گرفتهاید.
پس اگر استراتژی الگویی از تصمیمها باشد، اجرای استراتژی به معنای امکان دادن به افراد برای ساختن یک الگوی تصمیم است.
به عبارت دیگر، اجرای استراتژی یعنی کمک کردن به افراد، برای انتخابهای کوچکی که همراستا با یک انتخاب بزرگ هستند. این تعریف ما از اجرای استراژی است.
این مفهوم مستلزم تغییری بزرگ در نگرش ما نسبت به اجراست.
ما به عنوان استراتژیهای تحقیقاتی ضعیف یا ناکافی استراتژیست، باید درهنگام نگاه کردن به اجرای استراتژی، یک درخت تصمیم را به جای برنامهی عملیاتی خود تصور کنیم. این الگوهای تصمیمگیری هستند که در مرکز فرایندهای موفق استراتژی قرار دارند، نه فهرست کارهای ضروری. ما باید برای بهبود سرعت و دقت اجرا، انرژی خود را بهجای درخواست از افراد برای ساختن برنامههای عملیاتی، روی کمک به آنها برای گرفتن تصمیماتی بهتر متمرکز کنیم.
اجرای استراتژی شامل موارد زیر است:
- اجرای استراتژی، بین یک استراتژی عالی و عملکردی عالی پل میزند.
- اجرای استراتژی حوزهای وسیع با مرزهای مبهم است که شامل چندین فرایند از قبیل بودجهبندی، ارزیابی اهداف فردی و تمام قلمروهای کارکردی میشود.
- اجرای استراتژی قواعد مخصوص به خود را دارد. به کار گرفتن استراتژی برابر با ساختن استراتژی نیست. این کار، یک بازی متفاوت است که قواعد، دامهای احتمالی و بهترین رویههای مخصوص به خود را دارد.
- اجرای استراتژی شامل همه میشود. از مدیرعامل تا کارگر ردهی پایین، هر کسی در اجرای استراتژی دخیل است. شاید نقش آنها متفاوت باشد، اما تمام افراد در زحمت اجرایی کرد استراتژیهای سازمان سهیم هستند.
- اجرای استراتژی زمانبر است. شما یک استراتژی را در چند هفته (یا حداکثر در چند ماه) میسازید اما اجرای آن میتواند چندین سال طول بکشد. درواقع شبیه به دوی سرعت دربرابر ماراتن است.
- اجرای استراتژی نیازمند تفکر کوتاهمدت و بلندمدت است. درحین اجرا، شما باید برنامهی پیادهسازی طولانیمدتتان را مدیریت کنید و به اقدامات مهمی که در آینده انجام خواهید داد، توجه داشته باشید.
- اجرای استراتژی، نیاز به مجموعهای از رفتارها و تکنیکها دارد که شرکتها باید برای رسیدن به مزیت رقابتی، در آنها ماهر شوند. این کار قواعد مخصوص به خودش را دارد.
- اجرای عالی استراتژی نیازمند یک استراتژی عالی است و نمیتواند بدون آن وجود داشته باشد. یک اجرای عالی هرگز استراتژی ضعیف را جبران نمیکند.
- اجرای استراتژی چیزی نیست که پس از اینکه استراتژیتان را پیشنویس کردید، نگرانش باشید. شما باید همزمان با طراحی استراتژیتان، درمورد چالشهای اجرا نیز فکر کنید.
- اجرای استراتژی توالی زمانی قدرتمندی دارد. شما نمیتوانید تمام کارها را بهصورت همزمان انجام دهید. یک کار مقدم بر کار دیگر است و نظم و ترتیب اهمیت دارد.
- اجرای استراتژی مستلزم اتحاد یکپارچه بین عملکرد سازمانی و فردی است. شما میتوانید عملکرد را از چشمانداز فردی یا سازمانی ببینید. اما برای درک استراتژیتان، ارتباط بین هر دو ضروری است.
- اجرای استراتژی در اغلب سازمانها یک شکاف عملکردی است. به گفتهی نشریهی کسبوکار هاروارد، شرکتها بین ۴۰ تا ۶۰ درصد از ظرفیت استراتژیک خود را درحین فاز اجرا از دست میدهند.
- در بسیاری از سازمانها، اجرای استراتژی هنوز مثل یک جعبهی سیاه است. شما استراتژیتان را از یک طرف وارد میکنید و عملکرد از سوی دیگر خارج میشود.
- اجرای استراتژی نیاز به ارزیابی دارد. سازمانها ابتدا باید بفهمند که فرایند اجرای استراتژی در کجا دارای اشکال است. داشتن معیار میتواند کمک زیادی کند.
- ساختن قابلیتهای اجرای استراتژی زمانبر است. سازمانهای کوچک باید تا ۱۸ ماه حساب کنند که چطور به بالاترین عملکرد خود برسند. برای یک شرکت چندملیتی بزرگ، شاید رسیدن به این نقطه سه سال طول بکشد. رویکرد ارزیابی شما باید با نگاهی طولانیمدت همراه باشد.
- اجرای استراتژی از نخستین سالهای خود عبور کرده و در حال بلوغ است. درواقع شبیه به فناوری اطلاعات ده سال قبل است.
- یک فرایند سادهی اجرای استراژی مثل مدل ۸، مدیران را راهنمایی میکند تا در زمان مناسب، اقدامات صحیح را انجام دهند.
- اجرای استراژی فرصتهای جدیدی را برای ساختن مزیت رقابتی فراهم میکند. شما حتما باید در صف جلو باشید تا از این فرصت بهرهبرداری کنید.
- اجرای استراژی بخشی از نقش رهبر است. درواقع، عنصری اصلی و حیاتی و ضرورتی در رهبری است.
- متأسفانه و به دلایل زیادی، بعضی از مدیران (گردشگران استراتژی) اجرای استراتژی را کاری میبینند که دیگران باید انجام دهند و این درحالی است که خودشان روی چیز مهمتری کار میکنند.
- اجرای استراتژی نیاز به قهرمان دارد، رهبرانی که چالشهای اجرا را میپذیرند و کارها را به انجام میرسانند.
مترادف اجرا
- وقتی درمورد پیادهسازی استراتژی درمقابل اجرای استراتژی صحبت میکنیم، منظورمان یک چیز است. به عبارت دیگر، مترادف اجرا، «پیادهسازی» است. شما در این مقاله میتوانید هر کجا که خواستید واژهی «اجرا» را با «پیادهسازی» جایگزین کنید و همچنان یک معنا را دریافت کنید.
- وقتی درمورد استراتژی درمقابل تاکتیکها صحبت میکنیم، تفاوت عظیمی وجود دارد. استراتژی «انتخاب» است و تاکتیکها بخش عملیاتی این انتخاب هستند. میتوان تاکتیکها را بخشی از اجرای استراتژی دانست، اما آن را مترادف اجرا ندانید؛ چون اساسا بر بخش برنامهریزی انجام کارها، مثل یک جلسهی «تاکتیکی» تمرکز میکند.
عناصر اصلی مدل اجرای استراتژی
اجرای استراتژی یا مدیریت علمکرد، فرایندی پیچیده است. درواقع، ترکیبی از چندین فرایند است و تصویر فرایند ایدهآل برای هر سازمانی متفاوت است.
اما هر فرایند اجرای استراژی، حتی با داشتن ترکیبی متفاوت، باید برای رسیدن به بهترین عملکرد، چند عنصر اصلی را در بر داشته باشد. خوشبختانه، بسیاری از این عناصر به آسانی در اکثر سازمانها در دسترس هستند.
در ادامه مروری بر مدل اجرای استراتژی خواهیم داشت:
۱. به روز رسانی استراتژی
استراتژی شما انتخاب بزرگ و بلندمدتتان است. هر استراتژی منحصربهفرد است و باید قابل سنجش و همچنین فهم آسان باشد. بسته به صنعتی که در آن هستید، استراتژی راهی را که شرکت شما باید برای ۳ تا ۱۰ سال آینده طی کند مشخص مینماید. یک شرکت (اکثر شرکتها باید این کار را بهطور سالانه انجام دهند) نیاز دارد (و میخواهد) تا استراتژی خود را براساس تغییرات در محیط رقابتی خود و همچنین بازخورد اجرای استراتژی از سوی چرخهی قبلی، به روز رسانی کند. ما به روز رسانیهای استراتژی را همانگونه در چارچوب اجرای خود میگنجانیم که در تمام سطوح سازمان بهشکل منظم و تکرارشوندهای اتفاق میافتند. البته استراتژی واقعی که فقط هر ۳ تا ۵ سال در سطح بالای سازمان اجرا میشود، مستثنی است.
۲. ابلاغ کردن
شما باید بهمحض اینکه استراتژیتان (یا به روز رسانی استراتژیتان) نهایی شد و توسط تمام ذینفعان مورد تأیید قرار گرفت، به ابلاغ استراتژی توجه کنید. انتقال شفاف و قابل فهم، درک لازم و مشارکت را برای استراتژی جدید/تعدیلشده ایجاد میکند. ضروری است که از تمام پلتفرمهای ارتباطی در دسترس استفاده کنید. یک رویداد بزرگ استراتژی و یک ایمیل استراتژی منفرد تقریبا ناکافی هستند. از پلتفرمهای دیگر مثل ملاقات، گروههای بحث، مواجهات رسمی و غیررسمی، جلسات مدیریت عملکرد، شبکههای داخلی، وبسایتها، محافظهای صفحهی نمایش، مکانهای مخصوص نوشیدن قهوه، بیلبوردها و غیره استفاده کنید تا استراتژی را انتقال دهید.
به کیفیت ابلاغ استراتژی خود نیز توجه کنید. بهخصوص مدیران ارشد (به عنوان سفیران استراتژی) باید مراقب باشند که چطور انتقال را انجام میدهند. علاوهبر خودِ محتوا، لحن و مهارتهای ارائه، عناصر ضروری دیگری در انتقال محتوا و ایجاد اشتیاق لازم در افراد برای دریافت پیام هستند. حتما مراقب باشید که استراتژی خود را با انتقالی افتضاح و بدون الهامبخشی از بین نبرید.
۳. جاریسازی
وقتی استراتژی خود را جاری میسازید، اهداف را برای سطح سازمانی بعدی به بخشهای کوچکتری تقسیم میکنید. این فرایند در کوچکترین واحد سطح متوقف میشود که معمولا تیمها هستند. درنهایت، اندازهی سازمان شما، اندازهی جریان را تعریف میکند. ضروری است که به همترازی کلانی بین تمامی اهداف (عمودی و افقی) در سازمانتان برسید. ما به این کار شکستن مشکلات کمّی به اجزاء کوچکتر (MECE) میگوییم. در سطح خرد، باید اهدافتان را در بین چشماندازها متعادل سازید. چهار چشمانداز سنتی عبارتند از: مالی، مشتری، فرایندهای داخلی و افراد. شما میتوانید ابعاد مناسب دیگری را نیز اضافه کنید. علاوهبر متعادلسازی در سطوح کلان و خرد، باید شاخصهای صحیح را انتخاب کنید (که اغلب شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) نامیده میشوند) تا اهداف خود را دنبال کنید و هدفهای مناسب را تعریف نمایید.
۴. مقایسه و یادگیری
استراتژی شما یک فرضیه و بهترین تخمین شما از مسیر موفقیت است، اما همچنان یک تخمین است.
ضروری است که در پایان هر چرخه، زمانی را برای برگشتن و بررسی فرضیهتان بگذارید، تا فرضیات استراتژیک اولیهی خود را با آنچه که از واقعیت چرخهی اجرای استراتژی به دست آمده است، مقایسه کنید. با این کار به برتری خواهید رسید؛ تحقیقات نشان میدهند که فقط ۱۵درصد از شرکتها این گام را انجام میدهند.
اما نباید صرفا به گذشتهی استراتژیتان نگاه کنید: همزمان نگاهی به قابلیت اجرای استراتژیتان نیز داشته باشید. بسیار زیاد میبینیم که شرکتها بهطور خودکار عجله میکنند تا استراتژیشان را تغییر دهند، چرا که به عملکرد تخمینزدهی خود نرسیدهاند. اما درواقع، هیچ مشکلی در استراتژی وجود ندارد، مشکل از اجرای آن است. پس حتما قابلیتهای اجرای خود را نیز ارزیابی کنید.
گام مقایسه و یادگیری به شما کمک خواهد کرد تا فرضیهتان را معتبر سازید، استراتژی خود را به استراتژیهای تحقیقاتی ضعیف یا ناکافی روز رسانی کنید و درنتیجه قابلیتهای اجرای خود را افزایش دهید.
۵. مدیریت ابتکار عملها
مدیریت ابتکار عمل، فعالیتی است که در آن رؤیاهای شما در واقعیت اجرا میشوند، استراتژی شما با عملیات مواجه میشود و منابع به فرمول استراتژی اضافه میشوند. این یکی از دشوارترین گامها در اجرای استراتژی است و همچنین قسمتی است که در آن استراتژی اکثرا اشتباه پیش میرود.
مدیریت ابتکار عمل به انتخاب، اولویتبندی و اجرای ابتکار عملهای صحیح مربوط است: همان اقداماتی که باعث تحقق بخشیدن به اهداف شما میشوند. مدیریت ابتکار عمل میتواند به سه فعالیت اصلی تقسیم شود.
۶. تنظیم اهداف
تنظیم اهداف فردی یکی از بهترین کارهایی است که شما میتوانید برای بهبود عملکرد (عملکرد خود و اعضای تیمتان) انجام دهید. اثر مثبت تنظیم هدف، یکی از موردتحقیقترین و معتبرترین ابعاد از نظر علمی در علوم سازمانی امروز است. دو محقق اصلی نظریهی تنظیم هدف و انگیزهی تکلیف، ادوین ای. لاک (Edwin A. Locke) از دانشگاه مریلند و گری پی. لاتام (Gary P. Latham) از دانشگاه تورنتو هستند.
حتما تمام اهداف فردی خود را با استراتژیِ سطح سازمانی پیوند دهید. اگر این کار را نکنید، شاید هدفی عالی داشته باشید که هیچ استفادهای برای سازمانتان ندارد.
همچنین، حتما بر شیوهای که توافق روی اهداف را تضمین میکند، تمرکز کنید. این کیفیت اهداف (پیوند با اهداف کلی شرکت) و پذیرش آنهاست که تنظیم هدف فردی شما را به موفقیت تبدیل میکند.
۷. نظارت و راهنمایی
راهنمایی منظم به افراد انگیزه میدهد و احتمال موفقیت آنها را شدیدا افزایش میدهد، همچنین ارزیابی عملکرد نهایی را ساده میسازد. درواقع، راهنمایی منظم بسیار مهمتر از جلسهی بررسی و مرور رسمی در اواسط سال است.
ارائهی بازخورد بهشکل درست، که مهارتی کلیدی در مربیگری و راهنمایی به شمار میآید، گامی حیاتی در بهبود عملکرد است.
راهنمایی در عملکرد تقریبا جدید است اما حوزهای از دانش است که رشد سریعی دارد. سِر جان ویتمور (Sir John Whitmore) از افراد برجستهی این حوزه است.
۸. ارزیابی عملکرد
اکثر سازمانها، ارزیابی عملکرد رسمی را در پایان چرخهی مدیریت عملکرد فردی اجرا میکنند. ارزیابی باید بهشکل ایدهآلی به این سؤال جواب دهد: آیا اهداف عملکرد فردی محقق شدهاند؟
حتما ارزیابی صادقانهای انجام دهید. چند تکنیک وجود دارد که میتواند به شما کمک کند. یکی از بهترین تکنیکها با نام موقعیت- تکلیف- اقدام- نتیجه (STAR) شناخته میشود. گرچه بسیاری از سازمانها عملکرد استراتژیهای تحقیقاتی ضعیف یا ناکافی را به پاداش پیوند میدهند، اما ارزیابی عملکرد فرایندی جداگانه بوده و باید باشد.
چگونه کمبود خواب بر عملکرد شناختی و تمرکز تأثیر می گذارد؟ (قسمت دوم)
خواب آلودگی ناشی از یک شب بیخوابی در طول روز می تواند باعث اختلالات شناختی جدی شود. توجه افراد و همچنین یادگیری و پردازش آنها را کاهش می دهد. کمبود خواب باعث ایجاد اثراتی مشابه مستی می شود که تفکر و زمان واکنش را کاهش می دهد. تحقیقات موجود قویاً از این ایده حمایت می کند که خواب ضعیف تفکر مؤثر و عملکرد شناختی بهینه را کاهش می دهد. بدون خواب باکیفیت، افراد به احتمال زیاد اشتباه می کنند. در دریافت اطلاعات جدید شکست می خورند. در حافظه دچار نقص می شوند یا در تصمیم گیری دچار اختلال می شوند.
خلاقیت و خواب
خلاقیت یکی دیگر از جنبه های شناختی است که با وجود مشکلات خواب آسیب می بیند. پیوند دادن ایدههای مرتبط با هم یکی از ویژگیهای بارز خلاقیت است. و این توانایی با خواب خوب تقویت میشود. خواب NREM فرصتی برای بازسازی و سازماندهی مجدد اطلاعات در مغز فراهم می کند. در حالی که ایده ها و پیوندهای جدید بین افکار اغلب در طول خواب REM پدیدار می شوند. این فرآیندها بینش، عنصر اصلی نوآوری و حل خلاقانه مسئله را امکان پذیر می کند.
خواب محدود یا بی قرار نیز می تواند به طور غیرمستقیم بر شناخت تأثیر بگذارد. زیرا مشکلات دیگری ایجاد می کند. به عنوان مثال، مبتلایان به میگرن زمانی که خواب کافی ندارند بیشتر دچار حملات سردرد صبحگاهی می شوند. و کمبود خواب می تواند خطر ابتلا به عفونت هایی مانند سرماخوردگی را افزایش دهد. محرومیت از خواب ممکن است علائم بیماری های روانی مانند اضطراب و افسردگی را بدتر کند. اینها و بسیاری دیگر از مسائل مربوط به سلامت جسمی و روانی بر اساس کیفیت خواب ما شکل می گیرد. و ممکن است بر توجه و تمرکز فرد تأثیر بگذارد.
در نتیجه، خواب ضعیف می تواند به عملکرد فکری، پیشرفت تحصیلی، فعالیت های خلاقانه و بهره وری در کار آسیب برساند. اثرات شناختی خواب ضعیف همچنین می تواند خطراتی برای سلامتی ایجاد کند. از جمله خطرات تهدید کننده زندگی ناشی از خواب آلودگی رانندگی یا کار با ماشین آلات سنگین بدون خواب کافی.
اثرات بلندمدت خواب ضعیف بر شناخت چیست؟
واضح ترین اثرات شناختی خواب ضعیف را می توان بلافاصله احساس کرد. اما شواهد فزاینده نشان می دهد که خواب بر خطرات بلندمدت زوال شناختی و زوال عقل تأثیر می گذارد.
تجزیه و تحلیل بیش از 25 مطالعه مشاهده ای نشان داد که خطر ابتلا به اختلالات شناختی و زوال عقل آلزایمر در افراد مبتلا به مشکلات خواب به میزان قابل توجهی بیشتر است. آن پژوهش تخمین زد که 15 درصد از موارد زوال عقل آلزایمر به خواب ضعیف نسبت داده می شود.
تحقیقات نشان می دهد که خواب به مغز کمک می کند تا کارهای مهم پاکسازی را انجام دهد. مانند پاکسازی مواد بالقوه خطرناک مانند پروتئین های بتا آمیلوئید. در زوال عقل آلزایمر، بتا آمیلوئید در خوشه هایی به نام پلاک تشکیل می شود که عملکرد شناختی را بدتر می کند. مطالعات نشان داده اند که حتی یک شب کم خوابی می تواند میزان بتا آمیلوئید را در مغز افزایش دهد.
این یک توضیح احتمالی برای این است که چرا خواب ناکافی و تکه تکه شدن خواب با زوال شناختی و زوال عقل مرتبط است. علاوه بر این، در افرادی که قبلاً مبتلا به زوال عقل تشخیص داده شده اند، خواب ضعیف با پیش آگهی بدتر بیماری مرتبط است.
آیا تأثیرات کم خوابی بر فکر کردن برای همه یکسان است؟
همه افراد به یک شکل تحت تأثیر خواب ضعیف قرار نمی گیرند. برخی از افراد ممکن است استعداد بیشتری به اختلال در عملکرد شناختی ناشی از کم خوابی داشته باشند. و این ممکن است حتی یک جزء ژنتیکی داشته باشد.
تحقیقات به طور کلی کشف کرده اند که بزرگسالان در غلبه بر اثرات کم خوابی بهتر از افراد جوان تر هستند. به دلیل رشد مداوم مغز که در آن سن رخ می دهد ، نوجوانان به ویژه در معرض خطر اثرات مضر خواب ضعیف بر تفکر، تصمیم گیری و عملکرد تحصیلی هستند.
برخی از مطالعات همچنین نشان داده اند که زنان در مقابله با اثرات کم خوابی نسبت به مردان ماهرتر هستند. اگرچه هنوز مشخص نیست که آیا این به عوامل بیولوژیکی، تأثیرات اجتماعی و فرهنگی یا ترکیبی از هر دو مربوط می شود.
آیا اختلالات خواب می تواند بر عملکرد شناختی تأثیر بگذارد؟
اختلالات خواب اغلب شامل خواب ناکافی یا تکه تکه می شود. بنابراین تعجب آور نیست که آنها می توانند با اختلالات شناختی مرتبط باشند.
بی خوابی که می تواند شامل مشکلاتی در به خواب رفتن و خواب ماندن در طول شب باشد. کمبود خواب با مشکلات شناختی کوتاه مدت و بلندمدت مرتبط است.
آپنه انسدادی خواب (OSA) یکی دیگر از شایع ترین اختلالات خواب است. این بیماری زمانی رخ می دهد که راه هوایی مسدود می شود. که پس از آن منجر استراتژیهای تحقیقاتی ضعیف یا ناکافی به اختلال در تنفس در طول خواب و کاهش اکسیژن در خون می شود.
OSA با خواب آلودگی در طول روز و همچنین مشکلات شناختی قابل توجه مربوط به توجه، تفکر، حافظه و ارتباطات مرتبط است. مطالعات همچنین نشان داده است که افراد مبتلا به آپنه خواب در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به زوال عقل هستند.
آیا خواب زیاد بر عملکرد شناختی تأثیر می گذارد؟
بسیاری از مطالعاتی که در مورد اثرات خواب بر تفکر انجام شده است. این مطالعات دریافته اند که تنها کمبود خواب نیست که می تواند مشکل ساز باشد. در بسیاری از موارد، تحقیقات نشان داده است که خواب کم و زیاد با زوال شناختی مرتبط است.
توضیح این ارتباط همچنان نامشخص است. خواب زیاد ناشی از یک بیماری سلامتی است که ممکن است فرد را مستعد مشکلات شناختی نیز کند. به طور کلی، این یافته های تحقیقاتی یادآور مهمی هستند که توصیه ها برای خواب سالم شامل حداقل و حداکثر میزان خواب است.
آیا بهبود خواب فواید شناختی دارد؟
برای افرادی که مشکلات خواب دارند، بهبود خواب راهی عملی برای افزایش عملکرد شناختی آنها ارائه می دهد. دریافت مقدار توصیه شده از خواب بدون وقفه می تواند به مغز کمک کند تا بهبود یابد. و از بسیاری از پیامدهای منفی خواب ضعیف در جنبه های مختلف تفکر جلوگیری کند.
محققان و کارشناسان بهداشت عمومی به طور فزاینده ای خواب خوب را به عنوان یک شکل بالقوه برای پیشگیری از زوال عقل و بیماری آلزایمر می بینند. اگرچه مطالعات بیشتری برای تعیین قطعی نقش خواب در جلوگیری از زوال شناختی مورد نیاز است. تحقیقات اولیه نشان میدهد که انجام اقداماتی برای بهبود خواب ممکن است احتمال ابتلا به زوال عقل آلزایمر را کاهش دهد.
نکاتی برای بهبود خواب و عملکرد شناختی
هرکسی که احساس میکند دچار اختلال شناختی یا خوابآلودگی بیش از حد در طول روز است که بر تفکر او تأثیر میگذارد، باید در اولین قدم با پزشک خود صحبت کند. پزشک می تواند به شناسایی یا رد هر استراتژیهای تحقیقاتی ضعیف یا ناکافی گونه بیماری دیگر، از جمله اختلالات خواب، که ممکن است باعث این علائم شود کمک کند. آنها همچنین می توانند در مورد استراتژی هایی برای برنامه ریزی برای خواب بهتر صحبت کنند.
بسیاری از رویکردها برای بهبود خواب با بهداشت خواب سالم شروع می شوند. با بهینه سازی محیط اتاق خواب و عادات و کارهای روزمره خود، می توانید بسیاری از موانع رایج خواب را از بین ببرید. تنظیم یک برنامه منظم برای خواب و خواب، پرهیز از الکل و کافئین در عصر، و به حداقل رساندن وسایل الکترونیکی در اتاق خواب چند نمونه از نکات بهداشتی خواب هستند که می توانند هر شب راحت تر استراحت کنند.
دیدگاه شما