- هر دره نزولی را به نزولیترین دره پایینتر از خودش وصل کنید (یا بالاترین سطح چرخش را به بالاترین سطح چرخش خود دهید)
ما میخواهیم یک خط را به هم متصل کنیم یا دو (یا بیشتر) به عبارت دیگر، پایینترین چرخش یا دو (یا بیشتر) و بالاترین سطح چرخش. برای کسانی که با اصطلاح اوج / پایین نوسان آشنا نیستند، منظور ما فقط قلهها و درههای ایجاد شده با قیمتهای فشرده است. هنگامی که قلهها را به سایر قلهها یا درهها را به درههای دیگر متصل میکنیم، میخواهیم کندل نمودار قیمتی بین این دو نقطه (روند صعودی یا نزولی یک اوراق بهادار یا سهام و…) را در دوره زمانی مشخص بررسی کنیم. - هرچه نقاط اتصال بیشتر باشد، بهتر است.
- به مثال بالا در ترسیم خط روند توجه کنید. در این تصویر همانطور که مشاهده میکنید ما قلههای صعودی را به هم وصل کردهایم اما، بین این دو امتیاز، قیمت از خطی که ما کشیدیم عبور کرد. این خط روند را بی اعتبار میکند. حال به تصویر زیر توجه کنید آنچه ما می خواهیم همان چیزی است که در تصویر دوم میبینیم، دو پایین چرخش که توسط خطی شکسته نشده از قیمت به هم متصل شدهاند. این یک خط روند معتبر است که آماده است تا در آینده پیشبینی شود.
- خرید روندهای معاملات صعودی، فروش روندهای معاملات نزولی. روند دوست شماست! این قانون ثابت در مورد خط روند معاملات نیز اعمال می شود. برای معامله گران باتجربه ، این بدان معناست که ما فقط باید به دنبال خرید در خطوط حمایت صعودی و فروش در خطوط مقاومت نزولی باشیم. برای معامله گرانی که اصطلاحات اصطلاحی معامله نمی کنند ، اجازه دهید تصاویر زیر این موضوع را برای شما توضیح دهند.
روشی آسان برای نرم کردن هر نوع گوشت قبل از پخت
نرم کردن گوشت هار کار بسیار ساده ای می باشد و شما می توانید با استفاده از سرکه و روغن زیتون و حتی برخی از میوه ها مانند آناناس و کیوی این کار را انجام بدهید.
نرم کردن گوشت هار کار بسیار ساده ای می باشد و شما می توانید با استفاده از سرکه و روغن زیتون و حتی برخی از میوه ها مانند آناناس و کیوی این کار را انجام بدهید.
شاید شما هم نمی توانید به راحتی کباب های نرم و لطیف تهیه کنید و از خوردن آن لذت ببرید. در این بخش به شما نشان می دهیم که چگونه می توانید با نرم کردن گوشت به تهیه یک کباب لذیذ و خوشمزه بپردازید.
روش های نرم کردن گوشت کبابی
برای این که کباب ها را نرم کنید روش های متفاوتی وجود دارد که می توانید از آن ها استفاده کنید. اما قبل از این که بدانید چگونه می توانید گوشت ها را نرم کنید باید در نظر داشته باشید که گوشت گوساله نسبت به گوشت گوسفند چربی کم تری دارد و سفت تر می باشد و برای تهیه خورشت و کباب بهتر است از این نوع گوشت استفاده نکنید. البته یکی از دغدغه های هر آشپز این است که گوشت پس از پختن شبیه به لاستیک نشود. در ادامه تکنیک های نرم کردن گوشت را برای شما مطرح می کنیم.
استفاده از چکش
برای نرم کردن گوشت کبابی می توانید از چکش های مخصوص گوشت استفاده کنید. باید بدانید که این چکش ها می توانند باعث نرم شدن گوشت و پختن راحت آن شوند.
خرد کردن
هر نوع گوشت را که می خرید باید خرد کنید. البته گوشت کبابی را می توانید با چرخ کردن نرم کرده و به پختن آسان آن کمک کنید.
استفاده از ماست و پیاز
اگر ماست و پیاز را با هم مخلوط کنید و گوشت را درون آن قرار بدهید و اجازه بدهید ۲ الی ۳ ساعت بماند گوشت نرم تر می شود و می توانید به راحتی از آن استفاده کنید.
نکته : در نظر داشته باشید که می توانید از زعفران و فلفل هم در این ترکیب استفاده کنید تا گوشت شما طعم دار شود.
روغن زیتون و سرکه
یکی از ترکیب هایی می باشد که می تواند به نرم شدن و ترد شدن گوشت کمک کند و در نهایت می تواند منجر به خوش عطر شدن کباب های شما شود. برای استفاده از این روش می توانید روغن زیتون و سرکه را به همه طرف گوشت بمالید و اجازه بدهید دو الی سه ساعت بماند.
جوش شیرین
باید بدانید که جوش شیرین کاربرد های بسیار مختلفی دارد و می توانید از آن در کار های بسیار زیادی استفاده کنید که یکی از آن کار ها نرم کردن گوشت کبابی می باشد. برای این کار کافی است مقدار کمی از جوش شیرین را روی گوشت ها بمالید و بگذارید چند ساعتی جوش شیرین روی گوشت ها بماند.
اضافه کردن چربی
یکی دیگر از راه کار های نرم کردن گوشت اضافه کردن چربی به آن می باشد. همانطور که می دانید چربی ها باعث ترد شدن و نرم شدن کباب ها می شوند. باید بدانید که می توانید با اضافه کردن چربی گوشت گوساله را راحت تر بپزید و طعم دلپذیری به آن بدهید. البته بهتر است برای مصرف چربی زیاده روی نکنید و میزان کمی از این ماده را برای نرم کردن گوشت استفاده کنید.
نگهداری در یخچال
یکی از روش های نرم ماندن گوشت این است که آن را در یخچال نگهدارید و برای یخ زدن آن از فریزر استفاده نکنید زیرا فریزر با دمای بالایی که دارد ممکن است موجب سفت شدن گوشت شود.
آناناس و پاپایا
این دو میوه می توانند به نرم کردن گوشت کبابی کمک. بسیار زیادی به شما داشته باشند. باید توجه داشته باشید که آنزیم های بروملانین در این دو میوه می تواند منجر به نرم شدن گوشت شود. بهتر است مدت زمان استفاده از این دو میوه بر گوشت ها را کاهش بدهید زیرا ماندن بسیار زیاد این دو با گوشت ها در کنار هم ممکن است آیا چکش صعودی می تواند قرمز باشد؟ آیا چکش صعودی می تواند قرمز باشد؟ به گوشت حالت خمیری بدهد.
استفاده از کیوی
برای نرم شدن گوشت می توانید از کیوی استفاده کنید. در واقع کیوی دارای آنزیم اکتینیدین می باشد که می تواند منجر به نازک شده و نرم شدن هر نوع گوشتی شود. برای استفاده از این روش می توانید کیوی را برش بدهید و تکه های آن را روی گوشت مورد نظر بمالیدذو اجازه بدهید یک ساعت بماند.
پودر های آنزیمی
پودر هایی که بیش تر مردم از آن استفاده می کنند تا بتوانند کباب های بهتر و لذیذ تری داشته باشند پودر های پلی فسفات و پودر های آنزیمی می باشد. این پودر ها با تجزیه کردن پروتئین گوشت ها می توانند منجر به نرم شدن آن ها شده و کباب های شما را لذیذ تر می کند. باید بدانید که از این پودر ها بیش تر در رستوران ها و کبابی ها استفاده می شود.
عدم استفاده از نمک
باید بدانید که نمک می تواند باعث سفت شدن گوشت شود و در نهایت پختن گوشت را دشوار می کند. بنابراین بهتر است گوشت ها را بدون نمک بپزید و در انتها به آن نمک اضافه کنید.
کندل قیمت یا کندل استیک (Candlestick) چیست و چگونه تحلیل میشود؟
حتما شما هم تا کلمه ی بورس به گوشتان می خورد، تصاویر نمودارهای نامفهوم با خطوط زیاد و اعداد فراوان در ذهنتان تداعی میشود. ما در اینجا قصد داریم تا به شما نشان دهیم این نمودارها اصلا نامفهوم نیستند. به همین منظور می خواهیم شما را با یکی از کاربردیترین این نمودارها یعنی نمودار کندل استیک یا کندل قیمت (نمودار شمعی) آشنا کنیم؛ با ما همراه باشید.
کندل قیمت یا کندل استیک (Candlestick) چیست و چگونه تحلیل میشود؟
کندل قیمت یا کندل استیک ( Candlestick )
شرایط عجیب و غریب اقتصادی و عدم امنیت مالی باعث شده است تا مردم برای حفظ سرمایه های خود به بازار های سود ده روی بیاورند. گاهی مسکن، گاهی ماشین، گاهی دلار و حالا هم بورس. تب تند سرمایه گذاری در بورس باعث شده است تا مردم بعضا ناآگاهانه وارد این عرصه شده و سرمایه ی خود را از دست بدهند؛ از این رو سواد بورس داشتن و واقف بودن به زیر و بم این بازار می تواند ضامن حفظ سرمایه و سوددهی شما باشد.
حتما شما هم تا کلمه ی بورس به گوشتان می خورد، تصاویر نمودارهای نامفهوم با خطوط زیاد و اعداد فراوان در ذهنتان تداعی می شود. ما در اینجا قصد داریم تا به شما نشان دهیم این نمودار ها اصلا نا مفهوم نیستند. به همین منظور می خواهیم شما را با یکی از کاربردی ترین این نمودارها یعنی نمودار کندل استیک یا کندل قیمت (نمودار شمعی) آشنا کنیم.
کندل استیک (کندل قیمت) چیست و چه اجزایی دارد؟
کندل استیک یا نمودار شمعی، نوعی نمودار قیمت مورد استفاده در تحلیل تکنیکال است که قیمت های بالا، پایین، باز شدن و بسته شدن یک اوراق بهادار یا یک شاخص بورس را در یک دوره ی زمانی خاص، مشخص می کند. این نمودار در واقع از نمودار تجار برنج ژاپنی ایده برداری شده است که صدها سال قبل برای پیگیری نوسانات قیمت برنج و شتاب افزایشی یا کاهشی قیمت از آن استفاده می کردند. امروزه سرمایه گذاران با استفاده از نمودار کندل استیک اطلاعات مفیدی از چگونگی روند حرکتی قیمت یک سهام خاص به دست می آورند.
یک کندل استیک اجزای مختلفی دارد که در ادامه به شرح آن ها می پردازیم:
بدنه ی اصلی یا Real body
سایه ها
نمودار کندل استیک چه اطلاعاتی به ما می دهد؟
برای ساخت یک نمودار کندل استیک، داده های شما باید شامل قیمت های باز شدن، بسته شدن، بالاترین قیمت و پایین ترین آن ها باشد. همانطور که قبلا هم به آن اشاره شد، یک نمودار شمعی از یک بدنه ی توپر یا تو خالی، به علاوه ی خطوط سایه یا دُم تشکیل شده است. بالای سایه بالایی، بالاترین قیمت و انتهای سایه ی پایینی، پایین ترین قیمت را نمایش می دهد.
در مقایسه با سایر نمودار ها، نمودار کندل استیک طرفدار بیشتری بین سرمایه گذاران دارد؛ چرا که استفاده از آن ساده است و به راحتی و با یک نگاه می توان به اطلاعات ارزشمندی نظیر ارتباط بین قیمت باز و بسته شدن و همچنین قیمت های بالا و پایین دست یافت. ارتباط بین قیمت باز و بسته شدن، اطلاعاتی حیاتی و به نوعی جوهره ی این نمودار است. نمودار های تو خالی یا سبز که قیمت بسته شدن بالاتری نسبت به قیمت باز شدن دارند، نشانگر فشار خرید و آن هایی که تو پر یا قرمز هستند که قیمت بسته شدن پایین تری نسبت به قیمت باز شدنشان دارند، نشانگر فشار فروش هستند.
تفاوت بدنه های بلند و کوتاه در کندل استیک
به طور کلی، هرچی بدنه بلندتر باشد، فشار خرید و فروش بیشتر است. در نقطه ی مقابل، بدنه ی کوتاه، نشانگر نوسان قیمت ناچیز و ثبات و رکود است. بدنه های بلند و تو خالی نشانگر فشار بالای خرید است. هر چقدر که بدنه بلندتر باشد، قیمت بسته شدن با قیمت باز شدن اختلاف بیشتری دارد و بالاتر است. این بدان معناست که قیمت به طرز چشمگیری از باز شدن تا بسته شدن افزایش یافته است و شدت خرید بالا بوده است.
در حالی که بدنه های تو خالی (سفید) عموما روند صعودی دارند ولی در کل این روند به موقعیت آن ها در تصویر تکنیکال گسترده تر بستگی دارد. پس از نزول های طولانی، بدنه های سفید بلند می توانند نشانگر یک نقطه ی بازگشت بالقوه یا مرحله ی حمایت باشند. اگر پس از یک صعود طولانی، خرید شدت بگیرد می تواند منجر به صعود بیشتر نیز بشود.
بدنه های بلند و توپر (سیاه ) نشانگر فشار بالای فروش است. هرچه بدنه ی سیاه بلندتر باشد، قیمت بسته شدن اختلاف بیشتری با قیمت باز شدن دارد و پایین تر است. این بیانگر آن است که قیمت ها پس از باز شدن به شدت کاهشی بوده اند و فروش شدت داشته است. بعد از یک صعود طولانی، یک بدنه ی سیاه بلند، می تواند نشانگر یک نقطه ی بازگشت یا مرحله ی مقاومت در آینده باشد.
به نوعی خاص از بدنه ها که سایه ندارند اصطلاحا Marubozu گفته می شود. این بدنه ها سایه های بالایی یا پایینی ندارند و قیمت های بالا و پایین مساوی با قیمت های باز و بسته شدن هستند. یک Marubozu سفید زمانی شکل می گیرد که قیمت باز شدن برابر با کف قیمت و قیمت بسته شدن برابر با سقف قیمت باشد.
این یعنی خریداران قیمت را از اولین معامله تا آخرین معامله کنترل کرده اند. یک Marubozu سیاه زمانی شکل می گیرد که سقف قیمت برابر قیمت باز شدن و کف قیمت برابر با قیمت بسته شدن باشد. این یعنی فروشندگان از اولین معامله تا آخرین آن ها قیمت را کنترل کرده اند. (3)
انواع سایه ها و معانی آن ها در کندل قیمت
سایه های بالایی و پایینی اطلاعات ارزشمندی درباره ی معاملات در اختیار افراد قرار می دهند. سایه های بالایی نشانگر قیمت های بالا و سایه های پایینی نشانگر قیمت های پایین هستند. بدنه هایی با سایه های کوتاه بیانگر آیا چکش صعودی می تواند قرمز باشد؟ آن است که بیشتر حجم معاملات در بازه های قیمتی نزدیک به قیمت های باز و بسته شدن انجام شده اند. بدنه هایی با سایه های بلند نشانگر آن است که سقف و کف قیمت ها با قیمت های باز و بسته شدن اختلاف فاحشی داشته اند.
بدنه هایی با سایه ی بالایی بلند و سایه ی پایینی کوتاه نشانگر آن است که خریداران بر قیمت ها تسلط داشته اند و توانسته اند آن ها را بالاتر ببرند ولی فروشندگان در نهایت مجبور شده اند قیمت ها را از بالاترین سطحشان مقداری پایین تر بیاورند. این تفاوت بین قیمت های سقف و کف باعث به وجود آمدن سایه های بالایی بلند می شود. برعکس، بدنه هایی با سایه ی بالایی کوتاه و سایه ی پایینی بلند بیانگر آن هستند که فروشندگان به قیمت ها تسلط داشته اند و توانسته اند آن هارا پایین بیاورند. با این حال، در انتها خریداران توانسته اند مقداری قیمت ها را بالا بکشند.
spinning tops نوع خاصی از کندل استیک ها هستند که هم سایه ی بالایی و هم سایه ی پایینی بلندی دارند ولی بدنه ی آن ها کوچک است. بدنه ی کوچک (چه توپر و چه تو خالی) ، نشانگر نوسان کم قیمت باز و بسته شدن از ابتدا تا انتها است ولی سایه های بلند نشانگر آن است که هر دوی فروشنده ها و خریداران فعال بوده اند. اگرچه قیمت ها با تغییر کمی باز و بسته شدند ولی با این حال در طول این مدت، قیمت ها به شدت بالا و پایین شدند. (3)
Doji ها نوع دیگری از کندل استیک ها هستند که اطلاعات مفیدی در اختیار سرمایه گذاران قرار می دهند. Doji ها زمانی شکل می گیرند که قیمت باز و بسته شدن مساوی هم یا خیلی نزدیک به هم باشند. البته در این حالت طول سایه های بالایی و پایینی می تواند متفاوت باشد که در نهایت شکل یک کندل استیک می تواند به شکل یک صلیب یا صلیب برعکس و یا حتی علامت بعلاوه (+) در بیاید.
اطلاعاتی که کندل استیک ها در اختیار شما قرار نمی دهند!
کندل استیک ها ترتیب اتفاق افتادن وقایع را مشخص نمی کنند بلکه تنها نتیجه ی نهایی را درباره ی قیمت ها به نمایش می گذارند. در یک کندل استیک، قیمت های بالا و پایین مشخص است ولی ترتیب وقوع آن ها و میزان جهش آن ها هرگز آشکار نیست. عموما یک بدنه ی سفید و بلند نشان می دهد که قیمت در انتهای بازه ی زمانی صعودی بوده است، با این حال ترتیب رقم خوردن قیمت های سقف و کف می تواند اطلاعات مهم تری نیز به شما ارائه دهد.
برای مثال در تصویر زیر، قیمت ابتدا از سطح باز شدن نزولی کوتاه داشته و قیمت کف را شکل داده است. سپس با صعود خود قیمت سقف را مشخص کرده و با بازگشتی کوتاه قیمت بسته شدن را نمایش داده است. در مورد بعدی نیز ابتدا قیمت از سطح باز شدن صعود چشمگیری کرده است و قیمت سقف را شکل داده، ولی مجددا نزول فاحشی داشته و قیمت کف را مشخص کرده است. اما برای بار دیگر دوباره رشد کرده (نه به اندازه ی دفعه ی اول) تا قیمت بسته شدن را نمایش دهد.
انواع الگو های کندل استیک
1.الگوی اینگالف نزولی ( bearish )
این الگو سیگنال کاهش قیمت را اعلام می کند و می تواند چند کندل را در بر بگیرد. عموما بعد از یک یا چند دوره ی مثبت، به صورت یک یا چند منفی شدید ظاهر می شود.
2.الگوی سایه بلند (Long shadow pattern)
3.الگوی چکش ( Hammer patterns )
جمع بندی و نتیجه گیری
با توجه به جمیع نکات و شرایط حساسی که این روز ها درگیر آن هستیم، اینکه بخواهیم علاوه بر ریسک وارد شدن به دنیای سرمایه گذاری و بورس، ریسک ورود بدون دانش به این عرصه را هم به جان بخریم، کاری به شدت غیر عقلانی است. کندل استیک ها از آن دسته اطلاعاتی محسوب می شوند که هم ساده هستند و در عین حال اطلاعات مفیدی نیز به شما می دهند؛ همین ویژگی ها باعث می شود تا تسلط بر آن ها، امری ضروری باشد.
آیا چکش صعودی می تواند قرمز باشد؟
الگوهای کندلی ژاپنی چیست؟ مفهوم کامل آن
ممکن است بسیاری از شما ندانید که نام کامل آن کندل هایی که برای تجارت حود استفاده میکنید، در واقع کندل های ژاپنی میباشند و چهار قرن پیش اختراع شده اند. در این مقاله ما به مفهوم کامل الگوهای کندلی ژاپنی میردازیم. با تیم فیبوتک همراه باشید.
کندلهای ژاپنی و الگوهایی که ایجاد میکنند، تصویری از دادههای مالی را نشان میدهند که در میان معاملهگران مالی و تحلیلگران تکنیکال بسیار محبوب است. این ابزارها که بر اساس ظاهرشان به عنوان آیا چکش صعودی می تواند قرمز باشد؟ کندلها شناخته میشوند، نشان میدهند که چگونه قیمت دارایی بین دو حد نوسان میکند و بنابراین ممکن است بینشهای صعودی یا نزولی در مورد رفتار آتی دارایی معاملهشده ارائه دهد که میتواند برای سود مالی استفاده شود. کندل در صرافیهای کریپتو میتواند حرکت قیمت را در بازههای زمانی مختلف، به کوچکی یک دقیقه، و به مدت یک ماه یا بیشتر، نشان دهد.
تاریخچه الگوهای کندلی ژاپنی
در حالی که استفاده از کندل ها قبلاً در گوشه و کنار جهان گسترش یافته بود، کندل های ژاپنی در واقع زاییده فکر Munehisa Homma، تاجری است که چهار قرن پیش زندگی میکرد. در دهه 1700، هوما، یک تاجر برنج ژاپنی، ارتباطی بین اینکه چگونه قیمت برنج از سه چیز پیروی میکند، مشاهده کرد. عرضه، تقاضا و احساسات معامله گران.
پس از معرفی موفقیت آمیز آن در بازار سهام ژاپن، این روش راه خود را به بازار ایالات متحده باز کرد، جایی که برای اولین بار در کتابی نوشته استیو نیسون، تحلیلگر تکنیکال به نام “نمودار کندلی ژاپنی به دنیای غرب” ظاهر شد.
نکته قابل توجه، ورود آن به ایالات متحده، راه را برای پذیرش جهانی این تکنیک در تعامل با ابزارهای مالی هموار کرد. در حال حاضر تعداد بیشماری از معامله گران به طور منظم از کندل به عنوان ابزار اصلی برای تعیین زمان ورود یا خروج از یک موقعیت معاملاتی استفاده می کنند.
الگوی کندلی ژاپنی چه اطلاعاتی را نشان میدهد؟
یک کندل جهت قیمت یک کالای خاص را نشان میدهد. شاخص های مهم شامل قیمت های باز و بسته شدن است. علاوه بر این، آنها نشان میدهند که آیا آیا چکش صعودی می تواند قرمز باشد؟ افزایش یا کاهش قیمت در یک بازه زمانی انتخاب شده وجود داشته است؟
بدنه کندل سبز یا سفید، قیمت مثبت را نشان میدهد، در حالی که حرکت منفی قیمت، رنگ بدنه را به مشکی یا قرمز تبدیل میکند. پلتفرمهای معاملاتی مدرن به معاملهگران اجازه میدهند تا رنگهای دلخواه خود را برای نمایش حرکات صعودی یا نزولی انتخاب کنند.
الگوهای مختلف کندل ژاپنی
کندل ها به طور واقع بینانه شرایط بازار را با شکل گرفتن در الگوهای مختلف نشان میدهند. آن ها را میتوان به الگوهای کندلی تک، دوتایی و سه گانه تقسیم کرد.
الگوهای تک کندلی
این ها اساس الگوهای دیگر را تشکیل میدهند. قابل ذکر است که درک الگوهای تک کندلی به استخراج روندهای بازار از الگوهای دوتایی و سه گانه کمک میکند. به غیر از Marubozu (که در زیر توضیح داده خواهد شد)، بقیه الگوهای تک نشان دهنده معکوس شدن روند فعلی هستند.
در این دسته، هشت الگوی پایه کندلی وجود دارد.
Doji – ابتدا توجه داشته باشید که Doji در ژاپنی به معنای “همان” است. دوجی شکلی را نشان میدهد که با باز شدن و بسته شدن قیمت برابر است یا تفاوت بسیار کمی دارد. در این حالت، بدنه کندل فشرده میشود (تقریباً مانند یک خط تیره)، و سایه برجسته تر میشود.
برخلاف بازارهای سنتی که اغلب در ساعات برنامه ریزی شده از دوشنبه تا جمعه کار میکنند، کندل استیک ها در کریپتو در واقع میتوانند تجسم واقعی تری از حرکت دارایی معامله شده را نشان دهند، زیرا معاملات کریپتو منحصراً آنلاین است و حرکت قیمت در بازه های زمانی کوتاه تر، به عنوان مثال. 15 دقیقه، 30 دقیقه، 1 ساعت و 4 ساعت، بر خلاف بورس های سنتی، میتواند بدون هیچ گونه وقفه ای در فعالیت معاملاتی به تصویر کشیده شود.
الگوهای ریزشی ارز دیجیتال؛ تشخیص نقاط ریزشی بازار
الگوهای ریزشی ارز دیجیتال باعث میشوند از پرتگاههای بازار، جان سالم به در ببریم.
تحلیل تکنیکال در خرید و فروشهای شما به چه میزان مؤثر است؟ با الگوهای افزایشی و کاهشی آشنایی دارید؟ آیا بازار طبق الگوهای صعودی و نزولی پیش میرود؟
همانطور که میدانید تشخیص الگوها در نمودار، کمک میکند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. ما در این مقاله سعی داریم به معرفی الگوهای ریزشی در بازار کریتوکارنسی به صورت تک کندلی تا چندین کندلی بپردازیم.
شناخت دقیق الگوهای ریزشی ارز دیجیتال باعث میشود که نقاط ریزشی قیمت را بهتر تشخیص دهید تا با توجه به استراتژی معاملاتی خود، سرمایه خود را حفظ کنید یا از ریزش های بازار ارزهای دیجیتال سود کنید.
در این مقاله میآموزید:
- آشنایی با الگوهای قیمتی
- الگوی سر و شانه سقف و دو قلو سقف
- مثلث ادامه دهنده و بازگشتی نزولی
- الگوی الماس و پرچم نزولی
- الگوی تک کندلی مرد به دار آویخته و ستاره ثاقب
- الگوی دو کندلی پوشش ابر سیاه
- الگوی دو کندلی هارامی نزولی و پوشا نزولی
- الگوی ستاره عصرگاهی و سه کلاغ سیاه
این مقاله برای چه کسانی مناسب است:
- تریدرها و سرمایه گذاران بازار ارزهای دیجیتال
- پژوهشگران بازارهای بورس و ارز دیجیتال
- معاملهگرانی که برای خرید و فروش خود پایبند به تحلیل تکنیکال هستند.
آشنایی با الگوهای قیمتی
الگوها در تحلیل تکنیکال ، قابلیت تکرارپذیری دارند. میتوان در هر چارت نموداری و هر تایم فریم، الگوها را مشاهده نمود.
الگوهای قیمتی، سیگنالی برای ورود، ابزار تائید و یا پیشبینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار هستند. زمان تشکیل یک الگوی چند کندلی، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تائید درست بودن و میزان قدرت الگو است.
هر الگویی، یک هدف نموداری از پیش تعیین شده دارد که میزان تحقق آن، کاملاً به روند بازار بستگی دارد.
الگوهای ریزشی به دو بخش تک کندلی و چند کندلی تقسیم میشوند. الگوی ریزشی تک کندلی برای نوسان گیری و یا تعیین نقطه خروج مناسب هستند. الگوهای ریزشی چند کندلی روند مدتدار ریزشی را نشان میدهند.
در بازار فیوچرز ارزهای دیجیتال میتوان با تشخیص الگوی ریزشی چند کندلی، از افت قیمت ارزها سود برد. در شروع الگوی ریزشی، پوزیشن فروش باز کنید و با پایان یافتن الگوی ریزشی ارز را خریداری کنید.
از مهمترین الگوهای ریزشی ارز دیجیتال میتوان به مرد به دار آویخته، ستاره ثاقب، سه کلاغسیاه، پوشش ابر سیاه، پوشا نزولی، هارامی نزولی و ستاره عصرگاهی اشاره کرد.
به طورکلی الگوهای قیمتی چند کندلی به دو دسته ادامه دهنده و بازگشتی تقسیم میشوند. الگوهای بازگشتی و نزولی مانند سر و شانه سقف، دو قلو سقف، مثلث بازگشتی، الگوی الماس هستند.
الگو نزولی ادامه دهنده مانند مثلث نزولی و پرچم نزولی، از مهمترین الگوهای ریزشی و تعیینکننده روند نزولی هستند که در بخشهای آینده به معرفی هرکدام میپردازیم.
بررسی الگوهای ریزشی ارز دیجیتال
الگوهای ریزشی ارز دیجیتال: الگوی سر و شانه سقف
الگوی سر و شانه | آکادمی آینده
تشکیل الگو سر و شانه سقف، موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتا مدت و معمولی هست. به لحاظ هندسی، از شکلگیری سه قله به صورت متوالی تشکیل میشود که دومین قله که به آن سر میگویند، نسبت به شانهها (قله سمت راست و چپ سر) بلندتر بوده و طرحی شبیه به سر و شانههای انسان پدیدار میشود.
این الگو معمولاً پس از یک روند قوی رخ میدهد و برحسب شرایط بازار، میتواند نشانهای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل بازگشت قیمت باشد.
دو شانه در صورتیکه ایدهآل باشند، اندازه یکسان داشته و ممکن است همسطح یا غیر همسطح باشند. خطی که دو نقطه حاصل از به هم پیوستن یک سر و یک شانه را به هم میرساند، ملاک ما برای تشخیص دقیق الگو است.
تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضا در این شرایط اینطور است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش دادهاند، سپس تعدادی از فروشندگان با عرضه سهام خود باعث کاهش قیمتها شده و اولین قله در نمودار تشکیل میشود.
در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران آیا چکش صعودی می تواند قرمز باشد؟ امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقبنشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود.
دفعه دوم به دلیل تقویت انتظارات مثبت معامله گران و تفکر اینکه اصلاح قیمت پایان یافته، موج جدید صعودی شروع میشود. جریان ورودی پول تقویت شده و سطح مقاومتی پیش رو و قله قبلی شکسته شده و قیمت نقطه جدیدی در بالای نمودار ثبت میکند.
با توجه به صعود قیمتها، برخی خریداران قبلی شروع به ذخیره سود میکنند و دارایی خود را میفروشند. همزمان با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهش مییابد و به سطح حمایتی قله یا مقاومت قبلی که حالا نقش حمایتی دارد، میرسد.
با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکلگیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا نزدیکی دره اول سقوط میکند.
در مرحله سوم، تعدادی از خریداران پیگیر با سفارشهای خرید خود موجب صعود قیمتها میشوند، با این تفاوت که این روند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین بار روند نزولی قوی ایجاد میکنند و بر بازار مسلط میشوند.
کاهش قیمت با رسیدن به خط روند حمایت قبل که ناشی از اتصال دو دره قبلی بود و به آن خط گردن میگوییم، متوقف نمیشود و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز میشود.
از لحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش ناموفق خریداران در جهت ادامه روند صعودی است که در نهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی ایجاد میشود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است.
خط روند چیست و چگونه رسم میشود؟ + کاربرد آن در تحلیل تکنیکال
خط روند یک ابزار اصلی برای معامله گران بورس است که میتواند در هر جفت ارز (یک نقطه بالا و یک نقطه پایین) و در هر بازه زمانی مورد استفاده قرار گیرد. در این مقاله قصد داریم که در 3 مرحله به شما آموزش دهیم که خط روند چیست و چگونه باید آن را رسم کنید. این خطوط ابزاری قدرتمند برای ورود و خروج از معاملات است و میتواند در ترکیب با هر وسیله دیگری که ممکن است از قبل استفاده میکنید، استفاده شود.
اهمیت خط روند در تحلیل تکنیکال چیست؟
طبق تعریف، خط روند خطی است که دو یا چند دره نزولی یا دو یا چند قله صعودی (اوج) را به هم متصل میکند، خطوطی که در آینده پیشبینی میشوند. در حالت ایده آل، معامله گران به این خطوط گسترده نگاه میکنند و با قیمتهایی که در اطراف آنها واکنش نشان می دهند معامله میکنند، یا با جهش از روند حرکت می کنند. این خط ابتداییترین، اساسیترین و مهمترین اصل تحلیل تکنیکال و معاملات آنلاین در بازار سرمایه، فارکس و استوکمارکت میباشد.اگر فقط همین یک عامل را یک نفر به خوبی یاد بگیرد، به هیچ عامل و استراتژی خاص و پیچیده دیگری نیاز پیدا نخواهد کرد و میتواند به راحتی در مارکت موفق شود و سودهای خوبی را بدست آورد.
خط روند چیست؟
خط روند نقشه حرکت قیمت در بازار میباشد. ما ازاین طریق متوجه میشویم چه رفتاری را از خودش نشان میدهد. با علائم و نشانههایی که قیمت از خودش به جای میگذارد چه کنیم برای اینکه زبان قیمت را ترجمه کنیم و صدای قیمت را بشنویم. خط رونداز اصولیترین فاکتورهای فهمیدن و درک کردن نقشه حرکت قیمت میباشد.اما خط روند به چه مفهوم است؟ کجا باید رسم شود؟ چه کاربردی دارد؟ تمامی این سوالات را قصد داریم به صورت فشرده در این مقاله به شما آموزش دهیم.
کاربرد خط روند
خط روند در تحلیل تکنیکال خطی است که در صعود و نزول روند قیمت از آن استفاده میکنیم. بنابراین مشخص شد که در بازارهای رنج از خط روند نمیتوانیم استفاده کنیم. چرا؟ به این خاطر که بازارهای رنج هیچ روندی ندارد. اگر روند قیمت نزولی باشد برای رسم باید که قلهها و یا سقف قیمت را پیدا کنیم. با پیدا کردن این نقاط آنها را به هم وصل میکنیم تا جریان قیمت و نقشه راه آن را پیدا کنیم.
به نمودار بالا توجه کنید خط قرمز نشاندهنده روند نزولی و خط آبی نشان دهنده روند صعودی میباشد.
برای رسم چند قله را باید به هم وصل کنیم؟ تعداد قلههای لازم برای رسم خط روند از 2 قله شروع میشود و هرچه قلههای بیشتری را پیدا کنید و رسم کنید اعتبار آن خط روند بیشتر خواهد بود.
انواع خط روند
روند صعودی، حرکت قیمت داراییهای مالی را در زمانی که جهت کلی به سمت بالا است توصیف میکند. در یک روند صعودی، هر قله و دره متوالی، بالاتر از آنهایی هستند که پیشتر در نمودار قیمتی وجود داشتند. روند صعودی فرصتی را برای سرمایه گذاران فراهم میکند تا از افزایش قیمت داراییها سود ببرند. فروش یک دارایی پس از شکست در ایجاد قله و دره بالاتر، یکی از مؤثرترین راهها برای جلوگیری از زیانهای بزرگی است که میتواند ناشی از تغییر روند باشد.
خط روند صعودی، در امتداد کفهای قیمتی رسم میشود و به تعیین محل شکلگیری کفهای آینده کمک میکند. میانگین متحرک نیز توسط برخی از معاملهگران تکنیکال برای تجزیه و تحلیل روندهای صعودی استفاده میشود. زمانی که قیمت بالاتر از میانگین متحرک باشد، روند صعودی در نظر گرفته میشود.
روند نزولی، به پرایس اکشن (price action) داراییهای مالی و اوراق بهاداری گفته میشود، که در طول زمان با ارزی زیر قیمت نوسان میکنند. در حالی که قیمت داراییهای مالی در طول زمان به صورت متناوب نوسان دارد، داراییهایی که روند نزولی دارند با آیا چکش صعودی می تواند قرمز باشد؟ قلهها و درههای پایین مشخص میشوند.
به این دلیل که روند نزولی اطلاعات بیشتری نسبت به فقط یک شکست تصادفی نشان میدهد، معاملهگران تکنیکال به این روندها توجه میکنند. به نظر می رسد اوراق بهاداری که روند نزولی دارند، تا زمانی که برخی از شرایط بازار تغییر نکند، به احتمال زیاد به روند کاهشی خود ادامه میدهند، که به این معنی است که یک آیا چکش صعودی می تواند قرمز باشد؟ روند نزولی نشان دهنده یک وضعیت اساساً رو به وخامت است.
روند خنثی، حرکتی افقی در قیمت است. این روند زمانی رخ میدهد که نیروی عرضه و تقاضا با هم برابر شود. این اتفاق معمولاً در طول یک دوره تثبیت قبل از این که قیمت به روند قبلی برگردد یا به یک روند جدید برود، رخ میدهد. روند خنثی به «روند افقی» هم شهرت دارد.
روند خنثی عموماً نتیجه حرکت قیمت بین سطوح حمایت و مقاومت است. غیرمعمول نیست که ببینیم یک روند خنثی یا افقی، بر عملکرد قیمت یک دارایی خاص، برای یک دوره طولانی و قبل از شروع یک روند جدید صعودی یا نزولی، حاکم است. این دورههای تثبیت اغلب در طول روندهای طولانی مورد نیاز هستند، زیرا تقریباً غیرممکن است که حرکتهای قیمتی بزرگ در بلندمدت خود را حفظ کنند.
چگونه معامله با خط روند انجام میشود؟
دو روش یا استراتژی برای معامله با در نظر گرفتن انواع خط روند وجود دارد:
- انجام معامله روی خط روند
- انجام معامله پس از شکست خط روند
البته درست نیست که تنها شاخص تصمیمگیری خط روند باشد، برخی شرایط نیز باید برای انجام معامله مهیا باشند، چرا که در بحث خطوط روند با مسئلهای به نام شکست یا Breakout مواجه هستیم. Breakout به شکست قیمت سهام بالا یا پایین خط روند گفته میشود. این مورد اغلب نشان دهنده آغاز یک روند قدرتمند جدید است و یکی از قابل اعتمادترین شاخصها است.
بسیاری از معاملهگران در چنین شرایطی نزدیک به حمایت سهام میخرند و نزدیک به مقاومت آن را میفروشند. اگر نزدیک به حمایت خرید کنید و سهام خراب شود، ضرر میکنید. اگر سهامی نزدیک به مقاومت بفروشید و سهام به سمت بالا حرکت کند، باز هم پول خود را از دست خواهید داد.
شکست خط روند چیست؟
شکسته شدن به این معنا میباشد که قیمت تمایل دارد روند خودش را عوض کند. اما همیشه شکسته شدن به منزله تغییر روند قیمت نیست. بنابراین هربار که مشاهده کردید که یک قیمت خط روندی را شکست اینطور تحلیل نکنید که این شکست نشان دهنده تغییر قیمت است. شما باید صبر کنید زیرا قیمت بعد از شکستن تازه شروع به بررسی میشود، خیلی از این بررسیها منجر به این میشود که معاملهگرها تصمیم میگیرند که به همان روند قبلی برگردند. اما بعد از اینکه قیمت بعد از شکسته شدن را تثبیت کنند و اعلام آیا چکش صعودی می تواند قرمز باشد؟ کنند که این خط روند شکسته شده است. ما از این به بعد است که باید به دنبال این باشیم که پوزیشنها یا افکارمان را مخالف روند قبلی سوق دهیم و در این زمان است که ما باید برای انتخاب پوزیشنهای مخالف تصمیمگیری کنیم.
خط روند یک خط حمایتی و مقاومتی است. برای روندهای نزولی یک خط مقاوت قدرتمند است و برای روندهای صعودی یک خط حمایتی قدرتمند است.اگرخط روند شکسته شود آیا تاثیر آن از بین خواهد رفت؟ خیر، اگر خط حمایت بوده تبدیل به یک خط مقاومت میشود و اگر یک خط مقاومت بوده تبدیل به یک خط حمایت میشود.
نحوه رسم و بررسی درست بودن خطوط روند
- هر دره نزولی را به نزولیترین دره پایینتر از خودش وصل کنید (یا بالاترین سطح چرخش را آیا چکش صعودی می تواند قرمز باشد؟ به بالاترین سطح چرخش خود دهید)
ما میخواهیم یک خط را به هم متصل کنیم یا دو (یا بیشتر) به عبارت دیگر، پایینترین چرخش یا دو (یا بیشتر) و بالاترین سطح چرخش. برای کسانی که با اصطلاح اوج / پایین نوسان آشنا نیستند، منظور ما فقط قلهها و درههای ایجاد شده با قیمتهای فشرده است. هنگامی که قلهها را به سایر قلهها یا درهها را به درههای دیگر متصل میکنیم، میخواهیم کندل نمودار قیمتی بین این دو نقطه (روند صعودی یا نزولی یک اوراق بهادار یا سهام و…) را در دوره زمانی مشخص بررسی کنیم. - هرچه نقاط اتصال بیشتر باشد، بهتر است.
- به مثال بالا در ترسیم خط روند توجه کنید. در این تصویر همانطور که مشاهده میکنید ما قلههای صعودی را به هم وصل کردهایم اما، بین این دو امتیاز، قیمت از خطی که ما کشیدیم عبور کرد. این خط روند را بی اعتبار میکند. حال به تصویر زیر توجه کنید آنچه ما می خواهیم همان چیزی است که در تصویر دوم میبینیم، دو پایین چرخش که توسط خطی شکسته نشده از قیمت به هم متصل شدهاند. این یک خط روند معتبر است که آماده است تا در آینده پیشبینی شود.
- خرید روندهای معاملات صعودی، فروش روندهای معاملات نزولی. روند دوست شماست! این قانون ثابت در مورد خط روند معاملات نیز اعمال می شود. برای معامله گران باتجربه ، این بدان معناست که ما فقط باید به دنبال خرید در خطوط حمایت صعودی و فروش در خطوط مقاومت نزولی باشیم. برای معامله گرانی که اصطلاحات اصطلاحی معامله نمی کنند ، اجازه دهید تصاویر زیر این موضوع را برای شما توضیح دهند.
خط روند رو به بالا به معنای صعودی است، بنابراین ما می خواهیم به دنبال فرصت های خرید باشیم. فرصت های خرید زمانی اتفاق می افتد که قیمت کاهش یابد و روند نزدیک به قبل برسد که باعث جهش های صعودی شده است. خط کج (نزولی) به معنای روند نزولی است، بنابراین ما می خواهیم بهدنبال فرصتهای فروش بگردیم. فرصتهای فروش زمانی اتفاق میافتد که قیمت بالا رود و به خط نزدیک شود که باعث جهش نزولی شده است. معاملات فقط در جهت روند خوب به ما اجازه می دهد تا حد ممکن از جهش های بالقوه روند استفاده کنیم. گرچه آنها همیشه معاملات برنده را به ما نشان نمیدهند.
اتصال نقاط در خطوط روند
با دایره کامل، خط روند یک ابزار بسیار ساده برای استفاده است. شما در حال اتصال نقاط روی یک نمودار هستید. امیدوارم که سه نکته بالا به شما کمک کند خطوط ترسیم را به مرحله بعدی برسانید. اطمینان حاصل کنید که خطوطی که میکشید دو یا چند بالاترین یا دو یا چند پایین را به هم متصل میکند، اما قیمت آنها در آن شکسته نشده است. همچنین، به دنبال خرید در بازارهای صعودی و فروش در بازارهای نزولی، اطمینان حاصل کنید که از معاملات با روند استفاده میکنید.
محدودیت خط روند
خط روند جزء اصلی تحلیل تکنیکال است. این ویژگی نشان دهنده روند فعلی سهام است، که معاملهگران برای تصمیم گیری به موقع خرید و فروش از آن استفاده میکنند. با این حال، ارزش پیشبینی خط روند ممکن است محدود باشد، زیرا اغلب در توصیف اقدامات گذشته مفیدتر از پیشبینی حرکتهای آینده است. برخی از محدودیتهای خط روند از این قرارند:
هرچه یک خط روند طولانیتر باشد، اعتبار آن بیشتر است. مشکل این جا است که ممکن است زمانی که خط روند به یک شاخص قابل اعتماد نزدیک میشود، دیگر برای اقدام و معامله دیر شده باشد.
در زمان بررسی خط روند، با مفهومی به نام نفوذ(Penetration) سروکار داریم. یک خط روند زمانی نفوذ میکند که یک سهم در سمت دیگر آن بسته میشود. نفوذ ممکن است به معنای تعدیل زاویه خط روند یا معکوس شدن الگوهای خط روند باشد. این نوع تحلیل ممکن است پیچیده به نظر برسد، اما برای تصمیم گیری دقیق خرید و فروش چندان کارایی ندارد.
شناخت انواع بازارها برای تعیین روند
هرچه تغییر در بازار سریعتر رخ دهد، روند نیز سریعتر شکل میگیرد. اما نکتهای که وجود دارد این است که بازارهای مختلف به سبب ویژگیها و نوع داراییهایی که ارائه میدهند، در تشخیص الگوهای خط روند، نیاز به تحلیلهای متفاوتی دارند. برای مثال:
فارکس: تعیین روند در بازارهای مختلف متفاوت است. برای مثال در بازاری مانند فارکس، تنها تحلیل تکنیکال کافی نیست و به دلیل تأثیر شاخصهای بنیادی، تحلیل بنیادی نیز برای تعیین روند لازم است.
ارزهای دیجیتالی: در مورد این داراییهای خاص که نسبتاً جدید و بسیار در حال رشد هستند، در کنار تحلیل تکنیکال و بررسی نمودارهای قیمتی، ویژگیهای ذاتی ارز دیجیتال نیز مطرح است.
نکته پایانی!
افرادی که به صورت مبتدی میخواهند رسم صحیح را یاد بگیرند میتوانند در ابتدای راه و تا زمانی که تسلط کامل بر کشیدن پیدا کنند از ابزاری مانند لاین چارت کمک بگیرند. این ابزار به شما کمک میکند که نقاط صعودی و نزولی را راحتتر مشخص کنید. اما ابزارهایی مانند لاین چارت نویزهای بازار را نشان نمیدهند و فقط به این منظور مناسب است که بتوانید قلهها و درهها را راحتتر تشخیص دهید.
برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
دیدگاه شما