عدم تعادل میان عرضه و تقاضا


2- تقاضايي بي كشش e اهمیت عرضه و تقاضا در تعیین سود بانکی

عدم تعادل میان عرضه و تقاضا

مشاوره رایگان

برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.

  • 02191004770
  • [email protected]
  • تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15

خانه / سرمایه گذاری و بورس / قانون عرضه و تقاضا چیست؟ بررسی رابطه بین عرضه و تقاضا همراه با نمودار

قانون عرضه و تقاضا چیست؟ بررسی رابطه بین عرضه و تقاضا همراه با نمودار

پیش از این مطالبی درباره تعریف عرضه و تقاضا در بازار سهام که یکی از اساسی‌ترین مفاهیم و رکن مهم اقتصاد بازار بورس بشمار می رود منتشر نمودیم امادر این مقاله قصد داریم شما را با قانون عرضه و تقاضا در بورس و رابطه بین این دو و سوالاتی که ممکن است در این باره برایتان پیش بیاید بپردازیم.

در تحلیل تکنیکال که یکی از مهم ترین روش های آنالیز سهم می باشد باید مقدار عرضه و تقاضا و علت تغییرات قیمت شناخته شود تا بتوانیم نمودار قیمت و تغییرات آن را بدست آوریم و متوجه شویم که در سهم مورد نظر چگونه حجم عرضه و تقاضا موجب نوسان قیمت می شود.

تعریف عرضه و تقاضا

تقاضا به مقدار محصول یا خدماتی اطلاق می‌شود که برای خریداران مطلوب باشد در واقع مقدار تقاضا، مقداری از محصول یا خدماتی است که مردم مایل به خریدن آن با قیمتی مشخص هستند.

و عرضه به مقدار محصول یا خدمتی گفته می‌شود که تولیدکننده مایل به تأمین آن با قیمت مشخص است در واقع عرضه نشان‌دهنده‌ی مقدار آورده‌ی بازار است.

بررسی قانون عرضه و تقاضا

رابطه‌ی میان قیمت و مقدار تقاضا به رابطه‌ی تقاضا معروف است و ارتباط میان قیمت (P) و مقدار محصول (Q) یا خدمت عرضه‌ شده به بازار، رابطه‌ی عرضه می‌گویند؛ بنابراین، قیمت هر چیزی بازتابی از عرضه و تقاضای آن ست. در ادامه قانون عرضه و قانون تقاضا را بصورت مجزا مورد بررسی قرار می دهیم.

قانون عرضه

قانون تقاضا در واقع نشان دهنده این است که در صورت برابر بودن عوامل دیگر، هر چه قیمت یک کالا افزایش یابد، متقاضی آن کالا کاهش پیدا می کند. مقدار کالایی که خریداران با قیمتی بالاتر می‌خرند کمتر است، زیرا با بالا رفتن قیمت یک کالا، هزینه‌ی فرصت خرید آن کالا نیز بالا می‌رود.

در نتیجه، مردم بطور طبیعی از خرید محصول چشم‌پوشی خواهند کرد. در نتیجه، افراد به طور طبیعی از خرید محصولی که آنها را مجبور کند تا از مصرف محصولات دیگری که ارزش بیشتری دارد صرف نظر کنند، اجتناب می کنند.

نمودار زیر نشان دهنده رابطه بین میزان قیمت با میزان تقاضا است که شیب منحنی به سمت پایین حرکت می‌کند و بدین معناست که هر چه قیمت بالاتر رفته میزان تقاضا کمتر و بلعکس هر چه قیمت پایین تر باشد میزان تقاضا بیشتر تر می باشد.

در نقطه‌ی A، عدم تعادل میان عرضه و تقاضا مقدار تقاضا Q1 و قیمت آن P1 خواهد بود و به همین ترتیب برای سایر نقاط روی منحنی. منحنی رابطه‌ی تقاضا ارتباط معکوس میان قیمت و مقدار تقاضا را نشان می‌دهد. (نقطه‌ی A) و هرچه قیمت پایین‌تر باشد، مقدار تقاضای کالا بیشتر می‌شود (نقطه‌ی C).

عوامل تاثیرگذار بر تقاضا کدامند؟

برای تقاضای یک محصول، عواملی مانند کیفیت و هزینه یک محصول و… تاثیرگذار است. تعداد محصولات جایگزین‌ در دسترس، میزان تبلیغات و تغییرات در قیمت محصولات مکمل نیز روی میزان تقاضا تاثیر می‌گذارد.

قانون عرضه

قانون عرضه هم همانند قانون تقاضا نشان‌دهنده‌ی مقادیری است که با قیمتی مشخص به فروش می‌رسد، اما بر خلاف قانون تقاضا، رابطه‌ی عرضه شیب رو به بالا دارد، یعنی هر چه قیمت بالاتر برود، مقدار عرضه بیشتر می‌شود. تولیدکنندگان در قیمت‌های بالاتر عرضه را بیشتر می‌کنند، زیرا فروش تعداد زیاد محصول در قیمتی بالاتر درآمد آنها را بیشتر خواهد کرد.

در نقطه‌ی B، مقدار عرضه Q2 و قیمت P2 است و به همین ترتیب برای سایر نقاط روی منحنی.

زمان و عرضه

رابطه‌ی عرضه بر خلاف رابطه‌ی تقاضا، عنصری از زمان به شمار می رود. زمان در عرضه اهمیت زیادی دارد، زیرا تأمین‌کنندگان باید سریعا به تغییر در عرضه یا قیمت واکنش نشان بدهند اما نه برای همیشه؛ این موضوع مهم است که آیا تغییر قیمتی در نتیجه‌ی تغییر در تقاضا، موقتی است یا دائم.

بررسی رابطه بین عرضه و تقاضا

فرض کنیم به دلیل شدت برف در زمستان، بازار شاهد افزایش تقاضا و قیمت برای محصول کاپشن است. تأمین‌کنندگان ممکن است خیلی ساده با شدت دادن به سرعت و زمان استفاده از تجهیزات خود، پاسخگوی تقاضا مردم باشند.

اما اگر این بارش های مداوم در نتیجه‌ی تغییرات آب و هوا باشد، مردم برای کل سال به کاپشن نیاز خواهند داشت، در نتیجه انتظار می‌رود تغییر در تقاضا و قیمت طولانی ‌مدت باشد؛ در نتیجه تأمین‌کنندگان، تجهیزات و زیرساخت‌های تولیدی خود را به منظور برآوردن این تقاضای طولانی‌مدت تغییر خواهند داد.

عوامل تاثیرگذار بر عرضه کدامند؟

مثال فوق، فقط عرضه توسط یک کسب و کار را در نظر گرفته است. در دنیای واقعی، عرضه توسط فاکتورهای بسیار زیادی تعیین می‌شود. عواملی مانند ظرفیت تولید، هزینه تولید مانند حقوق نیروی کار، مواد اولیه و تعداد رقبا، به طور مستقیم روی میزان تولید و عرضه آن کسب و کار تاثیر می‌گذارند.

عوامل فرعی مانند در دسترس بودن مواد اولیه، آب و هوا و قابل اتکا بودن زنجیره عرضه نیز می‌توانند روی عرضه یک محصول تاثیر بگذارند.

رابطه‌ی عرضه و تقاضا

در مطالب فوق با معنا و مفهوم عرضه و تقاضا آشنا شدید حال به بررسی تأثیر عرضه و تقاضا بر قیمت می پردازیم.

بررسی رابطه بین عرضه و تقاضا

فرض کنید که یک گیتار با قیمت ۷۰۰هزار تومان عرضه شده است. از آنجا که در تحلیل‌های پیشینِ شرکتِ تهیه‌کننده‌ی گیتار مشخص شده بود که مشتریان گیتار را با قیمتی بالاتر از ۷۰۰ هزار تومان خرید نمی‌کنند، تنها ۱۰ گیتار عرضه شد، چرا که هزینه‌ی فرصت آن برای تهیه‌کننده در تولید بیشتر بسیار بالاست.

با این حال، اگر این ۱۰ گیتار مورد تقاضای ۲۰ نفر باشد، قیمت متعاقبا بالا خواهد رفت، زیرا بر اساس رابطه‌ی تقاضا، با افزایش تقاضا، قیمت نیز بالا می‌رود. در پی آن، با توجه به رابطه‌ی عرضه افزایش قیمت باعث خواهد شد تا گیتار بیشتر عرضه شود، چرا که هر چه قیمت بالاتر باشد، مقدار عرضه بیشتر خواهد شد.

در مقابل، اگر ۳۰ گیتار تولید شود و تقاضا هنوز همان ۲۰ باشد، قیمت بالا نخواهد رفت، زیرا عرضه بیش از تقاضاست.

در حقیقت، بعد از اینکه نیاز ۲۰ مصرف‌کننده با خرید گیتارها رفع شود، در نتیجه ممکن است تهیه‌کنندگان برای فروش آنها اقدام به پایین آوردن قیمت کنند. قیمت پایین‌تر باعث می‌شود افرادی که به نظر آنها هزینه‌ی فرصت خرید گیتار با قیمت ۷۰۰ هزار تومان بسیار بالا بوده است، نظرشان به خرید گیتارها جلب شود.

تعادل

وقتی عرضه و تقاضا برابر باشند تابع عرضه و تابع تقاضا یکدیگر را قطع می‌کنند و به نقطه‌ی برخورد دو منحنی در اقتصاد تعادل می‌گویند.

در این نقطه، تخصیص کالاها در کارامدترین حالت خود قرار دارد، زیرا مقدار کالاهای عرضه‌شده دقیقا برابر با مقدار کالای مورد تقاضاست؛ این شرایط اقتصادی مورد قبول همگان است.

در یک قیمت مشخص، عرضه‌کنندگان همه‌ی کالاهای تولیدشده را به فروش می‌رسانند و مصرف‌کنندگان همه‌ی کالای مورد تقاضای خود را به دست می‌آورند.

همان‌طور که در نمودار می‌بینید، تعادل در نقطه‌ی تقاطع منحنی‌های عرضه و تقاضا رخ می‌دهد که نشان می‌دهد در این نقطه هیچ نوع کمبودی در تخصیص وجود ندارد. در نقطه‌ی تعادل، قیمت کالاها *P و مقدار آن *Q خواهد بود. این اعداد به قیمت تعادلی و مقدار تعادلی معروف است.

این تعادل تنها در تئوری قابل حصول است؛ بنابراین در دنیای واقعی قیمت‌های کالاها و خدمات بسته به نوسانات عرضه و تقاضا دائما در حال تغییر هستند.

بررسی عدم تعادل در بازار

عدم تعادل زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت یا مقدار برابر با *P یا *Q نباشد.

۱. مازاد عرضه

اگر قیمتی بالاتر از قیمت تعادلی تعیین شود، مازاد عرضه در اقتصاد رخ می‌دهد و بازار با ناکارامدی تخصیصی مواجه خواهد شد.

در قیمت P1، مقدار کالاهایی که تولیدکنندگان در صدد عرضه‌ی آن هستند با Q2 نشان داده شده است. در قیمت P1، مقداری که مصرف‌کنندگان می‌خواهند مصرف کنند Q1 است، مقداری که بسیار کمتر از Q2 است. از آنجا که Q2 بیشتر از Q1 است، مقدار بسیار زیادی تولید و مقدار بسیار کمی مصرف می‌شود.

عرضه‌کنندگان در تلاش هستند تا محصول بیشتری تولید کنند با این هدف که با فروش محصولات سود بیشتری کسب نمایند، اما در نظر مصرف‌کنندگان، محصول جذابیت کمتری دارد و در نتیجه کمتر می‌خرند، زیرا قیمت آن بسیار بالاست.

۲. مازاد تقاضا

مازاد تقاضا زمانی به وجود می‌آید که قیمتی کمتر از قیمت تعادلی تعیین شود. از آنجا که قیمت بسیار پایین است، مصرف‌کنندگان بسیار زیادی خواهان آن محصول هستند، در حالی که تولیدکنندگان به اندازه‌ی کافی تولید نکرده‌اند.

در این وضعیت، در قیمت P1، مقدار کالاهای مورد تقاضا توسط مصرف‌کنندگان در این قیمت Q2 می باشد. در مقابل، مقدار کالایی که تولیدکنندگان با این قیمت مایل به تولید هستند Q1 است؛ بنابراین، بازار برای برآوردن تقاضای مصرف‌کنندگان با کمبود کالا مواجه خواهد شد.

همچنان که مصرف‌کنندگان باید با سایرین برای خرید محصولات با قیمتی مناسب رقابت کنند، این تقاضا قیمت را بالا می‌کشد و باعث می‌شود عرضه‌کنندگان بخواهند محصول بیشتری عرضه و قیمت را به نقطه‌ی تعادل نزدیک‌تر کنند.

انتقال و حرکت

در اقتصاد، “حرکات” و “تغییرات” در ارتباط با منحنی های عرضه و تقاضا پدیده های مختلف بازار را نشان میدهند:

۱. حرکت

یک حرکت، به تغییر در امتداد منحنی اشاره می کند. در منحنی تقاضا، یک حرکت، نشان دهنده ی تغییر در هر دو کمیت قیمت و مقدار تقاضا شده از یک نقطه به نقطه ی دیگر روی منحنی می باشد. حرکت این نکته را می رساند که رابطه ی تقاضا، ثابت است.

در واقع یک حرکت در این نمودار زمانی رخ میدهد، که تغییر در مقدار تقاضا شده فقط بدلیل تغییری که در قیمت اتفاق افتاده است، ایجاد شود و برعکس. منحنی زیر نشان دهنده ی حرکت بر روی منحنی تقاضا می باشد.

یک حرکت در امتداد منحنی عرضه نیز بیان می کند که رابطه ی عرضه هم همانند منحنی تقاضا ثابت است.

از این رو، حرکت در امتداد منحنی عرضه زمانی اتفاق خواهد افتاد که قیمت محصول تغییر کند و مقدار عرضه شده نیز براساس تابع عرضه ی اصلی تغییر یابد. به عبارت دیگر، یک حرکت در این منحنی زمانی رخ میدهد، که تغییر در مقدار عرضه شده تنها به دلیل تغییر در قیمت بوجود آمده است و برعکس.

نمودار زیر فرآیند حرکت بر روی منحنی عرضه را نشان می دهد:

۲. انتقال

یک انتقال در منحنی عرضه و تقاضا زمانی رخ میدهد که مقدار یک محصول تقاضا شده یا عرضه شده، تغییر کند، درحالیکه قیمت آن ثابت بماند. برای مثال، اگر قیمت یک چیپس ۲ هزار تومان باشد، و مقدار تقاضا برای چیپس از Q1 به Q2 افزایش یابد، پس یک انتقال در خصوص تقاضا برای چیپس خواهیم داشت.

انتقال در منحنی تقاضا نشان می دهد که تابع اصلی تقاضا دچار تغییر شده است. به این معنی که مقدار تقاضا تحت تاثیر فاکتور دیگری از قیمت قرار گرفته است. انتقال وقتی در رابطه ی تقاضا رخ می دهد که، بعنوان مثال، چیپس تنها خوراکی قابل دسترس برای مصرف بشود! (عامل غیر قیمت برای تحت تاثیر قرار دادن تابع تقاضا).

نمودار زیر این انتقال در تقاضا را برای چیپس نشان می دهد:

در مقابل، اگر که قیمت یک چیپس ۲ هزار تومان باشد، و مقدار عرضه شده از Q1 به Q2 کاهش یابد، طبیعتا یک انتقال نیز در عرضه ی چیپس خواهیم داشت. همانند انتقال در منحنی تقاضا، انتقال در منحنی عرضه، اشاره دارد که رابطه ی اصلی عرضه دچار تغییر شده است، به این معنی که مقدار عرضه شده تحت تاثیر فاکتور دیگری از قیمت قرار گرفته است.

یک انتقال در منحنی عرضه اتفاق می افتد اگر که، برای مثال خوراکی های جایگزین مانند پفک یا پفیلا بیشتر تولید شده و مورد اقبال بیشتری قرار گیرند، در این صورت تولیدکنندگان چیپس مجبور خواهند شد که چیپس کمتری با همان قیمت عرضه کنند. این حالت را می توانید در نمودار زیر نمایان است.

پاسخ به برخی از سوالات متداول درباره عرضه و تقاضا

چگونه عرضه و تقاضا باعث ایجاد یک قیمت تعادلی می‌شوند؟

قیمت تعادلی قیمتی است که در آن، تولیدکننده می‌تواند همه محصولاتی که قصد فروش دارد را بفروشد و خریدار می‌تواند همه محصولاتی که می‌خواهد را بخرد.

برای درک چگونگی کارکرد عرضه و تقاضا برای موازنه قیمت، تصور کنید یک کسب و کار، محصولی جدید را ارائه کرده است. قیمت بالاتری برای محصول در نظر گرفته می‌شود ولی خریداران کمی آنرا خریداری می‌کنند.
آن کسب و کار پیش‌بینی کرده که تعداد بیشتری از محصول را خواهد فروخت ولی به دلیل کمبود علاقه خریداران، انبارهایش پر از محصول می شود.

به خاطر وجود عرضه زیاد، آن کسب و کار قیمت محصول را پایین می‌آورد. تقاضا بالا می‌رود ولی با کاهش تدریجی عرضه، کسب ‌و کار قیمت را افزایش می‌دهد تا زمانی که یک قیمت خوب و تعادلی برای تنظیم میزان عرضه محصول و تقاضای مشتری بیابد.

آیا عرضه و تقاضا فقط روی قیمت تاثیر می‌گذارند؟

قانون عرضه و تقاضا فقط روی قیمت تاثیر نمی‌گذارد و می‌تواند برای توضیح سایر فعالیت‌های اقتصادی نیز استفاده شود.

برای مثال، بیکاری بالاست و تعداد زیادی نیروی کار وجود دارد، در نتیجه، کسب و کار تمایل به کاهش حقوق دارند.

بالعکس، وقتی نرخ بیکاری پایین است، نیروی کار نیز کم است و در نتیجه برای جلب نیروی کار، کارفرمایان تمایل به افزایش حقوق‌ها دارند. به همین ترتیب، در دنیای سرمایه‌گذاری در بورس، عرضه و تقاضا می‌تواند تعیین کننده قیمت یک سهام در بازار باشد.

Compatible data.

Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.

enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.

  • Pina & Associates Insurance
  • Payment at Contingency
  • Amount of Payment

Two Most-Cited Reason

Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute عدم تعادل میان عرضه و تقاضا irure dolor in reprehenderit in voluptate.

تجارت و اقتصاد

موضوعات اقتصادی .تجارت .اداره . آموزش مدیریت .تجارت در اسلام

عرضه و تقاضا

رضه و تقاضا (پروژه)

عرضه و تقاضا

عَرضه و تقاضا یک مدل اقتصادی می‌باشد که اثر قیمت را بر روی مقدار در بازار رقابتی بررسی می‌کند.قیمت بر روی مقدار تقاضا از طرف مصرف‌کنندگان و مقدار تولید از طرف عرضه‌کنندگان اثر می‌گذارد.در نتیجه اقتصاد در قیمت و مقدار به تعادل می‌رسد.سایر عوامل موثر در تعادل اقتصادی نیز در این مدل باعث تغییر تقاضا و عرضه می‌شوند.

عَرضه عبارتست از جریان کالا - خدمات به بازار برای برآوردن تقاضا.همچنین می‌توان گفت:مقدار کالا و خدماتی است که تولید کنندگان حاضرند در قیمتهای مختلف در اختیار مصرف کنندگان قرار دهند. شایان ذکراست که عرضه بستگی به دو عامل دارد:

همچنین با ثابت در نظرگرفتن بعضی عوامل در کوتاه مدت یک رابطه مثبت بین مقدار عرضه کالا یا خدمات و قیمت آن ایجاد می‌شود که به قانون عرضه شهرت دارد.

تقاضا چیست؟

تقاضا یعنی میل و خواست و توانایی یک فرد برای دریافت کالا یا خدمتی.منحنی تقاضا مکان هندسی مجموعه نقاطی است که یک فرد برای بدست آوردن کالا یا خدماتی حاضر به پرداخت چه میزان پول است.و یک تولید کننده به ازای هر قیمتی مایل به چقدر تولید است.

شیب منحنی تقاضا منفی است، یعنی اینکه هر چقدر قیمت افزایش یابد مقدار تقاضا کاهش می‌یابد. عوامل زیادی بجز قیمت بر روی تقاضای افراد موثر است که از آن جمله می‌توان به قیمت کالاهای جانشین و مکمل، سلیقه مصرف کنندگان، انتظارات از آینده و میزان درآمد مصرف کنندگان اشاره نمود.

قانون تقاضا نیز به این معنی که با افزایش قیمت، مقدار تقاضا کاهش یافته و در مقابل با کاهش قیمت، مقدار تقاضا افزایش می‌یابد.به رابطه منفی قیمت و تقاضا قانون تقاضا می‌گویند

عرضه و تقاضا به عنوان پایگاه عدالت

از موضوعات چالش برانگیز امروز مدیریت توسعه اقتصادی و معضلات اجتماعی ناشی از آن مانند تورم، کنترل قیمت ها، مکانیزم عرضه و تقاضا، نحوه واردات و صادرات، اولویت بندی در تولید کالاهای ضروری، توزیع عادلانه کالا، . می باشد، علاوه بر نیازهای اقتصادی معضلات در جایگاه نرم افزاری دیگری وجود دارد که نیازمند نگاه عمیق تری است، از جمله، انگیزه ایجاد یک نیاز مصرفی در جامعه و اولویت بندی و شاخصه انتخاب نیازهای مؤثر اجتماعی و چگونگی توزیع بین اقشار مختلف از کم درآمد تا مرفه است، برخی سؤالاتی که در این حوزه به ذهن می رسد عبارتند از:

▪ نحوه و علل پیدایش ناهنجاری های اقتصادی مانند تورم چیست؟

▪ مبنا و محور الگوهای مورد استفاده برای تحلیل و بررسی این ناهنجاری ها چیست؟

▪ معیار و شاخص تعیین اولویت موضوعی در ایجاد، توزیع نیاز، مدیریت و توزیع منابع طبیعی، ابزاری و انسانی کدام است؟

▪ پیدایش عرضه و تقاضا، مکانیزم عرضه و تقاضا و نقش تعاریف در نظام عرضه و تقاضا و ارتباط قانون با این نظام چگونه است؟

اهمیت این محورها به این جهت است که مکانیزم عرضه و تقاضا می تواند پایگاه عدالت اجتماعی، عدالت سیاسی و فرهنگی و اقتصادی باشد. این سؤالات و بسیاری دیگری ابهامات حوزه وضعیت اقتصادی جامعه و محورهای حاکم برآن از جمله مباحثی است که توسط علامه منیرالدین حسینی هاشمی(ره) در دوره های مختلف دروس اقتصادی به آن پرداخته شده است، اکنون که به سالگرد رحلت این استاد فرزانه نزدیک شده ایم (۱۲ اسفند ۱۳۷۹، مطابق ۶ ذی الحجّه) و نیز به دلیل احساس نیاز برای تشکیل گروه های تخصصی به منظور تنظیم سیاست های برنامه پنجم توسعه کشور برآن شدیم تا فرازهایی از تحلیل ایشان را در برنامه دوّم توسعه اقتصادی کشور را، که امروز می تواند ناظر بر دیدگاه آینده نگر ایشان در سال ۱۳۷۳ می باشد و هم راهگشایی برای طراحی و برنامه ریزی، برنامه های پنج ساله توسعه است، ارائه نماییم:

تقاضا یک «نیاز ابزار شده» است، انسان احتیاج به چیزی دارد که آن را ظاهر و ابراز می کند، پس تقاضا طلب و خواستن است، «عرضه» هم به معنای این است که شخص دیگری که می تواند این نیاز را برطرف کند و وسیله برآوردن آن نیاز در اختیار او می باشد، آن را ابراز و ظاهر می کند که به این «عرضه» گفته می شود. پس هرگاه وسیله «ارضاء نیاز» ارائه شود به آن «عرضه» گفته می شود.
انسان دارای اراده و قدرت گزینش است و می تواند اختیار خود را به میدان عرضه و تقاضا بیاورد و امکان عملکرد او مانند اشیاء نیست، بلکه شرایط و روابط در قدرت گزینش او مؤثر است البته این قدرت انتخاب تنها در موضوعات و سطح نازل مصرف نیست بلکه در سایر سطوح اجتماعی یعنی در ایجاد قوانین و انحصارات نیز وجود دارد. استاد علامه(ره)، سپس قوانین حاکم بر نظام عرضه و تقاضا را از دیدگاه رایج اقتصاد جهانی اینگونه مطرح می نمایند: عرضه و تقاضا از سه «نظام تعاریف»، «نظام تنظیم» و «نظام تخصیص» جدا نیست»، به عبارت دیگر گفته می شود «قوانین نسبیت» بر جریان اشیاء حاکم بوده، و به نحو طبیعی و قهری وجود داشته و ثابت است، . آنها (اقتصاد سرمایه داری) نظام حقوقی و نظام تعاریف را برآمده از عرضه و تقاضا می دانند.

بحث مهم تشریحی ما این است که شاقول و معیار اساسی در «نظام حقوقی» و یا «نظام تعاریف»، «نظام تنظیم» و «نظام تخصیص» چیست؟ اگر گفته شود که هر سه تای عدم تعادل میان عرضه و تقاضا اینها از عرضه و تقاضا می آید و در سه سطح می باشند، می گویم: ربط «عرضه و تقاضای اجتماعی» با «تکامل اجتماعی» چیست؟ آن وقت می گویم که: هرگز رابطه عرضه و تقاضا با جهت تحرک تکاملی جامعه، نمی تواند قطع باشد، یعنی می توان سؤال کرد که این انحصارات و محدودیتها از کجا آمده؟ و چرا آمده؟ عرضه و تقاضایی که از بستر خودش بریده باشد در کجای عالم قابلیت تحقق دارد؟!

عرضه و تقاضائی که بخواهد قیمت ها را معین کند یعنی در حقیقت وزن مخصوص کالاها را مشخص نماید باید در شرایط انسانی باشد. یعنی آیا می توان عرضه و تقاضای انسان را از اراده و از نظام اجتماعی او جدا کرد و فقط به آن عرضه و تقاضا گفت؟. بله! نسبت به امور خرد یک ساده نگری های ابتدائی ـ از افرادی که دقت نمی کنند یا نمی خواهند دقت کنند ـ در بازار دیده می شود. مثلا می گویند امروز عدم تعادل میان عرضه و تقاضا در بازار هندوانه بیش از تقاضا بوده و در حال ضایع شدن است پس قیمت را کم کردند، فردا که مثلا پیاز چنین شد قیمت گران می شود. این دیدگاه با عرضه و تقاضای مورد نظر ما تفاوت دارد.
ما باید بتوانیم قوانینی برای تعریف درست کنیم که «اسباب مالکیت» را معرفی کند و قوانینی برای «تنظیم» معرفی نمائیم که بتواند قوانینی را برای «تخصیص» معین نماید و در نهایت نیز بتوانیم نسبت این سه دسته قوانین را به «تکامل اجتماعی» تعریف کنیم، البته عرضه و تقاضا در بستر و در نظامی عمل می کند که متناسب با توسعه آن نظام، یک کشش و تنشی هم دارد، ولی این کشش و تنشی که منشأ تحرک می شود آیا در نظام حاکم «اصل» می شود یا نه؟ لذا می گوییم که عرضه و تقاضا، بدون بستر، امری خیالی است و بلکه باید گفت: که تحت حاکمیت قوانین حقوقی می باشد.
قوانین حاکم بر مکانیزم عرضه و تقاضای رایج در نظام اقتصادی اسلامی تعیین کننده و کارآمد نیست و به بن بست رسیدن کارشناس ها در نهایت به دلیل همین درگیری با فرهنگ اسلامی است که بطور طبیعی اموری را نفی می کند. این درگیری به نوعی با درگیری قوانین زمان شاه با اسلام شبیه است که احساس ظلم مردم نهایتاً منجر به پرخاش علیه شاه و اعتراضات عمومی گردید.

نحوه پیدایش سه نظام تعاریف، تنظیم، و تخصیص در نظام اجتماعی در قالب چهار فرض یا گمانه مطرح می شود:

۱) فرض اوّل: اخذ ابزار «تعریف»، «تنظیم» و «تخصیص»، همه از شرع مقدس

۲) فرض دوّم: اخذ ابزار «تعریف» از مذهب و ابزار «تنظیم و تخصیص»، از عقل

۳) فرض سوّم: اخذ ابزار «تعریف» از شرع و ابزار «تنظیم و تخصیص»، از عرف

۴) فرض چهارم: اخذ ابزار «تعریف»، «تنظیم» و «تخصیص»، همگی از عقل

در فرض اوّل که هم در تکوین، هم در تاریخ و هم در جامعه شرایط حاکم برنظام عرضه و تقاضا و نهایتاً «نظام موازنه قدرت» (رابطه بین تکامل و عرضه و تقاضا) باید از دین بدست آید. در غیر این صورت هر نوع عرضه و هر نوع تقاضایی نمی تواند رسمیت داشته باشد. در مقاله بعدی هر یک از فروض فوق توضیح بیشتری داده می شود.

کشش تقاضا و عرضه

1-كشش تقاضا و عرضه

كه اگر قيمت افزايش پيدا كند تقاضا كاهش و اگر قيمت كاهش پيدا كند. تقاضا افزايش پيدا مي كند. طبق اين افزايش قيمت با ثابت بودن ساير عوامل مي بينيم كه چه قدر تقاضا كاهش مي يابد، اين حساسيت را در اقتصاد بنام كشش ((Elasticity مي نامند.

2- كشش قيمتي تقاضا

كشش قيمتي تقاضا واكنش وحساسيت مصرف كننده را در برابر قيمت اندازه گيري ميكند. كشش قيمتي تقاضا E معمولا منفي است و در اقتصاد E بزرگ را به e كوچك داخل قدر مطلق نمايش ميدهد.

مثال:- اگر افزايش 25% در قيمت بنزين سبب 5% كاهش در مقدار تقاضايي بنزين شود در آنصورت كشش تقاضا براي بنزين عبارت است از:-

Eمساوي مي شود به درصد تغيير در مقدار تقاضاي بيزين تقسيم در قيمت بنزين

يعني منفي -5 درصد تقسيم در 25 درصد مساوي ميشود به 0.2-

كشش0.2-% براي تقاضاي بنزين بدين معني است كه يك درصد افزايش قيمت بنزين سبب كاهش 0.2% در مقدار تقاضايي بنزين خواهد شد.

انواع مختلف كشش قيمتي تقاضا:-

هنگامي كه قيمت كالا يك درصد تغيير كند ممكن است تقاضاي آن كالا بيشتر يا كمتر از يك درصد تغيير كند. كه حالت هاي مختلف دارد.

1-تقاضايي با كششe>0

هرگاه درصد تغييرات مقدار تقاضا بيش از درصد تغييرات كه در قيمت ايجاد مي شود باشد كالاي با كشش است. مثلا كالاهاي كه مشابه همديگر است وبراي مصرف كننده مطلوبيت يكسان دارد.

مثال:- ماكاراني با مارك هاي مختلف.

2- تقاضايي بي كشش e اهمیت عرضه و تقاضا در تعیین سود بانکی

در چند سال اخیر تعیین نرخ سود بانکی به یکی از چالش های سیستم بانکی تبدیل شده است. اگرچه در دو سال اخیر نرخ سود بانکی بدون توجه به عوامل اقتصادی و به شیوه دستوری کاهش یافته است اما مقاومت بانک مرکزی برای کاهش یا حتی تعیین نرخ سود و اجرای سیاست های انقباضی نشان از واقعیت بحران یا وضعیت حساس در سیستم پولی کشور دارد که نشانگر مشکلات عمیق و اساسی در این حوزه از اقتصاد است. این امر نشان می دهد که قاطعیت برای حل بحران و رسیدن به یک نقطه باثبات بسیار لازم است.

جلوگیری از کاهش دستوری نرخ سود اقدامی کاملا صحیح و منطقی و مسوولانه است اما معلوم نیست تا چه حد قابل اجرا و عملی خواهد بود.

از نظر بسیاری از کارشناسان اقتصادی، رسیدن به این نقطه که بانک مرکزی و بانک ها ناچار شوند به تعیین نرخ سود در شرایطی غیردستوری بپردازند قابل پیش بینی بود زیرا تعیین نرخ کم تر از نقطه تعادلی عرضه و تقاضا باعث اتلاف ناگزیر منابع و عدم تعادل میان عرضه و تقاضا زیان خواهد شد. تعیین نرخ سود بانکی یکی از متغیرهای کلیدی و اساسی اقتصاد است و ارتباط این شاخص اساسی با میزان پس انداز ملی، سرمایه گذاری، میزان توان جذب منابع بانک ها، ارایه تسهیلات، رشد صنعتی و بخش های مختلف تولید، کنترل نقدینگی، تورم، اشتغال، رونق و رکود اقتصادی و. باعث شده که تعیین نرخ سود بانکی در همه کشورهای جهان و به خصوص اقتصادهای پیشرفته از حساسیت ویژه ای برخوردار باشد .

نرخ سود بانکی در شرایط عرضه و تقاضا در نقطه ای به تعادل می رسد که متناسب با نرخ تورم باشد و برای پس اندازکنندگان، انگیزه سپردن پول به بانک ها را تقویت کند و از طرف دیگر تسهیلات بانکی با نرخی به وام گیرندگان ارایه نشود، که باعث ایجاد صف و رانت و فرصت های ویژه نشود بلکه در شرایطی رقابتی و منطقی و با نرخ سود بانکی متناسب با نرخ تورم، این امکان برای همه متقاضیان وجود داشته باشد که بتوانند متقاضی دریافت وام باشند.

در غیر این صورت و در شرایط تعیین دستوری نرخ سود بانکی، تقاضا برای دریافت تسهیلات بیش از منابع بانک ها خواهد بود و این موضوع هم صف طویل متقاضیان را ایجاد می کند و هم ممکن است به فرصت ها و رانت هایی برای دریافت وام منجر شود. از این رو اقتصاددانان بزرگ جهان توصیه می کنند که نرخ سود بانکی باید از طریق نهاد عرضه و تقاضا و سازوکار قیمت ها و به شکل غیردستوری و در شرایط طبیعی عرضه و تقاضا تعیین شود تا نرخ سود بانکی به گونه ای مشخص شود که تعادل نسبی را در حجم پول، نقدینگی، تسهیلات بانکی، پس اندازها و . ایجاد کند.

سازوکار طبیعی عرضه و تقاضا برای تعیین نرخ سود بانکی تا حدی اهمیت دارد که اقتصاددانان، دولت ها را به کنترل حجم پول از طریق انضباط مالی و پولی و حجم بودجه و میزان مالیات ها توصیه می کنند و معتقدند باید از دستکاری قیمت ها و نرخ ها و نظام عرضه و تقاضا پرهیز کنیم. در اقتصاد ایران نیز که دولت حضوری گسترده در اقتصاد دارد ضروری است بیش از اقتصادهای دیگر به اصلاح نظام قیمت ها و احترام به نظام عرضه و تقاضا و پرهیز از تعیین دستوری قیمت ها و نرخ ها توجه شود تا کارایی مورد انتظار حاصل شود.

اصول بنیادی عرضه و تقاضا

مدل عرضه و تقاضا در واقع برای بازار رقابتی تنظیم شده است که در آن هیچ یک از خریداران و فروشندگان نمی‏توانند اثر زیادی بر روی قیمت بگذارند ،و قیمت به صورت یک داده است.مقدار تولید محصول توسط تولیدکننده و مقدار تقاضا توسط مصرف‏کننده ٬ وابسته به قیمت محصول در بازار است.قانون عرضه می‏گوید که در ثابت بودن سایر شرایط مقدار عرضه وابسته به قیمت است و در قیمت بالاتر عرضه بیشتر و در قیمت پایینتر عرضه کمتر خواهد بود.و قانون تقاضا نیز می‏گوید با ثابت بودن سایر عوامل در قیمت‏های بالا تقاضا کمتر و در قیمت‏های پایین تقاضا بیشتر خواهد بود.

در بازار رقابتی قیمت تعادلی و مقدار تعادلی یک کالا با عرضه و تقاضای بازار برای آن کالا تعیین می‏شود.قیمت تعادلی یک کالا دقیقا برابر با قیمتی است که مصرف‏کنندگان مقدار کالایی را که حاضرند در یک دوره زمانی خاص بخرند برابر با مقداری است که تولیدکنندگان آن کالا حاضرند عرضه کنند.در قیمت‏های بالاتر کمبود تقاضا باعث می‌گردد و باعث مازاد عرضه می‏شود.این اضافه عرضه به قیمت فشار می‏آورد و باعث می‏شود که قیمت دوباره به سطح تعادلی بازگردد.در قیمت‏های پایین‏تر نیز٬مقدار تقاضا از مقدار عرضه بیشتر می‏شود و باعث مازاد تقاضا می‏شود.این مازاد تقاضا باعث افزایش قیمت و در نتیجه بازگشت قیمت به اندازه قبل خود (قیمت تعادلی)می‏شود.پس از اینکه قیمت به تعادل رسید٬این قیمت میل به استمرار و باقی ماندن دارد.

تعادل چرخه عرضه و تقاضا بازار چگونه بوجود می آید؟

تصور کنیم شما در شهر کوچکی زندگی میکنید. اونجا کسی موز نمیفروشه. معنیش اینه که تامین کالا وجود نداره و چرخه عرضه و تقاضا بازار در مورد میوه موز در این شهر کوچک شکل نگرفته است. اینم تصور میکنیم که مردم اونجا میخوان موز بخورن یعنی در این شهر کوچک تقاضای خوبی برای این کالا وجود داره. الان تعادل وجود نداره. یک جای کار عرضه و تقاضا مشکل داره یعنی عرضه ای برای میوه موز در بازار وجود نداره.

حتما بخوانید : تاثیر تورم منفی در اقتصاد جامعه

در مورد مفهوم و تعریف عرضه کالا و تقاضا بازار دانشنامه ویکی پدیا خیلی خوب توضیح داده که براتون اینجا آوردم

عَرضه و تقاضا (به انگلیسی: Supply and demand) یک مدل اقتصادی می‌باشد که اثر قیمت را بر روی مقدار در بازار رقابتی بررسی می‌کند. قیمت بر روی مقدار تقاضا از طرف مصرف‌کنندگان و مقدار تولید از طرف عرضه‌کنندگان اثر می‌گذارد. در نتیجه اقتصاد در قیمت و مقدار به تعادل می‌رسد. سایر عوامل مؤثر در تعادل اقتصادی نیز در این مدل باعث تغییر عرضه و تقاضا می‌شوند.

مدل عرضه و تقاضا در واقع برای بازار رقابتی تنظیم شده‌است که در آن هیچ‌یک از خریداران و فروشندگان نمی‌توانند اثر زیادی بر روی قیمت بگذارند، و قیمت به صورت یک داده‌است.

مقدار تولید محصول توسط تولیدکننده و مقدار تقاضا توسط مصرف‌کننده، وابسته به قیمت محصول در بازار است. قانون عرضه می‌گوید که در ثابت بودن سایر شرایط مقدار عرضه وابسته به قیمت است و در قیمت بالاتر عرضه بیشتر و در قیمت پایینتر عرضه کمتر خواهد بود؛

دانلود فایل صوتی

و قانون تقاضا نیز می‌گوید با ثابت بودن سایر عوامل در قیمت‌های بالا تقاضا کمتر و در قیمت‌های پایین تقاضا بیشتر خواهد بود.

در بازار رقابتی قیمت تعادلی و مقدار تعادلی یک کالا با عرضه و تقاضا بازار برای آن کالا تعیین می‌شود.

حتما بخوانید: چرخه کسب و کار چیست؟

قیمت تعادلی یک کالا دقیقاً برابر با قیمتی است که مصرف‌کنندگان مقدار کالایی را که حاضرند در یک دوره زمانی خاص بخرند برابر با مقداری است که تولیدکنندگان آن کالا حاضرند عرضه کنند.

در قیمت‌های بالاتر کمبود تقاضا اتفاق و باعث مازاد عرضه می‌شود. این اضافه عرضه به قیمت فشار می‌آورد و باعث می‌شود که قیمت دوباره به سطح تعادلی بازگردد.

در قیمت‌های پایین‌تر نیز٬مقدار تقاضا از مقدار عرضه بیشتر می‌شود و باعث مازاد تقاضا می‌شود. این مازاد تقاضا باعث افزایش قیمت و در نتیجه بازگشت قیمت به اندازه قبل خود (قیمت تعادلی) می‌شود. پس از اینکه قیمت به تعادل رسید٬این قیمت میل به استمرار و باقی‌ماندن دارد.

چرخه عرضه و تقاضا بازار فقط روی قیمت تاثیر نمی‌گذارد و می‌تواند برای توضیح سایر فعالیت‌های اقتصادی نیز استفاده شود.

برای مثال، بیکاری بالاست و تعداد زیادی نیروی کار وجود دارد، در نتیجه، کسب و کار تمایل به کاهش حقوق دارند.

بالعکس، وقتی نرخ بیکاری پایین است، نیروی کار نیز کم است و در نتیجه برای جلب نیروی کار، کارفرمایان تمایل به افزایش حقوق‌ها دارند.

حتما بخوانید: نرخ مشارکت نیروی کار چیست؟

به همین ترتیب، در دنیای سرمایه‌گذاری در بورس، عرضه و تقاضا می‌تواند تعیین کننده قیمت یک سهام در بازار باشد.

تعریف بالا برای درک اهمیت چرخه عرضه و تقاضا بازار بود و حالا برمیگردیم به همون شهر کوچیک که موز توش نیست.

مردم موز میخوان و موز فروشی نیست. پیتر که از چرخه عرضه و تقاضا بازار آگاه هست و این موقعیت منحصر به فرد رو تشخیص میده تصمیم میگیره که شروع به موز فروختن بکنه.

آقای پیتر از همون اول شروع به پول درآوردن میکنه چون اصلا رقیبی نداره. در جامعه ای زندگی میکنه که گشنه موز هستند و اولش سود زیادی میکنه جون مردم موز میخوان و اون تنها موز فروش شهره.

ولی با گذر زمان خانم سارا متوجه موفقیت پیتر میشه و با خودش فکر میکنه که باید از این موقعیت خود استفاده کنم.

اونم شروع میکنه به موز فروشی.

این باعث افزایش تامین کالا میشه و حالا مشتری ها بین این ۲ تا فروشنده تقسیم شدند و این باعث میشه که سود پیتر که اولین کسی بود که چرخه عرضه و تقاضا بازار را راه انداخته بود، سودش کمتر بشه.

حتما بخوانید: تولید ناخالص یک کشور GDP چیست؟

هر چی مردم بیشتر موز بفروشن، تامین کالا هم بیشتر میشه.

اگه موز فروشی ها زیاد بشه ولی تقاضا واسه موز زیاد نشه باعث میشه که چرخه عرضه و تقاضا صدمه ببینه و تعادل را از دست بده. این عدم تعادل باعث میشه چند تا موز فروشی ورشکست بشن و یا برای نگه داشتن بیزنس خود میوه های دیگری را هم در کنار موز به فروش برسانند.

ولی در آخرش این اتفاقات باعث ترمیم تعادل بین عرضه و تقاضا بازار میشه. یعنی تعدادی اولش خیلی سود میکنند و خیلی ها هم ازشون تقلید میکنن و ورشکست میشوند.

ولی با گذشت زمان عرضه اضافه بازار قطع شده و چرخه عرضه و تقاضا کالا به تعادل میرسه.

البته این تعادل موقتی بوده و با تغییر شرایط کاری و مالی و یا کشوری ، تغییر خواهد کرد.

عدم تعادل میان عرضه و تقاضا مسکن؛ گسترش تولید مسکن در دستور کار دولت

رئیس کمیسیون عمران مجلس گفت:رضایی کوچی ادامه داد: امروز میان عرضه و تقاضای مسکن تعادل وجود ندارد و امروز تقاضا بسیار بالاتر از میزان عرضه و تولید مسکن است، بنابراین برای متعادل کردن قیمت ها، باید زمینه را برای تولید مسکن فراهم کرد.

تابناک فارس به نقل از خانه ملت:محمدرضا رضایی کوچی رئیس کمیسیون عمران مجلس با اشاره برنامه ریزی های صورت گرفته برای تدوین و اجرای بسته رونق بازار مسکن، گفت: در شرایط کنونی بازار مسکن به علت افزایش قیمت دچار رکود شده و این مسئله قطعا به ضرر سازندگان و مصرف کنندگان خواهد بود.

محمدرضا رضایی کوچی
افزایش سقف تسهیلات کلید رونق بازار مسکن

نماینده مردم جهرم در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: به طور حتم یکی از راه کارهای بهبود بازار مسکن، افزایش سقف تسهیلات بوده، موضوعی که تاکنون به درستی مورد توجه قرار نگرفته است.

در شرایط کنونی وام مسکن بخش کوچکی از قیمت تمام شده ملک را شامل می شود که این موضوع موجب شده، مردم توان مالی برای خرید مسکن جدید را نداشته باشند
وی گفت: در شرایط کنونی وام مسکن بخش کوچکی از قیمت تمام شده ملک را شامل می شود که این موضوع موجب شده، مردم توان مالی برای خرید مسکن جدید را نداشته باشند.

ضرورت افزایش سقف تسهیلات مسکن برای خریداران و سازندگان

این نماینده مردم در مجلس دهم تصریح کرد: به نظر من تسهیلات مسکن در سال 98 باید افزایش یابد، البته این مسئله تنها منحصر به خریداران نباید باشد، بلکه سقف تسهیلات برای سازندگان نیز افزایش یابد.

عدم تعادل میان عرضه و تقاضا مسکن؛ گسترش تولید مسکن در دستور کار دولت

رضایی کوچی ادامه داد: امروز میان عرضه و تقاضای مسکن تعادل وجود ندارد و امروز تقاضا بسیار بالاتر از میزان عرضه و تولید مسکن است، بنابراین برای متعادل کردن قیمت ها، باید زمینه را برای تولید مسکن فراهم کرد.

وی گفت: بر اساس آمارها، حدود 4 میلیون نفر در سقف خرید مسکن قرار دارند، اما به علت افزایش 100 درصدی قیمت ملک، عملا نمی توانند اقدام به خرید مسکن کنند، بنابراین نسخه اصلی در بهبود این حوزه را می توان در افزایش تسهیلات مسکن یافت، البته برخی کارشناسان اعلام می کنند که افزایش وام موجب بروز تورم در بازار مسکن می شود، اما به نظر من افزایش سقف تسهیلات، آثار مثبت بسیاری دارد که این مسائل می تواند آثار منفی آن را خنثی کند.

تسهیلات باید 50 تا 70 درصد قیمت تمام شده مسکن را پوشش دهد

رئیس کمیسیون عمران مجلس افزود: به طور حتم تسهیلات مسکن باید به میزانی افزایش یابد که حداقل 50 تا 70 درصد قیمت تمام شده مسکن را پوشش دهد، در غیر این صورت نمی توان به رونق گرفتن بخش مسکن امید داشت.

معضل اقتصاد ایران در سمت عرضه است، نه تقاضا

مراد راهداری

در ادبیات علمی حوزه اقتصاد کلان، تعادل میان مجموع عرضه و تقاضای جامعه در بازار کالا و خدمات اهمیت ویژه‌ای دارد. گاهی عدم تعادل ناشی از معضل در سمت تقاضاست و گاهی ریشه عدم تعادل در سمت عرضه؛ البته در بازارهای پول، کار و سرمایه نیز ضرورت تعادل این دو سو در سطح سازوکار کلان اقتصاد حائز اهمیت است. این بازارها به یکدیگر وابسته و با هم در ارتباط هستند. اگر یکی از این بازارها نامتعادل باشد، در اصطلاح آن بازار تسویه‌نشده باشد، یعنی طرف عرضه با تقاضا مساوی نباشد، این عدم تعادل بین عرضه و تقاضا به سایر بازارها نیز سرایت می‌‌کند. فرضا اگر بازار کالا و خدمات کمبود عرضه داشته ‌ و سرمایه‌گذاری بیشتری لازم داشته باشد تا به سطح تعادل برسد، در شرایط کمبود یا رکود عرضه، بی‌کاری نیز بالا می‌‌رود. رشد بی‌کاری طرف تقاضای همین بازار را نیز تضعیف می‌‌کند؛ به همین دلیل به نقل از یک اقتصاددان قدیمی (ژان باتیست سه) می‌‌گویند هر عرضه‌ای، تقاضای خود را ایجاد می‌‌کند. با تضعیف تقاضا، تورم ناشی از برتری تقاضا نسبت به عرضه ممکن است بر‌طرف شود یا کاهش یابد، اما معضل بی‌کاری و بعضی عوارض آن مانند پرداخت دستمزدهای پایین پابرجا می‌‌ماند. بنابراین عدم تعادل در بازار کار حل نمی‌‌شود و در شرایط وجود جمعیت بی‌کار و متقاضی کار، همان‌طور که اشاره شد، دستمزدها نیز کاهش می‌‌یابد یا رشد نمی‌‌کند. از سوی دیگر، با وجود بی‌کاری و عدم تعادل در دو بازار کالا و کار، درآمد ملی نسبت به شرایط بالقوه، کمتر و کمبود درآمد نیز سبب کاهش گردش پول می‌‌شود؛ اینجاست که بازار پول تأثیر می‌‌پذیرد و کوچک می‌‌شود. در چنین شرایطی پول برای سرمایه‌گذاری نیز کمتر شده و در نتیجه بازار سرمایه نیز تضعیف و نامتعادل می‌‌شود. کاهش سرمایه‌گذاری، اشتغال و در مرحله بعد تولید را کاهش می‌‌دهد. به دلیل کمبود عرضه، تورم نیز ایجاد می‌‌شود و تأمین کمبود عرضه از طریق واردات، تقاضای ارز را بالا می‌برد و با گران‌شدن آن، هزینه تولید نیز افزایش می‌‌یابد؛ پس شاهد سلسله روابط علت و معلولی نامطلوب خواهیم بود. در یک سال گذشته به دلیل واردات سویا و ذرت با نرخ ارز بالا برای تولید مرغ، شاهد افزایش چندین مرحله‌ای بهای آن بوده‌ایم. مرغ از حدود هشت‌ هزار تومان به 12 و بعد به 18، سپس به 25 و اخیرا به 32 هزار تومان در فواصل کوتاه رسیده است! در اینجا فرصت آن نیست که تک‌تک بازارها را تحلیل کنیم، بلکه قصد داریم با این مقدمه که اهمیت موضوع را نشان داده، فقط به پشتیبانی از تولید و رفع موانع آن بپردازیم و جا دارد همین‌ جا از مقام معظم رهبری برای این دقت نظر تشکر وافر کنیم. وظیفه کارشناسان خبره این است که به مصادیق آن بپردازند و راه حلی برای مسائل پیشنهاد دهند. مراحل و مدت زمان ایجاد شخصیت حقوقی کسب‌وکار در ایران (تشکیل شرکت)، بدون عملیات اجرائی سرمایه‌گذاری تا بهره‌برداری بسیار پیچیده و زمان‌بر است. بر اساس گزارش بانک بین‌المللی بازسازی و توسعه (IBRD) که زیر‌مجموعه بانک جهانی است، ایران در گزارش سهولت کسب‌وکار (Doing business) 2020، با کسب 58.5 امتیاز از صد امتیاز ممکن، در میان 190 کشور در رتبه 127 جهان قرار گرفته است. اگر ‌ زمان آغاز سرمایه‌گذاری تا بهره‌برداری در مقایسه با دیگر کشورها را مورد ملاحظه قرار دهیم (به‌خصوص در صنعت و زیر‌ساخت‌هایی نظیر سد‌سازی)، متوجه بحرانی‌‌بودن آن می‌‌شویم. وجود هزاران طرح ناتمام که باید سال‌ها قبل به بهره‌برداری می‌‌رسیدند، گویای این معضل است.

معضلات تولید، ریشه در کجا دارد و چه آثاری به جا می‌‌گذارد؟ متأسفانه تأمین مواد اولیه و تغییر قیمت‌های آن، تورم پی‌در‌پی و رشد دستمزدهای متوالی، ناامنی در برنامه تولید را ایجاد کرده و با تغییر محاسبات بهای تمام‌شده، به تولید آسیب زده و گاه آن را متوقف کرده است. بد نیست آماری از صنایع تعطیل‌شده فقط در شهرک‌های صنعتی که سریع‌الوصول است، به دست آید؛ قبلا گزارش شده بود 70 درصد خط تولید صنعتی کشور متوقف شده است. ثبات‌نداستن آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌ها، به‌خصوص در قواعد واردات و شرایط صادرات، در خریدهای ضروری کالاهای سرمایه‌ای و واسطه‌ای اختلال و در ارز‌آوری مانع ایجاد می‌‌کند؛ چون امکان برنامه‌ریزی را سلب کرده و سرمایه‌گذار نمی‌‌داند در آینده نزدیک با چه شرایطی مواجه است. حساسیت زیاد تغییر قیمت مواد اولیه و نهاده‌های تولید نسبت به تغییر دلار، سبب حساسیت بالای قیمت تولیدات داخلی به تغییر قیمت دلار شده و اقتصاد ما را نامقاوم کرده است. با 10 درصد تغییر قیمت دلار، لرزش شدیدی در بدنه طرف عرضه اقتصاد مشاهده می‌‌کنیم. مقایسه سودآوری تجارت با تولید اعم از صنعتی و کشاورزی، بررسی وضعیت مالیات‌ستانی و رفتار با تولید در مقایسه با بخش تجاری و دلالی، انگیزه را از تولید ستانده است. متأسفانه سرمایه در گردش در اقتصاد ما بیشتر در بخش تجاری می‌‌چرخد تا در بخش تولیدی! تولیدکننده به‌شدت در جست‌وجوی پول مناسب و ارزان است که در شرایط ما دست‌نیافتنی شده است. تنها تجارت است که می‌‌تواند حریف پول گران شود؛ یعنی سودآوری دارد که می‌‌تواند بهای پول استقراضی را بپردازد و بانک‌ها را راضی نگه دارد. در نتیجه تأمین مالی برای بخش تولیدی با موانع مواجه و متأسفانه بر اساس بدبینی و عدم اعتماد پایه‌ریزی شده است. حجم معوقات بانکی، اخذ تسهیلات را با شرایط سنگین ممکن کرده است. تولیدکنندگان معادل مانده بدهی، همراه با جرائم و بهره را مجدد وام می‌‌گیرند تا اصل و فرع وام‌های پیشین را تسویه کنند و می‌‌مانند در باتلاق جدید بدهی‌ها! در‌حالی‌که وام می‌‌تواند بیمه شود، پیشنهاد می‌‌شود از صنعت بیمه استفاده شود و مخاطرات تولید محاسبه و بیمه‌گران به کمک تولید‌کنندگان آیند و از صنعت بانکداری کشور نیز پشتیبانی کنند. اگر از صنعت بیمه به‌درستی استفاده شود، حتی شبه‌ربا را نیز می‌‌توان از فعالیت‌ها حذف کرد. آنچه بانک نگران تأمین آن عدم تعادل میان عرضه و تقاضا است و وام‌گیرنده باید بنا بر الزام بانک گاه خلاف قواعد شرعی تضمین دهد و سود ثابت از پیش تعیین‌شده پرداخت کند، بیمه‌گر بر مبنای قواعد بیمه‌ای می‌‌تواند پوشش دهد. این موضوع جنبه تخصصی می‌‌یابد و محل بحث آن اینجا نیست؛ غرض اشاره به راهکارهای ممکن است. سهم بسیار پایین بخش خصوصی واقعی در تولید، موجب شده تا طرف عرضه اقتصاد کشور مستقیم یا غیرمستقیم عمدتا در مدیریت دولتی، بخش عمومی‌‌ غیردولتی و خصولتی‌ها باشد که سبب درجه پایین عدم تعادل میان عرضه و تقاضا رقابت در اقتصاد و ناکارآمدی شده است. دولت هم بازیگر شده و هم سیاست‌گذار و تعارض منافع بیداد می‌‌کنم و فسادساز شده است. همین امروز بحث از تغییر بهای ارز ترجیحی و توزیع منافع آن است! دولت باید بستر‌ساز فعالیت کسب‌وکارها باشد و سهم خود برای ارائه خدمت به جامعه را از مالیات بر فعالیت‌های اقتصادی بخش خصوصی بر‌دارد و در صورت شراکت، سهامدار اقلیت بدون نقش مدیریتی باشد؛ اما این‌طور نیست و خود طرف سیاست‌گذاری خود شده است! متأسفانه ادبیات تصدی‌گری و مدیریت‌سپاری در بخش دولتی و غیرخصوصی به سمت نوعی معامله در تأمین بعضی مطالبات رفته است که شایسته هیچ جامعه‌ای نیست؛ چون قبح ذاتی یا عقلی دارد. کشورهای بلوک شرق سابق، با وجود آنکه تقریبا با ما از 1369 به تعدیل اقتصادی روی آوردند، مثل لهستان، مجارستان، مناطق یوگسلاوی سابق، روسیه و. ، مسئله‌ای به نام خصوصی‌سازی ندارند و برای کارآمدی همه بنگاه‌های ملی، طرحی اجرا و بر اساس ایجاد انگیزه برای تولید برتر، رقابتی و امکان پیشرفت، شفافیت در فعالیت و مانند اینها، به سمت کارآمدی حرکت و خود را نوسازی کرده‌اند. بااین‌حال چرا ما هنوز در مصیبت بخش دولتی بزرگ درمانده‌ایم و در خصوصی‌سازی به معضل برخورده‌ایم؟! عجیب است، در بعضی سال‌ها تشکیل سرمایه در بخش دولتی از حجم خصوصی‌سازی بیشتر بوده و عملا دولت کوچک و چابک نشده است! بی‌توجهی به اسباب و مؤلفه‌های کارکرد سالم طرف عرضه اقتصاد و نیازهای آن، رشد 12 سال گذشته به قیمت‌های ثابت را تقریبا صفر کرده است. متأسفانه سرمایه‌گذاری خالص در بعضی سال‌ها منفی بوده است؛ مانند سال 98 و این دو مورد کافی است تا بحران را هویدا کند و زنگ خطر را به‌ صدا درآورد. اقتصاد متکی به نفت، گاز و صنایع پتروشیمی (اقتصاد با ارزش‌افزوده بالای حاصل از محصولات وابسته به منابع فسیلی)، بخش دولتی را تا سال‌ها قوی و بزرگ کرده بود، آن را مستقل از بخش خصوصی شکل داده و دولت کمتر به مالیات وابسته شده بود؛ همین سبب بی‌توجهی به معضلات تولید بخش خصوصی شد و بیماری اصطلاحا هلندی را پدید آورد. هنوز طرف عرضه با این بیماری و آثار آن دست‌به‌گریبان است. مطالب را جمع‌بندی کنم. رشد سهم صنعت و کشاورزی پیشرفته در ایجاد ارزش‌افزوده به‌عنوان یک ضرورت باید پذیرفته شود و رشد سرمایه‌گذاری الزامی حیاتی تلقی شود.

باید با نگاه رقابتی وارد اقتصاد جهانی شد. نگاه صادراتی به بسیاری از تولیدات و رشد نفوذ در بازارهای خارجی و ارزآوری بیشتر از اهداف فعالیت‌های اقتصاد ایران بر پایه بخش خصوصی شود. هر‌گاه در سیاست خارجی از میدان سخن می‌‌گوییم، منظور میدان جنگ نظامی تنها نباشد؛ اقتصاد، فرهنگ، تمدن و به‌طور کلی کار و تلاش بر پایه علوم و فنون جدید در اختیار مردم نیز مورد ملاحظه قرار گیرد. به همین دلیل اقتصاد مقاومتی مردم‌محور مورد تأکید مقام معظم رهبری بوده است. امروزه جنگ نظامی را نیز علوم و فنون نزد بدنه اجتماعی در دانشگاه‌ها و مراکز فناوری اداره می‌‌کند.

برای جمع‌بندی مجدد برگردم به تأکید بر رفع معضلات تولید؛ مبارزه با بی‌کاری پنهان برای رشد بهره‌وری منابع انسانی امری ضروری بوده و اقتصاد دولتی و خصولتی سبب اشتغال اضافی و بدون نقش در ایجاد ارزش افزوده شده است. اقتصاد وابسته به حوزه فسیلی با درآمد بالا و حاشیه سود زیاد و ارز‌آور، موجب بی‌توجهی به دیگر فعالیت‌های مفید شده است؛ به همین دلیل بعضی واگذاری‌ها به معضل پرداخت دستمزدها بر‌خورده‌اند یا به نگه‌داشت حجم کارکنان؛ تنها صنایع بزرگ سودآور توان نگه‌داشت این مازاد را داشته‌اند، مثل پالایشگاه‌ها! حلقه‌های مفقوده زنجیره تولید تکمیل نشده و وابستگی در سازوکار صنعتی کشور کمتر کاهش یافته است؛ در‌حالی‌که ما ظرفیت بومی‌‌سازی با رعایت مزیت‌یابی پویا را بیش از حجم انجام‌شده داشته‌ایم. معضلات پیش‌گفته اجازه حضور و ظهور بالنده، تبدیل ایده به ثروت و تولید انبوه را نمی‌‌دهد.

در حمایت از فناوران و پذیرش مخاطرات از طریق بانک سرمایه‌گذاری که برای خرید ابتکارات بازاریابی می‌‌کند، کوتاهی شده است. انواع خدمات بیمه‌ای وجود دارد، اما از این توانایی غفلت کرده‌ایم و در نتیجه، تولید بدون پشتوانه لازم به عرصه رقابت آمده است؛ بنابراین بدیهی است که در شرایط نامساعد، با شکست مواجه شوند. بنگاه‌های اقتصادی، محیط زیست سالم و مطلوب می‌‌خواهند و دولت باید با برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری صواب، آن را فراهم و از آن حراست کند.

برای مثال دولت می‌‌تواند با تخفیف مالیاتی و ارائه زمین و حامل‌های انرژی به‌صورت تقسیطی و پلکانی متناسب با سودآوری، در روش‌های صادراتی و ارائه مشاوره‌های مطالعاتی از فعالیت‌های نوپا تا رسیدن به بلوغ حمایت کند و در طول رشد از آنها بکاهد و تنها کمک‌های فکری را ادامه دهد.

کسر هزینه‌های اثبات‌‌شده تحقیق و توسعه از مالیات، کمک شایان توجهی به حوزه کارآفرینی و خلاقیت‌ها می‌‌کند. صندوق حمایت از صنایع و تولیدات نوپا با مشارکت شرکت‌های مادر (سرمایه‌گذارهای بزرگ) بانک‌ها و صندوق ذخیره ارزی و سرمایه‌پذیری یا پذیره‌نویسی از طریق فروش سهام اولیه به‌جای استفاده از اوراق مشارکت و قرضه می‌‌تواند سرمایه‌گذاری در کشور را رشد دهد، از اشتغال و تولید حمایت کرده و تورم را اساسی مهار کند. تا اقتصاد ایران ارزش افزوده نسازد، زیرساخت‌ها یعنی جاده، راه‌آهن، برق، مخابرات و. رشد نمی‌‌کند. اگر قصد داریم در جامعه جهانی سربلند زندگی کنیم، حتی اگر می‌‌خواهیم در رقابت با رقبای سیاسی جهانی، برنده مذاکرات و تعاملات باشیم، باید اقتصاد و رفاه قابل قبولی داشته باشیم و میدان را در اصل اوضاع داخلی خود و رضایت مردم بدانیم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.