روش محاسبه‌‌ی هزینه سرمایه‌‌ خالص


(هزینه متغیر برای هر واحد – قیمت فروش برای هر واحد) / هزینه ثابت = نقطه سر ‌به سر

اقتصاد و توسعه

ارايه مطالب و جزوات آموزشي به دانشجويان در زمينه مباحث اقتصادي

فصل دوم اقتصاد كلان: حسابداري درآمدد ملي

حسابداري درآمد ملي

توليد ناخالص ملي (GNP) : مجموع ارزش پولي كالاها و خدمات نهايي كه توسط عوامل توليد يك كشور در يك مدت زمان معين (معمولا يكسال) در داخل و خارج كشور توليد مي­شود.

توليد ناخالص داخلي (GDP) : مجموع ارزش پولي كالاها و خدمات نهايي كه در داخل مرزهاي يك كشور توسط عوامل توليد داخلي و خارجي در يك مدت زمان معين (معمولا يكسال) توليد مي­شود.

خالص درآمد عوامل توليد از خارج (A) : اختلاف بين GNP و GDP كه از تفاضل درآمد عوامل توليد داخلي از خارج و درآمد عوامل توليد خارجي در داخل بدست مي­آيد. (نكته : از ملي ، خالص درآمد عوامل توليد از خارج كسر شود ، داخلي بدست ميايد)

درآمد عوامل توليد خارجي در داخل - درآمد عوامل توليد داخلي از خارج A =

استهلاك (D) : قسمتي از درآمد كه بنگاهها براي تعمير و يا جايگزيني ماشين­آلات و ساختمان فرسوده و كهنه كنار ميگذارند. استهلاك اختلاف بين توليد ناخالص ملي GNP و توليد خالص ملي NNP و يا توليد ناخالص داخلي GDP و توليد خالص داخلي NDP است. (نكته : از ناخالص ، استهلاك كسر شود ، خالص بدست ميايد)

D = GNP – NNP , GNP = NNP + D , NNP = GNP – D

D = GDP – NDP , GDP = NDP + D , NDP = GDP – D

ماليات غير مستقيم (TI) : مالياتي كه مستقيما بر روي كالا و يا خدمات وضع مي­شود ، مثل ماليات بر سيگار و نوشابه و ماليات بر مصرف و يا ارزش افزوده كه در حال حاضر در ايران اعمال مي­شود. در مقابل اين ماليات ماليات مستقيم قرار دارد كه مستقيما بر درآمد فرد و يا شركت وضع مي­شود.

يارانه يا سوبسيد (Sub) : پرداختهاي كه از سوي دولت به صورت بلاعوض به مصرف­كنندگان و يا بنگاه­ها صورت مي­گيرد.

خالص ماليات غير مستقيم (NT) : از تفاضل ماليات غير مستقيم (TI) و يارانه يا سوبسيد (Sub) بدست مي­آيد.

قيمت بازار (m) : مخارج مصرفي خانوارها و بنگاهها هنگام خريد كالاها و خدمات بر اساس قيمت بازار هر كالا يا خدمت است كه از كل قيمت بازار به اندازه ماليات غير مستقيم به دست دولت و مابقي به دست توليد كنندگان و صاحبان عوامل توليد مي­رسد. پس قيمت بازار روش محاسبه‌‌ی هزینه سرمایه‌‌ خالص برابر است با قيمت عوامل (f) به­اضافه ماليات غير مستقيم. m= f + NT

قيمت عوامل يا قيمت پايه (f) : پرداخت به عوامل توليد (يا ارزش افزوده) برابر است با قيمت بازار منهاي ماليات غير مستقيم (چون ماليات غير مستقيم به دست دولت مي­رسد). f= m – NT (نكته: از قيمت بازار ، NT كسر شود ، قيمت عوامل بدست ميايد)

توليد به قيمت بازار : برابر است با توليد به قيمت عوامل به­اضافه NT

توليد به قيمت عوامل يا پايه : برابر است با توليد به قيمت بازار منهاي NT

روشهاي محاسبه توليد ناخالص داخلي :

الف. روش توليد يا ارزش افزوده

ارزش افزوده بخش كشاورزي VAag ، ارزش افزوده بخش نفت VAo ، ارزش افزوده بخش صنعت VAIn ، ارزش افزوده بخش خدمات VAs ، كارمزد احتسابي K ، خالص ماليات غير مستقيم NT ، خالص درآمد عوامل توليد از خارج A ، استهلاك D

مطلوبست محاسبه موارد زير:

الف. توليد ناخالص داخلي به قيمت عوامل GDPf

ب. توليد ناخالص ملي به قيمت عوامل GNPf

ج. توليد ناخالص ملي به قيمت بازار GNPm

د. توليد خالص ملي به قيمت بازار NNPm

د. درآمد ملي NI (يا توليد خالص ملي به قيمت عوامل NNPf )

سوال : چرا جمع توليد يا ارزش افزوده بخشهاي اقتصادي مي­شود توليد ناخالص داخلي به قيمت عوامل GDPf ؟

ب. روش درآمد يا توزيع

= NNPf جمع درآمد صاحبان عوامل توليد نيروي كار،زمين، سرمايه و مديريت بشكل حقوق، اجاره، بهره و سود NI =

سوال : چرا جمع درآمد صاحبان عوامل توليد مي­شود توليد خالص ملي به قيمت عوامل NNPf يا درآمد ملي NI ؟

ج. روش مخارج يا هزينه

C مخارج مصرف خصوصي ، G مخارج مصرفي دولت ، I سرمايه گذاري ناخالص ( I شامل دو جزء است : I1 سرمايه­گذاري ثابت و I2 يا Iup تغيير در موجودي انبار يا سرمايه در گردش، I=I1+I2 ) ، NX خالص صادرات ( NX برابر است با صاردرات منهاي واردات، NX=X-M ) ، W اشتباهات آماري ، A خالص درآمد عوامل توليد از خارج ، D استهلاك ، NT خالص ماليات غير مستقيم

مطلوبست محاسبه موارد زير:

الف. توليد ناخالص داخلي به قيمت بازار GDPm

GDPm= C + G + I + NX + W

ب. توليد ناخالص ملي به قيمت بازار GNPm

ج. توليد خالص ملي به قيمت بازار NNPm

د. درآمد ملي NI (يا توليد خالص ملي به قيمت عوامل NNPf )

سوال : چرا جمع مخارج بخشهاي اقتصادي مي­شود توليد ناخالص داخلي به قيمت بازار GDPm ؟

نمونه سوال حسابداري درآمد ملي

1. به سوالات زير پاسخ دهيد:

الف. تفاوت توليد ناخالص ملي GNP با توليد ناخالص داخلي GDP

ب. تفاوت توليد خالص داخلي NDP با توليد ناخالص داخلي GDP

ج. تفاوت توليد ناخالص ملي به قيمت بازار GNPm با توليد ناخالص ملي به قيمت عوامل GNPf

2. اگر در يك اقتصاد فرضي ارزش توليد بخش كشاورزي 15500، ارزش توليد بخش نفت 35000، ارزش توليد بخش صنعت 24000 ، روش محاسبه‌‌ی هزینه سرمایه‌‌ خالص ارزش توليد بخش خدمات 66000 ، كارمزد احتسابي 3000 ، خالص ماليات غير مستقيم 2100 ، خالص درآمد عوامل توليد از خارج 2500- و استهلاك 1300 باشد.

مطلوبست محاسبه موارد زير:

الف. توليد ناخالص داخلي به قيمت عوامل GDPf

ب. توليد ناخالص ملي به قيمت عوامل GNPf

ج. توليد ناخالص ملي به قيمت بازار GNPm

د. توليد خالص ملي به قيمت بازار NNPm

ﻫ. درآمد ملي NI (يا توليد خالص ملي به قيمت عوامل NNPf )

3. اگر در يك اقتصادي مصرف 2000، خالص درآمد عوامل توليد از خارج 100- ، مخارج دولت 400، استهلاك 200، سرمايه گذاري 8500 ، اشتباهات آماري 50- ، صادرات 700، واردات800 و خالص مالياتهاي غير مستقيم 80 باشد

توليد ناخالص داخلي به قيمت بازار برابر است با .

توليد ناخالص ملي به قيمت بازار برابر است با .

توليد خالص ملي به قيمت بازار برابر است با .

توليد خالص ملي به قيمت عوامل برابر است با .

درآمد ملي برابر است با .

4. اگر در يك مدل اقتصادي ارزش افزوده بخشهاي كشاورزي ، نفت، صنعت و خدمات به ترتيب 155، 350، 240 و 660 و كامزد احتسابي 30 باشد اگر خالص مالياتهاي غير مستقيم 21 ، خالص درآمد عوامل توليد از خارج 25 و استهلاك 13 باشد.

توليد ناخالص داخلي به قيمت عوامل برابر است با .

توليد ناخالص ملي به قيمت بازار برابر است با .

توليد خالص ملي به قيمت بازار برابر است با .

توليد خالص ملي به قيمت عوامل برابر است با .

درآمد ملي برابر است با .

5. اگر در يك اقتصاد فرضي درآمد صاحبان عوامل توليد از محل حقوق، اجاره، بهره و سود به ترتيب 60، 20، 12، 45 واحد و خالص مالياتهاي غير مستقيم 8 ، خالص درآمد عوامل توليد از خارج 6 و استهلاك 3 واحد باشد.

روش محاسبه سود و زیان سرمایه گذاری

مقدار سود و زیان در سرمایه گذاری اطلاعات بسیار مهمی است که هر سرمایه گذار باید بداند و او باید بتواند مقدار سود و زیان خود را به دست آورد تا بهتر در سهام مورد نظر خود سرمایه گذاری کند و از بابت آن اطمینان خاطر داشته باشد.

کارگزاری های بورس تهران نرم افزارهای تحت وبی در اختیار مشتریان خود قرار می دهند که در آن ها محاسبه سود و زیان به شکل خودکار انجام شده و نشان داده می شود.

اما شاید سوال کنید چطور می توانید سود و زیان را در سرمایه گذاری محاسبه کنید؟ پاسخ این سوال را در مطلب پیش رو بررسی خواهیم کرد.

محاسبه سود روش محاسبه‌‌ی هزینه سرمایه‌‌ خالص و زیان در سرمایه گذاری

ابتدا هر فرد باید دقیقا بتواند با محاسبه مقدار قیمت خرید یا به عبارتی پول لازم برای سرمایه گذاری را به دست آورد.

برای محاسبه سود و زیان باید با کم کردن قیمت فروش از قیمت خرید اولیه عددی را به دست آورید که مقدار سود یا ضرر شما در سرمایه گذاری است.

می توانید این عدد را بر مبلغ اصلی یا قیمت سرمایه گذاری تقسیم کنید و با ضرب نتیجه در 100، درصد تغییر در مقدار سرمایه گذاری اولیه تان را مشخص کنید.

دو حالت پیش می آید:

  • اگر عددی که به دست می‌آورید مثبت باشد نشان می دهد که ارزش بازار افزایش یافته است و سود در سرمایه گذاری حاصل شده است.
  • اگر منفی باشد مشخص می کند که ارزش بازار کاهش یافته است و در نتیجه سرمایه گذار در این مورد زیان کرده است.

آشنایی با معاملات دو طرفه در بازارهای مالی

دلیل اهمیت مشخص کردن سود یا ضرر

محاسبه مقدار سود یا ضرر کمک خیلی زیادی می تواند به سرمایه گذار کند، به این دلیل که او می تواند پول خود را بهتر مدیریت کند و با مقدار سرمایه کمتر پول بیشتری را به دست آورد.

به عنوان مثال، اگر دو نفر وجود داشته باشند که مقدار یکسانی سود کسب کرده باشند اما نفر اول نسبت به نفر دوم پول کمتری را وارد بازار کرده باشد، نشان می دهد که نفر اول نسبت به نفر دوم توانسته بهتر پول خود را مدیریت کند و فرد دوم می توانست با باقی مانده پول خود در سهم دیگری سرمایه گذاری کند و به سود برسد.

همچنین باید به این نکته دقت کنید که برای نتیجه گیری از سرمایه گذاری باید صبر کنید.

چون تا زمانی که شما سهم خود را نفروخته اید اگر در ضرر باشید پس هنوز امکان بازگشت پول شما وجود دارد و حتی اگر در سود باشید چون هنوز فروش اتفاق نیافتاده است نمی توانید بگویید که سود قطعی است.

مثالی از بازدهی یک سهم در بورس

یک سرمایه گذار 10 هزار سهم از یک کارخانه را با قیمت اولیه 1000 تومان خریداری می کند، یعنی سرمایه گذاری اولیه این فرد 10 میلیون تومان است.

بعد از مدتی هنگامی که قیمت سهم به 3000 تومان می رسد، سرمایه گذار بر اساس استراتژی معاملاتی تصمیم به فروش سهام خود می گیرد.

ارزش سودی که این سهامدار توانسته است از این معامله کسب کند 20 میلیون تومان است.

درصد سود از طریق روش محاسبه‌‌ی هزینه سرمایه‌‌ خالص فرمول زیر محاسبه خواهد شد:

از طرف دیگر سود هر سهم:

سرمایه گذاری هایی که در بازار سرمایه انجام می شود بدون کارمزد نیست و این کارمزد را کارگزاری ها کسب می کنند، در محاسبه بالا کارمزد کارگزاری، مالیات و کمیسیون در نظر گرفته نشده است.

برای اینکه هزینه این تراکنش ها نیز انجام شود، کارمزد را از سود حاصل کم می کنند.

اگر فرض کنیم که فرد 500 هزار تومان را به عنوان کارمزد معاملات پرداخت کرده باشد با در نظر گرفتن این موارد مقدار سودی را که به دست آوردید به شکل زیر می توانید محاسبه کنید:

می توان دید که کارمزد معاملات مقدار درصد سود کسب شده را از 200 درصد به 195 درصد کاهش داده است.

EPS چیست؟

Earning Per Share به معنای پیش بینی درآمد از هر سود است که برای سال مالی گزارش می‌شود. هنگامی که سود کل شرکت را از مالیات کم کرده و بر تعداد سهام تقسیم کنیم، سود هر سهم به دست می آید.

تمامی شرکت های بورس و فرابورس موظف هستند که این پیش بینی درآمد را که با توجه به شرایط عملکرد شرکت در سال قبل، برنامه های سال بعد و چشم انداز اقتصادی مشخص می شود، در سامانه کدال ثبت کنند.

DPS چیست؟

Divided Per Share به معنای مقدار سودی است که سهامداران به ازای هر سهم دریافت می کنند، سود تقسیمی هر سهم براساس سیستم هیئت مدیره و آرای سهامداران حاضر در مجمع عمومی سالانه مشخص می شود.

علاوه بر این، باید دقت کرد که DPS نباید کمتر از 10% سود تحقق یافته (EPS تحقق یافته) باشد و شرکت ها وظیفه دارند که سود تقسیمی مشخص شده را حداکثر تا 8 ماه بعد از برگزاری مجمع عمومی سالانه به سهامداران پرداخت نمایند.

سود نقدی سهام

اگر سرمایه گذاری که انجام شد به نوعی یک پرداخت نقدی مانند سود سهام (DPS) دارد، این مبلغ را نیز باید به سود اضافه کنید.

سود سهام، مبلغ نقدی است که به سهامداران پرداخت شده و براساس هر سهم تنظیم می شود.

به عنوان مثال، اگر در نظر بگیریم که DPS یک شرکت، 200 تومان باشد و سرمایه گذار نیز مشمول دریافت این سود نقدی باشد، با توجه به این که سرمایه گذار 10 هزار سهم را خریداری کرده است، مقدار سود نقدی که به دست می آورد 2 میلیون تومان است.

درصد سود را باید به روش زیر محاسبه کنید:

((30،000،000-10،000،000)+2،000،000) / 10،000،000=2.2 ×100=200

اگر فرض کنیم که کارگزاری هیچ کارمزدی دریافت نکند و سهام نیز به مدت یک سال نگهداری شود می بینیم که سود سرمایه گذاری از 200 درصد به 220 درصد افزایش یافته است.

اگر هزینه های معامله، کارمزد و همچنین سود سهام را نیز در نظر بگیریم سرمایه گذاران می توانند سود یا ضرر سرمایه گذاری خود را دقیق تر محاسبه کنند.

بهتر است در نظر داشته باشید که کارگزاری ها به عنوان کارمزد بیش از 1.5 درصد از بازده سرمایه گذاری را به خود اختصاص می دهند.

تعیین سود و زیان توسط کارگزاری

اگر مدتی در این بازار فعالیت کرده باشید حتما می دانید که تعداد کارگزاری ها در بازار بورس اوراق بهادار تهران بسیار زیاد است.

اغلب این کارگزاری ها برای ارائه خدمات بهتر به مشتریان خود از نرم افزارهای تحت وب و موبایل استفاده می کنند.

معمولا در کارگزاری ها، سود و زیان به شکل خودکار مشخص شده است و دیگر نیازی نیست که سرمایه گذار محاسبات بالا را انجام دهد.

اگر پنل معاملاتی خود را باز کنید، می توانید سود و زیان تحقق نیافته هر سهم را به صورت جداگانه مشاهده کنید، البته این قسمت در کارگزاری های مختلف متفاوت است و کافی است کمی بگردید تا این قسمت را پیدا کنید.

بازده سرمایه گذاری و بازده کل چیست؟

به طور کلی بازده نیروی محرکه ای است که سرمایه گذار را می تواند به حرکت در بیاورد و در واقع نوعی پاداش برای سرمایه گذار محسوب می شود.

بازده کل، نسبت کل عاید (ضرر) به دست آمده از سرمایه گذاری در یک دوره معین به مقدار سرمایه ای است که برای کسب این عایدی در اول همان دوره استفاده شده است.

اما پولی که سهامداران می توانند به دست بیاورند از دو طریق است:

  1. تغییر در ارزش و قیمت اصل سرمایه
  2. سودهایی که به سهم تعلق می گیرد مانند EPS و غیره.

اجزای راندمان در سرمایه گذاری

اجزای راندمان از سود کسب شده، سود (زیان) سرمایه ای و راندمان سرمایه گذاری تشکیل شده است که در ادامه مطلب هر کدام از این موارد را به طور کامل توضیح می دهیم.

سود کسب شده

همه افراد در بازار سرمایه به دنبال کسب سود هستند و هر اندازه این مقدار سود بیشتر باشد، مطمئنا سرمایه گذار از این موضوع راضی تر است.

سود کسب شده می تواند به صورت بهره یا سود تقسیمی باشد و ویژگی که این نوع از سود را از بقیه سود ها متمایز می کند این است که سرمایه گذار سود کسب شده را به صورت نقدی دریافت می کند.

سود (زیان) سرمایه ای

این سود یا زیان سرمایه گذاری مخصوص سهام عادی، اوراق قرضه بلند مدت و اوراق بهادار با درآمد ثابت است.

در واقع اختلاف بین قیمت خرید و قیمت فروش همان سود یا زیان سرمایه گذاری است.

به عنوان مثال، شما یک سهم خریده اید و حالا به هر دلیلی می خواهید این سهم را بفروشید. هنگامی که پنل معاملاتی خود را بررسی می کنید، متوجه می شوید که بازار ریزش کرده است و شما در ضرر هستید.

این همان زیان در سرمایه گذاری است که با رنگ قرمز به شما نشان داده می شود اما توجه داشته باشید که این ضرر تحقق پیدا نمی کند مگر این که سهم را بفروشید.

در مقابل زیان در سرمایه گذاری موضوع سود مطرح روش محاسبه‌‌ی هزینه سرمایه‌‌ خالص می شود که کاملا برعکس موضوع بالا است، حال قیمت فروش از قیمت خرید بالاتر رفته است و شما در سود خوبی هستید و بازار برای شما سبز است و اگر سهم را بفروشید این سود قطعی می شود.

راندمان سرمایه گذاری

راندمان در واقع به این علت محاسبه می شود که عملکرد یک سهام را در طول یک دوره ارزیابی کند که آن را با تقسیم سود خالص به ارزش خالص می توان به دست آورد.

همان طور که می دانید قطعا این راندمان همیشه برای سود نیست، چه بسا یک سهام عملکرد خوبی نداشته باشد و راندمان آن منفی شود.

در واقع راندمان سرمایه گذاری با مقدار پولی که شما در آن سهام گذاشته اید و بازدهی که بر حسب سود خالص سهام کسب می کنید، در ارتباط است.

از عوامل موثر روی راندمان سرمایه گذاری می توان موارد زیر را نام برد:

  • تغییرات اجتماعی
  • درصد ظرفیت مورد استفاده
  • طرح های توسعه
  • حمایت های دولتی
  • تغییرات سیاسی
  • حد دخالت دولت
  • مدیریت دارایی ها
  • تورم مورد انتظار
  • مدیریت
  • طرح های بهره وری و بهبود روش ها

هر سرمایه گذاری ابتدا می خواهد بداند که اگر پول خود را در سهام مورد نظر خود بگذارد چه اندازه ریسک یا بازده دارد و این موضوع به ویژه در بازار بورس اوراق بهادار تهران خیلی مهم است که بتوان درصد ریسک و بازده را مشخص کرد.

مطمئنا محاسبه راندمانی که از سهم انتظار می رود می تواند خیلی روی سرمایه گذاری تاثیر خوبی داشته باشد و علاوه بر راندمان مورد انتظار، رشد شاخص بازار و میزان راندمانی که تحقق می یابد نیز در این تصمیم گیری روی سرمایه روش محاسبه‌‌ی هزینه سرمایه‌‌ خالص گذاری موثر است.

راندمان صندوق‌های سرمایه گذاری باید مشخص باشد

هر صندوقی در بازار سرمایه باید راندمان در طول دوره های مشخصی محاسبه کند و روی وب سایت منتشر کند تا سرمایه گذار بتواند اطلاعات دقیقی از این صندوق به دست آورد و عملکرد آن را بررسی کند. این اطلاعات باید تا ساعت 14 روز کاری، بعد از اتمام معاملات روی وب سایت منتشر شود.

در این گزارش یک سال مالی و یک سال شمسی داریم که سال شمسی منظور همان سال عادی است که روی تقویم مشخص می شود.

اما منظور از سال مالی هر صندوق، تاریخ تاسیس آن صندوق است که سر می رسد.

در پنل معاملاتی سرمایه گذاران، محاسبه بازده به صورت مشخص وجود دارد و شما در قسمت پورتفو لحظه ای می توانید درصد سود و زیان را می بینید و با توجه به استراتژی خود تصمیم بگیرید.

علاوه بر این گزارش ها، سرمایه گذاران می توانند در وب سایت Fipiran.com اطلاعات کامل همه صندوق ها را به دست آورند و تصمیم درست را با مقایسه سهام های مختلف و دیدن نمودارهایشان بگیرند.

در این سایت همه صندوق ها به تفکیک مشخص شده است و همچنین راندمان هر دوره را نشان می دهد، تعداد فراوانی از افراد ماهر در این حوزه اطلاعات خوبی از این سایت به دست می آورند و بهترین گزینه را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند.

سخن پایانی

بنابراین برای تعیین سود و زیان در سرمایه گذاری روش های مختلفی وجود دارد که می توانید از آن ها برای مدیریت سرمایه خود استفاده کنید.

می توان قیمت فروش را از قیمت خرید کم کرد و بر قیمت خرید اولیه تقسیم کرد و عدد به دست آمده را در 100 ضرب کرد تا درصد سود یا زیان را به دست آورد یا از نرم افزار هایی که کارگزاری های مختلف ارائه می دهند برای تعیین سود یا زیان استفاده کرد.

نکته قابل توجهی که وجود دارد زمان است، شما باید حتما در معاملات خود نسبت به زمانی که در آن سهم می گذارید سود خوبی نیز کسب کنید اما تمام این موارد باز هم به استراتژی معاملاتی خودتان بستگی دارد.

در این بازار شما باید سود و زیان را با هم بپذیرید و اگر سود کردید سعی کنید همین استراتژی را دنبال کنید تا در آینده نیز سود کسب کنید اما اگر ضرر کردید بهتر است بررسی کنید تا اشتباهتان را متوجه شوید.

بازار بورس قابل پیش بینی نیست اما با مطالعه و استفاده از تحلیل های مختلف می توانید نسبت به بقیه کمتر ضرر کنید و از این بازار درس بگیرید.

در بازارهای سرمایه صبر کردن به همراه مدیریت سرمایه پاداش خوبی را برای سهامداران به همراه خواهد داشت.

ارزش فعلی خالص یا NPV چست و چگونه محاسبه می‌شود؟

ارزش فعلی خالص که ترجمه عبارت Net present value می‌باشد به اختصار با عنوان NPV مورد بحث قرار می‌گیرد. این مبحث تفاوت بین ارزش فعلی ورودی‌های نقدی و ارزش فعلی جریان‌های وجه نقد در طی یک دوره زمانی را در نظر دارد. NPV در بودجه‌بندی سرمایه و برنامه‌ریزی برای سرمایه‌گذاری، همچنین تجزیه و تحلیل سودآوری سرمایه‌گذاری یا پروژه پیش‌بینی شده، استفاده می‌شود.

NPV نتیجه محاسباتی است که برای یافتن ارزش امروز جریان پرداخت‌های آینده استفاده شده است. این شاخص ارزش زمانی پول را تشکیل می‌دهد و می‌تواند برای مقایسه گزینه‌های مشابه سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار گیرد. NPV به نرخ تخفیف (نرخ تنزیل یا نرخ بهره وام‌های بانک) متکی است که ممکن است از هزینه سرمایه لازم برای سرمایه‌گذاری ناشی شود و از هرگونه پروژه یا سرمایه‌گذاری با NPV منفی باید خودداری شود. یک اشکال مهم در استفاده از تجزیه و تحلیل NPV این است که فرض‌هایی را درباره رویدادهای آینده ارائه می‌دهد که ممکن است قابل اعتماد نباشد.

نکات کلیدی در مورد NVP

  • ارزش فعلی خالص یا NPV برای محاسبه ارزش کل جریان پرداخت‌های آینده استفاده می‌شود.
  • اگر NPV یک پروژه یا سرمایه‌گذاری مثبت باشد، به این معنی است که ارزش فعلی تخفیف یافته تمام جریان‌های نقدی آینده مربوط به آن پروژه یا سرمایه‌گذاری مثبت و در نتیجه جذاب خواهد بود.
  • برای محاسبه NPV شما، باید جریان‌های نقدی آینده را برای هر دوره تخمین بزنید و نرخ تخفیف صحیح را تعیین کنید.

درک ارزش خالص فعلی

ارزش فعلی خالص (NPV) به نظر می‌رسد سودآوری یک سرمایه‌گذاری معین را بر این اساس ارزیابی کند که یک دلار در آینده، ارزش یک دلار امروز را ندارد. پول به مرور زمان به دلیل تورم ارزش خود را از دست می‌دهد. با این وجود، امروز می‌توان یک دلار سرمایه‌گذاری کرد، بازدهی کسب کرد و ارزش آینده آن را احتمالا بالاتر از دلار دریافتی در همان نقطه، در آینده تخمین زد.

NPV به دنبال تعیین ارزش فعلی جریان‌های نقدی آینده، یک سرمایه‌گذاری بالاتر از هزینه اولیه سرمایه‌گذاری را به نمایش می‌گذارد. عنصر نرخ تنزیل فرمول NPV، جریان‌های نقدی آینده را به مقدار امروز تخفیف می‌دهد. اگر کسر هزینه اولیه سرمایه‌گذاری از مجموع جریان‌های نقدی در روز جاری مثبت باشد، سرمایه‌گذاری ارزشمند است.

به عنوان مثال

یک سرمایه‌گذار می‌تواند ۱۰۰ دلار امروز یا یک سال دیگر دریافت کند. بیشتر سرمایه‌گذاران حاضر نیستند دریافت ۱۰۰ دلار را امروز به تعویق بیندازند. با این حال، اگر یک سرمایه‌گذار می‌تواند ۱۰۰ دلار امروز یا ۱۰۵ دلار در یک سال دریافت کند، چه می‌کنید؟ نرخ بازده ۵٪ (RoR) برای یک سال انتظار ممکن است برای یک سرمایه‌گذار ارزشمند باشد، مگر اینکه سرمایه‌گذاری دیگری در مدت مشابه بیش از ۵٪ نرخ داشته باشد.

اگر یک سرمایه‌گذار بداند که می‌تواند از طریق یک سرمایه‌گذاری نسبتا مطمئن در سال آینده ۸٪ درآمد کسب کند، تصمیم می‌گیرد امروز ۱۰۰ دلار دریافت کند و نه ۱۰۵ دلار در یک سال، با نرخ بازده ۵٪. در این حالت، ۸٪ به عنوان نرخ تخفیف استفاده می‌شود.

NPV مثبت در برابر NPV منفی

ارزش فعلی خالص مثبت نشان می‌دهد که، درآمد پیش‌بینی شده حاصل از یک پروژه یا سرمایه‌گذاری – به دلار فعلی – بیش از هزینه‌های پیش‌بینی شده، همچنین به دلار فعلی است. فرض بر این است که سرمایه‌گذاری با NPV مثبت سودآور خواهد بود.

یک سرمایه‌گذاری با NPV منفی منجر به ضرر خالص می‌شود. این مفهوم مبنای قانون ارزش فعلی خالص است که حکم می‌کند فقط سرمایه‌گذاری‌هایی با مقادیر مثبت NPV باید در نظر گرفته شوند.

فرمول NPV

Rt= خالص ورودی و خروجی وجه نقد طی یک دوره زمانی (t)

i= نرخ تخفیف یا بازدهی که می‌تواند در سرمایه‌گذاری‌های جایگزین بدست آورد.

T= تعداد دوره‌های زمانی

اگر با نشانه‌گذاری‌های جمع‌بندی آشنا نیستید، در اینجا روش ساده‌تری برای به یاد آوردن مفهوم NPV وجود دارد:

NPV = TVECF – TVIC

TVECF: ارزش امروز جریان‌های نقدی مورد انتظار است.روش محاسبه‌‌ی هزینه سرمایه‌‌ خالص

TVIC: ارزش امروز پول نقد سرمایه‌گذاری شده است.

نحوه محاسبه ارزش فعلی خالص

ارزش پول در حال حاضر به دلیل تورم و درآمد حاصل از سرمایه‌گذاری‌های جایگزین، می‌تواند در طول مدت زمان انجام شده (در آینده) بیش از همان مقدار باشد. به عبارت دیگر، یک دلار کسب شده در آینده به اندازه یک دلار فعلی ارزش نخواهد داشت. عنصر نرخ تخفیف فرمول NPV راهی برای حساب کردن این روش محاسبه‌‌ی هزینه سرمایه‌‌ خالص است.

به عنوان مثال، فرض کنید که یک سرمایه‌گذار می‌تواند پرداخت ۱۰۰ دلار را امروز یا در یک سال انتخاب کند. یک سرمایه‌گذار منطقی تمایلی به تأخیر پرداخت ندارد. با این حال، اگر یک سرمایه‌گذار بتواند ۱۰۰ دلار امروز یا ۱۰۵ دلار در یک سال دریافت کند، چه می‌کنید؟ اگر پرداخت کننده قابل اعتماد بود، ممکن است ۵٪ اضافی ارزش انتظار را داشته باشد.

به بیان دیگر، یک سرمایه‌گذار ممکن است مایل باشد یک سال صبر کند تا ۵ درصد اضافی کسب کند، اما این ممکن است برای همه سرمایه‌گذاران قابل قبول نباشد. در این حالت، ۵٪ نرخ تخفیف است که بسته به سرمایه‌گذار متفاوت خواهد بود. اگر یک سرمایه‌گذار می‌دانست که می‌تواند از یک سرمایه‌گذاری نسبتا مطمئن در سال آینده ۸٪ درآمد کسب کند، حاضر به پرداخت ۵٪ نیست. در این حالت، نرخ تخفیف سرمایه‌گذار ۸٪ است.

در مثالی دیگر

یک شرکت ممکن است نرخ تخفیف را با استفاده از بازده مورد انتظار سایر پروژه‌ها با سطح مشابه ریسک یا هزینه وام گرفتن پول مورد نیاز برای تأمین اعتبار پروژه تعیین کند. یک شرکت ممکن است از پروژه‌ای اجتناب کند که انتظار می‌رود ۱۰ درصد در سال بازده داشته باشد در صورتی که ۱۲ درصد برای تأمین مالی پروژه هزینه می‌کند یا یک پروژه جایگزین ۱۴ درصد در سال بازده دارد.

تصور کنید یک شرکت می‌تواند در تجهیزاتی سرمایه‌گذاری کند که ۱۰۰۰۰۰۰ دلار هزینه داشته باشد و انتظار می‌رود برای پنج سال ماهیانه ۲۵۰۰۰ دلار درآمد کسب کند. این شرکت سرمایه لازم برای تجهیزات را دارد و می‌تواند آن را در بازار سهام با بازده مورد انتظار ۸٪ در سال سرمایه‌گذاری کند. مدیران احساس می‌کنند روش محاسبه‌‌ی هزینه سرمایه‌‌ خالص که خرید تجهیزات یا سرمایه‌گذاری در بورس سهام نیز ریسک مشابهی است.

نکته: NPV را می‌توان با استفاده از جداول، صفحات گسترده (به عنوان مثال Excel) یا ماشین حساب‌های مالی محاسبه کرد.

نتیجه سخن

در متن حاضر اشاره کردیم که، ارزش فعلی خالص (NPV) تفاوت بین ارزش فعلی ورودی‌های نقدی و ارزش فعلی جریان‌های وجه نقد در طی یک دوره زمانی را نشان می‌دهد. NPV در بودجه‌بندی سرمایه و برنامه‌ریزی سرمایه‌گذاری برای تجزیه و تحلیل سودآوری سرمایه‌گذاری یا سود پیش‌بینی شده برای پروژه، استفاده می‌شود.

کاروکسب دوره‌های آموزشی متنوعی را در حوزه‌های تحلیل کسب‌وکار، هوش تجاری، مدیریت فرایند، مدیریت پروژه، مدیریت چابک و . برگزار می‌کند. جهت آشنایی با دوره‌های آموزشی کاروکسب از تقویم دوره‌های آموزشی بازدید نمایید.

فرمول محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا ROI

فرمول محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا ROI

معادل ROI نرخ بازگشت سرمایه (Return on Investment) است. این نسبت سود حاصل از سرمایه گذاری را در قالب درصدی از هزینه ی اولیه به شما نشان می دهند. نرخ بازگشت سرمایه (ROI) بصورت درصدی از هزینه ی خرید محاسبه می شود و به سرمایه گذاران نشان می دهد در پروژه X چقدر سود بدست آورده اند. بنابراین این نسبت برای ارزیابی چگونگی عملکرد سرمایه گذاری در اندازه های متفاوت از این نسبت استفاده می شود.
بطور مثال نرخ بازگشت سرمایه در سرمایه گذاری در بورس را می توان با سرمایه گذار دیگر در زمینه املاک مقایسه کرد. در مقایسه دو نرخ بازگشت سرمایه، نوع سرمایه گذاری مهم نیست، زیرا در محاسبه ROI فقط به هزینه ها و سود هر سرمایه گذاری توجه می شود.

نرخ بازگشت سرمایه


محاسبه ROI یکی از پرطرفدارترین نسبت ها در سرمایه گذاری است، مدیران از این نسبت برای مقایسه عملکرد در تجهیزات سرمایه ای استفاده می کنند و از طرف دیگر سرمایه گذاران با این نرخ تشخیص می دهند کدامیک از سهام خریداری شده بازگشت سرمایه بهتری برایشان داشته است.

فرمول نرخ بازگشت سرمایه

نرخ بازگشت سرمایه، با کم کردنِ هزینه از درآمد کل و تقسیم آن بر هزینه ی کل محاسبه می شود.
ROI = (سود از سرمایه گذاری – هزینه سرمایه گذاری) / هزینه سرمایه گذاری

محاسبه ROI

محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (ROI) به سادگی انجام می شود اما در عین حال می تواند پیچیده باشد. زیرا هزینه و درآمد کل برای هر فرد می تواند متفاوت باشد. شاید برای یک مدیر، به جای درآمد و هزینه در این فرمول، فروش خالص و هزینه ی کالای فروخته شده مطرح باشد.
یا یک سرمایه گذار که دید جهانی تری دارد، از کل فروش و همه هزینه هایی که در فرایند تولید و فروش محصول پرداخت شده اند استفاده کند.

۲ دلیل محاسبه نرخ بازگشت سرمایه

برای یک کارشناس بازاریابی دیجیتال اندازه گیری ROI دو دلیل اصلی دارد:

  1. بررسی تأثیر فعالیت های بازاریابی : با توجه به هزینه های زیادی که معمولاً تیم مارکتینگ صرف تبلیغات می کنند، مدیران دوست دارند نتیجه میزان اثرگذاری این تبلیغات را بدانند. محاسبه MROI به بررسی میزان اثرگذاری انواع تبلیغات بر سودآوری شرکت کمک می کند.
  2. تصمیم گیری برای صرف هزینه در انواع مختلف تبلیغات: می توانید MROI را برای کمپین ها و برنامه های مختلف تبلیغاتی به صورت جداگانه اندازه گیری کنید و با مقایسه، به کمپین های با ROI بالاتر، هزینه های مارکتینگ را بهینه کنید. بررسی MROI در تعیین بودجه بازاریابی، تخصیص بودجه به برنامه ها و کمپین های مختلف کمک می کند.

محاسبه ROI

توسعه نرخ بازگشت سرمایه

به تازگی، سرمایه گذاران و کسب وکارهای خاصی به توسعه شکل جدیدی از ROI به نام بازگشت اجتماعی سرمایه (SROI) علاقه نشان داده اند. SROI ابتدا در دهه پیش توسعه پیدا کرد و تاثیرات اجتماعی پروژه ها را در بر گرفت و تلاش کرد تا افرادی را که تحت تاثیر برنامه ریزی برای تخصیص سرمایه یا سایر منابع هستند را شامل شود.

بازگشت اجتماعی سرمایه (SROI)

طبق نظریه اقتصاد اجتماعی اسکاتلند، "SROI" یا ارزش افزوده سازمان ها از طریق پی گیری منافع اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی، و با دادن ارزش مالی به آنها، قابل ملاحظه است. این شیوه بر اساس اصول حسابداری استاندارد و تکنیک های ارزیابی کیفی سرمایه، صورت می گیرد.
در واقع سرمایه گذاران اجتماعی هم مانند دیگر سرمایه گذاران، در پی آن هستند که بدانند آیا سرمایه آن ها، درآمد اجتماعی دارد یا خیر؟!
بر خلاف دیگر سرمایه گذاری ها، در سرمایه گذاری اجتماعی، سنجش بازده سرمایه به صورت کمّی، امکان پذیر نیست. چراکه نمی توان به طور دقیق و با اعداد و ارقام نشان داد که مقدار بازگشت سرمایه اجتماعی به چه میزان بوده است.
به طور مثال اگر فرد نیکوکاری به یک موسسه خیریه، هدیه ای بدهد، "بازگشت" آن هدیه چگونه خواهد بود؟ چقدر نتیجه "خوب" حاصل خواهد شد؟

اولاً دانستن اینکه چه چیزی "خوب" است، بسیار سخت است و دوم اینکه معنی کردن "خوب" با محاسبات عددی و بر مبنای پول هم امکان پذیر نیست، مثل اینکه بخواهیم یک سمفونی را به شیمی آلی ترجمه کنیم، همچنین شناسایی علت و معلولات در فرآیند کارآفرینی اجتماعی نیز بسیار دشوار است. پس ما فقط می توانیم بگوئیم در این سرمایه گذاری اجتماعی «چند شغل» و «برای چند نفر» ایجاد شده است و. "

نرخ بازگشت سرمایه

نتیجه

در صورت مثبت بودن نرخ بازگشت سرمایه ، می توان آنرا بازگشت خوبی قلمداد کرد. مثبت بودن ROI، یعنی کل هزینه ی سرمایه گذاری به علاوه ی مقداری سود، به سرمایه گذار بازگشته است. نرخ بازگشت سرمایه ی منفی یعنی درآمد آن قدر نبوده که کل هزینه ها را پوشش دهد. پس نرخ بازگشت سرمایه هر قدر بالاتر باشد، بهتر است.
این نسبت، ارزش زمانیِ پول را در نظر نمی گیرد. البته برای خرید و فروش ساده ی سهام این حقیقت آن قدرها اهمیت پیدا نمی کند، اما برای محاسبه ی دارایی ثابتی مثل ساختمان یا خانه که هر سال به ارزش آن افزوده می شود، بسیار مهم است. به همین خاطر است که وقتی دریافتی های این فرمول را نسبت به ارزش فعلی محاسبه می کنیم، معمولا مقدار آن تغییر می کند.

هزینه ثابت سرمایه گذاری

هزینه ثابت سرمایه گذاری به هزینه ای گفته می شود که با بالا رفتن یا پایین آمدن میزان کالا یا خدمات تولید شده یا فروخته شده، تغییری نمی کند. هزینه های ثابت، به هزینه هایی گفته می شود که باید مستقل از هر‌ گونه فعالیت تجاری خاص، به وسیله شرکت می پردازند. به طور کلی، یک شرکت می تواند دو نوع هزینه داشته باشد.

هزینه ثابت (Fixed Cost):

هزینه های ثابت یا متغیر، دو‌ نوع هزینه احتمالی جهت یک واحد تجاری می باشند که تمام هزینه های یک شرکت را شامل می شوند. جهت پایین آوردن هزینه های ثابت از نقاط توقف تولید مورد استفاده قرار می گیرد.

به این معنا که هر زمان بنگاه اقتصادی به جایی برسد که درآمد به دست آمده از فروش کالا ها یا خدمات تولید شده حتی هزینه های متغیر تولید هم تحت پوشش قرار می گیرند، تصمیم به تعطیلی موقتی می شود.

درک هزینه های ثابت:

شرکت ها، در کسب و‌کارشان طیفی وسیع از هزینه های متفاوت را دارا هستند. این هزینه ها، به هزینه های مستقیم، غیر ‌مستقیم و سرمایه ای تقسیم می گردند. این موارد در اظهار‌نامه سود و زیان ذکر شده و به شکل بدهی کوتاه مدت یا بلند ‌مدت در تراز‌نامه، دسته بندی می شوند.

هزینه های ثابت و متغیر در کنار یکدیگر، ساختار هزینه کل یک شرکت را تشکیل می دهند. تحلیلگران، مسئولیت ارزیابی هر دو این هزینه ها را با استفاده از ساختار ‌های متفاوت، را عهده دارند. به طور کلی، هزینه ها عاملی مهم می باشند که بر سودآوری کل واحد تأثیر گذارند.

شرکت ها در دسته بندی هزینه ها در صورت های مالی ، منعطف می باشند. به همین دلیل، هزینه های ثابت را می توان به شکل سود و زيان مختص کرد. نسبت هزينه های متغير به هزینه های ثابت يک شرکت، به صنعتي که در آن فعاليت دارد، وابسته می باشد. هزينه های متغیر، مستقیما با تولید مرتبط هستند. پس، با تغییر در خروجی کسب و‌کار ها، تغییر می کند.

هزینه های ثابت، عموما در یک بازده زمانی مشخص در نظر گرفته شده و با تفاوت در سطح تولید، تفاوتی ایجاد نمی کند. در این صورت، هزینه های ثابت می توانند در همبستگی با قسمت های هزینه های مستقیم در صورت سود و زیان به ازای هر واحد، کاهش یافته و در تجزیه هزینه کالا ‌های فروخته شده، نوسان به وجود می آید.

هزینه های ثابت معمولاً توسط توافق نامه و برنامه ها تعیین می شوند. که همان هزینه های پایه ای هستند که به طور جامع در عملکرد تجارت دخیل هستند. بعد از دایر شدن، هزینه ثابت در طول عمر یک توافق یا برنامه، تغییری نمی کند.

شرکت هایی که فعالیتی نو را شروع می کند، احتمالاً با هزینه های ثابت جهت اجاره و حقوق مدیریت رو ‌به رو می شود. تمامی انواع مشاغل، هزینه ثابت دارند که به شکل منظم، آن را بررسی می نمایند.

در حالی که این هزینه های ثابت احتمال دارد با گذشت زمان دگرگون شود، این تغییرات ناشی از نوسان سطح تولید نخواهد بود. ولی قرار‌داد ‌های توافقی یا برنامه های جدید دلیل تغییر در هزینه های ثابت می شوند. پرداخت وجوه اجاره، استهلاک حقوق ها، بیمه هزینه های بهره ، مالیات بر دارایی و برخی دیگر، مثال هایی از هزینه های ثابت به حساب می آیند.

تاپ وان مطالعه مقاله طرح کسب و کار یا بیزینس پلن را به شما عزیزان پیشنهاد می نماید.

تحلیل صورت مالی

تحلیل صورت مالی

نکات کلیدی:

مدیریت ساختار هزینه، قسمت اصلی از ارزیابی کسب و‌کار را متشکل می باشد. این کار، به بررسی تاثیرات جامع هزینه ثابت و متغیر بر روی یک کسب و‌ کار می پردازد. هزینه ثابت در یک طول زمان مشخص معین می گردد و تحت تأثیر سطح تولید تغییر نمی کند.

هزینه های ثابت مستقیم یا غیر ‌مستقیم اند. پس، احتمال دارد در موارد متفاوتی، صورت سود و زیان را تحت تأثیر فراوانی قرار دهند.

تحلیل صورت مالی:

کمپانی ها می توانند زمان بررسی هر واحد از هزینه، هر دو هزینه متغیر و ثابت را یکی کنند. به این شکل، هزینه کالا ‌های فروخته شده در هر دو هزینه های متغیر و ثابت لحاظ می گردد.

به شکل جامع، تمام هزینه هایی که به شکل مستقیم با تولید یک کالا در ارتباط می باشند با یکدیگر جمع شده و از درآمد سود خالص کم می شوند. حسابداری هزینه ثابت و متغیر جهت هر واحد تجاری، بسته به هزینه هایی که دارد، مختلف می باشد.

می تواند عاملی جهت کمپانی هایی که توانایی تولید انبوه کالا دارند، مزیت مقیاس باشد. مزیت مقیاس یا صرفه به مقیاس ، به دست آوردن مزیت کم کردن هزینه در اثر بالا رفتن حجم تولید اشاره دارد. هزینه ثابت می تواند به شرکت هایی که صرفه به مقیاس خیلی خوبی دارند، کمک شایانی کند. چون با تولید بیشتر کالا، هزینه های ثابت می توانند به ازای هر واحد کم شوند.

هزینه های ثابتی که احتمال وارد با تولید، ارتباط مستقیم داشته باشند در هر شرکت مختلف اند. می توانند حاوی هزینه هایی مانند اجاره و نیرو کار مستقیم هستند. هزینه ثابت به قسمت هزینه های غیر مستقیم صورت سود و زیان هم اختصاص داده که سبب سود عملیاتی می شود.

استهلاک، یک هزینه ثابت می باشد که به شکل معمول در هزینه های غیر ‌مستقیم ذکر می شود. شرکت ها، برنامه استهلاکی را برای دارایی های سرمایه گذاری شده که مقادیرشان در طی زمان کم می کنند، تنظیم می نمایند.

به فرض مثال، یک شرکت احتمال دارد ماشین آلاتی جهت خط تولید خود خریداری کند که با گذشت زمان، تمام شده و رو به استهلاک روند.

یکی دیگر از هزینه های ثابت و غیر مستقیم اولیه، حقوقی می باشد که جهت مدیریت در نظر گرفته می شود. شرکت ‌ها، پرداخت های بهره را به عنوان هزینه ثابت خواهند داشت که عاملی جهت درآمد خالص به شمار می آید. هزینه‌ ثابت بهره از سود عملیاتی کاهش پیدا کرده تا به سود خالص منجر گردد.

هر هزینه ثابت در صورت سود و زیان، در تراز‌نامه و صورت جریان پول هم در نظر گرفته می شود. هزینه ثابت در تراز‌نامه احتمال دارد حاوی بدهی بلند یا کوتاه مدت گردد.

در آخر، هر وجهی که در قبال هزینه ثابت می پردازد، در صورت جریان پول لحاظ می گردد. به طور کلی، هر فرصتی جهت کم شدن هزینه ثابت، می تواند سود و زیان یک کمپانی را از راه کم کردن هزینه و بالا بردن سود، بهتر کند.

مدیریت ساختار هزینه

گزارش صورت های مالی، خیلی از شرکت ها ساختار هزینه خود را از راه صورت های مستقل ساختار هزینه، از نزدیک دنبال می کنند.

تجزیه و تحلیل مستقل ساختار هزینه، به شرکت کمک می نماید تا هزینه های ثابت و متغیر خود و شکل تأثیر‌ آنها بر قسمت های متفاوت کار و در کل تجارت روش محاسبه‌‌ی هزینه سرمایه‌‌ خالص خود را درک نمایند. خیلی از شرکت ها، صرفاً جهت تجزیه و ارزیابی هزینه های ثابت و متغیر خود، هزینه ای را به تحلیلگران اختصاص می دهند.

تاپ وان مطالعه مقاله نسبت های ارزش گذاری را به شما عزیزان پیشنهاد می نماید.

نسبت هزینه ثابت

نسبت هزینه ثابت

نسبت ها:

نسبت هزینه ثابت:

نسبتی ساده می باشد که هزینه های ثابت را بر فروش خالص تقسیم می شود تا نسبت هزینه های ثابت وابسته به تولید را حاصل کند.

نسبت پوشش هزینه ثابت

نوعی معیار پرداخت بدهی می باشد که به ارزیابی توانایی یک شرکت در پرداخت تعهدات با هزینه ثابت کمک می کند.

نسبت پوشش هزینه ثابت از راه فرمول زیر محاسبه می شود

سود + هزینه ثابت پیش از مالیات / درآمد پیش از مالیات + هزینه ثابت پیش از مالیات

ارزیابی نقطه سر ‌به سر یا تعادل

ارزیابی نقطه سر ‌به سر حاوی استفاده از هر دو هزینه ثابت و متغیر به منظور شناسایی سطح تولید می باشد که در آن، درآمد با هزینه برابر می باشد.

این موضوع می تواند موضوعی اصلی در تجزیه و تحلیل ساختار هزینه باشد. مقدار تولید سر ‌به سر یک شرکت به شیوه زیر محاسبه می گردد:

(هزینه متغیر برای هر واحد – قیمت فروش برای هر واحد) / هزینه ثابت = نقطه سر ‌به سر

تحلیل و تجزیه نقطه تعادل یک شرکت می تواند جهت تصمیم گیری ها حول هزینه ثابت و متغیر اصلی باشد. ارزیابی نقطه تعادل می تواند بر قیمت مورد نظر شرکت جهت فروش کالای خود هم موثرند.

اهرم عملیاتی:

یکی دیگر از معیار‌ هایی می باشد که در مدیریت ساختار هزینه استفاده می شود.

نسبت هزینه ثابت به متغیر، بر اهرم عملیاتی یک شرکت موثر می باشد. هزینه های ثابت بالا‌تر باعث بالا رفتن اهرم عملیاتی خواهند شد. تجارتی با اهرم عملیاتی بالا‌تر، می تواند به ازای هر واحد تولید اضافی، سود بیشتری کسب نمایند.

[د – (ج – ب) الف] / [(ج – ب) الف] = اهرم عملیاتی

الف: تعداد واحد‌ها

ب: قیمت هر واحد

ج: هزینه متغیر هر واحد

د: هزینه ثابت



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.