منظور از ترید خلاف روند چیست؟


خط نارنجی SMA و خط آبی EMA را نشان میدهد.

اصطلاح گپ در فارکس و بازارهای مالی به چه معناست؟

با توجه به اهمیت سرمایه‌ گذاری در زمینه بورس و ارز های دیجیتال و فارکس، در این مقاله قصد داریم به اصطلاح گپ در فارکس بپردازیم و پر تکرار ترین سوال های شما که ” اصطلاح گپ در فارکس چیست ” است، پاسخ دهیم. بنابراین از شما می خواهیم تا پایان این مقاله همراه ما باشید تا با در اختیار گذاشتن اطلاعات بسیار در این زمینه به تمام سوال های شما پاسخ داده باشیم.

  • اگر تازه کار هستید، مقاله راهنمای ورود به فارکس را بخوانید.

اصطلاح گپ در فارکس

گپ در فارکس همان شکاف قیمت در بازارهای مالی است. که از اتفاق های جنجال برانگیز است که در بازارهای مالی اتفاق می‌افتد. حال در این قسمت به طور مفصل پیرامون آن که اصطلاح گپ در بازار فارکس چه کاربردی دارد خواهیم پرداخت. شکاف قیمت های زیادی بر روی نمودار تحلیل فارکس اتفاق می‌ افتد که به قسمت‌ هایی گفته می‌شود که معمولاً در آن معامله انجام نشده است و روند صعودی در این نمودار بالاتر از قیمت های بالای روز قبل می باشد که باعث می شود که فضای بازی بر روی نمودار ایجاد شود که در طول روز پر نخواهد شد که به این اتفاق اصطلاح گپ اطلاق می شود.

روند نزولی زمانی اتفاق می‌افتد که بالاترین قیمت بازار در آن روز کمتر از قیمت های پایین در روزهای قبل باشد و یک شکاف ایجاد شود که در روند نزولی نشانه ضعف آن بازار به حساب بیاید و در روند صعودی نیز نشانه استحکام آن نمودار باشد. زمانی که نمودار های روزانه را چک کنید متوجه خواهید شد که این شکاف ها غالباً در نمودار های روزانه صورت می گیرد. شاید شما نیز این اصطلاح به گوشتان خورده که شکاف ها همیشه پر می شوند. این اصطلاح، یکی از رایج ترین اصطلاحاتی است که در کتاب‌ های قیمتی وجود دارد. البته می‌ توان گفت این اصطلاح همواره صدق نمی‌کند و بعضی اوقات خلاف آن ثابت شده است. اما این موضوع ثابت شده که زمانی که گپ ها بسته می شوند، پیش بینی های زیادی می توان از این موضوع انجام داد.

اصطلاح گپ در فارکس چه کاربردی دارد؟

در پاسخ به این سوال که گپ چیست؟، می‌توان به سراغ مقالات مختلف می رفت و در فارکس تحلیل هایی را انجام داد در این قسمت قصد داریم، چند اصطلاح در گپ فارکس منظور از ترید خلاف روند چیست؟ را نام ببریم و در این زمینه نیز اطلاعاتی را در اختیارتان قرار دهیم. با توجه به تحلیل ها و شاهد هایی که پیرامون کندل ها انجام دادیم، به اصطلاح فاصله گرد یا پنجره دست پیدا کردیم. در بین یک واحد از تایم فریم که در این قسمت سرعت نوسان پیدا می‌کند، اصطلاحی به وجود می آید که به آن، پنجره یا فاصله اطلاق می شود.

گپ ها نشان دهنده این موضوع می باشند که زمانی که در روند صعودی نمودار با حالت صعودی روبه‌رو شدید، می توانید امیدوار باشید که ادامه روند در جهت باز شدن گپ صورت پیدا خواهد کرد. بنابراین با قدرت ادامه دهید و اگر به روند نزولی رسیدید می توانید معامله را به فروش باز کنید و شیوه فعالیت در فارکس خود را به این صورت تغییر دهید. اگر یک پنجره معکوس گشوده شد می توان گفت آن روند به پایان خواهد رسید. برای مثال می توان گفت اگر یک روند نزولی در این حالت نمودار دیده شود، این حال به معنی کم شدن فروش میزان آن می‌باشد و بازار شتاب پیدا خواهد کرد و قدرت اولیه بسیار کمتر از قدرت های بعدی می باشد. بنابراین روند نزولی رو به پایان می رود و روند صعودی جای خود را به روند نزولی خواهد داد. این مسائل را به طور عکس نیز می توان بیان نمود که در این حالت به هر حال بهتر منظور از ترید خلاف روند چیست؟ است که معاملات خرید خود را در زمینه فارکس ببندیم و به معاملات فروش بپردازیم.

انواع اصطلاح گپ در فارکس

در این قسمت قصد داریم به انواع اصطلاح گپ در فارکس بپردازیم. اصطلاحات گپ هر کدام مفاهیم و تعابیر خاص خود را دارد و برای ان که معانی هر کدام را متوجه شویم نیاز به مطالعه در این زمینه داریم.

گپ شكست

در چارت ها و در نمودار ها با توجه به ان که سطح زیر نمودار معنی خاص خود را دارد، می توان مقاومت قوی را برای سطح زیر نمودار نشان داد. در یک نقطه از نمودار قیمت ها به صورت قوی سطح مقاومت نشان داده شده را می شکانند و حرکات بعدی را ایجاد می کنند و روند صعودی به نمودار می بخشند.

گپ خستگي

گپ خستگی نیز تعبیر و معنی خود را دارند. این اصطلاح نیز زمانی مورد استفاده قرار می گیرد. که در پایان روند و دوره های بزرگ، قیمت ها در جهت روند به وجود امده و بعد به حالت سابق خود بر می گردد.

گپ معمولي

گپ معمولی توانایی رخداد و ایجاد به کرات دارد و بدون ان که شما حرکات قیمت را در ان مشاهده نمایید می توانید شاهد رخداد گپ باشید. این گپ اتفاقی عادی در بازار فارکس می باشد.

ادامه دهنده يا روند

گپ های روند و یا گپ های ادامه دهنده، در میانه روند نمودار رخ می دهند. این گپ ها در یک روند صعودی ایجاد می شوند و نشان دهنده یک باره خریداران به بازار می باشد و فشار بازار در این حرکت ناگهانی را صورت خواهد داد. این گپ ها نیز بسیار کاربردی اند و تعابیر مشخصی دارند.

اصطلاح گپ در فارکس همان شکاف قیمتی

اصطلاح gap در فارکس به معنی شکاف قیمتی می باشد و اگر شما این اصطلاح را در هر سایت و منبع اطلاعاتی جستجو کنید متوجه این موضوع خواهید شد. اصطلاح گپ در بازار سهام را می توانید در سایت ایران بورس نیز جستجو نمایید و تمام اطلاعات مورد نظر را دریافت نمایید. به هر حال اصطلاحات مربوط به بازار فارکس مانند اصطلاحات گپ بسیار پر کاربرد است و در صورت فعالیت منظور از ترید خلاف روند چیست؟ منظور از ترید خلاف روند چیست؟ در بازار فارکس ملزم به یادگیری انان می باشید.

اصطلاح گپ در تحلیل تکنیکال

زمانی که بین دو کندل و یا بین دو بازه زمانی شاهد ایجاد شکاف قیمتی باشیم به اصطلاح می گوییم گپ در فارکس مشاهده نموده ایم. در این فاصله نه عرضه و تقاضا ای رخ می دهد و نه خرید و فروشی انجام می گیرد. به همین دلیل یک شکاف قیمتی در نمودار ایجاد می شود که به تحلیل ان می توان گفت تا چه زمانی حالت دور شدن فارکس از خرید و فروش مشاهده می شود. مناطق مهمی بر روی روند نمودار است که اگر نقطه ورود و خروج ان را بتوانیم تشخیص دهیم، توانسته ایم نقطه حمایتی و مقاومتی نمودار را تشخیص بدهیم و نقاطی که شکاف نموداری داشته ایم را تشخیص داده باشیم. بد نیست این را هم بدانید که در بازار زمانی که اخبار و رویداد های مهمی رخ بداند برگشت های سریع در انتظارمان خواهند بود که در پی ان افزایش سرمایه و اخبار خاصی برای یک شرکت رخ می دهند و شکاف های قیمتی گسترده ای بر روی قیمت ها و سرمایه شرکت ایجاد خواهد شد‌. گپ تریدینگ و گپ ها در فارکس نیاز به تحلیل بسیار بالا دارد و نمی توان بدون شناخت ان دست به فعالیت در فارکس زد.

اصطلاح گپ در فارکس

شکاف قیمتی که بین دو بازه زمانی ایجاد شود را ما در بازار فارکس به نام گپ می شناسیم و از ان با این اصطلاح یاد می کنیم. در فاصله ای که بر روی نمودار گپ ایجاد شده و شکاف قیمتی داریم کم تر می توانیم شاهد ایجاد معامله بین معامله گران باشیم. حتی خرید و فروش و تقاضا نیز در بازه گپ بسیار کمیاب می شود. دلایل زیادی می تواند باعث ایجاد گپ در بازار فارکس شود. اخبار و اطلاعاتی که به یک باره به عنوان خبر فاش می شود بر روز بازار فارکس اثر گذار است و منجر به ایجاد گپ و شکاف بر روی نمودار خواهد شد‌. به هر حال با افشا شدن اطلاعات سود دهی و ضرر دهی غیر منتظره و یکباره یک گپ قیمتی مثبت و یا منفی ایجاد خواهد شد.

گپ در بازار های مالی

به دلایل مختلف و متنوع شاهد ایجاد گپ ها در بازار های مالی می باشیم. دلایل تکنیکی و بنیادی ایجاد کننده گپ می باشند و اگر در شرکتی درامدی بیش از انتطار به دست آید، در روز بعد قیمت این شرکت به گپ رو به رشد منظور از ترید خلاف روند چیست؟ دچار خواهد شد‌. این جمله تعابیر خاصی دارد. یک تعبیر مشخص ان این است که قیمت سهم این شرکت رکورد جدیدی خواهد داشت. در فصل بعد توانایی بازگشایی با قیمتی بیشتر را خواهد داشت و به همین دلیل توانایی ایجاد گپ را داشته است. در نهایت باید بگوییم پیشنهاد ایران بورس به شما مطالعه پست مدیریت ریسک در فارکس می باشد.

سوالات متداول

گپ به معنای شکاف قیمتی در بازار می باشد که بر روی نمودار فارکس قابل مشاهده است.

بله اصطلاح گپ همان شکاف قیمتی می باشد.

به دلایل تکنیکی و مختلف که اخبار سیاسی و اطلاعات سیاسی از جمله آن می باشد.

زیرا گپ از ملزومات بازار فارکس می باشد و بدون شناخت محتوا و معنای گپ نمی توان به بازار فارکس چیره و غالب گشت و دانستن معنای آن مهم می باشد.

منظور از ترید خلاف روند چیست؟

همه چیز درمورد بلاکچین Blockchain

مکان بازار فارکس

کتاب آموزش فارکس

newyear

ارتقای مهارت معامله

دیدگاه خود را بنویسید

با سلام و احترام. سایت بسیار عالی و بینظیری ایجاد کردید. تشکر فراوان بابت زحمات شما. لطفا ادامه دهید

یو اس جی

روبوفارکس

ارانته

آمارکتس

آلپاری

اچ وای سی ام

کوکوین

کوینکس

نوبیتکس

بینگ ایکس

اکسیر

والکس

«ایران بروکر» به معامله‌گران محترم کمک می‌کند بتوانند توانایی‌های معاملاتی خود را ارتقا دهند و پس از بررسی و مقایسه انتخاب‌ صحیحی در رابطه با سرمایه‌گذاری داشته باشند و بتوانند بستر مناسبی را برای معاملات خود انتخاب نمایند.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

معامله در بازارهای مالی دارای ریسک بسیار بالایی است. اکثر افراد در بازارهای مالی سرمایه‌ی خود را از دست می‌دهند. مسئولیت سود و ضرر هرکس با خود اوست. ما هیچ صرافی یا بروکری را تأیید کامل نمی‌کنیم. تمامی کارگزاری‌ها اشکالات و نواقصی دارند. مراقب سرمایه‌ی خود باشید.

این وبسایت در راستای قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کند.

سلب مسئولیت: کلیه مطالب، مقالات، آموزش‌ها، تحلیل‌های ارائه شده در وبسایت “ایران بروکر” متضمن هیچ پیشنهاد معاملاتی‌ای نیست و صرفا جنبه‌ی مطالعاتی و اطلاع‌رسانی دارد. این وبسایت نسبت به ضرر و زیان احتمالی افراد هیچگونه مسئولیتی را نمی‌پذیرد. افراد باید نسبت به ریسک‌های ذاتی بازارهای مالی آگاهی داشته باشند و قبل از اقدام به هرگونه سرمایه‌گذاری مطمئن شوند که منظور از ترید خلاف روند چیست؟ تجربه و دانش کافی را دارند. بیشتر بخوانید

© انتشار و کپی‌برداری از مطالب سایت بدون ذکر منبع و لینک‌دهی ممنوع است. کلیه مطالب منتشر شده در وبسایت متعلق به “ایران بروکر” است.

تحلیل تکنیکال چیست؟

بسیاری از تریدرها از تحلیل تکنیکال برای پیش‌بینی روند بازار در آینده استفاده می‌کنند. اما این نوع تحلیل تا چه اندازه دقیق و کاربردی‌ است؟ چرا باوجود اینکه بسیاری از افراد تکنیک‌های آن را استفاده می کنند باز هم دچار اشتباه می‌شوند و ضرر می کنند؟ در این مقاله در مورد ماهیت تحلیل تکنیکال، ابزارهای رایج و نکات فنی مربوط به آن می‌خوانید.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال روشی برای پیش‌بینی قیمت در بازار بر اساس بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات است. در بازارهای سنتی مانند بازار سهام و بورس اوراق بهادار از تحلیل تکنیکال به طور گسترده استفاده می‌شود. جالب است بدانید این روش یکی از اجزای اصلی در بازار ارزهای دیجیتال است.

تحلیل تکنیکال روی داده‌های تاریخی قیمت یا پرایس‌اکشن (Price Action) تمرکز فراوانی دارد. بنابراین از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت و بررسی اطلاعات مربوط به حجم یک دارایی استفاده می‌شود. بسیاری از معامله‌گران برای شناسایی روندها و فرصت‌های مناسب برای کسب سود از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند.

ریشه ابتدایی «تحلیل تکنیکال» به قرن هفدهم در «آمستردام» و قرن هجدهم در «ژاپن» بازمی‌گردد؛ اما آنچه امروز با مفهوم تحلیل تکنیکال با آن مواجهیم مربوط به فعالیت‌‌های چارلز داو «Charles Dow»؛ روزنامه‌نگار حوزه اقتصادی و مؤسس وال‌استریت ژورنال است. او از اولین کسانی بود که روندهای قابل بررسی و مجزا در دارایی‌ها و حرکت بازار در مسیرهای خاص را کشف کرد. مدتی بعد فعالیت‌های او منجر به ایجاد «تئوری داو» شد که تحولات بیشتری در تحلیل تکنیکال ایجاد کرد.

در ابتدا تحلیل تکنیکال بر پایه دست‌نویس‌ها و محاسبات دستی بود، اما با پیشرفت تکنولوژی و دستیابی به محاسبات مدرن، گسترده‌تر شد و اکنون به ابزار مهمی برای بسیاری از سرمایه‌گذاران و معامله‌گران تبدیل شده است.

تحلیل تکنیکال چگونه کار می‌کند؟

همانطور که اشاره شد تحلیل تکنیکال از اساس بر پایه مطالعه قیمت فعلی و تاریخچه قیمت‌های قبلی یک دارایی است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی به طور اتفاقی رخ نمی‌دهد و به طور کلی این نوسانات با گذشت زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل می‌شوند.

در واقع تحلیل تکنیکال، شدت تحمیل (نفوذ) بازار بر عرضه و تقاضا را بررسی می‌کنند. که این بازتابی از تمایلات کلی بازار است. به عبارت دیگر قیمت یک دارایی چیزی جز کشمکش میان نیروی فروش یا خرید بر یکدیگر نیست. این نیروها با احساسات معامله‌گران و سرمایه‌گذاران ارتباط نزدیکی دارد. (به خصوص درباره‌ی ترس و طمع).

نکته قابل تامل درباره تحلیل تکنیکال این است که درصد خطای آن در بازارهایی که شرایط عادی و حجم و نقدینگی بالا دارند، بسیار پایین و پیش‌بینی‌ آن قابل اطمینان‌تر است. بازارهای پرحجم کمتر در معرض دست‌کاری قیمتی قرار دارند و تاثیرپذیری آن‌ها از موارد غیرعادی خارجی کمتر است؛ نتیجه چنین شرایطی این است که سیگنال‌های غلط در آن کمتر ایجاد می‌شود و تحلیل تکنیکال نقش پررنگی در آن‌ها دارد.

شاخص‌ها و اندیکاتورهای متداول تحلیل تکنیکال

معامله گران به منظور بررسی موشکافانه‌ی قیمت‌ها و در نهایت یافتن فرصت‌های مطلوب از انواع مختلفی از ابزارهای نموداری (چارت محور) که به اندیکاتور یا شاخص معروف هستند، استفاده می‌کنند. آنها به کمک اندیکاتور یا شاخص‌های تکنیکال، توانایی شناسایی روندهای موجود را پیدا کرده و اطلاعات روشن و هوشمندانه‌ای از روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، پیدا می‌کنند. از آنجایی که این شاخص‌ها و اندیکاتورها همیشه درصدی خطا دارند، برخی از معامله‌گران همزمان از چندین شاخص یا اندیکاتور به عنوان راهی برای کاهش خطرات(ریسک) استفاده می‌کنند.

میانگین متحرک ساده (SMA)

معمولا معامله‌گرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند، شاخص‌ها و معیارهای مختلفی برای تعیین روند بازار بر اساس نمودارها و تاریخچه قیمت‌ها به کار می‌برند.

در بین تعداد زیادی اندیکاتور، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از پرکاربردترین و معروف‌ترین اندیکاتورهای مورد استفاده‌ی تریدرها است. همانطور که از نامش پیداست، قیمت‌های پایانی یک دارایی در یک بازه زمانی تعیین شده را محاسبه می‌کند؛ به بیان دیگر (SMA)، متوسط قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص است.

خط نارنجی SMA که در بسیاری از نقاط به عنوان خطوط حمایت و مقاومت عمل کرده است.

نحوه‌ی استفاده SMA:

به طور کلی اگر قیمت بالای خط میانگین متحرک باشد، گفته می شود که روند صعودی است و برعکس اگر قیمت پایین خط میانگین باشد، روند نزولی است. اما این تمام ماجرا نیست. گاهی یک خبر می‌تواند باعث تغییر روند بشود. به این معنی که با وجود اینکه خط میانگین متحرک به شما سیگنالی برای خرید یا فروش می‌دهد، اما بازار طبق پیش‌بینی شما پیش نمی رود. راه‌حل چیست؟

شما میتوانید همزمان با چند شاخص میانگین متحرک کار کنید تا روند بازار را بهتر پیش بینی کنید.

میانگین متحرک نمایی (EMA)

میانگین متحرک نمایی (EMA) نسخه اصلاح شده از میانگین متحرک ساده (SMA) است. در این اندیکاتور قیمت‌های بسته شده‌ی اخیر، وزن بیشتری نسبت به قیمت‌های قدیمی‌تر دارند؛ به بیانی دیگر «میانگین متحرک‌نمایی» همان «میانگین وزنی متوسط قیمت» است که قیمت‌های اخیر، وزن بیشتری را در محاسبه دربرمی‌گیرند.

خط نارنجی SMA و خط آبی EMA را نشان میدهد.

به زبان ساده، میانگین متحرک نمایی از میانگین متحرک ساده سریع‌تر به تغییر قیمت واکنش نشان می‌دهد. از طرفی می‌دانیم، هر چه شما سریع‌تر روند بازار را تشخیص بدهید، می‌توانید سود بیشتری هم بدست بیاورید. اما نقطه ضعف میانگین متحرک نمایی این است که همانطور که سرعت آن در نمایش روند بالاست، می تواند به خطا نوسانات قیمتی را به صورت تغییر روند نمایش دهد. و این باعث می شود که کمتر قابل اتکا باشد.

میانگین متحرک نمایی برای افرادی که به صورت کوتاه‌مدت معامله می‌کنند گزینه‌ی بهتری است. خیلی از تریدرها از هر دو میانگین به صورت همزمان استفاده می‌کنند تا درک بهتری از روند بازار پیدا کنند.

شاخص قدرت نسبی (RSI)

شاخص دیگری که معمولاً مورد استفاده قرار می‌گیرد، شاخص قدرت نسبی (RSI) است که زیرمجموعه‌ای از اسیلاتورها شناخته می‌شوند. برخلاف میانگین متحرک ساده که به سادگی تغییرات قیمت را در طول زمان دنبال می‌کند، اسیلاتورها فرمول‌های ریاضی را روی داده‌های قیمتی اعمال کرده و خروجی آن‌ها در محدوده‌هایی از پیش تعیین شده قرار می‌گیرد. در مورد RSI، این محدوده از ۰ تا ۱۰۰ است.

در این تصویر RSI در محدوده‌ی ۶۰ قرار دارد.

نحوه‌ی استفاده از RSI:

  • RSI زیر ۳۰ سیگنال خرید: عددهای زیر ۳۰ شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز بیش از حد فروخته شده است. خیلی از تریدرها این نقطه را مناسب برای خرید می‌دانند. چون به اندازه ی کافی این ارز فروخته شده و به احتمال زیاد زمان اصلاح و صعودی شدن بازار است.
  • RSI بالای ۷۰ سیگنال فروش: عددهای بالای ۷۰ شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز زیادی خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد. چون بسیاری از خریداران برای اینکه سود خود را گرفته اند دارایی‌هایشان را می‌فروشند.

شاخص Stochastic RSI

علاوه بر ابزارهای ابتدایی و ساده در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی وجود دارند که برای تولید داده نیازمند چندین اندیکاتور دیگر هستند. برای مثال برای محاسبه اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic RSI)، یک فرمول ریاضی به RSI معمولی اضافه می‌شود و نتیجه آن با توجه به (RSI) و آن فرمول ریاضی محاسبه می‌شود.

در تصویر بالا شاخص Stoch RSI در زیر بازه ۲۰ قرار دارد و انتظار می‌رود که با منظور از ترید خلاف روند چیست؟ اصلاح قیمتی به سمت بالا حرکت کتد.

نحوه‌ی استفاده Stoch RSI:

استوکستیک RSI، مانند RSI از شاخص‌های اسیلاتور است، که بین بازه ی ۰ تا ۱۰۰ در نوسان است.

  • اگر شاخص به زیر ۲۰ برود، شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز بیش از اندازه فروخته شده است و احتمال صعود قیمت وجود دارد.
  • اگر شاخص بالای ۸۰ برود، شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز بیش از حد خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد.
  • از خط میانی ۵۰ میتوان برای تشخیص روند بازار استفاده کرد. بالای ۵۰ روند صعودی و پایین ۵۰ روند نزولی را می‌توان انتظار داشت.

باند بولینجر (Bollinger Bands)

شاخص باند بولینجر (Bollinger Bands) نوع دیگری از اسیلاتورها است که در بین معامله‌گران محبوبیت بسیاری دارد. باند بولینجر برای پیش‌بینی وضعیت احتمالی بیش‌خرید (overbought) یا بیش‌فروش (oversold) و همچنین اندازه‌گیری نوسانات بازار استفاده می‌شود.

به زبان ساده این شاخص به ما می گوید که با بازاری ساکت سروکار داریم و یا بازاری پرنوسان و شلوغ:

  • زمانی که بازار آرام است، پهنای باند کوچک میشود.
  • زمانی که بازار پرنوسان است، پهنای باند بزرگ می شود.

همانطور که مشخص است، قیمت بعد از برخورد با باند بالایی به سمت خط میانی حرکت کرده است.

باند بولینجر از سه خط تشکیل شده است:

  • باند بالایی
  • خط میانی
  • باند پایینی

خط میانی همان خط میانگین متحرک ساده است. خطوط بالایی و پایینی، انحراف معیارهای حول خط میانی هستند. در اینجا قصد نداریم انحراف معیار یا فرمول‌های این شاخص را بازگو کنیم، بلکه نحوه‌ی استفاده از این شاخص را به شما آموزش می‌دهیم.

نحوه‌ی استفاده BB:

به طور کلی قیمت تمایل دارد که به سمت خط میانی حرکت کند. این تمام کاربرد و نکته ی مهم استفاده از شاخص بولینجر است.

  • اگر قیمت خیلی صعودی و به خط بالایی باند برسد، احتمال بازگشت و ریزش به سمت خط میانی وجود دارد.
  • اگر قیمت خیلی ریزشی و به خط پایینی نزدیک شود، احتمال بازگشت و صعود به سمت خط میانی وجود دارد.

به بیانی ساده‌تر، از باند بولینجر برای تشخیص خطوط مقاومت و حمایتی استفاده می‌شود.

شاخص مکدی (MACD)

مثال دیگر اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (Moving Average Convergence Divergence) است که به اختصار MACD نامیده می‌شود.

تمایز خط آبی از خط سیگنال به راحتی ممکن نیست، و سیگنال خیلی قوی به ما نمی‌دهد. اما خطوط بالای هیستوگرام قرار دارند.

به طور کلی مکدی با سه خط (سه مفهوم) نمایش داده می‌شود.

  • خط اول میانگین متحرک سریع‌تر را نشان می‌دهد. (خط آبی)
  • خط دوم میانگین متحرک کندتر را نشان می‌دهد. (خط قرمز- خط سیگنال)
  • خط سوم اختلاف بین خط اول و دوم را نمایش می‌دهد. (هیستوگرام-سفید)

تریدرها از این خطوط، سیگنال‌های خرید یا فروش را دریافت می‌کنند. چطور؟

نحوه‌ی استفاده MACD:

زمانی که خط اول (آبی)، خط سیگنال (قرمز) را قطع می‌کند، و به بالا یا پایین آن حرکت می‌کند، سیگنال خرید یا فروش استخراج می‌شود.

  • سیگنال خرید: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به بالای آن حرکت کند.
  • سیگنال فروش: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به پایین آن حرکت کند.

اما این سیگنال‌ها خیلی قوی نیستند، و در بسیاری از موارد با تغییر قیمت روند باز هم تغییر می‌کند.

خط میانی یا هیستوگرام ابزاری است برای تقویت سیگنال‌ها:

  • اگر سیگنال صعودی و در بالای خط میانی باشد، سیگنال خرید قوی‌تر است.
  • اگر سیگنال نزولی و در پایین خط میانی اتفاق بیفتد، سیگنال فروش قوی‌تر است.

در تصویر بالا مشاهده می‌کنید که مک‌دی با اختلاف بالای خط میانی (هیستوگرام) است.

سیگنال‌های معاملاتی

به طور کلی اندیکاتو‌رها دید خوبی نسبت به روندهای کلی بازار به یک معامله‌گر می‌دهد، اما از آن‌ها می‌توان برای یافتن نقاط احتمالی ورود و خروج (سیگنال خرید یا فروش) هم استفاده کرد؛ این سیگنال‌ها ممکن است در شرایط خاصی در نمودار یک اندیکاتور ایجاد شوند.

همانطور که قبلاً بحث شد، سیگنال‌های معاملاتی تولید شده از سوی تحلیل تکنیکال همیشه دقیق نیستند و همیشه باید درصدی را برای خطا (سیگنال‌های غلط) از جانب اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال در نظر گرفت. این امر کمی در بازار ارزهای دیجیتال نگران‌کننده است؛ چون در این بازار، دارایی‌ها حجم کمتری دارند و طبعا نوسانات بیشتری را نسبت به بازارهای سنتی تجربه می‌کنند.

نقدی مخالف بر تحلیل تکنیکال

گرچه امروزه تحلیل تکنیکال به طور گسترده در بازارهای مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد اما از نظر بسیاری از متخصصان، تحلیل تکنیکال روشی بحث‌برانگیز و غیر‌قابل اعتماد است. به عبارتی گفته می شود که چون افراد زیادی به آن فکر می‌کنند، وقایع رخ می‌دهد. منتقدان معتقدند در شرایط بازارهای مالی اگر تعداد زیادی از معامله‌گران و سرمایه‌گذاران به انواع یکسانی از شاخص‌ها مانند خطوط حمایت و مقاومت اعتماد کنند، احتمال عملکرد صحیح این شاخص‌ها افزایش می‌یابد.

از طرف دیگر بسیاری از طرفداران تحلیل تکنیکال معتقدند که هر تحلیل‌گر با روش خاص خود و با استفاده از اندیکاتورهای مختلف و زیاد، نمودارها را تجزیه و تحلیل منظور از ترید خلاف روند چیست؟ می‌کند. این بدان معناست که عملا استفاده از یک استراتژی خاص و یکسان برای تعداد زیادی از معامله‌گران غیرممکن است.

تحلیل بنیادین در مقابل تحلیل تکنیکال

پیش‌فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمت‌های حال حاضر در بازار تمام عوامل بنیادی مربوط به یک دارایی خاص را منعکس می‌کند. بر خلاف رویکرد تحلیل تکنیکال که عمدتا بر داده‌های قیمتی و تاریخچه قیمتی و حجم (نمودارهای بازار) متمرکز است، تحلیل بنیادین یا فاندامنتال به تحقیق گسترده پیرامون عوامل کیفی پروژه اصرار دارد.

در تحلیل بنیادین، دیدگاه این است که عملکرد آینده یک دارایی به چیزهایی بیش از داده‌های تاریخی وابسته است؛ اساساً تحلیل بنیادین روشی است که برای برآورد ارزش ذاتی یک شرکت، یک تجارت یا یک دارایی استفاده می‌شود. در این تحلیل طیف گسترده‌ای از شرایط خرد و کلان اقتصادی مانند مدیریت و شهرت شرکت، رقابت در بازار و نرخ رشد و سلامت صنعت در نظر گرفته می‌شود.

بنابراین، ممکن است این‌گونه در نظر بگیریم که برخلاف تحلیل تکنیکال که عمدتا به عنوان ابزاری برای پیش‌بینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده می‌شود، تحلیل بنیادین با در نظر گرفتن زمینه و پتانسیل‌های موجود در یک دارایی، می‌تواند برای یک تحلیل‌گر مشخص کند که آیا یک دارایی بیش از حد ارزش‌گذاری شده یا خیر. درحالی که بیشتر معامله‌گران کوتاه مدت ترجیح می‌دهند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند، ترجیح مدیران صندوق‌ها و سرمایه‌گذاران بلند مدت، تحلیل بنیادین است.

یک مزیت مهم در تحلیل تکنیکال این است که به داده‌های کمی متکی است. بنابراین چارچوبی بی‌طرفانه برای تحقیق عینی از تاریخچه قیمتی فراهم می‌کند و برخی حدس و گمان‌ها که با رویکرد کیفی‌ در تحلیل بنیادین ارائه می‌شود را از بین می‌برد.

با این حال تحلیل تکنیکال علی‌رغم سروکار داشتن با داده‌های تجربی کماکان تحت تأثیر تعصبات و طرفداری‌‌های شخصی است. به عنوان مثال یک معامله‌گر که به شدت یک ارز را پیش داوری کرده، طوری از ابزارهای تحلیل تکنیکال بهره ببرد و اطلاعات را ناخودآگاه دستکاری کند که نهایتا آن گونه که دوست دارد تصمیم بگیرد. در بسیاری از موارد این اتفاق بدون آگاهی آنها رخ می‌دهد. علاوه بر این در دوره‌هایی که بازارها الگو یا روند مشخصی ندارند، تحلیل تکنیکال ممکن است شکست بخورد.

سخن آخر

جدا از نقد و بحث‌های طولانی درباره اینکه کدام روش تحلیل بهتر است، به نظر ترکیبی از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین توسط بسیاری از افراد مورد پذیرش است. درحالی که تحلیل بنیادین بیشتر به استراتژی‌های سرمایه‌گذاری بلندمدت مربوط می‌شود، تحلیل تکنیکال ممکن است اطلاعات روشنی در مورد شرایط بازار در روند کوتاه‌مدت فراهم کند. احتمالا این اطلاعات، برای معامله‌گران و سرمایه‌گذاران مفیدتر است.

استراتژی رنج تریدینگ (Range Trading) یا معاملات رنج چیست؟

رنج تریدینگ

شاید شما هم این تجربه را داشته باشید که در یک بازار با روند صعودی یا نزولی در حال کسب سود هستید که ناگهان بازار متوقف می‌شود و حرکاتی نوسانی در نمودارها ظاهر می‌شود. از بخت بد، شما هم ضرر می‌کنید. در شرایط رنج بازار، تریدرها بیشترین خسارت را می‌بینند. جالب است بدانید که بازارهای رنج شبیه هم نیستند. بعضی برای ترید مناسب‌اند و برخی دیگر نه. در این مطلب نگاهی به رنج تریدینگ (Range Trading ) یا معاملات رنج و نحوه استفاده از آن برای ایجاد فرصت‌های معاملاتی در زمانی می‌اندازیم که بازار هیچ ترند مشخصی در هیچ جهتی ارائه نمی‌کند.

رنج تریدینگ (Range Trading) چیست؟

بازار ارزهای دیجیتال همیشه روند دارد. این روند یا صعودی است یا نزولی و یا خنثی. همان‌طور که می‌دانید، حالت خنثی یا رنج نسبت به روندهای صعودی و نزولی معمولا بیشتر دیده می‌شود. بازارها فقط در 30 % مواقع ترند یا روند می‌شوند و در بقیه زمان‌ها خنثی هستند. این واقعیت برای معامله‌گرانی که به دنبال پیدا کردن تغییرات قیمت عمده هستند، معضل ایجاد می‌کند. در بقیه زمان‌ها بازارها تمایل دارند که در داخل یک رنج حرکت کنند. اما این چه معنایی دارد؟

یک رنج تریدینگ زمانی روی می‌دهد که بازار به صورت مداوم در یک برهه زمانی مشخص بین دو قیمت یا سطح حرکت می‌کند. درست مثل پیگیری روند که در هر چارچوب زمانی امکان‌پذیر است، معاملات رنج یا خنثی نیز در تمام چارچوب‌های زمانی قابل مشاهده هستند؛ از نمودارهای کوتاه‌مدت پنج دقیقه‌ای گرفته تا نمودارهای بلند ماهیانه یا سالیانه.

اما بر خلاف معاملات روند، در معاملات رنج یا معاملات خنثی معامله‌گران با توجه به موقعیت قیمت در داخل رنج، هم خرید و هم فروش انجام می‌دهند.

معمولاً در هنگام پیگیری روند، معامله‌گران با مسیر کلی روند همسو می‌شوند و در افت‌های یک روند صعودی، می‌خرند و در شروع روندهای نزولی، می‌فروشند.

در مقابل، استراتژی رنج تریدینگ به معامله‌گران اجازه می‌دهد هر دو کار را همزمان انجام دهند؛ چون بنا به تعریف آن، قیمت بین دو سطح مشخص تغییر می‌کند و (حداقل در آن چارچوب زمانی) نه خیلی بالا می‌رود و نه خیلی پایین‌ می‌آید.

رنج تریدینگ

نحوه انجام معاملات رنج

در ابتدا لازم است معامله‌گر رنجی را که در آن معامله می‌شود شناسایی کند. معمولاً قیمت باید حداقل دو بار از یک محدود حمایتی برگردد و همچنین دو بار از منظور از ترید خلاف روند چیست؟ محدوده مقاومتی خارج شود. در غیر این صورت، احتمالاً قیمت در یک روند صعودی در حال ایجاد یک کف قیمت بالاتر و یک اوج قیمت بالاتر است یا در یک روند نزولی در حال ایجاد یک اوج قیمت پایین‌تر و یک کف قیمت پایین‌تر خواهد بود.

معامله کردن در بازار رنج

تصویر زیر یک موقعیت رنج معاملاتی را نشان می‌دهد. همان‌طور که می‌بینید، قیمت در طول زمان بین دو سطح مشخص حمایت و مقاومت حرکت می‌کند.

رنج تریدینگ

خط‌های مستقیم رنج معاملاتی را نمایش می‌دهند و به معامله‌گر محدوده‌های حمایت و مقاومت مورد نیاز برای گذاشتن سفارش خرید و نقاط سفارش استاپ لاس (Stop loss) و سفارش لیمیت (Limit Order) را عرضه می‌کنند.

همین که رنج شناسایی منظور از ترید خلاف روند چیست؟ شود، تریدر به دنبال موقعیتی برای خرید و وارد وضعیت شدن برای بهره بردن از رنج می‌گردد. او هم می‌تواند به صورت دستی وارد وضعیت شود و در سطح حمایتی خرید کند و در سطح مقاومتی بفروشد، هم می‌تواند از سفارش لیمیت برای ورود به وضعیت در جهت درست در هنگامی که بازار به سطح مقاومت یا حمایت می‌رسد استفاده کند.

استفاده از استاپ لاس در معامله‌ رنج ارز دیجیتال

درست مثل هر نوع معامله دیگری، مدیریت ریسک مناسب در این نوع معاملات نیز ضروری است. اصل رنج تریدینگ این است که قیمت‌ها با محدوده حمایت و نقاط مقاومت تماس برقرار می‌کنند. از آنجا که قیمت‌ها معمولاً تنها به این نقاط محدود نمی‌شوند، رنج‌های معاملاتی معامله‌گران بسیاری را جذب می‌کنند و به این ترتیب می‌توانند باعث افزایش نوسان شوند. به این ترتیب قیمت بین این نقاط در نوسان قرار می‌گیرد و معامله‌گران محتاط به دنبال کاهش ضررهای گسترده‌تر اطراف این نقاط می‌گردند و کاهش قابل توجهی در حجم معاملات شکل می‌گیرد تا قاعده کلیدی %2 رعایت شود. با این تصمیم، معامله‌گران بسیاری از بازار خارج می‌شوند تا معاملات موفق خود را به انجام برسانند.

برای گذاشتن سفارش استاپ لیمیت یا حد ضرر (Stop limit) توجه کردن به پهنای رنج معاملاتی و همچنین فواصل، اهمیت زیادی دارد. اگر رنج خیلی تنگ باشد، آن وقت نقطه استاپ لاس در فاصله مورد نیاز ممکن است ضریب ریسک به پاداش مناسب ایجاد نکند. (ضریب ریسک به پاداش برای اینکه جذابیت منطقی را برای یک معامله داشته باشد، باید حداقل 2:1 باشد.)

استفاده از اندیکاتورها در هنگام رنج تریدینگ

معامله کردن در یک رنج فقط به سطح‌های حمایت و مقاومت نیاز دارد، اما امکان استفاده از اندیکاتورها نیز در آن وجود دارد. برخی از اندیکاتورها، مثل شاخص قدرت نسبی (RSI)، استوکاستیک، و یا شاخص کانال کالایی (CCI) می‌توانند برای تأیید شرایطی مثل خرید بیش از حد و فروش بیش از حد که اغلب تغییرات قیمت را در بالا یا پایین رنج معاملاتی همراهی می‌کنند، به کار برده شوند.

نمودار زیر استفاده موفق از یک شاخص کانال کالایی در یک معامله رنج را نشان می‌دهد:

معامله در شکست رنج

بدیهی است که هیچ رنج معاملاتی برای همیشه دوام نمی‌آورد. تمام رنج‌های معاملاتی به تدریج، با شکسته شدن قیمت و خارج شدن آنها، چه به سمت بالا چه پایین، به پایان می‌رسند. در این مواقع، تریدر می‌تواند به دنبال بازارهای دیگر معاملاتی برود یا اینکه با شکست قیمت رنج همراه شود و به دنبال بهره بردن از یک ترند جدید باشد.

ممکن است تریدر منتظر یک بازگشت به ترند پیش از گذاشتن سفارش شود تا از تعقیب یک بازار خودداری کند. در این موقعیت‌ها می‌توان از سفارش‌های شرطی خرید یا فروش، با سفارش گذاشتن در نقطه مناسب برای بهره بردن از شکست قیمت استفاده کرد.

اگر یک تریدر بخواهد در هنگام شکست قیمت معامله کند، آن وقت می‌تواند از اندیکاتورهای دیگر برای تشخیص اینکه شکست ادامه خواهد داشت یا نه استفاده کند.

افزایش قابل‌توجه حجم معاملات در هنگام شکست، چه صعودی باشد چه نزولی، اغلب به این معنی است که تغییر قیمت ادامه خواهد یافت.

بدیهی است که همیشه این احتمال وجود دارد که یک شکست قیمت «کاذب» باشد و قیمت دوباره به رنج قبلی بازگردد. مثل تمام چیزهای دیگر در بازار، بدون داشتن علم غیب فهمیدن اینکه یک شکست قیمت ادامه پیدا می‌کند یا باز می‌گردد غیرممکن است. برای همین قطع ضررها یا استاپ لاس‌ها (Stop loss) الزامی هستند.

سخن پایانی

رنج تریدینگ مهارتی است که کارآیی زیادی دارد. همان‌طور که در ابتدا اشاره شد، بیشتر بازارها همیشه ترند نیستند. در حقیقت، ترندها نسبتاً نادر و کمیاب هستند. معاملات رنج به معامله‌گران امکان می‌دهد که از این بازارهای غیرترند بتوانند سود ببرند. دانستن اینکه یک رنج چه زمانی شروع شده و پایان می‌یابد غیرممکن است. به همین خاطر معامله‌گران نباید از پیش وارد بازار شوند، بلکه باید صبر کنند تا رنج تشکیل شود.

چرخه بازار ( Spike , Trend , Range )

چرخه بازار پرایس اکشن جبل عاملی priceactionteam jabalameli

موفقیت در دنیای معامله گری نیازمند داشتن سرمایه زیادی نیست بلکه معامله گر باید زودتر از بقیه از رفتار آینده قیمت اطلاع داشته باشد.

اما با وجود بی شمار بازار کارا و نماد های متنوع این امر چگونه ممکن است ؟!

برای درک این موضوع باید چرخه بازار را بشناسیم.

چرخه بازار ( Spike , Trend , Range )

در چرخه بازار ما سه قسمت اصلی داریم :

1 . بخش spike

2. بخش روند (Trend section)

3. بخش رنج (Range section)

در قسمت های قبل با مفهوم روند و بازار رنج آشنا شدیم اما spike چیست ؟َ

جهت مشاهده آموزش های قبلی دوره روی لینک زیر کلیک کنید.

برای درک بهتر چرخه بازار ابتدا به تصویر نگاه کنید:

چرخه بازار آموزش پرایس اکشن جبل عاملی priceactionteam jabalameli

اگر دقت کنید قیمت با کندل های کوچک شروع به حرکت کرده و به مرور اندازه کندل ها بزرگتر شده و با سرعت به حرکت خود ادامه داده است .

دلیل این شکل خاص از آرایش کندل ها :

ورود معامله گران بزرگ و سازمانی است به نحوی که در ابتدا کسی متوجه شکل گیری روند نشود و میانگین ورود بهتری داشته باشند .

Spike در انتهای روند قبلی شکل می گیرد و به خاطر حجم سنگین سفارشات در جهت روند بعد از اتمام گام پرقدرت »

قیمت نمی تواند اصلاح کند و فقط متوقف می شود که به آن stall می گویند.

چرخه بازار آموزش پرایس اکشن جبل عاملی priceactionteam jabalameli

پس نشانه کامل شدن spike دیدن stall در نمودار حرکتی قیمت است .

توجه کنید میزان اصلاح در stall نباید بیش از 15% گام باشد.

بعد از پایان چرخه spike :

معامله گران خرد که اطلاعی از چرخه بازار و نحوه کار معامله گران سازمانی ندارند با انتظار برگشت قیمت وارد معامله در خلاف جهت می شوند

ولی سرمایه آنها به اندازه ای نیست که قیمت ریزش چندانی داشته باشد و چیزی شبیه به توقف را در چند کندل بعدی خواهیم دید.

در اینجا معامله گران حرفه ای وارد معامله در جهت روند می شوند اما چون نقدینگی و قدرت پول معامله گران حرفه ای به اندازه سازمانی نیست:

قیمت بعد از گام پرقدرت، اصلاح می کند اما این بار از نوع ( pull back )

مطابق تصویر زیر :

میزان اصلاح در ( pullback ) می تواند تا 50% هم باشد که در بحث انواع قدرت روند کامل درباره آن صحبت می کنیم.

از اینجا به بعد به خاطر کمتر بودن نقدینگی و ورود معامله گران خرد عمق اصلاح ها بیشتر میشود،

که در ابتدای روند ها اصلاح به شکل (pull back) و بعد عمق آن به نسبت گام بیشتر میشود.

و هر چه بیشتر این روند ادامه یابد و معامله گران خرد بیشتر وارد می شوند و رفته رفته مسافت گام ها کمتر می شود در نتیجه قیمت به سمت رنج شدن حرکت میکند .

نکته مهم:

از نظر زمانی اگر روند رنج طولانی تر از روند صعودی قیمت بود احتمال ادامه روند قبلی کمتر می شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.