نکته بسیار مهمی که باید در اینجا ذکر شود این است که برای مقایسه نسبت P/E دو شرکت باهم باید هردو در یک حوزه صنعت فعال باشند زیرا نرخ رشد، سود آوری، بازار و….. در صنایع مختلف متفاوت است و قابل مقایسه نیست. پس شرکت هایی که مقاسه می شوند هر دو باید در صنعت مشترک فعالیت کنند.
نسبت P/E چیست؟
نسبت P/E یا به عبارتی price to earning یکی از پرکاربردترین و مهم ترین شاخص های بررسی و ارزش گذاری سهام می باشد. زیرا ۲ مورد از مهم ترین فاکتور های انتخاب سهام خوب یعنی قیمت و سود را بطور مستقیم بررسی می کند همچنین زمان نیز در این شاخص نقش به سزایی دارد.
عددی که به عنوان P/E مطرح می شود حاصل تقسیم قیمت هر سهم (price) بر درآمد هر سهم (EPS) است. تعاریف مختلف با مفهومی تقریبا یکسان را می توان برای این نسبت ارائه نمود.
اگر به مطالعه درباره درآمد هر سهم تمایل دارید مقاله EPS چیست؟! را پیشنهاد می کنیم.
تعاریف نسبت p/e :
معمول ترین تعریف این است که عدد ٬ نسبت P به E بیان گر این است که بازار برای هر واحد سود سهم مورد نظر چند واحد پولی پرداخت می کند یا به عبارت دیگر این عدد نشان دهنده ی این است که چند برابر سود دریافتی باید پول برای خرید پرداخت کنیم. مثلا اگر P به E برابر ۵ باشد برای یک میلیون سود باید ۵ میلیون سهام خریداری کنیم.
همچنین اگر سود شرکت برای سال های متمادی عدد ثابت باشد با خرید سهام در این قیمت ، عدد نسبت P/E نشان دهنده ی تعداد سال هایی است که طول می کشد سود دریافتی ما به میزان مبلغ خرید ما برسد که به آن نرخ بازگشت سرمایه می گویند.
برای مثال فرض کنید ۲ میلیون تومان از سهمی که P به E در آن ۴ می باشد ( با فرض ثابت بودن سود هر سهم ) را میخریم. این شرکت ۴ ساله کل پولی را که برای خرید این سهم پرداخت کرده ایم فقط از طریق سود تقسیمی برایمان واریز میکند در حالی که پولی که بابت خرید سهم داده ایم هنوز سرجایش است.
یعنی بعد از چهار سال ۲ میلیون تومان سود برای ما میسازد و ۲ میلیون هم که تعدادی سهام خریداری کرده بودیم نیز داریم . (اگر قیمت هرسهم تغییر کند میزان ارزش نقدی سهام نیز تغییر می کند.)
انواع نسبت های P/E و روش های محاسبه آنها
۳ نوع نسبت P/E وجود دارد که نوع آنها به روش محاسبه آنها بستگی دارد:
نسبت P/E دنباله دار: معمول ترین روش محاسبه نسبت P/E می باشد که قیمت روز سهام و EPS تحقق یافته در آن محاسبه می شود و بیشتر نشان دهنده ی سابقه سهم است و موارد زیادی درمورد آینده به تحلیل گر نمی گوید.
نسبت P/E برآوردی: در این روش قیمت روز سهام تقسیم بر EPS پیش بینی می شود و نسبت P/E پیش بینی یا برآوردی محسوب می شود که برای تحلیل های یک ساله و آینده شرکت کاربرد دارد.
نسبت P/E میانگین: در این روش هم قیمت سهام به روز محاسبه می شود اما EPS از میانگین سود تحقق یافته ۶ ماه گذشته و EPS پیش بینی ۶ ماه آینده تشکیل می شود تا از مزایای تحلیل های کاربرد درآمد هر سهم در بورس گذشته و آینده برای تحلیل گر استفاده داشته باشد.
نکته خیلی مهم: در محاسبات این نسبت ها بهتر است معامله گر خود به محاسبه EPS و پیش بینی آن بپردازد زیرا روش های متفاوت حسابداری و قانونی موجب تفاوت زیاد EPS ها و طبیعتا در نسبت P/E می شود.
همچنین محاسبه و پیش بینی EPS توسط معامله گر کمک زیادی برای ارزش گذاری درست قیمت و خرید به موقع سهام می کند و سود خوبی را برای معامله گر به ارمغان می آورد.
نسبت P/E بزرگ بهتر است یا کوچک
طبیعتا اگر بتوانیم با سرمایه کم، سود و پول بیشتری بدست بیاوریم ثروت مند خواهیم شد که در نسبت P/E ٬ این مفهوم ظاهرا با P/E کوچک تر هم معنی است.
برای مثال نسبت P به E برابر با ۲ یعنی ۵۰ % سود سالانه و بازگشت سرمایه اصلی طی ۲ سال اما برای مثال نسبت P/E به عدد ۲۰ بطور ظاهری یعنی ۲۰ سال طول می کشد تا به سرمایه خود و ۱۰۰ % برسید اما چرا شرکت هایی با این چنین نسبت های P/E بزرگ خریدار دارند؟
آیا خریداران از P/E شرکت آگاهی ندارند؟! باید در جواب بگوییم که تحلیل P/E به این سادگی هم نیست بلکه نسبت P/E بزرگ به معنی انتظار بازار از آن سهام است به عبارت دیگر قیمت زیاد سهام با سود نسبی پایین نشان گر این است که تحلیل گران آینده سود سازی و روند این شرکت را بسیار مناسب می بینند.
به همین علت با افزایش قیمت سهام که فعلا بنظر گران می آید آنرا خریداری می کنند تا در آینده بلند مدت از آن بهره ببرند که همین امر باعث افزایش نسبت P/E می شود.
برای مثال همان طور که در تصویر بالا مشاهده میکنید با وجود اینکه این نسبت برای سهم فرابورس ۲۲ می باشد ولی همچنان صف خرید در سهم شکل گرفته و معامله گران زیادی تمایل به خرید سهم دارند.
نتیجه:
پس با دیدن نسبت P/E و تنها مقایسه عدد آن نمی توان گفت که سهام شرکتی گران یا ارزان است بلکه باید با تحلیل و بررسی EPS و روند آن و مقایسه با دیگر شرکت های هم گروه سهم را سنجید و سپس اقدام به خرید کرد.
نسبت P/E به ۲ صورت امکان تغییر دارد که به عوامل نسبت P/E یعنی قیمت و سود هر سهم بستگی دارد.
در واقع کسانی که سهام هایی با نسبت P به E بالا خریداری می کنند انتظار دارند در آینده سود این سهام افزایش یابد و نسبت P/E آن متعادل شود اما اگر شرکت مورد نظر وضعیت مناسبی از لحاظ سود سازی نداشته باشد و نتواند سود مدنظر را ایجاد کند برای متعادل شدن نسبت P/E قیمت سهام شرکت به اجبار با کاهش چشم گیر مواجه خواهد شد زیرا گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری نیست و سرمایه گذاران سرمایه خود را از آن خارج می کنند.
همچنین سهام هایی که با نسبت P/E پایین معامله می شوند نشان گر این است که بازار انتظار کاهش سود سازی این سهام را دارد اما اگر شرکت همچنان به سود سازی خود و روند مثبت آن ادامه دهد با افزایش قیمت مواجه می شود تا نسبت P/E آن متعادل شود.
پیشنهاد می کنیم این مطلب را نیز از دست ندهید : حجم مبنا در بورس چیست؟!
مقایسه ی نسبت P/E شرکت ها
۳ روش مقایسه نسبت P/E وجود دارد:
P/E تاریخی: در این روش نسبت P/E یک شرکت به نسبت P/E خود در سال های گذشته مقایسه می شود که بسته به نرخ رشد سود سازی و روند آن سنجیده می شود.
P/E مقایسه ای: در این روش نسبت P/E دو شرکت متفاوت با یکدیگر مقایسه می شوند.در این مقایسه بسته به سابقه شرکت و برنامه های توسعه و توانایی آن در اجرا و سودسازی شرکت ها مقایسه می شوند.
نکته بسیار مهمی که باید در اینجا ذکر شود این است که برای مقایسه نسبت P/E دو شرکت باهم باید هردو در یک حوزه صنعت فعال باشند زیرا نرخ رشد، سود آوری، بازار و….. در صنایع مختلف متفاوت است و قابل مقایسه نیست. پس شرکت هایی که مقاسه می شوند هر دو باید در صنعت مشترک فعالیت کنند.
نسبت P/E بکاب و صنعت مربوطه
P/E میانگین صنعت: در این روش P/E شرکت با P/E صنعتی که در آن فعالیت می کند سنجیده می شود.مقایسه ی نسبت P/E با میانگین صنعت ۳ حالت دارد که یا بیشتر است یا هم تراز است و یا کمتر است. اگر اختلاف عدد P/E با میانگین صنعت کمتر از ۱ باشد هم تراز محسوب می شود مگر نه یا بزرگتر است یا کوچکتر.
اگر P/E از میانگین صنعت بزرگتر باشد یا باید با افزایش سود٬ P به E خود را کاهش دهد و هم تراز کند یا با کاهش قیمت به این هدف نزدیک شود که خطرناک است. اگر نسبت P/E از میانگین صنعت کوچک تر باشد یا باید سود خود را کم کند که معقول نیست و یا اقبال بازار نسبت به سهم بیشتر می شود و قیمت سهام افزایش پیدا میکند در نتیجه p/e سهم دوباره به سمت نزدیک شدن به p به e صنعت می رود.
نکات مهم نسبت P/E:
♦ شرکتی که رشد خود را کرده و رشد آن متوقف شده و به ثبات رسیده P/E آن تعدیل می شود.
♦ در ارتباط با شرکت های زیان ده برخی معتقدند که نسبت P به E برای آنها برابر صفر است. اما برخی P به E برای این شرکت ها را منفی می دانند و عدد P/E منفی به معنی تعداد سال هایی است که اگر شرکت با همین روند پیش برود زمان می برد تا سرمایه های آن نابود شود و به صفر برسد. همچنین برخی نیز نسبت P/E برای شرکت های زیان ده را بی معنی و تعریف نشده می دانند که قابل تحلیل هم نیست.
نسبت P/E منفی برای سهم حتوکا
♦نسبت P/E کوچکتر از یک و مثبت به معنی بازگشت تمام و کمال سرمایه کمتر از یک سال است به عبارت دیگر در با سرمایه گذاری در چنین سهامی در کمتر از یک سال بیش از ۱۰۰% سود حاصل می شود.
♦ نسبت P/E که به قیمت و سود هر سهم در مقیاس زمانی بستگی دارد از عواملی همچون برنامه های آتی شرکت،مدیریت،وضعیت اقتصاد بازار و کلان کشور،درصد دارایی های ثابت شرکت و….. تاثیر می پذیرد.
باند جهانی صعود بورس
دنیایاقتصاد - امیررضا انگجی : در سالهای گذشته بازار سهام ایران بارها شاهد آن بوده که میل به حمایت از این بازار، ذینفعان بورسی را به سمت درخواست کنترل نرخ بهره به نفع رونق این بازار سوق داده است. این در حالی است که قرار گرفتن بازار سهام در مسیری صعودی بهطور پایدار همواره نیازمند آن است که بخش واقعی اقتصاد منبسط شود. دادههای تاریخی که برای ۱۴۵سال و از ۱۷کشور توسعهیافته جمعآوری شده است، نشان میدهد اگرچه ممکن است در بازهای زمانی، انفکاکی بین نرخ رشد اقتصادی و بازدهی بازار سهام ایجاد شود که این مساله میتواند ناشی از بهبود انتظارات، تغییر در نرخ تنزیل و همچنین کاهش ریسکهای متعدد مشرف بر اقتصاد باشد؛ اما در بلندمدت رشد بخش واقعی اقتصاد است که منجر به بازدهی بورس میشود و این دو متغیر همبستگی مثبت قوی خواهند داشت. از این رو نمیتوان بازار سرمایه را با دستکاری نرخهای بهره بهطور پایدار بیش از سطح تورم رشد داد و باید برای بهبود اوضاع در بورس راهحلی اصولی در چارچوب رشد اقتصادی واقعی اندیشید.
بازارهای دارایی بهخصوص بازار مالی اثرپذیری بالایی از عوامل متعدد نظیر نرخ بهره دارند. بررسیها نشان میدهد که اگرچه همواره در بلندمدت میان قیمت سهام و رشد بخش حقیقی اقتصاد همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد، با این حال در کوتاهمدت این رابطه به نفع تغییر ترجیحات و عامل بهره تغییر کرده و حتی قابلنقض است، از اینرو بهنظر میرسد که در صورت تغییر برخی از شرایط و خصوصا تمایز روندهای بلندمدت با رویدادهای کوتاهمدت نباید این تفاوتها را به منزله عدمکارکرد مناسب قواعد اقتصادی درنظر گرفت و صرفا باید آن را به پای تحولاتی گذاشت که در کوتاهمدت میتواند به واسطه عوامل رفتاری و رجحانی بر عملکرد بازارها اثر بگذارد.
به همین منظور گزارش برای ارزیابی تجربی این پیشبینی از دادههای مالی مابین سالهای 1870تا2015 برای 17کشور استفاده میکند. دادهها و تحلیلها نشان میدهد که اندازه بازار سهام و تولید ناخالص داخلی تا دهه 1980 ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشتهاند، اما پس از آن بهطور قابلتوجهی شاهد یک واگرایی با افزایش قیمت سهام بودهایم که همراه با رشد راکد بخش حقیقی اقتصاد روی داده است. این واگرایی درازمدت از لحاظ تاریخی بیسابقه است و میتواند تا حد زیادی با تغییر سود به سمت شرکتهای بورسی در زمان نرخهای تنزیل پایین به لحاظ تاریخی توضیح داده شود. این گزارش بر اساس مقاله انفجار بزرگ و ارزش بازار سهام در بلند مدت از دیمیتری کوشینوو و کاسپار زیمرمان تهیه شده است.
انفجار بزرگ بازار سهام از 1980
در سال2020 و ماههای ابتدایی 2021، شاهد این بودیم که ارتباط بازارهای سهام و رشد اقتصاد واقعی قطع شد، درحالی که بسیاری از کارگران و کسبوکارها با اثرات اقتصادی بحران کووید مبارزه میکردند، بازارهای سهام، نزدیک به رکوردهای تاریخی تمام دوران گذشته بازگشته بودند. چنین انحرافات کوتاهمدتی در بازارها از اقتصاد در طول تاریخ بهوفور یافت میشود، اما در بلندمدت، باید انتظار داشته باشیم که یک ارتباط قوی بین والاستریت و جریان اقتصاد ببینیم.
تئوری استاندارد - که به «حقایق کالدور» معروف است - به ما میگوید که اندازه بازار سهام باید مطابق با فعالیت واقعی اقتصاد تکامل یابد. در غیاب رشد بخش حقیقی اقتصاد، بازار سهام تنها یک بازی با جمع صفر است. علاوهبر این، هرگونه واگرایی بلندمدت بین این دو باید به عوامل نهادی عمیقی نسبت داده شود که به شرکتهای بیشتری اجازه میدهد تا مقدار، اما نه قیمت سهام را افزایش دهند. اما آیا این نظریه با واقعیتهای تجربی مطابقت دارد؟ برای پیبردن به پاسخ این سوال دادههای سالانه جدیدی در مورد ارزش بازار سهام در 17اقتصاد پیشرفته بین سالهای 1870 تا 2015 مورد مطالعه قرار گرفته است.
بررسی دادههای مختلف نشان میدهد که چگونه ارزش بازار سهام در اقتصادهای پیشرفته در 145سال گذشته بیشتر شده است. در طول قرن اول دادههای ما، اندازه بازار سهام در حدود یکسوم تولید ناخالص داخلی در سطح ثابتی قرار داشت اما در دهههای 1980 و 1990، شاهد یک گسست ساختاری شدید هستیم. در این میان ارزش بازار سهام بهشدت افزایش یافت و به 100درصد تولید ناخالص داخلی رسید و پس از آن در این سطح بالا باقیمانده است. این «بیگبنگ» و افزایش ارزش بازار سهام در تمامی کشورهای نمونه ما اتفاق افتاده است، این نشاندهنده بزرگترین تغییر ساختاری در سرمایه در کل این دوره 145ساله است. تمام شوکهای مالی کلان قرن بیستم، مانند جنگهایجهانی، انقلابها، گذارهای دموکراتیک و همچنین تغییر رژیمهای پولی و مالی تا این حد بر بازارهای سهام تاثیر نداشتند، پس سوال این است: چه چیزی باعث این شکست ساختاری در دادهها میشود و چه نیروهایی بازار سهام را بهطور کلیتر هدایت میکنند؟
قیمت یا مقدار؟
ارزش بازار تابعی از تعداد سهام در بازار و قیمت سهام است، از اینرو برای درک محرکهای آن، رشد ارزش بازار را به دو جزء تقسیم میکنیم: انتشار خالص (مقدار سهام) و سود واقعی سهام (قیمتها). تجزیه و تحلیلهای ما نتیجهگیری واضحی به دست میدهد که برمبنای آن تمام افزایش ارزش بازار پس از دهه 1980 را میتوان به قیمتهای بالاتر سهام نسبت داد، نه به انتشار خالص و رشد مقادیر سهام. نمودارها و دادهها دو سناریوی خلافواقع را برای تکامل ارزش بازار پس از سال1985 نشان میدهند. سناریوی اول کانال قیمت را مسدود میکند و سود سرمایه واقعی را به میانگین قبل از 1985 میرساند، درحالیکه دومی کانال کمیت را به روشی مشابه مسدود میکند.
اینها را میتوان با تکامل واقعی ارزش بازار مقایسه کرد؛ در واقع سناریوها نشان میدهند که بدون افزایش قیمت سهام، انفجار بزرگی در ارزش بازارهای سهام بهوجود نمیآید، بنابراین بهعبارت دیگر میتوان گفت که آنچه این بیگبنگ را در بازار ایجاد کرده و منجر به واگرایی و گسست روند ارزش بازار سهام و رشد حقیقی اقتصاد شده، قیمتهای سهام بودند و نه مقدار سهام. در صورت حذف اثر رشد قیمتهای سهام ما شاهد روند باثبات (یکسوم تولید ناخالص داخلی) ارزش بازار سهام نسبت به تولید ناخالص داخلی هستیم.
چه چیزی بازار سهام را هدایت میکند؟
برای درک این گسست فزاینده بین ارزش بازار سرمایه و تولید ناخالص داخلی، باید محرکهای عمیقتر ارزشگذاری سهام را ترسیم و بررسی کنیم. ما این کار را با استفاده از یک تجزیه و تحلیل ساده بر اساس مدل تنزیل سود سهام گوردون انجام میدهیم که یک سهام را با ارزش تنزیلشده فعلی جریانهای نقدی آتی ارزشگذاری میکند. در این مدل، سرمایهگذاری بالاتر میتواند توسط سه عامل هدایت شود. دو مورد اول به جریانهای نقدی یا سودآوری شرکتهای فهرستشده بالاتر مربوط میشوند: یا سود فعلی شرکت بهعنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی بالا است، یا انتظار میرود سود در آینده با نرخ بالایی رشد کند. عامل سوم به نرخ بهرهای مربوط میشود که با آن جریانهای نقدی موردانتظار آتی تنزیل میشوند: هرچه نرخ تنزیل کمتر باشد، قیمت سهام بالاتر میرود.
در گام اول، ما مدلهای مالی پیشبینی را اجرا میکنیم تا ببینیم آیا ارزش بازار بالا با هریک از این سه عامل مرتبط است یا نه، یعنی سهم فعلی بالای سود شرکتهای فهرستشده در تولید ناخالص داخلی، رشد بالای سود سهام در آینده و بازده آتی پایین یا نرخ تنزیل. ما متوجه شدیم که سرمایه بالا با سهم سود بالای شرکتهای فهرستشده مرتبط است. این به ما اجازه میدهد تا افزایش موردانتظار در سودآوری شرکت را در آینده بهعنوان منبع اصلی ارزشگذاری سهام فعلی رد کنیم. دوم، ما به روند زمانی در دو محرک نگاه میکنیم که با ارزش بازار مرتبط هستند؛ سهم سود و نرخ تنزیل. ما متوجه شدیم که هر دو در افزایش ارزش سهام و ارزش بازار نقش داشتهاند و کانال سهم سود نقش کلیدی را ایفا میکند.
بهعبارت دیگر سود سهام (قیمتها) محرک و هدایتگر اصلی بازار پس از سال1980 بوده است. دادههای درآمد و سود سهام پرداختشده توسط شرکتهای فهرستشده نسبت به تولید ناخالص داخلی برای نمونه ما از 17 کشور نشان میدهد که سود سهام بهشدت افزایش یافته و تقریبا از سال1990 سهبرابر شده است؛ افزایشی مشابه با ارزش کل بازار. دادههای سود سهام برای کل دوره 145ساله موجود است و نشان میدهد که این افزایش اخیر از نظر تاریخی بیسابقه است.
داده همچنین نشان میدهد که این افزایش سود اساسا یک تغییر توزیعی است؛ نهتنها سود شرکتهای فهرستشده افزایش یافته است، بلکه آنها همچنین سهم فزایندهای از درآمد سرمایه را تشکیل میدهند. این نشان میدهد سودآوری و امتیاز شرکتهای فهرستشده در ایالاتمتحده از دهه1980 بهشدت افزایش یافته و توزیع سود بین شرکتها بهطور فزایندهای نابرابر شده است. یکی دیگر از عوامل موثر در افزایش سهم سود، توزیع مجدد درآمد از نیروی کار به سرمایه است. سود شرکتهای فهرستشده بازار سهام افزایش یافته است، درحالیکه سایر بخشهای اقتصاد راکد شدهاند. برای ترسیم سود شرکت به قیمت سهام، به تخمینی از نرخ تنزیل سهام نیاز داریم. این نرخ تنزیل از دو بخش تشکیل شده است: بخش اول مبلغی است که سرمایهگذاران تمایل دارند بهطور کلی پسانداز کنند (نرخ مطمئن) و بخش دوم ریسکی است که مایل به تحمل آن هستند. ما نرخ تنزیل مخاطرهآمیز و اجزای آن را دوباره با استفاده از نسخهای از مدل پویای گوردون تخمین میزنیم. نرخ تنزیل سهام در حالحاضر در سطوح پایین تاریخی قرار دارد.کاهش اولیه نرخ تنزیل در دهههای 1970 و 1980 کمی قبل از انفجار بزرگ بود و عمدتا ناشی از کاهش نرخ بازده بدونریسک است که ما آن را به کاهش نوسانهای اقتصاد کلان و کاهش قیمت ریسک مرتبط میدانیم. در یکونیم دهه گذشته، حقبیمه ریسک افزایش یافته است اما دلیل اصلی اینکه نرخ تنزیل سهام همچنان پایین است، کاهش در نرخ مطمئن سرمایهگذاران است.
چشمانداز
بهطور خلاصه، ما افزایش ارزش بازار سهام و در نتیجه قطع ارتباط بلندمدت بین بازارهای سهام و فعالیت واقعی اقتصاد را تنها به دو دلیل دنبال میکنیم.
اول و مهمتر از همه، اگرچه رشد اقتصادی راکد شده است و چشمانداز رشد آتی چندان صعودی بهنظر نمیرسد، شرکتهای بورسی سهم فزایندهای از بازدههای حاصل از فعالیتهای واقعی اقتصادی را به خود اختصاص دادهاند که احتمالا ناشی از افزایش قدرت بازار آنها در مقابل سایر شرکتها و نیروی کار است. دوم، این تغییر سود در زمان نرخهای تنزیل پایین کمسابقهای رخ داد که به افزایش بیسابقه تاریخی در ارزشگذاری سهام این شرکتها منجر شد. دادههای ما نشان میدهد حداقل 40درصد از افزایش سرمایه بازار پس از سال1985 توسط تغییر سود و حدود 30درصد توسط نرخ تنزیل پایین ایجاد میشود که این دو عامل باهم حداقل 70درصد از رشد ارزش بازار سهام از 1985 را توضیح میدهند. ما همچنین نشان میدهیم که قطع ارتباط بلندمدت اساسا با انحرافات کوتاهمدت بین بازارها و اقتصاد متفاوت است؛ مانند آنچه امروز مشاهده میکنیم. درحالیکه شکافهای بلندمدت عمدتا ناشی از عوامل بنیادی مانند تغییر سود سهام هستند، شکافهای کوتاهمدت کاملا به تغییر ریسکپذیری و نرخهای تنزیل نسبت داده میشوند. بنابراین در یک جمله میتوان گفت آنچه روند بازار سهام را از اقتصاد از دهه1980 جدا کرده، بهجای آنکه ناشی از تغییرات مقداری باشد، ناشی از تغییرات قیمتی بوده است. این گزارش بر اساس مقاله انفجار بزرگ و ارزش بازار سهام در بلندمدت از دیمیتری کوشینوو و کاسپار زیمرمان تهیه شده است. بر این اساس میتوان گفت که در بلندمدت هیچگاه نمیتوان بدون داشتن یک اقتصاد سالم و رو به رشد، به رشد واقعی بازار سهام دل خوش کرد؛ چراکه بهرغم نوسانهای کوتاهمدت عوامل متعدد اقتصادی اعم از بهره و ریسکهای پیشرو که بر قیمت سهام اثر میگذارند، تنها چیزی که کاربرد درآمد هر سهم در بورس میتواند صعود واقعی را برای بازارهای سهام در دسترس قرار دهد، بستر مناسبی است که شرکتها در آن فعالیت میکنند و همگی آن را اقتصاد مینامیم.
کاربرد صندوق املاک چیست؟
به گزارش تجارتنیوز، صندوقهای املاک و مستغلات جدیدترین صندوقهای پذیرهنویسی در بازار سرمایه هستند. به واسطه این صندوقها مردم میتوانند در بلند مدت خانهار شوند چرا که این صندوقها مالیات در حدود صفر درصد دارند، نقدشوندگی بالا، تنوع سرمایهگذاری و مدیریت حرفهای از جمله مزایای این صندوقها است.هدف صندوق املاک چیست؟صندوق املاک و مستغلات سرمایه افراد را جمع آوری میکند و به عنوان ابرازی برای پوشش ریسک افزایش قیمت مسکن کاربرد دارد. البته با سرمایهگذاری در این صندوقها میتوان درآمد غیرمستقیم و خوب کسب کرد. هدف اصلی این صندوقها خرید و اجازه املاک است.دریافت تسهیلات، سرمایه گذاری در اوراق بهادار رهنی و همچنین اوراق بهادار شرکتهای ساختمانی که در بورس پذیرفته شدهاند نیز جزو امورات فرعی این صندوقها هستند. علاوه بر این میتوان باقیمانده وجوه صندوق را در سپردههای بانکی و گواهی سپرده بانکی سرمایهگذاری کرد. بنابراین بازدهی این صندوق تقریباً مشابه با بازدهی ملک در طی دوره فعالیت است.مالیات صفر یا حداقل مالیات باعث شده که مردم استقبال زیادی از این صندوقها داشته باشند. برای نمونه اگر ملکی به قیمت ۱۰۰ میلیارد تومان معامله شود، مالیات نقل و انتقال ۲ میلیارد تومان خواهد بود. املاک اداری هم مشابه املاک تجاری مشمول مالیات شده و ۲ درصد ارزش روز سرقفلی به عنوان مالیات محاسبه میشود که ظاهرا در این مورد اصلاحاتی صورت گرفته است. (البته مالیات نقل و انتقال املاک مسکونی، ۵ درصد ارزش معاملاتی است که از ارزش روز ملک کمتر است). در هر حال، اگر پرتفوی صندوقهای املاک و مستغلات روی املاک تجاری و اداری متمرکز باشد، محاسبه مالیات نقل و انتقال املاک با نرخ صفر، مزیت بزرگی برای این صندوقها محاسبه میشود و این مزیت میتواند در جذب علاقمندان به سرمایهگذاری در حوزه املاک تاثیرگذار باشد.افزایش ظرفیت حوزه مسکنمحمدرضا پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه صندوق املاک و مستغلات یکی از ابزارهای محرک اقتصادی و راهکار تنظیم و رونق بازار مسکن به شمار میرود گفت: این صندوقها، نوعی صندوق سرمایهگذاری هستند که سرمایه کاربرد درآمد هر سهم در بورس افراد را به منظور سرمایهگذاری در املاک و مستغلات جمعآوری و واحدهای این صندوقها در بورس مورد معامله قرار میگیرد. صندوق املاک و مستغلات ظرفیت بسیار خوبی را در حوزه مسکن ایجاد میکند.به گفته این نماینده مجلس؛ فراهم کردن امکان سرمایهگذاری، توسعه و بهسازی کاربرد درآمد هر سهم در بورس و نیز فراهم شدن امکان مدیریت تخصصی در بخش املاک و مستغلات از کارکردهای صندوقهای سرمایهگذاری در املاک و مستغلات است. مطالعه بیشتر: کدام خودروها از قرعهکشی خارج شدند؟ / بورس کالا میزبان عرضههای جدید
نتیجه روز نخست انتشار اوراق تبعی ۱۵ شرکت بزرگ بورسی
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، برنامه انتشار اوراق تبعی 15 شرکت بزرگ بورسی در شرایطی از دیروز(سهشنبه) انجام شد که در روز نخست، کل حجم عرضه اوراق در نماد «شبندر» (پالایش نفت بندرعباس) با قیمت هر سهم 13.7 تومان معامله شد. همچنین بیش از 60 درصد اوراق عرضه شده در نماد «پارس» (پتروشیمی پارس) نیز با قیمت هر سهم 11.6 تومان معامله شد. غیر از 4 نماد فوق، معامله دیگری در سایر نمادها صورت نگرفت.
بدین ترتیب تا اینجا میانگین نرخ سود موثر تا سررسید اوراق تبعی منتشر شده در حدود 21 درصد است که به نظر می رسد از مطلوبیت نسبی برای صندوق های درآمد ثابت خصوصا در نمادهای پرپتانسیل بازار برخوردار باشد.
بر پایه این گزارش، ارکان بازار سرمایه در راستای اطمینان بخشی به بازار سهام برنامه گسترده انتشار گسترده اوراق تبعی را در دستورکار داده است که براساس اطلاعیه اعلام شده، صندوق سرمایهگذاری مشترک توسعه بازار با هدف تامین مالی از روز سهشنبه 19 مهر عرضه اوراق اختیار فروش تبعی روی سهام شرکتهای ایران خودرو، سایپا، پالایش نفت بندر عباس ، پتروشیمی پارس ، مخابرات ایران، پالایش نفت اصفهان، پالایش نفت تهران، سرمایهگذاری تامین اجتماعی ، ملی صنایع مس ، فولاد مبارکه، بانک تجارت، بانک ملت، بانک صادرات، بانک پارسیان و ارتباطات سیار ایران را آغاز کرده است.
کاربرد صندوق املاک چیست؟
به گزارش تجارتنیوز، صندوقهای املاک و مستغلات جدیدترین صندوقهای پذیرهنویسی در بازار سرمایه هستند. به واسطه این صندوقها مردم میتوانند در بلند مدت خانهار شوند چرا که این صندوقها مالیات در حدود صفر درصد دارند، نقدشوندگی بالا، تنوع سرمایهگذاری و مدیریت حرفهای از جمله مزایای این صندوقها است.هدف صندوق املاک چیست؟صندوق املاک و مستغلات سرمایه افراد را جمع آوری میکند و به عنوان ابرازی برای پوشش ریسک افزایش قیمت مسکن کاربرد دارد. البته با سرمایهگذاری در این صندوقها میتوان درآمد غیرمستقیم و خوب کسب کرد. هدف اصلی این صندوقها خرید و اجازه املاک است.دریافت تسهیلات، سرمایه گذاری در اوراق بهادار رهنی و همچنین اوراق بهادار شرکتهای ساختمانی که در بورس پذیرفته شدهاند نیز جزو امورات فرعی این صندوقها هستند. علاوه بر این میتوان باقیمانده وجوه صندوق را در سپردههای بانکی و گواهی سپرده بانکی سرمایهگذاری کرد. بنابراین بازدهی این صندوق تقریباً مشابه با بازدهی ملک در طی دوره فعالیت است.مالیات صفر یا حداقل مالیات باعث شده که مردم استقبال زیادی از این صندوقها داشته باشند. برای نمونه اگر ملکی به قیمت ۱۰۰ میلیارد تومان معامله شود، مالیات نقل و انتقال ۲ میلیارد تومان خواهد بود. املاک اداری هم مشابه املاک تجاری مشمول مالیات شده و ۲ درصد ارزش روز سرقفلی به عنوان مالیات محاسبه میشود که ظاهرا در این مورد اصلاحاتی صورت گرفته است. (البته مالیات نقل و انتقال املاک مسکونی، ۵ درصد ارزش معاملاتی است که از ارزش روز ملک کمتر است). در هر حال، اگر پرتفوی صندوقهای املاک و مستغلات روی املاک تجاری و اداری متمرکز باشد، محاسبه مالیات نقل و انتقال املاک با نرخ صفر، مزیت بزرگی برای این صندوقها محاسبه میشود و این مزیت میتواند در جذب علاقمندان به سرمایهگذاری در حوزه املاک تاثیرگذار باشد.افزایش ظرفیت حوزه مسکنمحمدرضا پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه صندوق املاک و مستغلات یکی از ابزارهای محرک اقتصادی و راهکار تنظیم و رونق بازار مسکن به شمار میرود گفت: این صندوقها، نوعی صندوق سرمایهگذاری هستند که سرمایه افراد را به منظور سرمایهگذاری در املاک و مستغلات جمعآوری و واحدهای این صندوقها در بورس مورد معامله قرار میگیرد. صندوق املاک و مستغلات ظرفیت بسیار خوبی را در حوزه مسکن ایجاد میکند.به گفته این نماینده مجلس؛ فراهم کردن امکان سرمایهگذاری، توسعه و بهسازی و نیز فراهم شدن امکان مدیریت تخصصی در بخش املاک و مستغلات از کارکردهای صندوقهای سرمایهگذاری در املاک و مستغلات است. مطالعه بیشتر: کدام خودروها از قرعهکشی خارج شدند؟ / بورس کالا میزبان عرضههای جدید
دیدگاه شما