ریسک و بازدهی چه ارتباطی با هم دارند؟
میزان بازدهی سرمایه با ریسک رابطه نزدیکی دارد. تصور بر این است که هرچه ریسک بالاتر برود بازدهی نیز بالاتر میرود. اگر یک طرفه به این قضیه نگاه کنیم، این موضوع میتواند اشتباهات وخیمی برای ما همراه داشته باشد.
سرمایه گذاری اولین قدم برای کسب سود است. بدون سرمایه گذاری، یعنی با نگهداری وجوه در منزل یا حتی گاهی سپردهگذاری در حساب بانکی، داراییهای ما در طول زمان افت میکنند.
در واقع، به دلیل تورم بالا از ارزش آن سرمایه کاسته خواهد شد و قدرت خرید افراد کاهش مییابد. برای یک سرمایه گذاری خوب باید بسیاری از شرایط لازم و ضروری را مورد بررسی قرار داد. از جمله این شرایط، بررسی ریسک سرمایه گذاری است. ریسک اصلیترین موضوعی است که سرمایه گذاران را در دوراهی انتخاب نوع سرمایه گذاری قرار میدهد.
ریسک چیست؟
ریسک به معنی احتمال بالفعل شدن خطر است. به زبان ساده میتوان ریسک را نا اطمینانی از آینده دانست. زیرا پذیرش ریسک به معنای واقعی کلمه یعنی پذیرش خطری که نمیتوان بصورت دقیق در مورد وقوع آن اظهار نظر کرد.
اما در مسائل مالی و سرمایه گذاری به دلیل پیشرفت علم اقتصاد میتوان ریسکهای سرمایه گذاری را تا حدودی پیشبینی کرد و تا مقدار زیادی با تمهیدات خاصی این ریسکها را خنثی کرد و با اطمینان بالاتری اقدام به سرمایه گذاری کرد.
انواع مختلف ریسک
ریسک سیستماتیک
ریسک سیستماتیک به ریسکی گفته میشود که سرمایه گذاران توانایی رفع آن را ندارند. زیرا رابطه ریسک و بازده مورد انتظار این نوع ریسکها مرتبط با ماهیت سرمایه گذاری نیستند. از جمله این ریسکها می توان به وقوع جنگ یا اختلافات سیاسی بین دو کشور اشاره کرد که میتواند بسیاری از سرمایه گذاریها را تحت تاثیر قرار دهد و سرمایه گذاران نیز نمیتوانند در رفع این نوع ریسک اقدامی انجام دهند.
ریسک غیر سیستماتیک
ریسک غیر سیستماتیک، ریسکی است که سرمایه گذار با استفاده از دانش مالی و آگاهی از مسائل اقتصادی میتواند این ریسکها را پیش بینی کند و در صدد رفع آنها یا حداقل کاهش این ریسکها اقدامات لازم را انجام دهد.
این ریسکها ماهیت سرمایهای دارند، مثلا فرد سرمایه گذار میخواهد در سهام یک شرکت خاصی سرمایه گذاری کند در حالی که یک شرکت جدید وارد بازار شده و در حال رقابت با شرکتی است که فرد مورد نظر میخواهد در سهام آن سرمایه گذاری کند.
در این حالت بررسی اینکه فرد وارد این سرمایه گذاری شود یا خیر در واقع بررسی ریسک غیر سیستماتیک این سرمایه گذاری است. در رابطه با قبول ریسک از سوی سرمایه گذاران، افراد به سه دسته تقسیم میشوند:
افراد ریسک پذیر
فرد ریسک پذیرکسی است که توانایی پذیرش ریسک در قبال سوددهی بیشتر سرمایه خود را دارد. این نوع از سرمایه گذاران بر این اعتقادند که سرمایه آنها در مدت زمانی مشخص میتواند رشد بالایی داشته باشند.
اما در قبال این رشد بالا ریسک از دست دادن مقداری از سرمایه خود را نیز قبول میکنند. البته پذیرش ریسک سرمایه گذاری در این افراد به این معنی نیست که بدون دانش و آگاهی و سرخود اقدام به سرمایه گذاری کنند.
بلکه بسیاری از این افراد با بررسی تمام جوانب کار و شناسایی ریسکهای پیش رو اقدام به این نوع سرمایه گذاری میکنند. به عنوان مثال سرمایه گذاری در بازار سرمایه یکی از این نوع سرمایه گذاریها است که افراد ریسک پذیر به آن علاقه دارند.
افراد ریسک گریز
این نوع از سرمایه گذاران اشتیاقی برای سرمایه گذاری هایی که در آن ها ریسک وجود داشته باشد ندارند. بلکه اصلیترین موضوع برای این سرمایه گذاران حفظ اصل سرمایه است. این نوع افراد با توجه به علاقه سرمایه گذاری خود نمی توانند سودهای بالایی از سرمایه گذاری خود بدست آورند.
سرمایه گذاری در بانک و استفاده از سود آن از جمله این نوع سرمایه گذاری ها است که ریسک خاصی ندارد. زیرا علاوه بر پرداخت یک سود سالانه، اصل سرمایه نیز حفظ خواهد شد. پیشنهادی که به این نوع افراد میشود این است که گزینه های دیگری برای سرمایه گذاری با ریسک بسیار پایین وجود دارند که بهتر است آنها را مد نظر قرار دهند.
از جمله این سرمایه گذاری ها، صندوق های با درآمد ثابت هستند که سودی بالاتر از سپرده بانکی به سرمایه گذاران میدهند. یکی از این صندوقها صندوق درآمد ثابت کیان است.
افراد ریسک خنثی
ریسک خنثی اصطلاحی است که برای سرمایه گذاران بی تفاوت به ریسک به کار گرفته میشود. این افراد در تصمیم گیریهای سرمایه گذاری خود هیچ توجهی به ریسک ندارند.
اگر شما دو گزینه سرمایه گذاری به این سرمایه گذاران ارائه دهید، بدون توجه به میزان ریسک آنها، گزینهای را انتخاب میکنند که بیشترین بازده مورد انتظار را داشته باشد. در واقع، سطح ریسک سرمایه گذاری برای این دسته افراد، موضوعی نامربوط است.
ارتباط ریسک و بازدهی
میزان بازدهی سرمایه با ریسک رابطه نزدیکی دارد. عدهای تصور میکنند که هرچه ریسک بالاتر برود بازدهی نیز بالاتر میرود. اگر یک طرفه به این قضیه نگاه کنیم اشتباه است. چون هرچه ریسک بالاتر برود احتمال ضرر کردن نیز بالا میرود.
اما اگر بازار به خوبی تحلیل شود و ریسکهای موجود در آن به صورت دقیق مورد بررسی قرار گیرند، میتوان گفت که پذیرش ریسک موجب سوددهی بیشتر سرمایه سرمایه گذاران میشود. در غیر این صورت پذیرش ریسک بدون تحلیل موجب ضرر سرمایه گذار در فعالیت اقتصادی خود خواهد شد.
در نتیجه برای انجام یک سرمایه گذاری خوب و کاهش ریسکهای آن باید قبل از اقدام به سرمایه گذاری دانش و آگاهی خود را در مورد بازار افزایش داده یا از افراد آگاه در این زمینه مشاوره بگیریم تا دچار ضرر نشویم. هدف از انتخاب صندوقهای سرمایه گذاری نیز همین است که افراد ناآشنا به بازارها یا کسانی که وقت کافی برای تحلیل ندارند، بتوانند از مزایای سرمایهگذاری بهرهمند شوند.
جمع بندی
تنها راه جلوگیری از کاهش قدرت خرید افراد جامعه در شرایط تورمی، اقدام به سرمایه گذاری است. قبل از سرمایه گذاری، فرد سرمایه گذار باید از لحاظ ذهنی خودرا بشناسد که آیا ریسک پذیر، ریسک گریز یا ریسک خنثی است، زیرا سرمایه گذاریها انواع مختلفی دارند و هر کدام مناسب شخص خاصی هستند.
به طور کلی میتوان گفت سرمایه گذاریهایی که احتمالا بازدهی بالاتری دارند ریسک بالاتری نیز دارند و سرمایه گذار هنگام ورود به آنها باید ریسکهای آنها را به دقت بررسی کند. برای آگاهی از نوع شخصیت خود و میزان ریسکی که حاضر به قبول آن هستید، میتوانید از آزمون سنجش ریسک پذیری استفاده کنید. این آزمونها نکات خوبی را در خصوص نحوه سرمایهگذاریتان به شما میگویند.
هر آنچه باید درباره بازده سرمایه گذاری بدانید!
بازده سرمایه گذاری (Return on investment) یا ROI یک نسبت سودآوری است که میزان بازده یا سود حاصل از سرمایهگذاری را نسبت به هزینههای آن اندازهگیری میکند. این بازده معمولا به صورت درصد بیان میشود و در ارزیابی سرمایهگذاریهای فردی یا فرصتهای سرمایهگذاری رقابتی بسیار مفید است.
معمولا برای سرمایهگذاری یک هدف دارید: کسب درآمد.
هر سرمایهگذار به دنبال این است تا جایی که ممکن است درآمد کسب کند. به همین دلیل شما بهتر است حداقل یک ایده کلی در مورد نوع بازدهی (سود) که ممکن است دریافت کنید قبل از سرمایهگذاری در هر کاری داشته باشید.
تحلیلگران و سرمایهگذاران حرفهای برای تخمین نرخ بازده مورد انتظار در آینده، از بازده سرمایهگذاری سابق به همراه دادههای صنعت و اقتصاد استفاده میکنند. برای ارزیابی داراییهای مختلفی مانند سهام و اوراق بهادار مختلف، میتوانید از نتایج واقعی و بازده تخمینی استفاده کنید. این فرآیند ارزیابی به شما کمک میکند ترکیب مناسبی از اوراق بهادار و سهام را برای به حداکثر رساندن بازده در افق زمان سرمایهگذاری خود انتخاب کنید.
نرخ بازده خوب چقدر است؟
این سوال فقط یک پاسخ مشخص ندارد. بازده سرمایه «خوب» به عوامل مختلفی بستگی دارد.
مهمترین نکته در تعیین نرخ بازده سرمایهگذاری خوب، نیاز مالی شماست. برای مثال، فرض کنید یک زوج جوان در حال سرمایهگذاری برای پسانداز شهریه دانشگاه فرزند تازه متولد شده خود هستند. بازده سرمایه گذاری خوب برای آنها، مقداری است که سرمایهگذاریهای آنها در طی ۱۸ سال منجر به جمعآوری پول مورد نیاز برای پرداخت شهریه او شود.
تعریف این خانواده جوان از بازده سرمایه گذاری خوب با تعریف یک بازنشسته که به دنبال تأمین درآمد است متفاوت خواهد بود. این فرد بازنشسته نرخ بازگشت سرمایه خوب را نرخ بازدهی میداند که درآمد مستمر و کافی برای ایجاد زندگی راحت را ایجاد میکند. البته، تعریف یک بازنشسته از «زندگی راحت» ممکن است با تعریف دیگری متفاوت باشد.
نرخهای مختلف بازده، بر یک اصل اساسی تأکید میکنند: هرچه ریسک یک نوع سرمایهگذاری بیشتر باشد، انتظار نرخ بازده سرمایه گذاری نیز بالاتر میرود.
ریسک سرمایه گذاری
ریسک، احتمالی است که طبق آن ممکن است بازده واقعی، کمتر از بازده پیشین و بازده مورد انتظار باشد. عوامل مختلفی چون نوسانات بازار، تورم و وخیمتر شدن مبانی تجاری ممکن است باعث بوجود آمدن ریسک شوند. ریسکها انواع مختلفی دارند که برای مطالعه انواع آنها میتوانید به مقاله مربوطه تحت عنوان “ریسک های سرمایه گذاری را بیشتر بشناسید” مراجعه کنید. رکود بازار مالی، بر قیمت داراییها تاثیر میگذارد. تورم منجر به از دست دادن قدرت خرید و هزینههای بیشتر و سود کمتر برای شرکتها میشود.
هر فرد باید با توجه به شرایط مالی و اقتصادی خود، روحیات سرمایهگذاری و سن خود، درجه ریسکپذیری خود را تشخیص دهد و متناسب با آن، گزینههای سرمایهگذاری مناسب را انتخاب کند.
بازده در برابر ریسک
شما نمیتوانید ریسک را از بین ببرید، اما میتوانید با انتخاب سبد متنوعی از سهام و سایر داراییها ریسک را مدیریت کنید. ترکیب پرتفولیو باید با اهداف مالی و تحمل ریسک سازگار باشد. معمولا بازده سرمایهگذاری برای داراییهایی با ریسک بالا بیشتر است. به عنوان مثال، حسابهای پسانداز در برابر خرید سهام شرکتها، بازده پایینتری دارند، چرا که سرمایهگذاری مطمئنی هستند و ریسک کمتری دارند.
نحوه محاسبه بازده سرمایه گذاری (ROI)
ROI با استفاده از دو روش مختلف قابل محاسبه است.
100 ×( هزینه سرمایهگذاری ÷ بازده خالص سرمایهگذاری) = ROI
100 ×( هزینه سرمایهگذاری ÷ (ارزش اولیه سرمایهگذاری – ارزش نهایی سرمایهگذاری )) = ROI
اشتباه نکنید! بازده سرمایهگذاری بر مبنای درصد است
با توجه به اینکه بازده سرمایهگذاری به صورت درصد (٪) بیان میشود و نه به عنوان معیار پولی، ممکن است هنگام محاسبه باعث سردرگمی شود.
برای مثال، فرض کنید سرمایهگذار «الف» ۲۰۰ تومان و سرمایهگذار «ب» ۵۰ هزار تومان سود کسب کرده باشند. اگر فقط رابطه ریسک و بازده مورد انتظار همین اطلاعات در اختیار شما قرار گرفته باشد، ممکن است فکر کنید سرمایهگذار «ب» سرمایهگذاری بهتری داشته است.
اما اگر سرمایه اولیه و هزینههای سرمایه گذاری را در نظر بگیرم ممکن است معادلات به صورت کلی بهم بریزد.
اگر هزینه سرمایهگذاری نفر اول ۱۰۰۰ تومان باشد نفر اول ۲۰ درصد در جریان این سرمایه گذاری، بازده داشته است. در حالی که اگر هزینه سرمایهگذاری نفر «ب»، ۵۰۰ هزار تومان بوده باشد، نفر «ب» ۱۰ درصد بازده کسب کرده است.
پس برای بررسی میزان موفقیت یک سرمایهگذار تنها به عدد سود اکتفا نکنید، چرا که اطلاعات کافی برای سرمایهگذاری را در اختیار شما قرار نمیدهد.
مزایای استفاده از بازده سرمایه گذاری (ROI)
بزرگترین مزیت بازده سرمایه گذاری این است که یک معیار به نسبت ساده و آسان اس و اغلب از آن به عنوان معیار استاندارد و جهانی میزان سودآوری استفاده میشود. به عنوان یک معیار اندازهگیری، در اغلب مواقع استفاده از آن موجب سوء تفاهم و سوء تعبیر نمیشود، زیرا معنی خود را در قالبهای مختلف حفظ میکند.
معایب استفاده از بازده سرمایه گذاری (ROI)
استفاده از بازده سرمایه گذاری به عنوان یک معیار اندازهگیری معایبی نیز دارد.
● بازده سرمایهگذاری مدت زمان را در نظر نمیگیرد
اولین عیب بازده سرمایهگذاری این است که دوره و مدت نگهداری یک سرمایهگذاری را در نظر نمیگیرد، در نظر گرفتن زمان ممکن است هنگام مقایسه گزینههای سرمایهگذاری مشکلساز شود.
برای مثال، فرض کنید بازده سرمایهگذاری «ج»، ۲۵ درصد باشد، درحالی که بازده «د» ۱۵ درصد است. با همین میزان از اطلاعات ممکن است تصور کنید که سرمایهگذاری «ج» موفقتتر عمل کرده است. اما اگر مدت زمان را در نظر بگیرید ممکن است نتیجهگیری شما تغییر کند، فرض کنید بازده ۲۵ درصدی طی مدت زمان ۵ سال، اما بازده ۱۵ درصدی در یک سال بدست آمده باشد.
اگر از بازده سرمایهگذاری به صورت سالانه و در بازه زمانی مشخص استفاده کنید، می توانید این مشکل را از بین ببرید.
● بازده سرمایه گذاری نسبت به ریسک تنظیم نمیشود
یک اصل کلی و رایج در دنیای سرمایهگذاری وجود دارد که طبق آن بازده سرمایه گذاری رابطه مستقیمی با ریسک دارد: هرچه بازده احتمالی بیشتر باشد، ریسک احتمالی نیز بیشتر است. این را میتوان در دنیای واقعی سرمایهگذاری نیز مشاهده کرد.
به طور مثال، در اغلب مواقع، سرمایهگذاری که بازده پرتفوی ۱۲ درصد را هدف قرار داده است، باید درجه بالاتری از ریسک را در مقایسه با سرمایهگذاری که هدفش بازده ۴ درصدی است، بپذیرد. اگر یک سرمایهگذار بدون ارزیابی ریسک، فقط درصد بازده سرمایه گذاری را معیار قرار دهد، ممکن است نتیجه نهایی تصمیم بسیار متفاوت از نتیجه مورد انتظار باشد.
● اگر تمام هزینههای مورد انتظار را درست محاسبه نکنید، بازده سرمایهگذاری درست نخواهد بود
درست محاسبه نشدن هزینههای مورد نظر برای سرمایه گذاری ممکن است، عمدا یا سهوا رخ دهد. به عنوان مثال، در ارزیابی نرخ بازده سرمایه گذاری در یک قطعه ملک، کلیه هزینههای مرتبط باید در نظر گرفته شود. این موارد شامل کمیسیون املاک، مالیات بر املاک، بیمه و کلیه هزینههای نگهداری میشود. این هزینهها میتوانند به میزان قابل توجه درصد بازده سرمایه گذاری را کاهش دهند.
علاوه بر این، یکی از مهمترین هزینهها، هزینه فرصت است و به این معنی است که با انتخاب یک گزینه، از منافع گزینههای دیگر بیبهره خواهید بود.
سخن پایانی
محاسبه نرخ بازده سرمایه گذاری، برای هر فردی که میخواهد وارد بازار سرمایه شود ضروری است، اما این درصد به تنهایی معیار خوبی برای تصمیمگیری نیست. مانند بسیاری از معیارهای سودآوری، معیار بازده سرمایه گذاری فقط بر سود مالی تأکید میکند. و شرایط جانبی را در نظر نمیگیرد.
تیم متخصص مدیریت ثروت مانو، همواره با در نظر گرفتن درجه ریسکپذیری افراد، بهترین گزینههای سرمایهگذاری را برای آنها انتخاب میکند. بدین ترتیب، مشتریان بدون نیاز به کسب دانش تخصصی مالی و اقتصاد و صرف زمان و تحلیل، به صورت غیرمستقیم وارد یک سرمایهگذاری مناسب شدهاند.
آشنایی با ضریب بتا در بازار بورس و چگونگی محاسبه و تفسیر آن
ضریب بتا در بورس مفهومی است که به ریسک و بازده ربط دارد. ریسک و بازده هم مفهومی است که اگر سرمایهگذار درک درستی از آن نداشته باشد، احتمال موفقیتش در فرایند سرمایهگذاری پایین میآید. بهطور کلی میتوان گفت میزان ریسکی که در سرمایهگذاری متحمل میشویم باید با مقدار بازدهی مورد انتظارمان رابطه مستقیم داشته باشد. به این معنا که اگر در یک سرمایهگذاری با ریسک پایین انجام میدهیم، نباید بازدهی آنچنانی انتظار داشته باشیم. برعکس، اگر میخواهیم سراغ سرمایهگذاریهایی با ریسک بالاتر برویم، باید پتانسیل بازدهی بالاتری در این سرمایهگذاری ببینیم. ضریب بتا و محاسبه آن در واقع راهی است برای کمیت بخشیدن به رابطه ریسک و بازدهی مورد انتظار.
مهمترین کار سرمایهگذار این است که بین این ریسک و بازده تعادل ایجاد کند. اگر سرمایهگذار بیگدار به آب بزند و سهمی را با بالاترین ریسک خریداری کند، در حالی که بازدهی مورد انتظار آن سهم پایین باشد، نباید انتظار داشته باشد که در سرمایهگذاری به موفقیت برسد. مثلا اگر سراغ سهام شرکتی برود که در پنج فصل مالی اخیرش زیانده بوده و انتظاری هم نیست که به این زودیها به سوددهی برسد و سهام این شرکت را با قیمتی بالا بخرد، ریسک بسیار بالایی متحمل شده است، در حالی که بازدهی مورد انتظار این سرمایهگذاری هم بسیار پایین است.
به این ترتیب برای اینکه با ضریب بتا آشنا شویم، اول از همه باید با ریسک و انواع آن آشنایی پیدا کنیم. روی هم رفته ریسکهای بازار سرمایه را به دو دسته تقسیم میکنند؛ ریسکهای سیستماتیک و ریسکهای غیرسیستماتیک.
ریسکهای غیر سیستماتیک
ریسکهای غیر سیستماتیک به ریسکهایی گفته میشود که متوجه یک شرکت یا صنعت خاص باشند. این نوع ریسکها در واقع ریسکهای درونی خود شرکت هستند و ربطی به اقتصاد کلان یا اوضاع سیاسی کشور ندارند. برای نمونه اگر در شرکتی حادثهای مانند آتشسوزی رخ بدهد و خط تولید شرکت آسیب ببیند، این ریسک فقط متوجه همان شرکت است و روی سود و زیان همان شرکت تاثیر خواهد گذاشت.
واضح است که میشود از ریسکهای غیر سیستماتیک اجتناب کرد. یکی از روشهای کاهش ریسک غیر سیستماتیک این است که به جای خریدن سهام یک شرکت، سبدی از سهام تشکیل بدهیم. در این حالت هر اتفاقی که برای یکی از سهاممان بیفتد، روی بقیه تاثیری نخواهد گذاشت. روش دیگر این است که اگر میخواهیم تعداد سهام موجود در سبدمان کم باشد، اطلاعاتمان را از اوضاع درونی شرکتها تا میتوانیم بالا ببریم و به دقت در جریان انواع ریسکهای درونی شرکتها قرار بگیریم و سراغ شرکتهایی برویم که ریسک هرچه کمتری دارند.
نکته: مواردی از قبیل تغییر تعرفه واردات خودرو، تغییرات نرخ خوراک پتروشیمیها، تغییرات نرخ سود شرکتهای سیمانی، تغییر نرخ بهره مالکانه شرکتهای معدنی و سنگآهنی، تغییرات قیمت سنگ آهن نسبت به شمش و نوسانهای قیمت جهانی مس و فولاد و روی نمونههایی از ریسک غیر سیستماتیک هستند که هر کدام روی یک شرکت یا صنعت خاص تاثیر میگذارند.
ریسک سیستماتیک
همانطور که میشود حدس زد، ریسک سیستماتیک ریسکی است که کل بازار (به عبارتی کل سیستم) را تهدید میکند. ریسک سیستماتیک حذفشدنی نیست؛ زیرا این نوع ریسک همه بازار و تمام سهام موجود در آن را تهدید میکند، نه فقط یک یا چند سهم خاص را. نکته دیگر این است که ریسک سیستماتیک در بسیاری از موارد پیشبینیپذیر هم نیست.
به این ترتیب نمیشود ریسک سیستماتیک را با متنوعسازی سبد سهام حذف کرد. در واقع برای کاهش ریسک سیستماتیک باید به بیرون از سیستم (بازار) برویم و برای پوشش این نوع ریسک، در جایی بیرون از بازار سرمایهگذاری کنیم. سرمایهگذاری در اوراق مشارکت، سرمایهگذاری در طلا و سرمایهگذاری در املاک انواعی از سرمایهگذاری هستند که میتوان برای پوشش ریسک سیستماتیک بازار سرمایه از آنها استفاده کرد.
نکته: مواردی از قبیل جنگ، تحریمهای سیاسی و اقتصادی، افزایش نرخ بهره و تورم از ریسکهای سیستماتیک هستند که اقتصاد کلان و بازار سرمایه را تهدید میکنند.
ضریب بتا در بورس چه کاربردی دارد؟
ضریب بتا بهطور کلی کمیتی است که ریسک و بازدهی یک سهم یا سبدی از چند سهم را نسبت به کلیت بازار سرمایه مشخص میکند. تعریف دیگر ضریب بتا این است که این ضریب مشخص میکند سرمایهگذار نسبت به کل بازار سرمایه چه میزان ریسک متحمل شده است.
اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، ضریب بتا (β) کمیتی است که براساس دادههای تاریخی ارزش داراییها به دست میآید و مشخص میکند سرمایهگذار با تصاحب آن مجموعه از داراییها نسبت به شاخص معیار (معمولا شاخص کل بازار)، متحمل چه مقدار ریسکی خواهد شد.
محاسبه گامبهگام ضریب بتا در بورس
برای محاسبه ضریب بتا به سه عامل نیاز داریم؛ بازدهی بدون ریسک، بازده بازار و بازدهی مورد انتظار دارایی مورد نظر. فرمول محاسبه بتا هم به این شکل است:
مقدار بتا = (بازدهی بدون ریسک – بازده بازار)/(بازده بدون ریسک – بازدهی مورد انتظار دارایی).
برای محاسبه بتا هم باید مراحل زیر را طی کنیم.
- بازدهی بدون ریسک (نرخ سود سپرده بانکی) را از بازدهی مورد انتظار دارایی کم میکنیم،
- بازدهی بدون ریسک (نرخ سود سپرده بانکی) را از بازده کل بازار کم میکنیم،
- مقدار به دست آمده در مرحله اول را بر مقدار به دست آمده در مرحله دوم تقسیم میکنیم.
برای مثال میخواهیم ضریب بتا را برای سهم الف حساب کنیم. بازدهی بدون ریسک یا همان سود سپرده بانکی را ۲۰ درصد در نظر میگیریم. همچنین فرض میکنیم سهم الف را تحلیل کردهایم و انتظار داریم تا سال آینده بازدهی این سهم ۶۰ درصد باشد. بازدهی سالانه شاخص کل بورس را هم ۴۰ درصد محاسبه کردهایم. در این صورت ضریب بتا برای سهم الف با محاسبه زیر به دست میآید:
تفسیر ضریب بتا در بورس
در مثال قبل مقدار ضریب بتا برای سهم الف را محاسبه کردیم و به عدد ۲ رسیدیم. اما این عدد چه معنایی دارد و وقتی میگوییم بتای سهمی برابر با ۲ است منظورمان چیست؟
برای تفسیر ضریب بتا معمولا ۵ حالت در نظر میگیریم که در اینجا این حالتها را یک به یک بررسی میکنیم.
ضریب بتا مساوی با یک باشد
در حالتی که ضریب بتا سهمی برابر با یک باشد، نوسان قیمت آن با نوسان شاخص بورس هماهنگ است. یعنی اگر شاخص بورس یک درصد رشد کند، قیمت سهم ما هم یک درصد رشد خواهد کرد. همچنین اگر شاخص بورس یک درصد نزول کند، قیمت سهاممان هم یک درصد نزول خواهد کرد. بنابراین اگر بتای سهم برابر با یک باشد، نباید انتظار داشته باشیم که رابطه ریسک و بازده مورد انتظار رابطه ریسک و بازده مورد انتظار بازدهی آن بیشتر از بازدهی شاخص کل باشد یا اینکه در دورهای که شاخص نزولی است، قیمت این سهم رشد کند.
ضریب بتا بزرگتر از یک باشد
اگر ضریب بتا بزرگتر از یک باشد، به این معناست که نوسانهای سهم بیشتر از نوسانهای بازار و در جهت نوسانهای بازار خواهد بود. مثلا ممکن است بازار یک درصد رشد کند، اما رشد قیمت دارایی ما ۲ درصد باشد. برعکس، در حالت نزول شاخص کل هم افت قیمت این سهم بیشتر از شاخص کل خواهد بود. داراییهایی که بتای بزرگتر از یک دارند داراییهای پرریسک تلقی میشوند و برای دورههایی که شاخص کل صعودی است، میتوانند بازدهی بالاتری نسبت به شاخص برای سهامدارانشان ایجاد کنند. ریسک سیستماتیک سهمهایی که ضریب بتای بالای یک دارند به نسبت کلیت بازار بالاتر است.
ضریب بتا بین صفر و یک باشد
در این حالت نوسانهای سهم همجهت با نوسانهای بازار و شاخص کل و البته کمتر از نوسانهای آن است. مثلا اگر ضریب بتا سهم ما نیم باشد، در صورتی که شاخص کل یک درصد رشد کند، سهم ما نیم درصد رشد میکند. در هنگام نزول بازار هم مقدار افت قیمت چنین سهمهایی کمتر از کلیت بازار خواهد بود. این داراییها داراییهای کمریسکی به حساب میآیند و اصطلاحا ریسک سیستماتیک آنها نسبت به کل بازار پایین است.
ضریب بتا بین صفر و منفی یک باشد
بهطور کلی وقتی ضریب بتای سهمی منفی باشد، نوسانهای این سهم در خلاف جهت نوسانهای بازار خواهد بود. یعنی در بازار صعودی، سهمهایی که بتای منفی دارند افت میکنند و در بازار نزولی معمولا این سهمها رشد قیمت را تجربه خواهند کرد.
در حالتی که ضریب بتا بین صفر و منفی یک باشد، جهت تغییرات قیمت سهم برعکس نوسانهای شاخص و مقدار آن کمتر از مقدار نوسان شاخص است. مثلا اگر ضریب بتای سهمی منفی نیم باشد، در صورتی که شاخص یک درصد رشد کند، قیمت سهممان نیم درصد افت خواهد کرد. برعکس اگر شاخص یک درصد افت کند، سهممان نیم درصد رشد قیمت خواهد داشت. ریسک سیستماتیک چنین سهمهایی پایین است و بیشتر برای دورههایی خوب است که شاخص کل نزولی است. به چنین سهمهایی سهمهای تدافعی نیز گفته میشود.
ضریب بتا کمتر از منفی یک باشد
در این حالت دوباره ریسک سیستماتیک افزایش مییابد و مقدار نوسانهای سهم بیشتر از مقدار نوسانهای شاخص خواهد بود، اما در جهت عکس. یعنی اگر بتای سهم منفی دو باشد، در صورت رشد یک درصدی شاخص، سهم ما دو درصد نزول قیمت خواهد داشت و اگر شاخص یک درصد افت کند، سهممان دو درصد افزایش قیمت را تجربه خواهد کرد.
رابطه ضریب بتا و ریسک سیستماتیک
اکنون با انواع ریسک (سیستماتیک و غیر سیستماتیک)، نحوه محاسبه ضریب بتا و تفسیر این ضریب در حالتهای مختلف آشنا شدهایم. اما ضریب بتا در واقع ابزاری است برای مقایسه ریسک سیستماتیک یک یا چند سهم با ریسک سیستماتیک کل بازار. به این صورت که اگر ضریب بتا یک باشد، ریسک سیستماتیک سهم با ریسک سیستماتیک بازار برابر است. حالا هرچه ضریب بتا از این عدد بزرگتر باشد، ریسک سیستماتیک سهممان نسبت به ریسک سیستماتیک بازار بالاتر خواهد و هرچه ضریب بتا کمتر از یک باشد، ریسک سیستماتیک آن کمتر از ریسک سیستماتیک بازار خواهد بود.
انواع ضریب بتا و تاثیر آنها بر صندوق سرمایهگذاری
صندوقهای سرمایهگذاری عملا چیزی نیستند جز مجموعه یا سبدی از داراییهای مختلف که طبق امیدنامهای که دارند، از سپرده بانکی، اوراق با درآمد ثابت و سهام تشکیل شده است. همانطور که گفتیم ضریب بتا را میشود به راحتی برای یک سهم حساب کرد. ضریب بتا را میشود برای چند سهم هم حساب کرد و روش آن این است که میانگین وزنی ضریب بتای سهام موجود در سبد را محاسبه کنیم.
ضریب بتای صندوقها هم در واقع همین است. یعنی با محاسبه میانگین وزنی ضریب بتای داراییهای موجود در یک صندوق سرمایهگذاری میشود بتای آن صندوق را حساب کرد. تفسیر ضریب بتا برای صندوقهای سرمایهگذاری هم مانند تفسیر ضریب بتا در حالت کلی است که بالاتر به این موضوع پرداختیم. پس میتوانیم به طور کلی نکته زیر را داشته باشیم.
نکته: اگر ضریب بتای صندوق بالاتر از یک باشد، بازدهی آن در شرایط صعود بازار بیشتر از بازدهی کل بازار خواهد بود. اما در شرایطی که بازار نزولی است، مقدار افت صندوق هم بیشتر از بازار خواهد بود. پس اگر با انتخاب صندوقی با بتای بالا به سود بالاتر از سود کل بازار رسیدیم، باید توجه کنیم که این سود ناشی از ریسک بالاتری است که متحمل شدهایم.
ضریب آلفا در صندوقهای سرمایهگذاری
معمولا برای مقایسه صندوقها در کنار ضریب بتا از ضریب دیگری به نام ضریب آلفا هم استفاده میشود. ضریب آلفا را بازده فعال صندوق هم مینامند و در واقع این ضریب مشخص میکند که بازدهی صندوق چقدر از بازدهی کل بازار بالاتر بوده است.
مثلا اگر ضریب آلفا برابر با دو باشد، این صندوق دو درصد بیشتر از بازار بازدهی داشته است و اگر ضریب آلفای این صندوق منفی یک باشد، یعنی بازدهی کل آن یک درصد کمتر از بازدهی کل بازار بوده است. ضریب آلفای صفر هم به این معناست که بازدهی صندوق تفاوتی با بازدهی کل بازار نداشته است. به طور کلی هرچه ضریب آلفا بیشتر باشد، نشاندهنده این است که صندوق عملکرد بهتری داشته است.
جمعبندی
مهمترین کاربرد ضریب بتا سنجش ریسک سیستماتیک یک دارایی یا مجموعهای از داراییها نسبت به ریسک سیستماتیک بازار است. با محاسبه این ضریب و دقت به آن میتوانیم ریسک سیستماتیک سبدمان را کنترل کنیم تا در شرایط صعودی بیشترین بهره را ببریم و در دورههای نزولی دچار کمترین آسیب شویم.
ریسک و بازده در بورس و سرمایهگذاری + لیست بازدهی بورس در سالهای گذشته
ریسک و بازده از مفاهیم اصلی در سرمایهگذاریاند. تقریباً تمام افراد با این واژهها آشنا هستند و میدانند که برای سرمایهگذاری در یک بازار خاص، میبایست به ریسک و بازده آن توجه داشته باشند. هرچند بسیاری از افراد، بدون شناخت صحیح ریسک و تنها با سنجش میزان بازدهی آن، وارد سرمایهگذاری در یک زمینهی خاص میشوند؛ این امر میتواند به روحیهی آنها و همچنین سرمایهی در نظر گرفته شده، آسیب و خسارت وارد سازد. در این مطلب، تمام آنچه را که پیرامون مفاهیم ریسک و بازده مطرح میشود بیان خواهیم نمود.
گام ۱ آشنایی با مفهوم ریسک و بازده: ریسک چیست؟
ریسک از ضروریترین مفاهیمی است که سرمایهگذار باید بداند. بدون شناخت و سنجش میزان ریسک، ورود به حوزهی سرمایهگذاری ناممکن یا آسیبزا خواهد بود. «ریسک» به عدم اطمینان در خصوص یک موضوع اشاره میکند. زمانی که شما در یک بازی، تاس را پرتاب میکنید، ریسک بالایی برای به دست آمدن عدد ۶ وجود دارد. یعنی احتمال کمی وجود دارد تا تاس از سمت عدد شش نشان داده شود. ریسک در بازی دارت نیز وجود دارد؛ پرتاب دارت به سمت صفحهی سیبل، با ریسک همراه است، اینکه دارت به نقطهی هدف برخورد کند یا نکند!
در سرمایهگذاری نیز شما یک هدف خاص دارید. بنابراین پیش از حصول نتیجه، شما بهعنوان سرمایهگذار، یک تصویر را بهعنوان بازده هدف ترسیم خواهید کرد؛ اما میدانید که این احتمال نیز وجود دارد که تصویر ترسیمشدهی شما (در چهارچوب مورد انتظار)، به وقوع نپیوندد؛ بهعبارتدیگر، میدانید که ریسک نیز وجود دارد.
ریسک و بازده، میانگین و شاخصهای مرکزی
برای شناخت بهتر مفهوم ریسک، لازم است تا با برخی از شاخصهای آماری مانند میانگین و انحراف معیار آشنا شویم. برای درک سادهتر مطلب، این موضوع را در قالب یک مثال ارائه کردهایم: تصور کنید دو کلاس درسی داریم؛ کلاس «الف» و کلاس «ب». اکنون در نظر بگیرید که نمرات دانشآموزان در این دو کلاس را لیست کردهایم. قیاس این نمرات به صورت دانه به دانه، تقریباً ناممکن است؛ به خصوص اگر تعداد دانشآموزان زیاد باشد. بنابراین باید شاخص دیگری داشته باشیم که بتوانیم مقایسه را انجام دهیم.
یکی از این شاخصها، میانگین است. میانگین از جمله شاخصهای آماری مرکزی است. بهعبارتدیگر، عدد میانگین، بیان میکند که دادهها، حول چه مرکزیتی هستند. داشتن میانگین نمرات برای کلاس «الف» یک عدد خواهد بود که با عدد به دست آمده بهعنوان میانگین نمرات کلاس «ب» کاملاً قابل قیاس خواهند بود. در واقع با داشتن میانگین نمرات، میتوان عملکرد دانشآموزان هر کلاس را بررسی کرد. شاخص آماری مرکزی نظیر میانگین را میتوان برای بررسی بازدهی به کار برد.
ریسک و بازده، انحراف معیار و شاخصهای پراکندگی
انحراف معیار، پارامتر دیگری است که عملکرد دانشجویان یک کلاس را بهتر نشان میدهد. انحراف معیار، یک شاخص پراکندگی است که بیان میکند دادهها چه فاصلهای از مرکزیت اصلی دارند. تصور کنید دامنهی نمرات کلاس «الف» چیزی در محدودهی نمرات ۸ الی ۱۲ باشد. هرچند این نمرات، بهعنوان نمرهی ضعیف شناسایی میشود اما عملکرد دانشآموزان را بسیار نزدیک به هم نشان میدهد؛ این یعنی انحراف معیار در نمرات دانشآموزان این کلاس پایین است، بهعبارتدیگر میتوان گفت نمراتی در این حد فاصل یا نزدیک به آن، از استاندارد خارج نیستند و در سطح بقیهی نمراتاند. شاخص آماری پراکندگی نظیر انحراف معیار را میتوان برای بررسی و سنجش ریسک به کار برد. بدین ترتیب که اگر میزان بازده در یک زمینه از سرمایهگذاری چندان از بازده استاندارد آن صنعت فاصله نداشته باشد، سرمایهگذاری نرمال و کم ریسکی محسوب میشود.
مفهوم بازده در رابطهی ریسک و بازه
مفهوم دیگری که در کنار مفهوم ریسک مطرح میشود، «بازده» است. بازده پاداشی است که با تحمل ریسک، به دست خواهد آمد. همانطور که بیان کردیم، سرمایهگذار با ورود به سرمایهگذاری در یک بازار خاص، اهدافی را ترسیم میکند. در این اهداف، میزان سود مورد انتظار وی مشخص میشود. حال با گذشت زمان، سرمایهگذاری او نتیجه واقعی خود را نشان خواهد داد؛ یعنی در نهایت سرمایهگذاری منجر به سود یا زیان خواهد شد. این سود به دست آمده را بازده واقعی مینامند. بازده واقعی میتواند با بازده مورد انتظار (ترسیم شده و فرض شده توسط سرمایهگذار) یکسان یا مختلف باشد. روشن است که هر سرمایهگذار انتظار دارد که بازده واقعی به دست آمده، حداقل برابر با بازده مورد انتظار وی یا بیش از آن باشد.
برای درک واضحتر، مثالی از سرمایهگذاری در یک بازار خاص میآوریم: تصور کنید با مقدار معینی سرمایه، وارد بازار خرید و فروش سهام میشوید، در این صورت میخواهید در ازای پرداخت سرمایهی خود، سهام بخرید. طبیعتاً به دنبال خرید سهامهایی خواهید بود که سودآوری بالایی داشته باشند. اما باید بدانید که در کنار سودآوری، ریسک نیز بههماننسبت وجود دارد.
حال شما با خرید سهام خاصی، پیشبینی میکنید که بعد از گذشت زمان ۶ ماه، به ۲۰ درصد سود میرسید. این ۶ ماه و این ۲۰ درصد، کاملاً تخمینی است. شما میتوانید این اعداد را برحسب نمودارها و روند رفتاری ارزش آن سهام در گذشته، تخمین بزنید. این عدد، سود مورد انتظار شما را از این سرمایهگذاری بیان میکند. اکنون تصور کنید که ۶ ماه از زمان خرید سهام شما گذشته است. طبیعتاً شما به یک سودآوری میرسید (البته ممکن است سودآوری شما منفی و زیانده نیز باشد)؛ بنابراین رقم سودآوری و بازده واقعی بهدستآمده، میتواند از بازده مورد انتظار شما (که ۶ ماه قبل پیشبینی کرده بودید) کمتر یا بیشتر باشد.
ارتباط بین ریسک و بازده
از مفاهیم بالا، چنین برداشت میشود که «بازده» و «ریسک» دو مفهوم مقابل هم هستند. در بازار سرمایهگذاری، بازده به جنبهی سودآوری و ریسک به جنبهی خطرات یک سرمایهگذاری اشاره میکند. جالب است بدانید که میان این دو مفهوم، ارتباط مستقیمی وجود دارد. یعنی در یک موضوع سرمایهگذاری خاص، ریسک و بازده متناسب با هم رشد میکنند؛ به همین دلیل است که در سرمایهگذاریهای با بازده بالا، احتمالاً مجبور به متحمل شدن ریسک بالایی نیز خواهید شد.
بنابراین با افزایش بازده، ریسک نیز افزایش پیدا میکند؛ به همین دلیل است که معاملاتی که ریسک پایینی دارند، سوددهی چندان بالایی نیز نخواهند داشت. از طرف دیگر معاملاتی میتوانند سوددهی کلانی داشته باشند که سرمایهگذار احتمال زیان بالا (ریسک بالا)ی آن را نیز بپذیرد.
معاملات ریسک -بازده
در قسمت قبلی، به ارتباط مستقیم میان ریسک و بازده در یک سرمایهگذاری اشاره کردیم. در این قسمت، قصد داریم معاملات ریسک–بازده را معرفی کنیم. این معاملات، براساس ارتباط میان ریسک و بازده شکل میگیرند و در حقیقت سبب میشوند تا ریسک بالا به پاداش (بازدهی) بالا پیوند بخورد. بر اساس این قاعده سرمایهگذار باتوجهبه پارامترهای مختلف میتواند تصمیم بگیرد که در کدام زمینه سرمایهگذاری کند. بهعنوان مثال، توان تحمل ریسک، یکی از پارامترهایی است که در سرمایهگذاران مختلف، تفاوت دارد. یکی دیگر از این پارامترها، زمان است. سرمایهگذارانی که قادر به سرمایهگذاریهای بلند مدت هستند، میتوانند از ریسک سرمایهگذاری بازار نزولی و صعودی نجات پیدا کنند. این درحالی است که برای نوسانگیران با سرمایهگذاریهای کوتاه مدت، ریسک بالاتری وجود دارد.
معاملات ریسک -بازده، یکی از مهمترین قواعد برای تصمیمگیری در سرمایهگذاریهای مختلف به شمار میآید. با این نوع معامله، سرمایهگذار قادر است در زمینهی ارزش و اهمیت موضوع مورد نظر برای سرمایهگذاری، تصمیمگیری کند.
چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟
در بازار سرمایهگذاری، آنچه بهعنوان هدف تعیین میشود، سودآوری و کسب بازده بالاتر است؛ بنابراین یک سرمایهگذار باید بازده مورد انتظار خود را تعیین نماید. در حقیقت بدون شناخت مفهوم بازده، سرمایهگذار قادر به تشخیص و انتخاب گزینهی برتر برای سرمایهگذاری نخواهد بود.
البته سرمایهگذار بهتناسب موجودی سرمایهی در گردش، همچنین خلقیات خود، میتواند گزینههای سرمایهگذاری با بازده کمتر را انتخاب کند تا ریسک کمتری را نیز متقبل شود؛ چرا که همانگونه که در قسمتهای قبلی شرح دادیم، ریسک و بازده ارتباط مستقیم دارند.
ریسک و بازده بورس ایران در سالهای گذشته
در بررسی ریسک و بازده بورس ایران، یکی از سادهترین کارها بررسی بازدهی سالانهی این بازار در سالهای گذشته است. در جدول زیر بازدهی بازار سرمایه در ۲۰ سال اخیر آورده شده است. هرچه نوسانات این بازدههای سالانه بیشتر باشد، میتوانیم بگوییم ریسک این بازار هم بیشتر بوده است.
ریسک و بازده بورس ایران در سالهای گذشته
نمودار خطی زمانی شاخص کل بورس در سالهای گذشته هم راه سادهی دیگری برای بررسی بازده شاخص کل بورس خواهد بود. نوسانات این بازار در نمودار به سادگی نمایش داده شده است.
نمودار خطی زمانی شاخص کل بورس طی 20 سال گذشته
مقایسهی ریسک و بازده بازارهای گوناگون سرمایهگذاری در ایران
برای بررسی ریسک و بازده بازارهای سرمایهگذاری در ایران، نگاه مقایسهای به بازدهی سالانهی انواع بازارها در کنار هم یکی از سادهترین امور است.
مقایسهی ریسک و بازده بازارهای گوناگون سرمایهگذاری در ایران
با نگاه به این جدول و نوسانات بازدهی سالانهی بازارهای مختلف، مقایسهی ریسک و بازده انواع سرمایهگذاریها در ایران و تشخیص پربازدهترین و پرریسکترین بازارها امکان پذیر است. برای مثال شما میتوانید بازدهی و نوسانات بازار مسکن را با بازار بیت کوین مقایسه کنید. هرچه بازدهی سالانه نوسان بیشتری داشته باشد میتوانیم بگوییم ریسک سرمایهگذاری یا به زبان سادهتر احتمال ضرر بالاتر خواهد بود.
جمعبندی آکادمی دانایان
ریسک و بازده، دو مفهوم اصلی در تمام ارکانهای زندگی و کارهای روزمرهی ما هستند. در اینکه شما امروز از مسیر «الف» به سمت محل کارتان بروید یا از مسیر«ب»، ریسک و منافع مختلفی وجود دارد. در بازار مالی و سرمایهگذاری نیز ریسک همواره وجود دارد؛ نکتهی قابل توجه میزان ریسکی است که در این موارد با آن روبهرو خواهیم بود. همچنین در پارهای از کارها، ریسکها غیر قابل اجتناب هستند. در برخی از مسائل نیز ریسک مطرحشده به قدری ناچیز است که تقریباً برابر با صفر در نظر گرفته میشود. همچنین مواردی وجود دارد که میتوان ریسک را در آنها مدیریت نمود.
با شناخت مفهوم ریسک و مدیریت آن، در بازار مالی و سرمایهگذاری، میتوان عملکرد بهتری را رقم زد. در غیر این صورت، احتمال شکستهای سنگین مالی وجود دارد؛ شکستهایی که میتواند خسارات سنگین مالی و روحی را به دنبال داشته باشد؛ بنابراین، برای رسیدن به اهداف مالی و سودآوری مطلوب، باید ریسک و بازده و روشهای مدیریت ریسک را بهتر بشناسیم.
آشنایی مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای
مدل capm چيست ؟ مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای یا بهاختصار مدل CAPM برای اولین بار در سال ۱۹۵۲ توسط هری مارکویتز توسعه پیدا کرد و یک دهه بعد توسط افراد دیگری ازجمله ویلیام شارپ بهبود داده شد. بعدها فیشر بلک نسخه جدیدی از CAPM را توسعه داد که Black CAPM یا Zero-beta CAPM نام گرفت.
CAPM مخفف Capital Asset Pricing Model به معنای مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای است.
این مدل رابطه بین ریسک و بازده مورد انتظار را توصیف میکند و بهعنوان مدلی برای قیمتگذاری اوراق بهادار پرمخاطره به شمار میرود.
رابطه خطی بین بازده مورد نیاز در یک سرمایه گذاری (چه در بازار اوراق بهادار و یا در عملیات تجاری) و ریسک سیستماتیک مربوط به آن توسط فرمول CAPM تبیین می گردد،
در ارزﺷﻴﺎبی ﺑﺮای ﺑﺮآورد ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﻣﺪل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای اﺳﺘﻔﺎده میشود. دلیل استفاده از این رابطه طلب بازده بالاتر سهامداران نسبت به بازده بازار به دلیل تحمل ریسکهای مختص شرکت علاوه بر ریسک سیستماتیک بازار است.
به تفاوت بازده مورد انتظار و بازده واقعی به دست آمده، ریسک می گویند.
رابطه میان ریسک و بازده رابطه ای مستقیم است.هر چه بازده مورد انتظار شما بالاتر باشد، باید ریسک بالاتری را متحمل شوید. به همین دلیل لازم است در ابتدای تصمیم گیری مالی خود، درجه ریسک پذیری خود را تعیین کنید تا تعادل مناسبی میان ریسک و بازده ایجاد شود با الگو هارمونیک آشنا شوید.
ریسکی که مربوط به کل بازار است، ریسک سیستماتیک نامیده میشود. این نوع ریسک که به «ریسک غیرقابلحذف» یا «ریسک بازار» نیز شناخته شده، بر کل بازار و نه فقط سهام یک شرکت یا صنعت خاص تأثیر میگذارد. این نوع ریسک هم غیرقابلپیشبینی بوده و هم اجتناب کامل از آن امکانپذیر نیست.
ریسک سیستماتیک در بازار سهام از طریق متنوعسازی حذف نمیشود، بلکه تنها راه کاهش آن از طریق بهکارگیری استراتژیهای پوشش ریسک یا با استفاده از استراتژی تخصیص دارایی است
سرمایه گذاران تنها نیاز به بازگشت ریسک سیستماتیک برای اوراق بهادار خود هستند، چرا که خطرات غیر سیستماتیک را می توان حذف و یا نادیده گرفت. در پرتفویی که بهخوبی تنوعبخشی شده باشد، ریسک غیرسیستماتیک ناچیز است و به همین دلیل میتوان از آن صرف نظر کرد.
capm چیست ؟ مدل CAPM میگوید که نرخ بازده مورد انتظار یک ورقه بهادار یا پرتفوی از مجموع نرخ بازده بدون ریسک در بازار و پاداش ریسک حاصل از سرمایه گذاری به دست میآید. اگر بازده مورد انتظار محاسبهشده با بازده موردنیاز سرمایه گذار مطابقت نداشته یا بیشتر از آن نباشد، سرمایه گذاری انجام نخواهد گرفت.
ایده کلی CAPM بیان میکند که سرمایهگذاران به دو نوع جبران نیاز دارند: ارزش زمانی پول و ریسک.
نرخ بدون ریسک نشان دادهشده در فرمول بیانگر ارزش زمانی پول و جبران سرمایهگذاران برای قرار دادن پول در هر سرمایهگذاری در طول زمان است. نرخ بدون ریسک معمولاً بازده اوراق بدهی دولتی است.
نیم دیگر فرمول CAPM نشاندهنده ریسک و محاسبه مقدار جبرانی که سرمایهگذار باید برای ریسک اضافه انجام دهد. شما میتوانید این محاسبات را با ضریب بتا انجام دهید که بازده دارایی را با بازده بازار در طول زمان مقایسه میکند.
مدل قیمت گذاری capm چیست ؟ این مدل نشانگر یک تئوری ساده است که نتیجه ساده ای را نیز در پی دارد. این مدل می گوید تنها دلیلی که یک سرمایه گذار بازدهی بالاتر از میانگین بازار از طریق سرمایه گذاری در یک سهام به دست می آورد این است که ریسک بیشتری را متحمل شود و یا سهامی را انتخاب کند که ریسک آن بیشتر از ریسک کل بازار است .
این مدل بیان گر آن است که بازده مورد انتظار برای یک دارایی، به عوامل زیر وابسته می باشد:
- عامل اول، ارزش زمانی پول در شرایط بدون ریسک: این عامل بر اساس نرخ بازده بدون ریسک محاسبه می گردد و پاداش آن صرفا بر اساس گذر زمان دریافت می شود و هیچ ریسکی ندارد.
- عامل دوم، پاداش پذیرش ریسک سیستماتیک: این عامل با توجه به صرف ریسک بازار (مازاد بازده بازار)، بررسی می گردد که بازار برای پذیرش یک واحد از ریسک سیستماتیک، علاوه بر پاداش به تعویق انداختن مصرف پول به سرمایه گذار می دهد.
- عامل سوم، مقدار ریسک سیستماتیک: این عامل بر اساس متغیر بتا مورد بررسی قرار می گیرد که در آن مقداری از ریسک سیستماتیک یک دارایی خاص نسبت به ریسک سیستماتیک پرتفوی بازار می باشد. نهادهای مالی بورس را میشناسید ؟
مفروضات CAPM :
- سرمایه گذاران تصمیمات خود را بر اساس بازده مورد انتظار در ریسک های بازده انجام می دهند .
- سرمایه گذاران افرادی منطقی و ریسک گریز هستند .
- سرمایه گذاران همگی برای یک دوره زمانی یکسان سرمایه گذاری می کنند .
- سرمایه گذاران در مورد بازده مورد انتظار و ریسک همه دارائیها ، دارای انتظاات یکسانی هستند .
- یک دارایی بدون ریسک وجود دارد و سرمایه گذاران می توانند با نرخ بدون ریسک ، هر مبلغی را که بخواهند وام بگیرند یا قرض بدهند .
- بازارهای سرمایه کاملا رقابتی است و اختلاف نظری بین سرمایه گذاران وجود ندارد .
- اندازه پروژه در مقایسه با اندازه شرکت سرمایه گذار، کوچک باشد.
- فعالیت های تجاری پروژه سرمایه گذاری، مشابه فعالیت های جاری شرکت سرمایه گذار است.
- ساختار تامین مالی پروژه، مشابه با ساختار جاری تامین مالی شرکت سرمایه گذار است.
- به علت ایجاد یک پروژه جدید، نرخ بازده مورد انتظار تامین کنندگان مالی شرکت تغییر نکند.
نمودار مدل CAPM به خط SML یا خط بازار اوراق بهادار شهرت دارد و به شکل زیر است:
خط SML بیانگر رابطه ریسک سیستماتیک (β) و بازده مورد انتظار یک سهم (Ri) بوده و بیان میکند این دو ربطه ای مثبت با یکدیگر دارند. بطوریکه هرچه ریسک سیستماتیک سهم افزایش یابد، نرخ بازده مورد انتظار نیز افزایش مییابد.
اگر ریسک تجاری پروژه سرمایه گذاری با ریسک تجاری شرکت سرمایه گذار، متفاوت باشد، مدل کپم می تواند جهت محاسبه نرخ تنزیل آن پروژه خاص مورد استفاده قرار گیرد.
هدف فرمول CAPM این است که داراییها را بر اساس ریسکشان قیمتگذاری کند. با استفاده از CAPM بررسی میکنیم که آیا سودی که در نهایت دریافت میکنیم با توجه به خطری که پذیرفتهایم و با در نظر گرفتن فاکتور زمان، ارزش سرمایهگذاری را دارد یا خیر.
Ra : بازده مورد انتظار سهم a
Rf: نرخ بازده بدون ریسک
Ba: ضریب بتای سهم a
Rm: بازده مورد انتظار کل بازار
در مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، سود مورد انتظار سهام یا پرتفوی، برابر با نرخ بهره بدون ریسک به اضافه پاداش ریسکپذیری است.
توجه داشته باشید که (Rm-Rf) همان صرف ریسک بازار می باشد. صرف ریسک، پاداش مازاد نسبت به بازده بدون ریسک را نشان می دهد.
ﺑﺮای ﺑﺮآورد نرخ بازده مورد انتظار سهام یا همان Re در روش قیمتگذاری داراییهای سرمایهای ﻧﻴﺎز ﺑﻪ دادههایی ﭼﻮن ﺑﺎزده ﺑﺪون رﻳﺴﻚ (Rf)، ﺑﺎزده ﺳﺒﺪ ﺑﺎزار (RM) و ﺑﺘﺎی سرمایهگذاری (β) دارﻳﻢ. ﻫﺮ یک از اﻳﻦ دادهها براساس ﺷﺮاﻳﻂ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن سرمایهگذاری ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺗﻐﻴﻴﺮ کند. روش ﺑﺮآورد ﻫﺮ ﻳیک از این ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ.
نرخ اوراق قرضه کوتاه مدت دولتی که بعنوان یک نرخ بازده بدون ریسک از آن استفاده می شود ثابت نیست و بطور منظم با شرایط اقتصادی تغییر می کند. بدین منظور می توان از میانگین نرخ اواق قرضه کوتاه مدت استفاده کرد تا نوسانات نسبت به نرخ محاسباتی ملایم تر شود.
مقدار پولی که یک فرد انتظار دارد تا از سرمایه گذاری های خود دریافت کند بازده مورد انتظار گفته میشود. به طور مثال، اگر یک نفر در سهامی که ۵۰% شانس تولید سود ۱۰ درصدی و ۵۰% شانس تولید زیان ۵ درصدی دارد سرمایه گذاری کند، بازده مـورد انتظار او ۲٫۵% خواهد بود (۰٫۰۵- * ۰٫۵ + ۰٫۱ * ۰٫۵)؛ اما لازم به ذکر است که بازده مورد انتظار معمولاً بر اساس اطلاعات مربوط به گذشته بنا شده و تضمینی برای تحقق آن وجود ندارد.
چگونه بازده مورد انتظار را به دست بیاوریم، به عوامل گوناگونی بستگی دارد.
- یکی از کارهایی که باید انجام دهیم، بررسی و تحلیل اطلاعات و ارقام سنوات قبل سرمایه گذاری مورد نظر ما می باشد. با بررسی و تحلیل اطلاعات گذشته می توان دید خوبی نسبت به آن سرمایه گذاری به دست آورد. می توان روند آن را تحلیل کرد و در نتیجه از اطلاعات گذشته جهت برآورد آینده آن سرمایه گذاری کمک می گیریم.
- روش دیگری که می توان استفاده کرد، تحلیل وضعیت آتی آن سرمایه گذاری می باشد. با توجه به متغیرهای اقتصادی و سیاسی و تصمیماتی که در سطح کلان در آن حوزه گرفته می شود، می توان به پیش بینی هایی در آن حوزه دست یافت.
ﻧﺮخ ﺑﺎزده ﺑﺪون رﻳﺴﻚ
نظریه پولی اروینگ فیشر:
نرخ بهره بدون ریسک مقدار کمینه بازده ای است که سرمایه گذار برای هر سرمایه گذاری انتظار دارد. در عمل اما نرخ بهره بدون ریسـک وجود ندارد چون حتی امنترین سرمایه گذاری ها هم دارای مقدار کمی ریسک هستند. به همین خاطر، در محاسبات تئوریک معمولاً نرخ بهره سهماهه اوراق خزانه آمریکا به عنوان نرخ بهره بدون ریسـک در نظر گرفته میشود.
ﻧﺮخ ﺑﺎزده ﺑﺪون رﻳسک (Rf) ﺣﺪاﻗﻞ ﻧﺮخ ﺑﺎزدهی اﺳﺖ ﻛﻪ از داراییها ﻳﺎ اوراق ﺑﻬﺎدار ﺑﺪون ریسک اﻳﺠﺎد میشود. هنگام ﺑﺮآورد جریانهای ورودی و ﻧﺮخ ﺗﻨﺰﻳﻞ در ارزﺷﻴﺎبی ﺷﺮﻛﺖ ﺑﻪ ﻧﺮخ ﺑﺎزده ﺑﺪون رﻳسک ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﺷﻮد.
ﻫﻢ جریانهای ﻧﻘﺪی ﺷﺮﻛﺖ و ﻫﻢ ﻋﺎﻣﻞ ﺗﻨﺰﻳﻞ از ﺗﻮرم ﻣﻮرد اﻧﺘﻈﺎر تاﺛﻴﺮ میپذیرند. ﻣﻌﻤﻮﻻً اﻳﻦ ﻧﺮخ براساس دادههای ﺑﺎﻧک ﻣﺮﻛﺰی به دست میآید و حداقل بازدهی است که بدون هیچگونه رﻳﺴکی ﺗﻮﺳﻂ سرمایهگذاران دریافت میشود.
در ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻧﺮخ ﺑﺎزده ﺑﺪون رﻳسک، ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻳﺎ ﻗﻴﻤﺖ ﭘﻮلی اﺳﺖ ﻛﻪ در طی یک دوره ﻣﺸﺨﺺ برای فعالیتهای اﻗﺘﺼﺎدی اﺳﺘﻔﺎده میشود. ﻧﺮخ ﺑﺎزده ﺑﺪون ریسک ﻣﻌﻤﻮﻻً متاﺛﺮ از ﻧﺮخ ﺗﻮرم اﺳﺖ. همانطوری ﻛﻪ قیمتها اﻓﺰاﻳﺶ ﻳﺎ ﻛﺎﻫﺶ مییابند، ﻧﺮخ ﺑﺎزده ﺑﺪون ریسک ﻧﻴﺰ دﺳﺘﺨﻮش ﻧﻮﺳﺎﻧﺎت میشود.
اﻏﻠﺐ ﻧﻮﺳﺎﻧﺎت ﻣوﺛﺮ ﺑﺮ ﻧﺮخ ﺑﻬﺮه را در ﻋﻮاﻣﻞ پولی میدانند. ﻣﻌﻤﻮﻻً رﺷﺪ ﭘﻮل به رﺷﺪ قیمتها و در نتیجه اﻓﺰاﻳﺶ ﻧﺮخ ﺑﺎزده ﺑﺪون ریسک ﻣﻨﺠﺮ میشود.
متوسط نرخ سود بدون ریسک سالانه .با توجه به اینکه خرید سهم برای سرمایهگذار دارای ریسک است لذا نرخ بازده مورد انتظار از سهم (Ri) به خاطر ریسک مورد نظر، نسبت به نرخ بازده بدون ریسک افزایش مییابد که به تفاوت آن دو صرف ریسک دارایی میگویند.
صرف ریسک دارایی = Ri– Rf
با توجه به توضیحات فوق به تفاوت بازده مورد انتظار بازار (Rm) و نرخ بازده بدون ریسک (Rf)، صرف ریسک بازار گفته میشود.
صرف ریسک بازار = Rm– Rf
به تفاوت بین شاخص بازار با بازده بدون ریسک صرف ریسک بازار گفته می شود.
برای محاسبه بتا:
بر طبق مدل CAPM بتا ، واحد اندازه گیری ریسک سیستماتیک مربوط به سهام است . در واقع بتا ، میزان بالا و پایین رفتن قیمت سهم با میزان بالا و پایین رفتن قیمت کلیه سهام بازار را اندازه گیری می کند .
اگر حرکت قیمت سهام یک شرکت کاملا منطبق با حرکت بازار سهام باشد ، گفته می شود که بتای آن سهام برابر یک است . سهامی که بتای آن 5/1 باشد در صورت کسب بازدهی 10درصد بازار ، بازدهی برابر 15درصد کسب خواهد کرد و در صورت بازدهی منفی 10درصدی برای بازار ، بازدهی منفی معدل 15درصد خواهد داشت .
مفهوم بتا :
در یک دوره زمانی مشخص مثلا یک ماهه ، بازدهی های روزانه یک سهم با بازدهی های روزانه بازار مقایسه شده و از طریق روش های آماری ارتباط حرکتی این دو بازدهی باهم مشخص می شود .
در مقایسه با صرف ریسک بازار سهام ، بتا نشاندهنده میزان پاداش مورد توقع سرمایه گذاران در بازار سهام برای تحمل ریسک اضافی است .
صرف ریسک بازار سهام عبارت است از مابه التفاوت نرخ بازدهی مورد انتظار بازار از نرخ بازدهی یا نرخ بهره بدون ریسک .
با مقایسه نرخ بازدهی مورد انتظار یک سرمایه گذاری که از مدل به دست می آید با بازدهی واقعی که به دست خواهد آمد می توان گفت که سهام به قیمت مناسبی خریداری شده است یا خیر.
بتا نشاندهنده این موضوع است که ریسک دارایی با ریسک کلی بازار مقایسه میشود و نوسان دارایی و بازار و همبستگی بین آن دو را نمایش میدهد.
سهامی با بتای بالا معمولاً بازدههای بالاتری میدهند. بااینحال در یک دوره زمانی بلندمدت، سهام با بتای بالا بدترین عملکرد را در دوره سقوط بازار (دوران رکورد) خواهند داشت. درحالیکه شما ممکن است بازده بالایی از سهام با بتای بالا دریافت کنید، اما هیچ تضیمنی وجود ندارد که بازده CAPM تحقق یابد
یکی از متداولترین روشها برای تخمین بتای سهام استفاده از بتای تاریخی بازار است.
در این روش با استفاده از بازده واقعی سهام و مقایسه آن با بازده واقعی سبد بازار، معادله خط رگرسیون به دست میآید. به این صورت که اگر ﻓﺮض ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﺎزده دارایی، Rj و ﺑﺎزده ﺑﺎزار، rM ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻣﻌﺎدﻟﻪ ﺑﺎزده ﻣﻮرد اﻧﺘﻈﺎر بهصورت زﻳﺮ ﺑﺮآورد میشود:
مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای(CAPM)
ﺷﻴﺐ ﺧﻂ رﮔﺮﺳﻴﻮن ﻫﻤﺎن ﻋﺎﻣﻞ ﺑﺘﺎي سرمایهگذاری β است.
آلفا = نرخ واقعی بازده – نرخ بازده مورد انتظار
مشکلات و نواقص مدل CAPM:
پژوهشگران این زمینه نقد های زیادی به این مدل قیمت گذاری وارد کرده اند برای مثال می توان به متغیر بتا اشاره نمود که نشان دهنده درجه حساسیت دارایی نسبت به نوسانات بازار می باشد که میزان ریسک را با نوسان قیمت سهام بررسی می کند اما این دوره انتخاب شده برای تعیین نوسان، استاندارد نمی باشد زیرا بازده و ریسک دارای توزیع یکنواخت نیستند.
همچنین انتقاد دیگری که به این مدل وارد می شود این است که جریان های نقدی آینده را می توان تخمین زده و ارزش دارایی ها را حساب نمود و اگر در این مورد، سرمایه گذار بتواند تخمین درستی برای بازگشت آینده سهام بزند، استفاده از مدل CAPM ضرورتی ندارد. میدانید معاملات رابطه ریسک و بازده مورد انتظار الگوریتمی چیست ؟
مفروضات برای مدل CAPM زیادند و با دنیای واقعی تطبیق کمی دارند. مثال شرایط تعادلی بازار، اطلاعات کامل و بدون هزینه قابل دسترسی برای همه، نبود هزینه های معامالتی و غیره
نتیجه گیری:
آنچه مدل CAPM به ما میگوید این است که شرکت فرضی شناسا دارای نرخ بازده موردنیاز X% درصد است. پس اگر شما در شرکت شناسا سرمایه گذاری کنید، نرخ بازگشت سرمایه گذاری شما باید حداقل X درصد باشد. چنانچه فکر میکنید سرمایه گذاری در سهام این شرکت، چنین بازدهی نخواهد داشت، پس باید سرمایه گذاری در شرکت دیگری را مد نظر قرار دهید، چراکه احتمالاً ریسک سرمایه گذاری در شرکت یا همان بتا زیاد است.
حقیقت این است که با وجود گذر زمان و بروز کاستیهایی در نتیجه این مدل، CAPM هنوز هم به طرز گستردهای کاربرد دارد و محبوبیت خود را حفظ کرده است. استفاده از این مدل آسان است و دید نسبتا خوبی از ارزش سهام و اوراق بهادار به سرمایهگذاران میدهد. بنابراین آنها هنوز هم داراییهای سرمایهای خود را با استفاده از این مدل قیمتگذاری میکنند تا بتوانند ارزیابی معقولی از آینده سرمایههای خود داشته باشند.
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای یا بهاختصار مدل CAPM برای اولین بار در سال ۱۹۵۲ توسط هری مارکویتز توسعه پیدا کرد و یک دهه بعد توسط افراد دیگری ازجمله ویلیام شارپ بهبود داده شد. بعدها فیشر بلک نسخه جدیدی از CAPM را توسعه داد که Black CAPM یا Zero-beta CAPM نام گرفت. CAPM مخفف Capital Asset Pricing Model به معنای مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای است.
دیدگاه شما